(پنج ایدۀ بزرگ در زیستشناسی)
نویسنده: پل نرس
مترجم: کاوه فیضاللهی
ناشر: نشر نو، چاپ اول 1402
183 صفحه، 160000 تومان
****
هر زمان که در جمعی از اهمیت زیستشناسی داد سخن میدادم، همیشۀ خدا یکیدو نفر پاپیچم میشدند که برای آشنایی با این دانش، منبعی بهشان معرفی کنم. من درجا آچمز میشدم. زیستشناسی با حوزههای گوناگون و دامنۀ وسیعی که دارد چگونه در کتابی کوچک جای بگیرد؟ به همین دلیل، حتی برای آشنایی مقدماتی با زیستشناسی مطالعۀ چندین کتاب لازم به نظر میرسد. همۀ اینها به این معنا بود که یعنی جوابی نداشتم که به علاقمندان بدهم. اما حالا اوضاع تغییر کرده؛ لااقل اوضاعِ من. از این پس هر کس که مرا در این عرصه گیر بیندازد، بیبروبرگرد به او «حیات چیست» را پیشنهاد میکنم و خودم را خلاص.
نویسندۀ کتاب نوبلیست است. در سال 2001 جایزۀ نوبل پزشکی-فیزیولوژی را به پل نرس، زیستشناس انگلیسی، دادند. دوجین جایزه و منصب دیگر هم دارد. با همۀ اینها، در کمال شگفتی، تاکنون هیچ کتابی از او منتشر نشده است الا همین اثر و لاغیر. اما با همین یک اثر کولاک کرده است. محتوای غنی و مطالب پرچگال آن بهکنار، کتاب بهقدری خوشخوان است که آدم تعجب میکند کسی که میتواند اینقدر خوب بنویسد چطور این تنها کتاب اوست و بیش از این کتاب منتشر نکرده!
پل نرس در این کتاب به دل زیستشناسی زده و عمیقترین مسئلۀ ممکن را مطرح کرده است؛ حیات چیست؟ حیات از یک تکسلولی آغاز میشود و به جانداران بزرگ و پیچیده و هوشمند میرسد. از باکتریها شروع میشود و از گیاهان و حشرات عبور میکند و به جانوران عظیمالجثه و انسان میرسد. علیرغم این طیف وسیع و تنوع گسترده، حیات در همۀ مراحل، چیزهایی مشترکی دارد. اگر این اشتراکات خوب بررسی و فهمیده شوند، به شناخت حیات هم نزدیک میشویم. پل نرس همین کار را میکند و در همین زمینه این وجوه اشتراک را پنج چیز میداند که عبارتند از سلول، ژن، انتخاب طبیعی، شیمی حیات، اطلاعات حیات. هر کدام را در یک فصل بررسی میکند.
سلول اتم زیستشناسی است. زیستشناسان، همانند دیگر دانشمندان، به دنبال واحدهای پایه یا بنیادی هستند و در این راستا به سلول رسیدهاند. اما سلولها در ساخت، بقا، و تولیدمثلشان وابسته به ژن هستند. به عبارت دیگر، حیات از ژن بهعنوان منبع کلیدی اطلاعات مربوط به بقا و تولیدمثل جانداران بهره میبرد. اما ژنها فقط برای حفظ اطلاعات نیستند. آنها نیازمند تغییر هم هستند. این تغییر تکاملی توسط انتخاب طبیعی رخ میدهد. انتخاب طبیعی علت قریب تنوع حیرتانگیز شکلهای حیات است. اما هر گونهای از حیات، صرفنظر از علت و منشأ شکلگیری و تکاملش، چگونه کار می کند؟ سازوکار درونیاش چیست؟ پاسخ سادۀ این مسئله میشود شیمی. حیات نوعی شیمی است. تفصیل همین مجمل یکعالمه مبحث و مطلب دارد. خلاصۀ این ایده را در فصل چهارم میخوانیم. اما حیات با اطلاعات هم سخت گره خورده است. هر موجود زندهای لحظهبهلحظه مشغول گرفتن اطلاعات و پردازش آنهاست؛ چه اطلاعات مربوط به درون خود و چه اطلاعات مرتبط با محیط بیرونی. با این ویژگی حیات هم در فصل پنجم خوب آشنا میشویم.
پل نرس توضیح میدهد که منشأ این ایدهها چیست، چطور شکل گرفتهاند، چه تاریخچهای داشتهاند، چرا مهماند، و رابطۀ تأثیر و تأثر میان آنها به چه صورت است. همچنین، عالمانه و فروتنانه توضیح میدهد که این ایدهها نهایی نشدهاند و همچنان در حال دگرگونیاند. یافتههای جدید علمی باعث بازبینی مداوم آنها میشوند. پل نرس در همۀ مباحث علاوه بر دیدگاهها و نظریات علمی، از تجربههای شخصی هم کمال استفاده را میبرد، هم تجربههای شخصی خودش و هم تجربههای شخصی دیگر دانشمندان.
مباحث این پنج فصل دستبهدست هم میدهند تا حیات را بیشتر و بهتر بشناسیم. و چون حیات مختص به ما نیست و در سراسر جهان پراکنده است، پس حالا جهان را بیشتر و بهتر میشناسیم. و این شناخت هم بهنوبۀ خود تسلط ما را بر آن افزایش داده است، طوری که امروزه انسان میتواند بهنحو چشمگیری جهان، و بهطور خاص جهان حیات، را دستکاری کند و تغییر دهد. بعضی از این تغییرها خوب و بعضی بد هستند. با انواع خوبها و بدها در فصل ششم آشنا میشویم. نویسنده در بخش پایانی کتاب مجدداً به مسئلۀ اصلی باز میگردد. نظرات دیگران را مطرح و نظر خود را جمعبندی میکند.
در کل، حیات یک امر بسیط و ساده نیست، بلکه بسیار پیچیده و چندبعدی و لایهلایه است. به همین دلیل، هیچ پاسخ واضح و سرراستی برای پرسش از چیستی حیات وجود ندارد، لااقل تاکنون. نویسنده هم ادعا نمیکند که چنین پاسخی در آستین دارد. او در این کتاب تلاش میکند تمام توان دانش امروز را به کار گیرد تا در فهم چیستی حیات چند قدم به جلو گام برداریم. آنچه که در غایت، از مطالعۀ این کتاب خوب نصیب خواننده میشود و بر دل او مینشیند، مجموعهای از اطلاعات نیست، حتی دانش هم نیست، بلکه یک حسوحال است. با خواندن این کتاب حالی عجیب به آدم دست میدهد از لمس یکی از رازهای عالم. غیر از این هم نباید باشد، زیرا حیات یک امر کیفی است و نه کمّی. و درک امر کیفی تجربهای است تقریباً وصفناپذیر و سخت ناگفتنی. و ما با خواندن این کتاب به راز حیات نزدیک میشویم.
*دکترای فلسفه