نقدی بر نظریه حجاب اقای پزشکیان

  4030406003

گروه تعاملی الف - مصطفی آب‌روشن:

آقای پزشکیان با صراحت اعلام کردند که اعتقادی به گشت ارشاد ندارند و با ارائه راهکاری ساده انگارانه معتقدند که باید فرزندانمان را از دوره کودکستان طوری تربیت کنیم که در کف خیابان مشکل حجاب نداشته باشند. در حالی‌که وضعیت فعلی جامعه انعکاس همان نظم دستوری و یا یکسان‌سازی انسان ها است که در گذشته اعمال شده است. از منظر جامعه شناختی هیچ حکومتی نمی‌تواند صد درصد افراد جامعه را معتقد و ملتزم به رعایت ارزش‌های اعتقادی نماید.

در نظام‌هایی که به شکلی آمرانه و الزام‌آور به امور اعتقادی می‌پردازند، فردیت و حقوق شهروندی به نفع ارزش‌های حاکمیت نادیده انگاشته و دائماً سرکوب می‌شود. اقای پزشکیان تمایل دارند این پروزه شکست خورده را دوباره احیاء و  بازنمایی کنند. این نظریه عامیانه  نشان می‌دهد که ایشان درکی از دنیای مدرن، سبک زندگی جوان امروزی و دغدغه‌هایشان ندارد. انچه که امروزه  شاهد آنیم، برایند جنگ کور با فرهنگ غربی است، این یک واقعیت بدیهی است که  ما نمی‌توانیم جامعه را همچون کره شمالی اداره کنیم. پروژه یکسان سازی افکار و شخصیت‌ها به معنای تحمیل یک نوع فکر و رفتار خاص است که عموما با تحریم، تهدید و یا پروپاگاندای گسترده به اجرا در می‌آید.

اجبار به حجاب در مهد کودک‌ها باعث افزایش استرس و اضطراب در کودکان می‌شود، زیرا آنها درگیر نگرش‌ها و انتظارات دیگران برای ظاهر خود می‌شوند که این امر می‌تواند به طرزی منفی بر روند رشد روانی و اجتماعی آنها تأثیر بگذارد. تلاش برای یکسان کردن افکار و شخصیت انسان‌ها  نه تنها موجب از بین رفتن تنوع فکری می‌شود، بلکه می‌تواند به کاهش نوآوری و توسعه در جامعه منجر گردد. در اینگونه جوامع  افراد کمتر احساس آزادی می‌کنند، زیرا ارائه نظر و یا دگر اندیشی به پیامدهای متنوع حقوقی و کیفری منجر می‌شود. ناگفته نماند که وجود تنوع فرهنگی و اندیشه‌ها در جوامع، بعنوان یک ثروت ملی تلقی می‌گردد. اما کاهش ان باعث فقر فرهنگی و محدود شدن دیدگاه‌ها می‌شود.

وقتی لایحه حجاب و عفاف تحت فشار اجباری انجام شود ممکن است باعث افزایش اختلافات و تقسیمات اجتماعی شود. این اختلافات می‌توانند به تضادها، تنش‌ها و حتی ناسازگاری‌های اجتماعی منجر شود. اگر یکسان‌سازی افکار به شکلی انجام شود که حقوق مدنی و شهروندی افراد نادیده گرفته شود، بطور قطع به ضعف نظام دموکراتیک منجر و مشارکت اجتماعی به شدت کاهش پیدا می‌کند.