گروه تعاملی الف - مطلّب علیپور:
با روی کار آمدن دولتی با برچسب انقلابی، برای دغدغهمندان فرهنگِ ایرانی-اسلامی بارقههایی از امید ایجاد شد تا شاید قطارِ فرهنگ به مسیر اصلی خود برگردد؛ اما پس از مدتی کوتاه همهی امیدها ناامید و حتی داد یکی از مراجع اعظام تقلید نیز از این ولنگاریهای افسارگسیخته و موضوعاتِ رها شدهی فرهنگی درآمد.
رهاشدگی مسئله فرهنگ تنها برای یکی یا دو سال گذشته نیست، نزدیک به چند دهه از بالاترین مقام کشور تا قلم به دستان این حوزه، از نبود «مهندسی فرهنگی» مینالند؛ اما دریغ که اگر ذره ای توجه از سوی مسئولان فرهنگی به این مسئله مهم دیده باشیم.
از فیلمهای گاه سخیف و در تضاد با فرهنگِ اسلامی که با مُهر وزارت ارشاد اجازه ساخت میگیرند بگوییم یا از برخی مدیران ناکارآمد زیر مجموعه ارشاد بنالیم که به دلیل نبود فهم درست از کار فرهنگی گرفتار روزمرگی شده و با لجبازی حتی به نصیحت دلسوزان هم توجهی نمیکنند و کارِ فرهنگی را بدون توجه به تاثیر دراز مدت آن، صرفا برای گزارش به بالادستی انجام میدهند.
بسیار دیده شده که به بهانه سینما سیار؛ سالن ارشاد را به مکانی برای پخش فیلمهای سینمایی بدور از فرهنگ اسلامی و به بهانه حمایت از تئاتر، سالن ارشاد به محلی برای تمرین و اجرای تئاتر بهدور از رعایت شئونات اسلامی شده است. به تازگی نیز خبر «رقص یک زن در سالن ارشاد یک شهرستان» به بهانهی روز دختر که بخشی از یک تئاتر موسوم به رو حوضی بود برای رئیس اداره ارشاد آن شهرستان حاشیه ساز شد.
وزیر محترم ارشاد هم گویی مسائلِ فرهنگی را یا حل شده می دانست و یا راه حل مشکلات فرهنگی را تکیه زدن بر صندلی ریاست جمهوری میدیدند که به فکر نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری افتاده بودند. وقتی مردِ شماره یک فرهنگِ کشور؛ سودای ریاست جمهوری در سر داشته باشد، یعنی قلبش دیگر برای فرهنگ نمیتپد. چند سالی بود که فرهنگ در ایران مرگ مغزی شده، حال گویا قلبش هم از حرکت ایستاده است.
کِشتی به گِل نشسته فرهنگ نیاز به دمیدن روحی تازه دارد که دوباره جان بگیرد تا پس از 40 و اندی سال از گذشت انقلاب؛ به جای هر روز مواجهه با یک بحران فرهنگی، فرهنگِ ایران- اسلامی را به جهان صادر کنیم.