نوشته: دیدیه ون کولارت
ترجمه: حسین سلیمانینژاد
نشر چشمه، 1402
166 صفحه، 140000 تومان
***
دیدیه ون کولارت، نویسندهی معاصر فرانسوی در طی مسیر حرفهای خود همواره در دو حوزهی تئاتر و داستان فعال بوده است. او نمایشهای بسیاری به صحنه برده و متون نمایشی بسیاری را نیز نوشته و جایزهی بزرگ آکادمی تئاتر فرانسه به خاطر نمایشنامهی «ستارهشناس» به او تعلق گرفته است. ون کولارت در عرصهی داستان نیز خوش درخشیده و رمان «بیست سال گرد و غبار» از او شایستهی دریافت جایزه دل دوکا شده است. این نویسنده با کتاب «یک طرفه» جایزهی گنکور را از آن خود کرد که سبب شد توجه و تحسین منتقدان به آثار او جلب شود. رمان «شاهدان عروس» از جمله آثار شاخص او به شمار میآید که در زمان پختگی سبک نگارش او و در سال 2010 نوشته شده است.
اغلب آثار ون کولارت شوخطبعی و طنز گزندهای را با خود دارند که او را به رومن گاری شبیه میکنند. کتاب «شاهدان عروس» نیز از این قاعده مستثنی نیست. راویهای داستان با لحن و نگاهی طنازانه به دنیای اطرافشان مینگرند و با بسیاری از مسائل جدی، شوخیهای ظریفی میکنند. اما طنز تنها به کلام شخصیتها ختم نمیشود و در موقعیتهای مختلف کتاب نیز خود را نشان میدهد. این موقعیتها با این که در نوع خود تلخ و تاریک و دردناک هستند، اما با نگاه پوچگرای شخصیتهای داستان به هجو کشیده میشوند. در عین حال اما نوعی اندوه مداوم در بطن رمان میتوان دید که بر زندگیِ تنها، منزوی و غریب انسانِ مدرن سایه افکنده است.
فصلها بر اساس نظرگاههای داستان طبقهبندی شدهاند و هر فصل به روایت یکی از دوستانِ قهرمان داستان، یعنی مارک اسلر تعلق دارد. مارک عکاس رسانههای بزرگ است و اغلب از مدلها عکس میگیرد و سابقهی بیست سال رفاقت با دوستانی دارد که داستان در هر فصل، از منظر یکی از آنها گفته میشود. این دوستیِ بلندمدت سبب گره خوردن زندگی این آدمها به یکدیگر شده و آنها اکنون از اعضای یک خانواده به هم نزدیکترند. به همین خاطر است که کوچکترین وقایع زندگی هرکدام از آنها بر دیگران نیز تأثیر میگذارد و آنها را به تکاپو وا میدارد.
اتفاق مهم آغازین، مسألهی دلبستگی عاطفی شدیدی است که مارک به یک دختر پیدا کرده است و چنان کششی در او ایجاد کرده که مُصر است هرچه زودتر با دختر ازدواج کند. اما نه این عشق چندان راحت به نظر میآید و نه معشوق، موجود چندان ساده و آشنایی است و نه مارک اصولاً در طی عمرش عاشق کسی بوده است. همین موضوع است که دوستانش را با او وارد چالش بزرگی میکند و آنها در تلاشاند تا به درک روشنی از مسأله برسند.
مارک به خاطر شغلش همیشه با دختران بسیاری مراوده داشته و روابط کوتاه بیشماری را تجربه کرده است. دوستانش برای مدیریت کردن بهتر این گونه روابط با او همراه بودهاند و کمکش کردهاند تا رابطهای را آغاز کند یا به پایان ببرد. بسیار پیش آمده که یکی از دوستان طی سناریویی از پیش تعیینشده دختری را از حیطهی زندگی او دور کرده تا مارک با خیال راحتتری به سراغ روابط دیگرش برود. به همین دلیل است که بعید به نظر میرسد مارک بتواند دلبستهی دختری باشد و پای این علاقه بماند و وقتی او با حال دگرگونش ثابت میکند که این بار همه چیز فرق دارد، رفقا همگی در شوک فرو میروند. آنها در گفتوگوهایی ابزورد سعی دارند بیمعنا بودن موقعیت را به رخ بکشند.
اما دختری که گزینهی همسر آینده برای مارک است نیز بر پیچیدگی اوضاع میافزاید. او دختری چینی است که مارک در شانگهای با او آشنا شده و شخصیت غریب و جذابیتهای پیدا و پنهان بیشماری دارد. مارک وقتی دربارهی او صحبت میکند حال عجیبی دارد و دانه به دانهی ظرایف وجودی دختر از اسمش که گرفته که معنای «رایحهی ابر» دارد تا هنرش که با داوینچی برابری میکند، با اشتیاقی بسیار برای دوستانش میگوید. دوستانش در حالتی میان بهت و تحسین و خشم به این موضوع مینگرند. مسأله وقتی بغرنجتر میشود که مارک اصرار میکند دوستانش شاهدان او و همسرش در مراسم عقد باشند؛ چیزی برای آنها راحت نیست. آنها دخترک را رقیبی میدانند که میخواهد دوستی بیست سالهشان را از آنها بگیرد.
ون کولارت به سبب مهارتش در خلق موقعیتهای دراماتیک با ظرافتی خاص میتواند کشمکشهایی در دل داستان بیفکند که هر ناظری را میخکوب خود سازد. در این کتاب نیز او با غیاب مارک که رفیق عزیزِ سالهای دور گروه دوستانش است و انداختن آن رفقا در دام موقعیتی پیچیده و ناشناخته که حضور معشوق چینی و همسر آیندهی دوستشان آن را تکمیل میکند، درامی تمامعیار میسازد که قابلیت اجرا بر صحنهی تئاتر را نیز دارد. در عین حال داستانی مهیج را نقل میکند که خواننده از کش و قوسهای بیشمارش خسته نمیشود. او در چنین موقعیتهای دشوار و پرپیچ و تابی طنز را چاشنی فرم و محتوای کارش میکند و کارناوالی به راه میاندازد که کمتر کسی ممکن است با آن همراهی نکند. کارناوالی که سویههای سیاه و سفید زندگی انسان را توأمان در خود دارد و در طی مسیرش مدام بر هر دوی آنها تأکید دارد.