روزنامه جوان نوشت: مهران مدیری روزهای عجیبی را سپری میکند. او از نمایش خانگی به سینما و از سینما به نمایش خانگی در رفتوآمد است و در هیچ کدام آورده خاصی ندارد. سیر نزولی و قهقرایی این کارگردان و بازیگر سرشناس، مدتی است شروع شده و خودش هم با انتخابهایش به این سیر سرعت بخشیده است.
تا چند سال پیش، کافی بود تا نام مهران مدیری به عنوان کارگردان فیلم یا مجری برنامهای آورده شود؛ همین موجب بالا رفتن اعتبار و وزن آن فیلم و برنامه میشد، اما مدتی است که نام مدیری دیگر آن کارکرد سابق را ندارد. امروز استفاده از نام مدیری برای جذب مخاطب کاری بیفایده است. نمونهاش را همزمان در سینما و نمایش خانگی میبینیم.
ناکامی در سینما
فیلم «ساعت ۶ صبح» مدیری برخلاف انتظارات با برخورد سردی از سوی مخاطبان و منتقدان روبهرو شد. فیلم که به خاطر حاشیههای راه پیدا نکردنش به جشنواره فیلم فجر، حساسیتهای زیادی را برانگیخته بود، حتی نتوانست بر روی همین موج سوار شود و مخاطبان را به سینما بکشاند.
دلیل این استقبال نکردن مردم از فیلم جدید مدیری، به ضعفهای مفرط فیلم در کلیت آن برمیگردد. «ساعت ۶ صبح» در فیلمنامه، بازیگری و کارگردانی فیلمی ضعیف است که حتی مخاطب عام سینما هم قابلیت ارتباط برقرار کردن با آن را ندارد.
این اتفاق مهمی برای سینمای ایران به شمار میرود. این نشان میدهد، مخاطب امروز به راحتی و با نام چهرهها اقناع و ارضا نمیشود. بسیاری از علاقهمندان به سینما از نامها عبور کردهاند و تشنه دیدن فیلمهای جذاب و باکیفیت بر پرده سینما هستند.
اگر در سینما و فیلمسازی هرچقدر هم نام پرآوازه و عقبه نسبتا پرباری داشته باشید، اما نتوانید با اثرتان با مخاطب ارتباط برقرار کنید، شکست خواهید خورد. «ساعت ۶ صبح» یک شکست کامل برای مهران مدیری به حساب میآید.
فیلمی که در چند هفتهای که از اکرانش گذشته تازه به فروشی پنج میلیارد تومانی دست پیدا کرده که برای فیلمی در این حد و اندازه معنای واقعی شکست را میدهد. بعید است اتفاق خاصی برای این فیلم بیفتد و «ساعت ۶ صبح» را باید یکی از ناکامان اکران ۱۴۰۳ بدانیم.
ناکامی در نمایش خانگی
مدیری در کنار سینما، در نمایش خانگی نیز با اقبال خاصی مواجه نشده است. او با سروصدای زیادی برنامه «اسکار» را پخش کرد که اینجا هم حاشیهها به داد این برنامه نرسیدند. «اسکار» در فرم و محتوا برنامهای ضعیف و فاقد جذابیت بود و امکانی برای برقراری مخاطب نمیداد.
برنامهای که با دعوت از چهرههای تکراری خیلی زود به تکرار افتاد و نتوانست حرف تازهای بزند. «اسکار» در مقایسه با رئالیتیشوهای دیگر نمایش خانگی حرفی برای گفتن نداشت و شوخیهای گاه و بیگاه مدیری با نوید شعباننژاد و مهمانان نتوانست یخ برنامه را آب کند.
مدیری این روزها «گل یا پوچ» را در شبکه نمایش خانگی دارد که این آخری از آثار قبلی او ضعیفتر است. تمام اینها نشان میدهد دیگر نامها به تنهایی نمیتوانند برنامهها را نجات دهند و برای ساخت برنامههای پرمخاطب باید ایدههای ناب و اجراهای درخشان داشت.
منتقدان معتقدند مدیری با فاصله گرفتن از گروه همیشگیاش دیگر امکان ساختن آثار پرمخاطب را ندارد. با فاصله افتادن میان مدیری با برادران قاسمخانی، امیرمهدی ژوله، سروش صحت و بازیگرانی مثل سیامک انصاری، هادی کاظمی و محمدرضا هدایتی و از هم پاشیدن گروهی که سالها با هم کار میکردند، مدیری آن توان سابق را ندارد.
این نشان میدهد سایر نفرات چه نقش پررنگی در جذابیت آثار مهران مدیری داشتند و حالا در نبود آنها، خودِ مدیری هم چندان به چشم نمیآید.
مدیری هنوز نتوانسته خودش را ایدهها و کارهای نسل جوانی که با آنها کار میکند، هماهنگ کند. فضای ذهنی آنها با شخصیتی مثل مدیری متفاوت است و آنها نمیتوانند کاری که پیمان قاسمخانی انجام میداد را برای مدیری انجام دهند.
توجه به این مسائل اهمیت کار گروهی کردن را در هنر و ساخت برنامه نشان میدهد. در فضای هنری امروز دیگری هیچ کسی نمیتواند لشکر تک نفره باشد و به تنهایی عامل جذابیت یک برنامه شود؛ حتی اگر آن یک نفر، آدمی در حد و اندازههای مهران مدیری باشد.
بد نیست مدیری پس از فعالیتهای مکرر چند وقت اخیر، استراحتی به خود بدهد و تیمی متناسب با فضای فکری و روحی خودش، کنارش جمع کند. او همچنین نباید فراموش کند برنامهسازی برای مخاطبِ امروز، بسیار سختتر از گذشته شده است.
مخاطبان امروز به راحتی به هر چیزی نمیخندند و خیلی سخت میتوان آنها را جذب برنامهها کرد. مدیری هر چقدر کارنامه درخشانی داشته باشد، اگر نتواند در آینده آثاری مخاطبپسند تولید کند، خیلی زود از چرخه محبوبیت خارج میشود.
به نظر دوره آزمون و خطا برای این کارگردان باسابقه به پایان رسیده و او باید فکری اساسی برای ادامه مسیر هنریاش کند.