به زبان ساده، در منطق ارسطویی از دو نوع اضافه سخن به میان است؛ اضافه مقولی و اضافه اشراقی. اضافه مقولی مانند نسبت پدر و فرزند است که وجود هر دو سوی نسبت برای وجود نسبت ضروری است؛ به بیان دیگر، نمی توان یکی را بدون دیگری، تصور کرد. اما در اضافه اشراقی وجود یک طرف نسبت کافی است. متفکرانی چون امام خمینی(س) رابطه خدا با موجودات و جهان را از نوع اشراقی می دانند. بنابراین همه موجودات اعم از انسان، مصداق فقر و عین الربط اند. او ماسوی الله را جز اشراق و تجلی حق تعالی نمی انگارد.
تمثیل موج و دریا در این باره راه گشا است. امام راحل همه موجودات و جهان را موج دانسته و خدا را دریا یا وجود می داند. به بیا ایشان، انسان فکر می کند که موج وجود دارد، در حالی که موج تنها انحنایی از دریاست و جز دریا نیست. ایشان رابطه انسان و جهان با خدا را حتی رابطه شعاع خورشید و خورشید نمی داند، چراکه در فهم عمومی و ارتکازی، شعاع -تا حدی و بیش از موج نسبت به دریا- حیث و حیثیتی مستقل از خورشید دارد.
امام خمینی(س) در ادامه این هستی شناسی خود، درباره امام زمان(عج) دیدگاه هایی بدیع دارد که برخی شئون امام زمان را نسبت به موجودات، شئونی شبیه خدا و آنچه در ابتدا گفته شد، می داند. امام زمان(ع) را به مثابه امام مکان و جهان و امام همه هستی قلمداد می کند اما هرگز به عینیت امام زمان و خدا رأی نمی دهد و تشخص امام زمان را نه تنها کم نکرده، که افزون هم ساخته است.
امام حکیم می فرماید: «ولیالله اعظم و بقیۀالله فی ارضه ارواحنا لمقدمه الفداء که واسطۀ فیض و عنایات حق تعالی است و دعای خیرش بدرقۀ امت جد بزرگوارش صلیالله علیه و آله، میباشد...» (امام خمینی، صحیفه امام (مجموعه آثار امام خمینی، ص 316، ج 17، نشر مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، سال 1378 ش).
همچنین طی سروده ای چنین امام زمان(ع) را وصف می کند:
حضرت صاحب زمان مشکوۀ انوار الهی
مالک کون و مکان مرآت ذات لامکانی
مظهر قدرت، ولی عصر، سلطان دو عالم
قائم آل محمد مهدی آخر زمانی
با بقاء ذات مسعودش همه موجود باقی
بیلحاظ اقدسش یکدم همه مخلوق فانی
خوشهچین خرمن فیضش همه عرشی و فرشی
ریزه خوار خوان احسانش همه انسی و جانی
از طفیل هستیاش هستی موجودات عالم
جوهریّ و عقل و نامیّ و حیوانیّ و کانی
(دیوان امام، (با شرح و تفسیر قادر فاضلی)، ص 49، نشر فضیلت علم، بیجا، چاپ اول، 1371 ش).
همچنین امام راحل به منزله یک فیلسوف-عارف و مبتنی بر تفسیرش از سوره والعصر، امام زمان را به تمامیت عصر و مصر(مکان) و هر چه موجود در این ظرف، پیوند می دهد: «والعصر ان الانسان لفی خسر، ـ عصر ـ هم محتمل است که در این زمان حضرت سلامالله علیه باشد یا انسان کامل که مصداق بزرگش رسول اکرم و ائمه هدی، و در عصر ما حضرت مهدی سلامالله علیه است. قسم به عصارۀ موجودات عصر، فشردۀ موجودات، این که فشردۀ همه عالم است، یک نسخهای است، نسخه تمام عالم، همه عالم در این موجود، در این انسان کامل عصاره است و خدا به این عصاره قسم میخورد.» (مام خمینی، صحیفه امام (مجموعه آثار امام)، ج 12، ص 423).
در جایی دیگر امامت و ولایت را همچون نبوت، مصداق حضور همه جایی و همهچیزیِ خداوند و جکومت او بر جمیع موجودات می داند: «همانطور که رسول اکرم به حسب واقع حاکم بر جمیع موجودات است، حضرت مهدی همانطور حاکم بر جمیع موجودات است، آن خاتم رسل است، و این خاتم ولایت، آن خاتم ولایت کلی بالاصاله است و این خاتم ولایت کلی به تبعیت است.» (امام خمینی، صحیفه امام (مجموعه آثار امام)، ج 20، ص 249).
همچنین امام راحل مانند دیگر عالمان شیعی، امام زمان(ع) را ناظر بر اعمال و احوال ما می داند؛ آن هم با کلیت و جزییتِ الهی؛ یعنی همچون خدا بر احوال ما نظارت دارد و یک نظاره گری جاری و مطلق دارد که متناسب با معنای نزول فرشتگان تا ابد(مبتنی بر سوره قدر) است.
امام راحل بر غیبت حضرت همچون ظهور او درود می فرستاد و غیبت را منشأ رحمت و برکت الهی می داند؛ به این معنا که غیبت امام به معنای نبودن و و حتی کاسته شدن شأنی از شئون امامت و تجلی الهی او نیست. امام راحل، غیبت امام زمان را نیز نجات بخش می خواند و معتقد است که امام زمان (ع) در غیبت نیز امور مردم را تنظیم و رهبری می کند و رهبر باطن است و تنها از چشم ظاهر غایب است.
امام راحل نیز مانند سایر عالمان شیعه، امام زمان(ع) را ذخیره خدا و نتیجه قیام تمام پیامبران می داند و در ادامه، عدالت جهانی و همهجهاتی را به ظهور نسبت می دهد و به این ترتیب، شأن عدالت گستری او را همچون شأن تجلیِ تامه بودن امام زمان(ع) تلقی می کند. به بیان دیگر، امام خمینی(ره) تصریح دارد که عدالت مهدوی تنها در جنبه اقتصادی و اجتماعی نیست، بلکه عدالتی است در تمام جنبه های انسانی و تمام جنبه های عالَم :«... عدالت در تمام مراتب انسانیت، انسان اگر انحرافی پیدا کند، انحراف عملی، انحراف روحی، انحراف عقل، برگرداندن این انحرافات را به معنای خودش. این ایجاد عدالت است در انسان، اگر اخلاق منحرف باشد از این انحراف وقتی به اعتدال برگردد این عدالت در او تحقق پیدا کرده است، اگر در عقاید انحرافاتی باشد برگرداندن آن عقاید کج به عقیده صحیح و صراط مستقیم، این ایجاد عدالت است در عقل انسان.» (امام خمینی، صحیفه امام (مجموعه آثار امام)، ج 12، ص 482).
السلام علیک حین تقوم، السلام علیک حین تقعد، السلام علیک حین تَقَرءُ و تبیّن، السلام علیک حین تصلّی و تقنت، السلام علیک حین ترکع و تسجد، السلام علیک حین تُصبح و تُمسی