دعوای زرگری!

بیژن ایرانی، گروه جهان الف،   4030719069 ۱۱ نظر، ۰ در صف انتشار و ۳ تکراری یا غیرقابل انتشار

در روزهای اخیر و پس از اجرای پیروزمندانه عملیات وعده صادق 2 از سوی کشورمان علیه سایت های حساس و راهبردی نظامی و اطلاعاتی رژیم اشغالگر قدس، اخبار مختلفی از رایزنی های دولت بایدن با صهیونیست ها و شخص نتانیاهو در محافل رسانه ای مخابره شده که این نکته را مورد اشاره می دهند که میان رئیس جمهور آمریکا و نخست وزیر رژیم صهیونیستی نوعی عدم تفاهم در مورد اقدام احتمالی اسرائیل علیه ایران وجود دارد. 

به عنوان مثال، به تازگی کانال 14 رژیم صهیونیستی اعلام کرده که "در تماس تلفنی اخیر بایدن و نتانیاهو، رئیس جمهور آمریکا از نخست وزیر صهیونیستها خواسته که گزینه خطرناک حمله به تاسیسات نفتی و اتمی ایران را کنار بگذارد. این در حالی است که نتانیاهو اعلام کرده که اکنون یک فرصت تاریخی است! " شبیه به این قِسم موضع‌گیری ها را در دوره زمانی پس از عملیات وعده صادق 2 به کرات شنیده ایم. با این همه، اینطور به نظر می‌رسد که اساسا این قبیل مسائل و القای این نکته که دو فرد مذکور در تقابل با ایران و اقدام احتمالی رژیم اشغالگر قدس علیه ایران پس از عملیات وعده صادق 2 دچار شکاف و اختلاف نظر هستند، چندان واقع بینانه نیست.  

اولا، از زمان آغاز جنگ غزه تاکنون، آمریکا یک پای ثابت هر جنایت صهیونیست ها علیه ملت فلسطین و دیگر ملت های منطقه بوده است. فراموش نکنیم که ترور شهید سید حسن نصرالله نیز با اطلاعات، جنگنده ها و بمب‌های آمریکایی انجام شد. تاکنون بارها و بارها بسیاری از تئوریسین ها و تحلیلگران مسائل راهبردی و البته مقام های ارشد سیاسی و نظامی کشورمان نیز تاکید کرده اند که آمریکا بازیگر پشت پرده اصلی در رابطه با جنایات رژیم اشغالگر قدس در سطح منطقه است. 

از این رو، دولت آمریکا در تقابل با محور مقاومت، منافع مشترک فراوانی را با صهیونیست ها دارد. جنس بازیگری رئیس جمهور آمریکا و نخست وزیر اسرائیل در رابطه با تحولات ماه های اخیر نیز نوعی بازی پلیس خوب-پلیس بد بوده است. از یک سو بایدن سعی دارد نشان دهد که با اقدامات نتانیاهو مخالف است و او هرکار می خواهد انجام می دهد و این مساله تقصیر آمریکا نیست و از سوی دیگر، نتانیاهو نیز اقدامات خود را با رویکری تهاجمی پیش می برد و وانمود می کند که با مقام های آمریکایی اصطکاک دارد. این در حالی است که فلسفه روابط آمریکا و رژیم اشغالگر قدس، حمایت تزلزل ناپذیر آمریکا از صهیونیست ها در هر شرایطی را تضمین می کند. 

نکته دوم اینکه لابی های صهیونیست از نفوذ به شدت بالایی در عرصه معادلات سیاسی و رسانه ای و اجتماعی و اقتصادی آمریکا برخوردار است. این نفوذ به قدری سنگین است که زمانی آریل شارون نخست وزیر سابق صهیونیست‌ها در موضع گیری اعتراف کرد که اگر مردم آمریکا بفهمند رهبران آن ها تا چه حد تحت سلطه صهیونیست ها هستند، علیه آن ها دست به قیام خواهند زد. 

از این رو، اساسا دولت بایدن و کلیت نظام حکمرانی آمریکا، در خدمت منافع رژیم اشغالگر قدس هستند. این رژیم اکنون در جنگی درگیر است و آمریکا این جنگ را جنگِ خود می داند. از این منظر نیز هرگونه نمایش اختلاف میان آمریکا و اسرائیل در بحبوحه تحولات منطقه ای را صرفا بایستی یک نمایش رسانه‌ای برای فریب افکار عمومی دنیا دانست. 

در نهایت باید گفت که دولت بایدن به این دلیل سعی دارد خود را مخالف با رویه های رژیم اشغالگر قدس و نتانیاهو نشان دهد زیرا به خوبی می داند که همدستی صریح با این رژیم سبب خواهد شد تا نیروها و پایگاه های آمریکا در سطح منطقه به اهدافی عینی و جدی برای نیروهای مقاومت تبدیل شوند. در عین حال، همدستی صریح واشنگتن با اسرائیل در قالب تحولات منطقه ای، قدرت نرم ادعایی آمریکا در عرصه بین المللی را هم تا حد زیادی تضعیف خواهد کرد و آن را نزد افکار عمومی این کشور و جهان بی‌اعتبار تر از هر زمان دیگری خواهد کرد. 

کما اینکه تا همینجای کار نیز آمریکا تا حد زیادی از موقعیت اخلاقی که برای خود در جهان ساخته بود سقوط کرده و دیگر نمی تواند ادعاهایی دور و درازی را  با محوریت تعهدش به حقوق بشر و اخلاق و غیره مطرح سازد.