تلاش دولت برای حل مسئله رجیستری گوشیهای آیفون و تسهیل شرایط برای واردکردن قانونی آن در این وضعیت سخت اقتصادی و تنگناهای سایهافکنده بر کشور، بهجای آنکه اعتراض افکار عمومی را موجب شود، رضایت بخش قابل توجهی از مردم را فراهم ساخته و این زنگ خطری بسیار بزرگ ماست.
قابلانکار نیست که پشت موضوع تسهیل واردات و رجیستری آیفون، مطالبهگری مردم قرار دارد؛ همانگونه که در اولویت قرارگرفتن مسئله واردات خودرو و توجه نهادهایی چون مجلس و دولت، به خواست مردم بازمیگردد و وقتی چنین مسائل دستچندمی در میانه فشارهای اقتصادی در صدر توجهات قرار میگیرد، معنایی جز عدم آگاهی افکار عمومی پیرامون مقتضیات و کیفیت مطالبهگری خود از متولیان امر به ذهن متبادر نمیشود.
در حال حاضر آنچه که محل مناقشه و اختلاف است، میزان تعرفه بالای واردات گوشیهای آیفون بوده و هیچ صدای رسایی در مخالفت با اصل مسئله واردات و تخصیص ارز به گوشیهای آیفون شنیده نمیشود. هم مردم و هم متولیان امر و سیاستگذاران توجهی به تنگناهای ارزی نداشته و گویا کشور از وفور نعمت ذخایر ارزی برخوردار است که امکان تخصیص ارز به چنین کالاهایی وجود دارد؛ آن هم در شرایطی که مصرفکننده آن بخش بسیار کوچکی از جامعه بوده و قاطبه مردم فقط میتوانند از پشت ویترین فروشگاهها آن را مشاهده کنند!
هر چند برخی مدافعین واردات آیفون عدم تخصیص ارز با نرخهای دولتی را بهعنوان یکی از توجیهات خود برای دفاع از این مسئله ذکر میکنند اما نوع و قیمت ارز تخصیصیافته در این فقره چندان اهمیتی ندارد و آنچه که مهم است، توجه و در صدرنشاندن واردات این کالای غیرضرور و ارزبری آن در این تنگنای ارزی است. در وضعیت تحریمی، ارز یک دارایی کلیدی برای تامین مهمترین نیازهای کشور محسوب میشود و عجیب است که با وجود چندین تجربه تحریمی در دولتهای مختلف از اوایل دهه ۹۰ تاکنون، هنوز کیفیت و نوع سیاستگذاریهای ارزی در اقتصاد ایران به چنین خطاهای نازلی دچار است.
وقتی متولیان امر اعم از رئیسجمهور و وزرا و دیگر افراد از عدم منابع کافی ریالی و ارزی برای رفع نیازها در حوزههای مختلف سخن میگویند، چه توجیهی برای چوب حراجزدن به داراییهای کشور برای رضایت عدهای کم شمار و استقبال از خودکشیهای عجیب در جنگ اقتصادی وجود دارد؟ آشفتهبازار اقتصاد ایران علاوه بر تحریم و جنگ اقتصادی تحمیلشده، ریشه در تشخیص خطا در اولویتها و تحلیل دقیق از شرایط دارد.