ماموریت ایجاد تورم در پوشش حمایت از دولت/ روایت لاریجانی پیرامون رد صلاحیت خود در انتخابات

  4030812074 ۷ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۶ تکراری یا غیرقابل انتشار

هر روز اخبار فراوانی در رسانه‌ها منتشر می‌شود که دنبال کردن آن‌ها ـ حتی برای آنانی که اهل مطالعه اخبار هستند ـ کار دشواری است. بسته خبری ـ تحلیلی الف، با رصد اخبار و رویدادهای مهم، همچنین تحلیل‌های صورت گرفته در این زمینه، مخاطبان خود را از مهم‌ترین وقایع روز آگاه می‌کند.

ماموریت ایجاد تورم در پوشش حمایت از دولت

روزنامه کیهان نوشت: 

محسن رنانی، «عضو شورای راهبری کابینه چهاردهم» ادعا کرده است: نرسیدن دلار به ۲۰۰ هزار تومان در شرایط فعلی معجزه است. برخی رسانه‌ها در واکنش به این ادعا نوشته‌اند: «حامیان آقای پزشکیان که تا همین چندماه پیش و در زمان دولت شهید رئیسی از منتقدان دلار ۵۰هزار تومانی بودند، حالا نه‌تنها منتقد دلار ۷۰ هزار تومانی نیستند، بلکه آن را دستاورد دولت می‌دانند». این نقد، مبتنی بر واقعیت است اما ماجرا را باید فراتر از رویکرد مغرضانه یا جانبدارانه نسبت به این یا آن دولت تحلیل کرد. مسئله این است که برخی سیاست‌بازان رادیکال با روکش کارشناس، دانسته و ندانسته، پازل عملیات روانی دشمن را در متن جنگ ترکیبی پر می‌کنند. آنها، همان طیف سیاست‌بازی هستند که از یک‌سو، از روحانی در دو انتخابات حمایت کردند و از سوی دیگر، فجایع مدیریتی دولت وی را به دولت شهید رئیسی نسبت دادند و از همه بدتر این که در سال ۱۴۰۱ پیش‌بینی کردند به زودی تورم در کشور، سه‌رقمی (بالای ۱۰۰درصد) می‌شود و قیمت ارز هم ظرف یکی دو سال، به بالای ۲۴۰هزار تومان می‌رسد! و ادعایی که دروغ بودن آن اثبات شده است.

آنها در پوشش حمایت از فلان رئیس دولت و تخطئه بهمان رئیس دولت، در واقع یک ماموریت واحد را انجام داده‌اند: دامن زدن به تورم انتظاری به شکل دومینووار، و تضعیف موقعیت ایران در برابر فشار دشمنان خبیث آمریکایی و اروپایی (و صهیونیست).
سخن اخیر رنانی، ظاهرا تمجید از دولت پزشکیان است، اما در باطن خالی کردن زیر پای دولت در مواجهه با فشار خباثت‌آلود جبهه عبری و غربی است. بی‌سوادی و کُتره‌ای حرف زدن، خوش‌بینانه‌ترین احتمال درباره برخی از این عناصر سیاست‌باز است، اما تکرار غش کردن همیشگی آنها بر مدار ضعیف‌نمایی ایران و قوی جازدن غرب، راه را بر خوش‌خیالی در‌باره این طایفه می‌بندد. القای ناتوانی اقتصادی کشور در حالی است که به عنوان یک نمونه کوچک از موفقیت‌ها (با وجود تحریم‌های دشمن)، مؤسسه کپلر به تازگی اعلام کرد: میزان فروش نفت ایران در ماه سپتامبر به حدود ۲/۲ میلیون بشکه در روز رسید و رکورد دور دوم تحریم‌ها را شکست.

یادآور می‌شود محسن رنانی پیش از این، به مردم اصفهان به صرف این که به آقای جلیلی رای بیشتری داده‌اند توهین کرد و اصفهان را روستا نامید! او در عین حال، چندی بعد، با حمله به رئیس‌جمهور نوشت: «آقای پزشکیان، آبروی ما را بردی! رئیس‌جمهورِ فقط یک ماه عزیز، انگار تو ایرانی نیستی!؟ تو نمی‌دانی که برای مردم ایران تراز سیاستمدار صادق و پاک و قدرتمند، فقط امیرکبیر است و مصدق و موسوی؟؟ پس برای چه نشسته‌ای و دم فروبسته‌ای؟ نکند در پشت‌صحنه با اصحاب قدرت بسته‌ای؟ آقای پزشکیان آبروی ما را بردی! امید ما را ناامید کردی! هنوز رئیس‌جمهور نشده رفوزه شدی! ای‌کاش می‌دانستی که در ایران رئیس‌الوزرای عاقبت‌به‌خیر، فقط کسی است که یا در حمام رگش را بگشایند، یا با تبعید به روستا دق‌مرگش کنند و یا در حصر، گرد مرگ بر سر و رویش بپاشند.» او در این نوشته موهن، در حالی دم از امیرکبیر زده بود که می‌دانست امیرکبیر را مزدوران انگلیس به شهادت رساندند. و همان انگلیس خبیث، اکنون از پادوهای غربگرا حمایت می‌کند و به آنها خط می‌دهد.

******

استقبال عجیب رئیس جبهه اصلاحات از انشای اسرائیلی موسوم به طرح آتش‌بس در لبنان

روزنامه وطن‌امروز نوشت:

جریان‌ها و چهره‌های سیاسی بسیاری وجود دارند که به انتخاب گزینه غلط در مواجهه با همه مسائل سیاسی شهره هستند. درباره این چهره‌ها باید این پرسش را مطرح کرد: آیا آنها عامدانه همیشه پاسخ غلط را انتخاب می‌کنند یا قدرت ادراکی‌شان در مواجهه با حوادث پیرامونی به قدری مختل است که خود به خود گزینه صحیح را از دایره گزینه‌های خود خط می‌زنند و انتخاب سیاسی‌شان را محدود به گزینش یکی از پاسخ‌های غلط می‌کنند.

اگر در بین سیاهه طویل افرادی که به انتخاب گزینه غلط در مواجهه با همه حوادث شهره‌اند بخواهیم رتبه‌بندی دقیقی انجام دهیم، قطعا آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات یکی از رتبه‌های برتر را کسب خواهد کرد. در آخرین نمونه از انتخاب گزینه‌های غلط او روز گذشته همزمان با اینکه همه کارشناسان بر تبلیغاتی و غیراجرایی بودن طرح آتش‌بس در لبنان اذعان می‌کردند و آن را یک انشای تمام اسرائیلی دانستند که حتی قطعنامه 1701 شورای امنیت را نیز بلاموضوع می‌کند، او به استقبال این طرح آتش‌بس رفت! اگر شخصیت حقیقی آذر منصوری را تنها مدنظر قرار دهیم او با این موضع نشان داد حتی به عنوان یک دنبال‌کننده مبتدی اخبار سیاسی هم در جریان تحولات منطقه و شرایط جنگ در غزه و لبنان نیست اما زمانی که او ریاست جبهه اصلاحات را به عهده دارد می‌توان موضع فجیع وی را نشانی از نزول خسارت‌بار ادراک این جریان از تحولات منطقه دانست. طرح آتش‌بسی که تمام خواسته‌های اسرائیل برای نابودی و مهار حزب‌الله را درون خود گنجانده است و باز هم با تایید رژیم صهیونیستی مواجه نشده است، چگونه می‌تواند مورد استقبال یک کنشگر سیاسی در ایران قرار بگیرد؟ خانم منصوری در توئیت خود اذعان کرده «این اتفاق مهم بر منطقه خاورمیانه و بویژه ایران تاثیرگذار خواهد بود» اما حتی از بیان یک تاثیر مثبت کوچک پذیرش چنین طرحی ناتوان بوده است. آیا صرف توافقی که «تاثیرگذار» است آن را مثبت جلوه می‌دهد؟ نسبت این تاثیرگذاری بر نظم آینده منطقه چگونه خواهد بود؟ خلع سلاح حزب‌الله و وارد کردن این بازوی قدرتمند مقاومت به یک انزوای امنیتی، چشم‌انداز تجاوزهای رژیم صهیونیستی را محدود می‌کند؟

موضع اخیر آذر منصوری تنها مشتی نمونه از خروار پاسخ‌های غلط وی و جبهه اصلاحات در مواجهه با واقعیت‌های منطقه و جهان است. آیا می‌توان پذیرفت این همه پاسخ غلط ناشی از عدم درک صحیح پرسش‌ها بوده است یا اینکه اساسا این جریان خود انتخاب کرده است پاسخ‌های غلط را انتخاب کند؟ سابقه تاریخی اصلاح‌طلبان گویای این واقعیت است که همواره ضدیتی بنیادین با محور مقاومت داشته‌اند و حتی به تضعیف آن به عنوان پیش‌شرطی برای نزدیکی به غرب چشم دوخته‌اند. گذشته از این بیگانگی و عناد با محور مقاومت، اصلاحات اعتیاد ذهنی به هرگونه توافقی پیدا کرده است که در سوی دیگرش ردی از آمریکا باشد. به بیان دیگر صرف سازش و پذیرش بسته پیشنهادی آمریکا برای اصلاح‌طلبان به یک مولفه هویتی تبدیل شده که آنها خود را با مصادیق این مؤلفه تعریف می‌کنند. به همین علت اگر بخواهیم با نگاهی خوش‌بینانه به مواضع اینچنینی اصلاح‌طلبان نظر بیندازیم بیش از سیاست و امنیت باید با متغیر روان‌شناختی دنبال پاسخی برای چرایی رفتار این جریان بگردیم.

غرب آسیا یکی از ملتهب‌ترین و در عین حال تعیین‌کننده‌ترین ایام تاریخ خود را از سر می‌گذراند. جنگ موجودیتی میان رژیم اشغالگر قدس با گروه‌های مقاومت به مرحله نظم‌آفرینی برای آینده منطقه رسیده است. سطح این نزاع تا حدی است که جمهوری اسلامی ایران هم شرایط جنگی را تجربه می‌کند. در چنین موقعیتی هرچه قدرت نیروهای مقاومت را تقویت کند جایگاه ایران را نیز در آینده منطقه مستحکم‌تر خواهد کرد و تنها یک پاسخ مطلقا غلط برای آینده ایران و منطقه است که از انشای اسرائیل ضدمقاومت به عنوان یک دستاورد امیدبخش! یاد می‌کند.

******

مغالطه خانم سخنگو درباره حجاب 

سایت جهان‌نیوز نوشت:

اخیراً سخنگوی دولت در نشست خبری با رسانه ها، باز هم سخنانی عوامانه و جنجال برانگیز در مورد حجاب بیان کرده است. مهاجرانی گفته است: «حجاب، موضوعی نیست که با ضرب و زور بشود آن را جا انداخت. حجاب هم یک موضوع فرهنگی است و هم یک قسمتی از آن هنجاری است. لذا ترویج حجاب نیازمند یک رویکرد جامعی هست که حتماً با فشار و ضرب نمی شود آن را محقق کرد. تجربه این چهل و چند سال هم همین را نشان داده است». از طرفی، چند وقت قبل هم در نشست خبری، سخنانی شبیه همین سخنان را مطرح کرده بود که با اعتراض شدید روبرو شد. اما چند نکته:

یک: اینکه سخنگوی دولت، چه نظری در مورد حجاب در سطح اجتماع و رویکرد حاکمیت نسبت به آن دارد، به خودش ارتباط دارد، اما او حق ندارد از جایگاهی که متعلق به دولت جمهوری اسلامی است، علیه جمهوری اسلامی و سیاست های آن قدم بردارد. در هر صورت، نشست او با خبرنگاران برای گعده یا بیان سخنان عوامانه نیست.

دو: موضوع حجاب در جامعه اسلامی، از منظر شرع که مشخص است و پس از انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب، محکم پشت آن ایستاده اند. از طرفی، اصل قانون حجاب، قانونی است که قوه قضائیه، دولت و مجلس در هر صورت در تدوین آن نقش داشته اند. علاوه بر آن، مورد تأیید شورای نگهبان هم قرار گرفته است. در این میان، سخنگوی دولت با چه مجوزی به صورت صریح یا ضمنی و با استخدام برخی کلمات فریبنده، به قانون حجاب و الزامات اجتماعی مربوط به آن حمله می کند؟!

سه: رئیس جمهور در ایام انتخابات، از «سیاست های کلی رهبر انقلاب» سخن گفته بود و یا تصریح کرد که: «ما قرار نیست برنامه جدید بنویسم. ما قرار نیست سیاست جدیدی را در کشور اعلام بکنیم». سخنگوی دولت توضیح دهد که این سخنان او با کجای ادعای رئیس جمهور همخوانی دارد؟

چهار: اتفاقاً تجربه بیش از چهل سال نشان داده است که هر زمان که در مقوله حجاب با کلی گویی و سخنان کلیشه‌ای به افکار سکولاری بها داده شد، مردم و خانواده ها آسیب دیدند و بی حیایی، پرده دری و هنجارشکنی در سطح جامعه افزایش پیدا کرد.

پنج: ظاهرا برخی افراد دیواری کوتاه‌تر از حجاب یه عنوان یک حکم الهی و ضامن امنیت اخلاقی و روانی جامعه و حفظ بنیان خانواده، پیدا نمی‌کنند؟! اگر قرار است بر روی قانون و الزام، نام زور و فشار و ضرب گذاشته شود و بعد به آن حمله شود، پیشنهاد می‌کنیم با یک رویکرد جامع(!) دولت با زور و فشار از مردم معوقات و جریمه بانکی را دریافت نکند، با زور و فشار هزینه استفاده از آب، برق، گاز و تلفن را دریافت نکند و آب، برق، گاز و تلفن مردم را به دلیل بدهی قطع نکند، با زور و فشار، رانندگان متخلف را جریمه نکند، با زور و فشار، مالیات و عوارض از مردم نگیرد! طبق نظر خانم مهاجرانی باید گذاشت در همه این موارد مردم با هر سلیقه ای که دارند، هر کاری دلشان می خواهد انجام دهند!

******

روایت لاریجانی پیرامون رد صلاحیت خود در انتخابات 

علی لاریجانی در بخشی از گفت‌گوی اخیر  خود با سایت خبرآنلاین به بیان مسائلی پیرامون رد صلاحیت خود در انتخابات ریاست‌‌جمهوری سال‌های ۱۴۰۰ و ۱۴۰۳ پرداخته است. گزیده اظهارات او به شرح زیر است:

* من نمی خواهم که از خودم دفاعی کنم و مساله گذشته و تمام شده است ولی من این مسیرها را درست نمی دانم. یعنی آنقدر قافیه ها را تنگ می گیریم، که در آن آقای هاشمی رفسنجانی کاندیدای ریاست جمهوری نمی تواند باشد. رد صلاحیت ایشان شاید از رد صلاحیت من شدیدتر بود. خب ایشان سابقه طولانی تری در انقلاب داشته است. آن زمان هم بخش های دیگری بودند که فعال بودند. البته برای ما هم، همان ها فعال بوده اند. اینبار هم من از آنها سوال کردم که برای چه ما را رد صلاحیت کردید.

* دفعه اول یکسری مسائل سیاسی را گفته بودند و یکسری مطالبی که مقداری مساله آفرین بود. نمی دانم چطور این حرف ها را می زنند. من از قوه قضاییه خواستم تا آقای اژه ای رسیدگی کنند. رسیدگی شد و حکم هم صادر شد و گفته شد که این حرف ها خلاف است. خب پس برای چه من را رد کرده اند؟ گفتند که ما در مجموع گفته ایم که شما مدیر و مدبر نیستید.

* گفتند یکی از مصادیق مهمش این بوده که یک عده از نمایندگان مجلس را رد صلاحیت کرده بودیم اما شما از آنها حمایت کردید. نماینده مجلس را که من انتخاب نمی کنم مردم انتخاب می کنند. شورای نگهبان تایید کرده بودند. خب اگر بد بودند چرا شما انها را در دوره قبل تایید کرده بودید. گفتند ما نمی دانستیم که اینگونه می شود. گفتم ما هم نمی دانستیم. ما که کارآگاه نیستیم.

* شورای محترم نگهبان نهاد مهمی است اما معصوم نیست، همین رئیس جمهور فعلی آقای پزشکیان را ردصلاحیت کرده بودند و با تدبیر رهبری مساله ایشان حل شد. با این منطق رهبری هم از فردی که شما ردصلاحیت کردید حمایت کرده پس ایشان در چارچوب تایید شما نمی گنجد.

* من فکر می کنم که پشت صحنه ایراد دارد و به دلایلی این کارها را می کنند. شورای نگهبان مرجع مهمی از نظر قانون اساسی است. ولی فعلی که انجام می دهد باید قابل دفاع باشد. حالا که این مساله گذشته و من نمی خواهم بیشتر در این مورد حرف بزنم. برای ما که بد نشده و فرصت مطالعه بیشتری داریم.

* نباید مردم احساس کنند که زمینه مشارکتشان در حکومت کاهش پیدا می‌کند. این باید مدام تقویت شود. مردم باید احساس کنند که در بخش های مختلف می توانند مشارکت جدی داشته باشند .البته افراد دیگری هم سرنوشتی مانند ما داشته اند اما سر و صدای آن کمتر بود. این باعث می شود که همبستگی ملی مخدوش شود، توانمندی سیاسی در کشور ضربه ببیند.

******

 تهدید تمام و کمال

روزنامه فرهیختگان نوشت:

سال‌های سخت جنگ به ایران نشان داد برای ادامه حیات، راهی جز قدرتمند شدن وجود ندارد. جنگ پایان یافت اما رویای قدرتمند شدن، نه. این رویا جایی در حوالی دهه ۸۰ به تحقق پیوست تا امروز، سیدکمال خرازی، دیپلمات کهنه‌کار و محافظه‌کار ایرانی با دست باز به ماجراجویی‌های کشورهای اروپایی‌ واکنش نشان دهد و بگوید اگر آنها «حساسیت ایران» را در نظر نگیرند، «لزومی ندارد ایران حساسیت آنها را درک کند.» منظور او، حساسیت اروپا نسبت به برد موشک‌های ایرانی است؛ حساسیتی که دیگر معنایی ندارد و «احتمال اینکه ایران برد موشکی خود را توسعه دهد و بیشتر کند، هست.» احتمالا بخشی از پاسخ رئیس شورای راهبردی روابط خارجی، ناظر به بیانیه مشترک اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج‌فارس است که در آن، اتحادیه اروپا برای نخستین بار ایران را متهم به «اشغال» جزایر تنب کوچک، تنب بزرگ و بوموسی در خلیج‌فارس کرد.

حالا خرازی در گفت‌و‌گو با المیادین نسبت به این موضوع و سایر تحرکات اروپایی‌ها واکنش نشان داد. او به قدرت موشکی ایران پرداخت و گفت: «از جهت پرتابه‌ها و موشکی‌هایی که باید سلاح‌ها را به نقاط خاص برسانند، قدرت موشکی ما مبرهن هست و همه اذعان کردند به قدرت موشکی ما و در عملیاتی که در وعده صادق انجام دادیم کاملاً این اثبات شد. مسئله برد موشک‌هاست که تا به حال حساسیت غربی‌ها و اروپایی‌ها لحاظ می‌شد ولی وقتی آنها حساسیت‌های ما را لحاظ نمی‌کنند، به‌خصوص درمورد تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران، دیگر دلیل ندارد که ما حساسیت آنها را بخواهیم در نظر بگیریم و لذا احتمال اینکه برد موشکی ایران توسعه پیدا کند و بیشتر بشود وجود دارد.»

این هشدار روشن برای غربی‌ها و به‌ویژه اروپایی‌ها نیست. سال ۱۳۸۵ سردار حسن طهرانی‌مقدم، پدر موشکی ایران در مصاحبه‌ای که پس از شهادت سردار احمد کاظمی ضبط شده بود به‌صراحت از نقش احمد کاظمی به عنوان  فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران در قدرت موشکی ایران و یک پروژه « به کلی فوق سری» گفت. او بدون اشاره به اینکه این پروژه چیست، گفت که «ما در کار خودمون، خونه آخرشیم... ما تو خونه آخرش واستادیم‌ها... در بخش موشک زمین به زمین به شما این جمله را می‌توانم بگویم مرزی برای برد وجود ندارد.» در آن سال‌ها ایران به دلیل سیاست عدم تنش‌ با اروپا، برد موشک‌هایش را در حدود ۲ هزار کیلومتر تثبیت کرده بود. اشاره طهرانی‌مقدم ناظر بر همین مسئله بود. او در ادامه جمله‌اش این را هم گفت که «آمریکایی‌ها می‌فهمند تهدید علیه جمهوری اسلامی برابر این است که پاسخ متقابل را خواهند دید.»

اما هشدار خرازی خطاب به طرف‌های غربی محدود به توان موشکی ایران نبود. او ماه‌ها قبل در اردیبهشت ۱۴۰۳، اولین نفری بود که درباره تهدید حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران از سوی رژیم‌صهیونیستی گفت اگر چنین اتفاقی بیفتد «سطح بازدارندگی ما متفاوت خواهد شد.» خرازی گفته بود که در حالتی که به تعبیر او «موجودیت ایران تهدید شود» تهران ناچار است «دکترین هسته‌ای خود را تغییر» دهد. او به المیادین درباره این اظهارنظر ماه‌ها قبل خود، به نکته مهمی اشاره کرد که نشان می‌دهد این رویکرد در زمان لازم قطعا در دستور کار تهران قرار خواهد گرفت. خرازی به خبرنگار المیادین گفت که «آن سیاست همچنان پابرجاست و صحبتی که من کردم [مبنی بر اینکه] اگر تهدیدی وجودی بشود جمهوری اسلامی ایران دکترین نظامی خود را تغییر خواهد داد، هنوز پابرجاست.»

او از «توانایی لازم» ایران برای «ساخت سلاح» هسته‌ای گفت و افزود: «مشکلی از این بابت نداریم؛ تنها فتوای رهبری این موضوع را فعلا ممنوع کرده است.» رئیس شورای راهبردی روابط خارجی، در این گفت‌و‌گو اشاره‌ای نیز به پاسخ ایران به رژیم‌صهیونیستی داشت. او در پاسخ به سوال درباره «تجاوز اسرائیل به [حریم] ایران... و مقایسه آن با عملیات وعده صادق۲» گفت، «آنچه اسرائیلی‌ها در برابر حملات موشکی ما انجام دادند، خیلی ناچیز بود. البته پدافند هوایی یکی از عوامل بود که جلوی آنها را گرفت و همین باعث شد که در اسرائیل مخالفت‌های زیادی به وجود بیاید. چون انتظارات خیلی بالاتری داشتند. بنابراین کاملاً محسوس است آنچه انجام دادند نامتناسب بود.» با این حال خرازی از پاسخ بعدی ایران به رژیم‌صهیونیستی هم سخن گفت: «قطعاً ایران پاسخ خواهد داد در زمان مناسب و به شکل مناسب.»

******

«شیوه» را به تلویزیون برگردانید

خبرگزاری تسنیم نوشت: 

تلویزیون در چند سال اخیر، چند برنامه تلویزیونی روی آنتن آورد که جای‌شان همیشه در تلویزیون خالی بوده و وجودشان ضرورت دارد. یکی از آنها «شیوه» شبکه چهار بود. برنامه‌ای که تاکنون بیش از 80 قسمت آن روی آنتن رفته و از پاییز 1401 کار خود را در رسانه ملّی آغاز کرد.  همان روزهایی که شاهد ناآرامی‌هایی بودیم و بسیاری از مباحث بی‌پرده و صریح و شفاف روی آنتن تلویزیون مطرح می‌شدند. بسیاری از کارشناسان، پژوهشگران و سیاستمداران از ساخت این برنامه تقدیر کردند و برخی هم خواستار آن شدند تلویزیون با دست‌فرمان «شیوه» به سمت برنامه‌سازی برود.  البته «جام‌جم» هم در حوزه فرهنگ و هنر به آنتن رسید و در شبکه یک سیما کار خود را از سالِ گذشته آغاز کرد. این برنامه هم توانست در برخی از قسمت‌های خود بحث‌های جدّی و بی‌پرده‌ای را برای مخاطبان به نمایش بگذارد و بازگشتِ دوباره این برنامه، نوید همین روزها را می‌دهد.

اما خبر رسید که «شیوه» به خاطر صحبت‌های علی انتظاری رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی دچار تعلیق شده است. عطاءالله بیگدلی مجری این برنامه تلویزیونی، از اساتید دانشگاهی است که «شیوه» را از ابتدا تاکنون اجرا کرد. بسیاری از شکل‌گیری این بحث‌ها به واسطه اشراف خوبِ او بود. بیگدلی درباره این تعلیق به خبرنگار تسنیم گفت: بعد از آن اظهارنظرهای حاشیه‌برانگیزِ رئیس پیشین دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی دوستان تصمیم گرفتند برنامه تعلیق شود.  وی همچنین به این نکته اشاره کرد که مدیر شبکه چهار سیما پیگیرِ بازگرداندن این برنامه است. اما سه راه پیش‌روی این برنامه گذاشته شده: اولاً با تغییراتی بازگردد، با همین شکل باشد و یا به طورکل تعطیل شود. تا این لحظه به تعبیرِ بیگدلی تصمیمِ قطعی گرفته نشده و فعلاً می‌توانم بگویم «شیوه» معلق است. 

اما «شیوه» و شیوه‌ها نباید تعطیل شوند. افکار عمومی نیازمندِ القای افکار و اندیشه‌های مختلف است که از دلِ همین مناظره‌ها و اظهارنظرهای صریح و بی‌پرده بیرون می‌آید. همان شائبه‌هایی که پس از خداحافظیِ موقت «جام‌جم» پیش آمد که به خاطر مناظره‌های تند و تیزِ این برنامه اتفاق افتاده حالا برای «شیوه» به نحوی دیگر شاهد هستیم. نظرات موافق و مخالف در مناظره‌ها و این بحث و اظهارنظرها باعث می‌شود تا مخاطب به تلویزیون برگردد. بدانند نظرات و افکار شخصی دست‌اندرکاران اصلی رسانه ملّی هیچ دخل و تصرفی در مجموعه صداوسیما ندارد. آیینه تمام‌نمای این اتفاق در دلِ ساخت چنین برنامه‌هایی به ارمغان می‌آید.  اما حالا با یک «شیوه» معلق مواجه هستیم که اتفاق ناخوشایندی است. چرا که وقتی برنامه‌ای مدتی تعطیل باشد و دوباره بخواهد شروع کند کارش سخت می‌شود. همان‌طور که بیگدلی مجری برنامه هم معتقد است «شیوه» حتی باید بازتر هم ساخته و پرداخته شود و این وظیفه ذاتی صداوسیماست. 

این انتظار از مدیران تلویزیون می‌رود که اولاً «شیوه» معلق را به آنتن برگردانید و ثانیاً تلویزیون به «شیوه‌»های دیگری هم نیاز دارد که در گونه‌ها و عرصه‌های مختلف طراحی و تولید شود. همان اتفاقی که امروز در بحث سریال‌سازی اتفاق افتاده و یک رونق نسبی را شاهد هستیم این تغییر، تحول و رونق باید برای برنامه‌سازی هم اتفاق بیفتد. تضارب آرا از دلِ ساخت برنامه‌هایی همچون «شیوه» به منصه ظهور می‌رسد نه ساخت چند برنامه روتین با سوژه‌های تکراری که نمی‌توانند تبدیل به جریان و استراتژی بشوند. برنامه «شیوه» برنامه‌ای گفتگو محور در باب حکمرانی است که تاکنون چهار فصل از آن از شبکۀ چهار سیما پخش شده است. در این برنامه به موضوعات روز، مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی پرداخته می‌شود و افراد صاحب‌نظر و کارشناس در هر قسمت مهمان برنامۀ «شیوه» به میزبانی عطاءالله بیگدلی می‌شوند تا با گفت‌وگو و مناظره در باب موضوع مطرح‌شده، به تحلیل، نقد و بیان دیدگاه‌های مخالف و موافق خود در زمینه عنوان مورد بحث بپردازند.

******

ناسازگاری غربگرایان با منافع ملی

روزنامه جام‌جم نوشت:

این روزها که بحث آتش‌بس در لبنان با تاکید بر قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت در عرصه‌های بین‌المللی مطرح است، برخی از چهره‌های اصلاح‌طلب بدون در‌نظر‌گرفتن منافع ملی به اظهار‌نظر در‌این‌خصوص پرداختند. در‌ این‌ خصوص باید گفت که شرایط سال ۲۰۰۶ و مقطعی که قطعنامه۱۷۰۱در سازمان ملل تصویب شد، با زمان کنونی تفاوت بسیار زیادی دارد. بنابراین نمی‌توان قطعنامه‌ای که براساس شرایط دو دهه پیش صادر شده را در حال حاضر، با آن‌همه جنایاتی که رژیم اشغالگر قدس انجام داده و مردم بی‌دفاع فلسطین و غزه و لبنان را به خاک‌و‌خون کشیده و بسیاری از مناطق مسکونی را به‌ویرانی کشانده و باعث آوارگی مردم این مناطق شده، مورد توجه قرار داد.

رژیم‌صهیونیستی در طول بیش از یک‌سالی که از عملیات هفت اکتبر گذشته، اقدامات تجاوزکارانه و جنایت‌آمیز خود را علیه فلسطینیان و لبنانی‌ها با ددمنشی پیش‌برده و فراتر از آن بدون توجه به منشور سازمان ملل متحد و قواعد سازمان‌های بین‌المللی در حوزه حقوق بشر، جنایات جنگی علیه غیرنظامیان را نادیده گرفته و در‌کنار آن از حمایت‌های آمریکا و کشورهای اروپایی و قدرت‌های جهانی برخوردار بوده است. تردیدی نیست که این‌همه جنایات به هیچ‌وجه متناسب با قطعنامه ۱۷۰۱ نیست. نه حزب‌ا... در‌آن زمان چنین قدرتی داشته که امروز دارد و نه تجاوزات صهیونیسم به‌این‌شکل موجب خرابی بیروت و ضاحیه شده و این ترورهای ناجوانمردانه را علیه چهره‌های مؤثر حزب ا... انجام داده و از‌این‌رو، اگرچه قطعنامه در سال ۲۰۰۶ قابل تطبیق با شرایط کشور لبنان بود اما مفاد آن به‌هیچ‌وجه با شرایط کنونی قابل وفق نیست.

یقینا هر قطعنامه‌ای که از‌سوی سازمان ملل متحد درباره جنگ لبنان مورد تصویب قرار گیرد و متعاقب آن مراحل اجرایی برای تحقق طی شود حتما باید حزب ا... به‌عنوان یک نیروی نظامی قانونی در‌ لبنان آن را مورد تأیید قرار دهد و در غیر این صورت، هیچ ضمانتی برای اجرای این قطعنامه وجود نخواهد داشت. آنچه که مسلم است کشور لبنان بدون حزب‌ا... هیچ سپری برای دفاع از خود ندارد و هر روز در‌معرض تهدید رژیم ‌صهیونیستی قرار دارد‌؛ مگر این‌که رژیم اشغالگر قدس اضمحلال پیدا کند و از بین برود؛ در غیر این صورت با قطعنامه‌هایی از این دست به‌هیج‌وجه نمی‌توان انتظار داشت که امنیت مردم و سرزمین لبنان تضمین شود.

بنابراین به‌نظر می‌رسد آنهایی که این قطعنامه را در‌حال حاضر مفید و ضروری می‌دانند و آن را عاملی برای فروکش کردن این جنگ می‌دانند، بیشتر در پی حمایت از رژیم ‌صهیونیستی هستند نه دلسوزی برای مردم لبنان و فلسطین. بدون شک اسرائیل در شرایط کنونی در باتلاق بدی ‌گیر کرده و نیروهای نظامی این رژیم هم به‌شکل گسترده هدف موشک‌های حزب‌ا... قرار می‌گیرند و آمار تلفات انسانی در بین ارتش رژیم ‌صهیونیستی به‌صورت فزاینده بالا رفته و از‌طرف دیگر، حتی یک‌قدم هم نتوانسته در مرز لبنان پیش برود و هر حمله‌ای که به‌صورت زمینی علیه نیروهای حزب‌ا... انجام می‌دهد با شکست مواجه شده و از‌این رو رژیم اشغالگر قدس هیچ چاره‌ای ندارد جز این‌که جنگ را در لبنان به‌پایان برساند، چون جز ضرر و ناکامی و کشته‌شدن نیروهای خودشان هیچ عایدی دیگری نصیب اسرائیل نشده است.

تصور جریان‌های تندروی اصلاح‌طلب این بودکه عملیات هفت اکتبر زود شکست می‌خورد و حماس آمادگی لازم را برای یک نبرد طولانی و اساسا تدبیر لازم برای تداوم مبارزه را نداشته اما با‌توجه به مقاومت حماس دریافتند که این نیروی محور مقاومت نه‌تنها برنامه‌ریزی چندین‌ساله‌ای انجام داده، بلکه تاب‌آوری مردم را هم بالا برده تا در برابر فشارهای صهیونیست‌ها مقاومت کنند و بالاخره به آزادی دست یابند. رویکرد این بخش از اصلاح‌طلبان قطعا با منافع ملی سازگار نیست و در مواقع مختلف، رفتاری از خود بروز می‌دهند که خلاف مصالح ملی جمهوری اسلامی ایران است.

******

اعتراف روزنامه اسرائیلی به قدرت و عظمت پدافند ایران 

خبرگزاری فارس نوشت:

روزنامه اسرائیلی «کالکالیست» روز گذشته در گزارشی با اشاره به تهاجم هفته گذشته این رژیم به ایران و با ذکر ادعاهای ثابت نشده در خصوص خسارات وارده این حمله، این سؤال را مطرح کرد: «پس از حمله هوایی اسرائیل چه چیزی از سیستم دفاع هوایی ایران باقی مانده است؟ در یک کلمه می‌توان گفت "بسیار زیاد"؛ سیستم دفاع هوایی ایران پنجمین قدرت بزرگ پدافندی در جهان است که از دهها هزار نیرو و دهها سامانه موشکی تشکیل شده است».

در این گزارش آمده است: «نیروی دفاع هوایی ایران دارای تنوع و قدرت زیادی است. این نیرو تجهیزات متنوعی را در اختیار دارد که در مناطق مختلف استقرار دارد؛ با این سامانه‌ها نیروی هوایی مهاجم برای حمله به ایران با چالش‌های بسیار زیادی روبرو خواهد شد».

این روزنامه همچنین به طور مفصل درباره سامانه‌های موشکی پدافندی جمهوری اسلامی ایران از جمله باور ۲۷۳ و موشک‌های صیاد، اس ۳۰۰، اس۲۰۰، سوم خرداد و انواع سامانه‌های راداری توضیح داد.

کالکالیست در باره سامانه سوم خرداد نوشت: «سیستم سوم خرداد با استفاده از سنسورهای نوری و حساس به حرارت قادر است هواپیماهای رادارگریز و پهپاد را از فاصله نامعلومی تشخیص دهد. این سیستم به طور مبتکرانه از دوربین برای تشخیص هدف استفاده می‌کند و نیازی به فعال کردن رادار نیست. این موضوع سوم خرداد را به تهدیدی خطرناک برای هواپیماهای اسرائیلی تبدیل کرده است».

این روزنامه اسرائیلی درباره مشک‌های «صیاد» نیز نوشت: «یکی از خطرناک‌ترین موشک‌های دفاع هوایی در اختیار ایران، موشک صیاد است. این موشک که نسخه ارتقا یافته موشک آمریکایی RIM۶۶ است، از سال ۱۹۶۹ در حال توسعه و بهره‌برداری است و از لحاظ عملکرد موشک‌های جدیدتر را به چالش می‌کشد. نسخه‌ای صیاد ۳ و صیاد ۴ از رادار و سیستم کنترل رادیویی زمینی برای هدایت استفاده می‌کنند و از فاصله ۳۰۰ کیلومتری قادر به انجام عملیات هستند. سرعت حداکثر این موشک‌ها نیز بیش از ۵ ماخ است».