یک توصیه برای نرفتن پزشکیان به باکو
حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشت:
۱- قرار است بیست و نهمین اجلاس تغییرات اقلیمی سازمان ملل با عنوان «کاپ ۲۹» از ۲۱ آبان تا ۲ آذر ماه در باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان برپا شود. اجلاسی که همه ساله در چارچوب یکی از کنوانسیونهای سازمان ملل برگزار میشود و مقصود و هدف و کارویژهای که برای آن تعریف شده است «مقابله با انتشار گازهای گلخانهای» است. برخی از خبرها حکایت از آن دارند که قرار است آقای دکتر پزشکیان، رئیسجمهور محترم کشورمان در رأس هیئتی در این اجلاس شرکت کنند! اگر این خبر که غربگرایان داخلی به شدت روی آن اصرار میورزند، صحت داشته باشد، جناب پزشکیان به دام و تله خطرناکی پای نهاده و خسارتهای سنگینی را به جمهوری اسلامی ایران و شخصیت خود تحمیل خواهند کرد! خطرها و خسارتهای حضور رئیسجمهور کشورمان - و یا هر هیئت دیگری از ایران- در اجلاس یاد شده از چند سوی قابل ارزیابی است. بخوانید!
۲- نگاهی به جنایات وحشیانه رژیم صهیونیستی بیندازید! قتل عام بیش از ۴۵ هزار انسان بیگناه. ریختن هزاران تن بمب بر سر مردم مظلوم غزه و لبنان. موشکباران هر نقطهای که رنگ و بوی حیات دارد. بمباران بیمارستانها، مدارس، چادرهای محل اسکان آوارگان و... حتماً میپرسید حضور آقای پزشکیان در اجلاس باکو چه ربطی به جنایات وحشیانه رژیم صهیونیستی دارد؟! پاسخ آن است که «اسحاق هرتزوک» رئیسجمهور رژیم جعلی و جنایتکار اسرائیل هم به این اجلاس دعوت شده و در آن شرکت خواهد کرد! آیا برای شخصیت برجستهای نظیر رئیسجمهور کشورمان با آن مواضع انقلابی و انساندوستانه علیه رژیم کودککش صهیونیستی حضور در این اجلاس پشت پا زدن به خونهای به ناحق ریخته مظلومان، نادیده گرفتن شخصیت ضدصهیونیستی ایشان و برباد دادن حیثیت جمهوری اسلامی ایران به عنوان پرچمدار سرافراز مبارزه با صهیونیستهای جنایتکار نیست؟! البته که هست و ساحت دکتر پزشکیان از این اقدام ناشایسته دور بوده و خواهد بود.
۳- جمهوری آذربایجان نیز به عنوان یک کشور مسلمان حق نداشته و ندارد از رئیسجمهور رژیم وحشی و جعلی اسرائیل برای حضور در اجلاس باکو دعوت کند. دعوت از این جرثومه فساد و تباهی خیانت آشکار به اسلام و ملتهای مسلمان و خونهای بهناحق ریخته مظلومان است. انتظار از رئیسجمهور کشورمان آن است که نه فقط از حضور در اجلاس خودداری کنند که به یقین چنین خواهند کرد بلکه باید دولت باکو را به شدت مورد اعتراض قرار بدهند. ضمن آن که دولت باکو به ارسال سوخت و کالا برای رژیم صهیونیستی در جریان جنگ اخیر نیز متهم است.
۴- سال گذشته اجلاس یاد شده (کاپ ۲۸) در امارات برپا شده بود و در حالی که خبری از حضور هیئت رژیم صهیونیستی در میان نبود، شهید رئیسی به علت انتقاد نسبت به توافقنامه مورد اشاره از حضور در اجلاس خودداری کرد و آقای محرابیان، وزیر نیروی دولت سیزدهم را به دوبی فرستاد ولی هنگامی که معلوم شد هیئتی از رژیم صهیونیستی نیز به اجلاس دعوت شده است، آقای محرابیان در اقدامی خداپسندانه و انقلابی و برخاسته از احترام به خون شهدای فلسطینی و نفی موجودیت کثیف رژیم صهیونیستی، از حضور در اجلاس خودداری کرد و به کشور بازگشت و مورد تشویق و قدردانی شهید رئیسی قرار گرفت.
با شرحی که گذشت، بدیهی است که نه جناب پزشکیان و نه هیچ هیئتی از ایران اسلامی نباید در اجلاس باکو شرکت کنند و بیتردید شرکت نخواهند کرد... گفتنی است، اصرار برخی از سیاسیون غربگرا برای شرکت رئیسجمهور محترم کشورمان در اجلاس باکو، ماجرای پلشت دیگری است که در فرصتی دیگر به آن خواهیم پرداخت.
******
نقدی به برگزاری جشن انتصاب معاون وزیر در تالار عروسی
روزنامه فرهیختگان نوشت:
نمیشود گفت در هیچ دورهای از فعالیت دولتها و انتصابات در سطح معاون و حتی وزیر حاشیه و جنجال همراه آن نبوده است. انتصابات فامیلی، زدوبندهای سیاسی و افشاگریهای توییتری از این انتصابات بخشی از این حواشی بودند. اساسا تکرار این اتفاقات در همه ادوار دولتها، روی روان مردم انباشته شده و منجر شده این تصور ایجاد شود که در انتصابات دولتی بیش از شایستگی وابستگی جناحی و البته فامیلی اهمیت دارد به همین خاطر نیز در روزهای ابتدایی آغاز به کار دولت چهاردهم، دولت تلاش کرد تا این تصویر را در میان افکار عمومی جا بیندازد که مبنای انتصابات شایستگی افراد و حتی سمت دادن به افراد متخصصی است که در سالهای اخیر کمتر در مناسب مدیریتی حضور داشتند. این روزها اما بعد از انتصاب معاون امور جوانان وزیر ورزش، تصاویری از یک جشن در حال بازنشر است که گفته میشود بهخاطر انتصاب علیرضا رحیمی به عنوان معاون امور جوانان وزیر ورزش برگزار شده است، فارغ از اینکه شکل برگزاری مراسم با واکنش افکار عمومی مواجه شده، سوال اساسی این است که چرا یک معاون وزیر بهخاطر انتصاب در مسئولیت جدید باید جشن برگزار کند؟
اوایل آبانماه بود که احمد دنیامالی، وزیر ورزش علیرضا رحیمی را به سمت معاون امور جوانان وزارت ورزش منصوب کرد. رحیمی، پیش از این مدیرعامل سازمان ورزش، مدیر باشگاه تراکتورسازی تبریز و مدیر سلامت و امور اجتماعی شهرداری تبریز بوده است و تخصصش هم در حوزه طب فیزیکی و توانبخشی است. برخی معتقد بودند که سابقه و تخصص رحیمی ارتباط چندانی با سمتی که در آن منصوب شده ندارد. انتصاب فامیلی رحیمی با معاون پارلمانی رئیسجمهور نیز حاشیه دیگری است که این انتصاب به همراه داشته برمبنای آنچه برخی رسانهها منتشر کردند علیرضا رحیمی، برادر داماد شهرام دبیری، معاون پارلمانی رئیسجمهور است و علاوه براین هم گفته میشود که برادر علیرضا رحیمی نیز به عنوان دستیار معاون پارلمانی رئیسجمهور منصوب شده است. طبیعی است که افکار عمومی با توجه آنچه درمورد این انتصاب منتشر شده واکنش منفی نشان دهند و زدوبندهای سیاسی و البته فامیلی را در این انتصاب پررنگ ببینند.
ماجرا اما به همینجا ختم نشد در یکی دو روز اخیر تصویری از برگزاری یک جشن در تبریز که معاون امور جوانان وزیر ورزش هم در آن حضور دارد، منتشر شد. واقعیت اما این بود که این جشن اساسا بهخاطر انتصاب جدید معاون وزیر در سمت جدید برگزار شده بود. جشن انتصاب جدید حاشیه دیگری بود که این انتصاب به همراه داشت و همین امر هم منجر شد تا برگزاری این جشن در فضای مجازی بازتاب زیادی پیدا کند. در خصوص این انتصاب و البته حواشی اخیر آن اما میبایست چند نکته را مورد توجه قرار داد، نکته اول اینکه بارها به این موضوع اشاره شده که اگر جامعه تصویری از زندگی لوکس و تجملگرایی یک مسئول دولتی را ببیند، آن را بهسرعت به کل تعمیم میدهد و تصور میکند این شیوه زندگی تمام مقامات دولتی است، در چنین فضایی ترمیم این تصویر کار سادهای نیست.
در شرایط فعلی کشور و با توجه به توالی اتفاقات رخ داده در فضای سیاسی کشور و اشتباهات و کوتاهیهایی که از جانب برخی سیاسیون رخ داده شکاف میان مردم و مسئولین روزبهروز در حال عمیقتر شدن است. در این فضا اتفاقات منفی و کوتاهیها و نقصها بیش از اقدامات مثبت دیده میشود، امری که نشان میدهد ترمیم این اعتماد ازدسترفته کار سادهای نیست. در چنین شرایطی برگزاری یک جشن آن هم بهخاطر یک انتصاب مثل هیزمی در آتش این بیاعتمادی عمل میکند و آسیب آن دامن تمام مسئولان را میگیرد.
******
موضع واحد اصلاحطلبان برای مذاکره مستقیم با ترامپ
نتیجه انتخابات آمریکا مشخص شد و دونالد ترامپ دوباره در قامت رئیسجمهور به کاخ سفید راه یافت. آنچه که پیرامون رویکرد رسانهای اصلاحطلبان خودنمایی میکند، موضع واحد آنان برای مذاکره مستقیم با فرد پیروز در این انتخابات بود و حالا پس از اعلام نتایج میتوان گفت که آنها نسبت به مذاکره مستقیم با دولت ترامپ صدای واحدی دارند.
روزنامه هممیهن در اینباره نوشت: «نگرشی که در جهان در حال تغییر و شکلگیری است، نگرشی براساس گفتهها و شعارهای جمهوریخواهان حامی ترامپ است که از منطق بیشتری برای جهان پیشرو برخوردار است و تصویر روشنتری را پیش روی صلحطلبان و آسیبدیدگان جنگهای اخیر میگذارد. ضامن این ادعا، سخنان او دربارهی بهبود شرایط تجاری و اقتصادی جهان در صورت برقراری صلح پایدار و حفظ امنیت منطقه خاورمیانه است که به فرصتهای جدید تجاری منجر خواهد شد. با این وصف بهرغم اینکه سیاستهای کلی ایالاتمتحده، همواره علیه کشورهای آزادیخواه و استقلالطلب بوده، اما شاید تجربه ناخوشایند دوران ریاستجمهوری قبل او، کمک کند تا سیاست تعامل سازنده را در راستای احترام متقابل با کشورهای جهان در پیش گیرد».
روزنامه آرمان ملی دیگر روزنامه اصلاحطلب خیلی صریح بهدنبال بحث مذاکره با آمریکا پس از انتخابات رفت و نوشت: «تهران خواستی منطقی دارد و به رفع تحریمهای غرب میاندیشد. از این منظر و خصوصا در سالهای بعد از برجام و در چارچوب توافق وین گاهی به مذاکرات غیر مستقیم حاضر شده است. این مذاکرات در گذشته با میانجیگری اروپاییها بود اما اکنون که ایران و اروپا در اوکراین با هم وارد چالش شدهاند این میانجیگری به اعراب سپرده شده است. مقامات ایرانی و آمریکایی در سطوح امنیتی و هیاتهای دو طرف نیز در سطوح دیگر در حدود یک سال گذشته با هم به صورت غیر مستقیم دیدارهایی داشتند که خروجی آن به یک تفاهم نانوشته تحت عنوان کاهش تنش تبدیل شد و مقرر گردید که جلسات فنی برای ادامه مذاکرات در پنلهای حرفهای بین نمایندگان ایران و آمریکا به صورت غیر مستقیم ادامه یابد».
روزنامه اعتماد دیگر روزنامه اصلاحطلب نیز تیتر اول خود را به مذاکره میان ایران و آمریکا اختصاص داد و نوشت: «در آینده هم این رویکرد ادامه پیدا کرده و ایران ممکن است در خصوص مسائل منطقهای و غیرمنطقهای گفتوگوهایی بدون واسطه با امریکا داشته باشد. حتما این گونه خواهد بود. اما این رویکرد جدا از رویکردی است که ارتباطات کشور را به معنای متعارف و دیپلماتیک آن برقرار ساخته و تغییر معناداری در مناسبات ارتباطی ایران و امریکا شکل دهد. معتقدم ایجاد رابطه با ایالات متحده نیازمند تغییر راهبردی در دکترین دیپلماسی ایران است که هنوز نشانهای از این تغییر مشاهده نمیشود».
******
ترویج و دفاع از برهنگی
سایت جهاننیوز با انتقاد از رویکرد رسانهای پیرامون ماجرای برهنهشدن دختری در دانشگاه علوم و تحقیقات نوشت:
داستان از این قرار است که دانشجویان از روی شرم و حیرت سعی میکنند بدون توجه به برهنه شدن دختر دانشجو از کنار صحنه عبور کنند. درباره آن دختر خطاکار هم گفته شد به دلیل اختلال روانی دست به این کار زده و همسر او از مردم خواست به حرمت آینده دو فرزندش از انتشار این فیلم و تصاویر خودداری کنند. با این حال رسانه های ضدایرانی و ضدانقلاب در کنار سلبریتی های فراری یا کشف حجاب کرده، بیشرمانه ضمن انتشار تصاویر او این برهنگی را به نمادی از مبارزه با جمهوری اسلامی و ... جا زدند و تصاویر گرافیکی از اقدام منافی عفت او به عنوان زن زندگی آزادی منتشر کردند!
این ماجرا به خوبی نشان داد که صحبتهای دوسال پیش درباره این جریان هتاک و بی عفت تا چه حد درست بوده است که مطالبه آنان در حد روسری و ... نیست بلکه حتی به برهنگی فکر می کنند.
در همین باره، روزنامه هم میهن، یکی از رسانههای اصلاحطلب در این مورد نوشت: «بیتفاوتی مثبت نسبت به وضعیت بدون پوشش او بود که عموماً نگاه هم نمیکردند. گویی که برخلاف ادعاهای رسمی، پوشش وی امر تحریک و تهییجکنندهای نبوده است.» اینکه این روزنامه چطور توانسته از شرم و حیای دانشجویان درحال عبور دم نزند عجیب است.
جنس مطلب هم میهن روی دیگری از همان رفتار رسانه های بی شرم ضدایرانی است. در مطلب این روزنامه اصلاح طلب پوشش این زن خطاکار تقریبا یک موضوع عادی تلقی شده که تحریک کننده هم نیست. نکته مهم در نگاه نویسنده مطلب آن است که چرا کسی نگران سرماخوردگی او نشده است! هم میهن در ادامه نوشته است: « ولی مسئله مهم وجود بیتفاوتی منفی در عدم مشارکت و گفتوگو با او برای کمک به ختم غائله و حتی پوشاندن وی از حیث سرما یا گفتوگو برای آرام کردن اوست».
گرچه هرکس مدتی روزنامههای اصلاحطلب را مطالعه کرده باشد از این نوشته تعجب نمیکند. چراکه روزنامههای زنجیرهای سالهاست صریحاً و تلویحاً بیحجابی را تبلیغ میکنند و با ادراک سازی منفی نسبت به حجاب، تلاش میکنند بیحجابی را به مطالبه عمومی تبدیل کنند. نقش زنجیرهایها در ماجراهای مهسا امینی و کمک به فتنه زن زندگی آزادی هم در همین راستا به اجرا درآمده بود. در بازه زمانی پاییز 1401 هم رسانه های اصلاح طلب در حکم بازوی رسانهای آن فتنه مشغول به فعالیت بودند.
اما سرمقاله اخیر روزنامه هممیهن نشان داد که اصلاحطلبان صرفاً به دنبال ترویج بیحجابی نیستند. بلکه عادیسازی برهنگی و ترویج اباحهگری در دستور کارشان قرار دارد وگرنه این نوع پوشش حتی در خیابانهای کشورهای اروپایی نیز زننده بوده و توجهات را به خود جلب میکند.
******
کلاه گشاد وزارت صمت بر سر مردم
سایت تابناک نوشت:
ورود خودروهای وارداتی به کشور پس از ۶ سال ممنوعیت در نگاه اول اقدامی مطلوب در جهت پایان بخشیدن به انحصارطلبی خودروسازان داخلی کشور محسوب میشود، اما در اجرا چالشهای زیادی پیش پای خریداران قرار میدهد و همین مسئله داستان عرضه خودروهای وارداتی را به کلافی سردرگم تبدیل کرده است و معضلات زیادی پیش پای خریداران از میدان دادن به دلالان و درحاشیه کشاندن مردم عادی، مشکلات خدمات پس از فروش و تامین قطعات خودرو و عرضه کردن قیمت گذاری غیرمنصفانه قرار میدهد.
نخستین چالش پیش روی خریداران خودروهای وارداتی عرضه خودروهای وارداتی از طریق سامانه یکپارچه است که به بهشتی برای دلالان تبدیل شده است. بررسی ها نشان می دهد این سامانه به جای آنکه قیمت خودروها را با حداقل سود و به نفع مصرف کننده دست متقاضیان برساند، به مکانی امن جهت تجمع و خرید راحت دلالان تبدیل شده است. این درحالی است که مردم عادی نه شانس برنده شدن در قرعه کشیهای سامانه یکپارچه را دارند و نه از پس تامین قیمتهای نجومی خودروهای وارداتی برمی آیند.
چالش دوم خریداران خودروهای وارداتی مسئله خدمات پس از فروش و تامین قطعات خودرو است که که در آیندهای نزدیک مصرف کننده را با با مشکلات عدیدهای مواجه می کند. بنابراین خریداران این خودروهای باید این ریسک را نیز به جان بخرند که قطعات یدکی و خدمات پس از فروشی پس از خرید ندارند.
چالش سوم پیش پای خریداران خودروهای وارداتی، تعیین قیمت پایه خودروهای وارداتی با توجه به نوسانات نرخ ارز است که احتمال زیاد هنگام تحویل خودرو خریدار مجبور به دادن مبالغ مابه التفاوت تغییر نرخ ارز میشود.
چالش چهارم به قیمتهای غیرمنصفانه خودروهای وارداتی در ایران به نسبت به دیگر کشورها مربوط میشود. برای مثال خریداران تویوتا کرولا بدون آپشن را میتوانند از بازار چین به قیمت ۱۲ هزار و ۵۰۰ دلار خریداری کنند درحالیکه هنگام ثبت سفارش در سامانه یکپارچه قیمت این محصول به ۱۹ هزار و ۵۰۰ دلار است.
مثال دیگر کارخانه برند مطرح چینی GAC است که اخیرا تولید تویوتا لوین را هم درکارنامه کاری خود اضافه کرده است و طبق جدولی که برای سومین مرحله از پیشفروش خودرو وارداتی منتشر کرد قیمت این خودرو را ۲ میلیارد و ۶۹ میلیون تومان اعلام کرددرحالیکه بعد از اضافهشدن هزینههای جانبی قیمت آن به ۲ میلیارد و ۵۷۵ میلیون تومان رسید. گفتنی است در کنار مسائل یاد شده باید یادآور شد که مطابق تجربه های سال های گذشته (سال ۱۳۹۶) عرضه واردات خودرو به صورت موقتی و قطره چکانی است و پس از پایان این دوره ممکن است تا سال ها وزارت صمت اجازه واردات خودرو را ندهد.
******
انتخابات آمریکا، زیدآبادی را به اعتکاف فرستاد!
احمد زیدآبادی، فعال سیاسی اصلاحطلب طی یادداشتی با عنوان «گندش بزنن!» درباره پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا، در کانال تلگرامی خود نوشت:
«تحمل یک آدم خودشیفته و نادرستگو و غیرقابل پیشبینی برای چهارسال آینده در کاخ سفید، برای امثال من در این فاصلۀ چندهزار کیلومتر عذاب الیم است چه رسد برای آن نیمی از مردم آمریکا که به او رأی ندادند!
مشکل اول این است که نمیدانیم او دقیقا میخواهد در برابر بحرانهای جهانی بخصوص بحران خاورمیانه چگونه عمل کند؟ من به سهم خود باید سه شبانه روز در ارتفاعات اطراف روستای شورچشمه اعتکاف کنم تا چینش مهرههای شطرنج ذهنم را برای فهم شرایط جدید دانه به دانه تغییر دهم!
مشکل دوم این است که اگر در منطقۀ ما خرابکاری کرد، چگونه باید در برابر او موضع بگیریم؟ به هر حال توان ما محدود و قدرت دستگاه تحت کنترل و رهبری او غولآساست!
مشکل سوم این است که من واقعاً تحمل بازگشت دیوید فریدمن به عنوان عضوی از هیئت حاکمۀ آمریکا به خاورمیانه را ندارم! مشکل چهارم....مگر همان سه مشکل مذکور کم است که بخواهم به بقیهاش بپردازم!
ذهنم اصلا آمادگی پذیرش ترامپ در کاخ سفید را با آن کارنامه قبلیاش ندارد! حسم نسبت به پیروزی او شبیه اعلام پیروزی محمود احمدینژاد در سال ۸۸ است! توکل بر خدا! شاید در پیرانهسری پختگی پیدا کرده باشد. با این همه دربارۀ عملکرد و رفتارش با پیشداوری و بیزاری داوری و تحلیل نخواهم کرد. کار درست تحلیل مورد به مورد است. ممکن است در مواردی عملکرد مثبتی هم داشته باشد!»
******
خبر بد مجلس برای کارگران
خبرگزاری تسنیم نوشت:
در حالی حدود 4 ماه تا پایان سال باقی مانده است که هنوز گلایه اصلی کارگران بحث دستمزد و درآمد آنها است و با توجه به اینکه در این 8 ماه گذشته از سال 1403 حتی یک جلسه شورای عالی کار برگزار نشده است, کارگران بارها درخواست برگزاری این جلسه و بررسی ترمیم مزدی را مطرح کرده اند اما به نتیجه نرسیده است.
در سال های گذشته حدوداً از دی ماه بحث های تشکیل کمیته مزد به منظور تعیین سبد معیشت کارگران که زمینه ساز ورود به بحث تعیین مزد بود شنیده می شد، اما سال گذشته خبری از برگزاری جلسات کمیته مزد نبود و به همین دلیل مسیر تعیین دستمزد 1403 با چالش هایی همراه شد. در ماه های پایانی سال گذشته چندین بار بحث اصلاح ماده 41 و تغییر فرآیند تعیین مزد مطرح شد اما تا کنون به مرحله اجرایی نرسیده است. یکی از موارد مهم بحث اصلاح ماده 41 در مجلس شورای اسلامی است.
شهریورماه 1403 میثم ظهوریان, عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی درباره آخرین وضعیت بررسی طرح اصلاح ماده 41 قانون کار در مجلس شورای اسلامی، گفت: بنده این طرح را به صورت یک فوریتی ثبت کردم که 25 نماینده آن را امضا کردند. در ادامه هیئت رئیسه مجلس این طرح را برای بررسی به کمیسیون تخصصی این موضوع یعنی کمیسیون اجتماعی مجلس ارجاع داد. هنوز طرح اصلاح ماده 41 قانون کار در کمیسیون اجتماعی مجلس بررسی نشده و بعد از اتمام بررسی در این کمیسیون، در نوبت بررسی در صحن مجلس قرار میگیرد. در حالی طرح اصلاح ماده 41 قانون کار برای ترمیم مزد کارگران حائز اهمیت است که اعلام شد، این طرح ظاهراً هنوز در اولویت بررسی کمیسیون اجتماعی مجلس نیست و بدتر اینکه اکثر اعضای این کمیسیون از این طرح ابراز بی اطلاعی می کنند.
این در حالی است که برای تغییر فرمول تعیین مزد سال 1404 کارگران و افزایش دستمزد به اندازه تورم کمیسیون اجتماعی مجلس باید تا الان این طرح را بررسی و مصوب می کرد تا در دستور کار صحن علنی قرار گیرد. حال با گذشت 8 ماه از سال، با وجود اینکه میثم ظهوریان عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی چند ماه قبل بیان کرده بود این طرح به کمیسیون تخصصی یعنی کمیسیون اجتماعی ارجاع شده، در گفتوگوی اخیر خود گفته است: این طرح تقدیم هیئت رئیسه مجلس شده و بعد از اعلام وصول توسط هیئت رئیسه، برای بررسی به کمیسیون تخصصی آن ارجاع میشود.
******
تناقضهای شرمآور اروپایی
روزنامه جامجم نوشت:
اروپاییها در ماههای اخیر و در مواجهه با ایران به رفتارهایی دست زدهاند که پیشتر نظیرش را کمتر شاهد بودیم؛ رفتارهایی برخوردار از تناقض بیشتر و البته حماقتهای بیشتر. یکی از همین حماقتها، تحریم خطوط هوایی ایران به بهانه دروغین ارسال موشکهای بالستیک کوتاهبرد به روسیه در جریان جنگ اوکراین بود.ابعاد این دروغ به حدی بالا بود که اخیرا حتی رئیسجمهور اوکراین نیز آن را تکذیب کرد.
در همین باره و بنابر اعلام رسانههای اوکراینی، زلنسکی با رد ادعای ارسال موشک به روسیه گفته است: «آنها (روسیه و ایران) در حال رایزنی دقیق درباره موشکهایی هستند که ایران میتواند به روسیه ارائه کند. طبق اطلاعاتی که ما داریم، آنها هنوز این موشکها را تحویل ندادهاند اما در حال گفتوگو در این باره هستند و این باعث نگرانی ماست».
سیدعباس عراقچی، وزیر خارجه کشورمان دیروز با انتشار مطلبی درفضای مجازی،با اشاره به مواضع رئیسجمهور اوکراین، از اروپا خواست به طنز خود پایان دهد. وزیر امور خارجه نوشت: «اتحادیه اروپا اخیرا با ممنوع کردن ورود خطوط هوایی ما به اروپا، مسافران عادی ایرانی و غیرایرانی را هدف قرار داد.این کاربر اساس ادعای نادرست و بیاساس تحویل موشکهای بالستیک ایران به روسیه برای استفاده دراوکراین انجام شد.»
وی افزود: «اکنون حتی خود رئیسجمهور زلنسکی هم به صراحت میگوید که هیچ موشک ایرانی به روسیه تحویل داده نشده است. وقت آن است که اتحادیه اروپا به این طنز پایان دهد. هدف قرار دادن مردم عادی ایران بر پایه یک اتهام کاملا بیاساس، کاری غیراخلاقی و اشتباهی آشکار است که باید فورا جبران شود».
دیگر رفتار عجیب اروپاییها در قبال ایران در این چند وقت اخیر، اقدام برای انتشار بیانیه مشترک با سران شیخنشین حاشیه خلیج فارس بود که در آن ادعا شد، جزایر سهگانه تحت اشغال است و ایران باید هر چه زودتر، مالکیت این جزایر را تعیین تکلیف کند. این رفتارهای بیبنیاد و بیمنطق، در شرایطی است که منطقه غرب آسیا به واسطه جنایات صهیونیستها در شرایط بحرانی به سر میبرد اما اروپا هیچ گونه اقدامی برای تخفیف این وضعیت از خود نشان نمیدهد و علنا در نسبت با تهران، به آلت دست تلآویو تبدیل شده است.
از سوی دیگر باید اشاره کرد که ضرر تناقض حاکم بر سیاست دولتهای اروپایی، چنانچه عراقچی هم تصریح کرده، مردم عادی کشورمان را هدف قرار داده است و هیچ عایدی دیگری برای بروکسل ندارد.رفتار طنزآلود اروپا در نسبت با تهران، متکی بر این ادعاست که جمهوری اسلامی ایران ملاحظات امنیتی اروپا را رعایت نمیکند؛ البته اروپا برای اثبات این مدعا دست به انتشار اخبار و تحلیلهای دروغی میزند که نمونهاش، ارسال موشکهای بالستیک بود که البته آشکارا، بیراه است و نکته عجیبتر آنکه همین اخبار فکتهای دروغ، تبدیل به مبنای تحریمهای اروپا علیه مردم ایران شد!
اما رفتارتهران درمقابل سیاستهای دوگانه،طنزآمیزوپرازتناقض اروپاییها،میتواند تجدیدنظر دربرخی سیاستهاباشد؛ چه آنکه کمال خرازی نیز اخیرا در مصاحبهای صریحا اعلام کرد که وقتی اروپا دغدغههای امنیتی ما را رعایت نمیکند، دلیلی وجود ندارد که فرضا، ایران نیز برد موشکهای خود را تاهدف قراردادن اسرائیل محدود نگه دارد و نیم نگاهی به اروپا نداشته باشد.
******
سیاست ترامپ مقابل ایران و دولت پزشکیان چیست؟
سایت خبرآنلاین نوشت:
پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، چه تاثیری در سیاست داخلی ایران خواهد داشت؟ این سوال، بیش از هر چیز در ساعات اولیه اعلام پیروزی ترامپ به ذهن ما ایرانی ها رسید. جایی که اقتصاد تا سیاست خارجی آن از مدت ها پیش به تغییر و تحولات در ایالات متحده دوخته شده، حالا با واقعیت دوباره ای به نام ترامپ روبه رو شده است.
علی شکوری راد فعال سیاسی اصلاح طلب در اینباره میگوید: «انتخاب دوباره آقای ترامپ باعث تغییر و تحولات مهمی در عرصه بین الملل خواهد شد. نه فقط در رابطه با ایران بلکه، در ارتباط با اروپا، روسیه و اوکراین و همچنین چین، تاثیرات مهم و گسترده ای خواهد داشت. البته ترامپ این دوره با ترامپ دوره قبل، یک تفاوت هایی دارد. یعنی شاید مقداری از آن شور و هیجانی که در دوره قبل داشت و به صورت تصمیمات ناگهانی ظاهر می شد، کم شده باشد و دیگر شاهد تصمیمات دور از انتظار او نباشیم. درست هم انتظار می رود. با تجربه ای که او در دوره قبلی ریاست جمهوری خود به دست آورده است، اینبار مقداری پخته تر عمل خواهد. ولی با این وجود باز هم نمی توان نگران نبود».
او ادامه میدهد: «سیاست دموکرات ها در رابطه با ایران یک وضعیت «نه جنگ، نه صلح» است. ولی ترامپ سیاست «یا جنگ یا صلح» را دنبال می کند. همین امر باعث می شود که شرایط جدیدی هم برای ایران به وجود بیاورد. البته فشار بر روی ایران قطعا گسترش پیدا خواهد کرد. این فشار اگر منجر به واکنش ایران شود نتیجه آن جنگ است. ولی از آن طرف قضیه هم باید نگاه کرد. همانطور که گفته ام سیاست ترامپ در قبال ایران، سیاست یا جنگ یا صلح است. ممکن است که بخواهد فشار خود را بیشتر کند تا به یک صلح با ایران دست یابد. چون ترامپ، آدمی است که اقتصاد را خوب بلد است و می داند که جنگ چقدر برای امریکا هزینه زا خواهد بود. از این رو می توان گفت که او دیگر خیلی جنگ طلب نیست. نه اینکه از جنگ پرهیز داشته باشد، نه. او جنگ طلب نیست یعنی سعی می کند سیاست های خود را به گونه ای پیش ببرد که منجر به جنگ و گسترش آن نشود. این سیاست او، هم می تواند فرصت ایجاد کند و هم می تواند تهدید باشد».