مواجهه والدین با اختلالات یادگیری فرزندان

  4030825012

خانواده نقش بسیار مهمی در مدیریت و بهبود اختلالات یادگیری دارد. حمایت خانواده می‌تواند به فرد کمک کند تا با چالش‌های یادگیری بهتر کنار بیاید و اعتماد به نفس و انگیزه او را افزایش دهد.

به گزارش ایسنا، امروزه یکی از چالش‌هایی والدین دارای فرزند دانش آموز مشکلاتی است که این کودکان در انجام تکالیف مدرسه و یادگیری مطالب درسی‌شان دارند. در برخی از مواقع این رفتارهای کودکان شاید ناشی از اختلالاتی باشد که در زمینه یادگیری به آن دچار شده‌اند. از این رو دانستن دلایل این مشکل می‌تواند هم به کودک و هم به والدین در این زمینه کمک کند. به این بهانه با خانم محیا چوپانی بابکی کارشناس روانشناسی صنعتی سازمانی و مشاور تحصیلی به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید:

اختلال یادگیری چیست و شامل چه مواردی می‌شود؟

اختلال یادگیری به شرایطی گفته می‌شود که فرد در یادگیری برخی از مهارت‌های اساسی مانند خواندن، نوشتن، ریاضیات یا درک و پردازش اطلاعات دچار مشکل می‌شود. این اختلال‌ها معمولاً با مشکلات روانی یا ذهنی همراه نیستند و ارتباطی به هوش عمومی فرد ندارند؛ بلکه ناشی از تفاوت در نحوه‌ پردازش اطلاعات در مغز است.

اختلالات یادگیری شامل انواع مختلفی هستند، از جمله:

۱. دیسلکسیا(خوانش‌پریشی): مشکلی در خواندن و تشخیص صداها، تشخیص و به خاطر سپردن کلمات و جملات.
 
۲. دیسگرافیا(نوشتارپریشی): مشکل در نوشتن، که شامل دست‌خط نامرتب، ناتوانی در املا و ترتیب جملات می‌شود.

۳. دیسکالکولیا(محاسبه‌پریشی): مشکل در انجام محاسبات و درک مفاهیم ریاضی.

۴. اختلال در پردازش شنوایی یا دیداری: مشکلاتی که در تفسیر و پردازش اطلاعات شنوایی یا بصری ایجاد می‌شود، حتی اگر شنوایی و بینایی فرد سالم باشد.

۵. اختلال نقص توجه و بیش‌فعالی (ADHD): هرچند مستقیماً جزو اختلالات یادگیری محسوب نمی‌شود، اما می‌تواند به یادگیری آسیب بزند.

 

علل اختلالات یادگیری چیست؟

علل این اختلالات دقیقاً مشخص نیست اما ممکن است ترکیبی از عوامل ژنتیکی و محیطی، مانند ضربه‌های مغزی، مسائل عصبی و ساختار مغز تأثیرگذار باشند.

اختلالات یادگیری معمولاً از ترکیبی از عوامل ژنتیکی، زیستی و محیطی ناشی می‌شوند. هنوز به طور کامل علت دقیق این اختلالا مشخص نیست، اما برخی از عوامل موثر که احتمال بروز آن‌ها را افزایش می‌دهند، از جمله آن‌ها عوامل ژنتیکی و وراثتی است. اختلالات یادگیری در خانواده‌هایی که سابقه‌ی این مشکلات را دارند، شایع‌تر است. مطالعات نشان داده‌اند که برخی از اختلالات یادگیری ممکن است به علت وجود ژن‌های خاص یا سابقه‌ خانوادگی باشد.
مورد دیگر عوامل عصبی و ساختار مغز است. پژوهش‌ها نشان داده‌اند که ساختار مغز و نحوه پردازش اطلاعات در افرادی که اختلالات یادگیری دارند، متفاوت است. برخی از مشکلات در نواحی خاص مغز می‌توانند منجر به مشکلاتی در پردازش اطلاعات، خواندن، نوشتن و ریاضی شوند. به عنوان مثال، افراد با اختلال خوانش‌پریشی (دیسلکسیا) ممکن است در پردازش اطلاعات نوشتاری دچار مشکل شوند. 

آسیب‌های قبل یا حین تولد نیز می‌تواند منجر به اختلالات یادگیری شود. مشکلاتی که در دوران بارداری یا هنگام تولد اتفاق می‌افتد، می‌تواند بر رشد مغز تأثیر بگذارد. برخی از عوامل شامل تولد زودرس، کمبود اکسیژن در هنگام تولد، و وزن پایین نوزاد می‌توانند خطر ابتلا به اختلالات یادگیری را افزایش دهند.

مورد بعدی عفونت‌ها و بیماری‌ها است. برخی عفونت‌های ویروسی یا باکتریایی که در دوران بارداری مادر یا دوران نوزادی رخ می‌دهند، ممکن است باعث اختلالات یادگیری شوند. به عنوان مثال، عفونت‌هایی مانند سرخجه یا مننژیت می‌توانند به مغز آسیب برسانند و بر رشد شناختی کودک تاثیر منفی بگذارند.

قرار گرفتن در معرض سموم نیز عاملی دیگر است که باید به آن اشاره کرد. قرار گرفتن کودک در معرض سموم مانند سرب (که ممکن است در آب یا برخی رنگ‌ها موجود باشد) می‌تواند به مغز آسیب برساند و منجر به مشکلات یادگیری شود.

نقص در تغذیه و سوء تغذیه نیز می‌تواند در یادگیری موثر باشد. تغذیه نامناسب و کمبود مواد مغذی مورد نیاز برای رشد مغز در سال‌های اولیه‌ی زندگی می‌تواند منجر به مشکلات یادگیری شود. سوء تغذیه می‌تواند بر توانایی تمرکز، حافظه و توانایی پردازش اطلاعات کودک تاثیر بگذارد.

ضربه‌های مغزی، چه در کودکی و چه در بزرگسالی، نیز می‌توانند به مغز آسیب بزنند و منجر به بروز مشکلاتی در یادگیری و عملکرد شناختی شوند. محیط نامناسب خانوادگی، استرس‌های شدید و مستمر، و نبود حمایت عاطفی هم می‌توانند بر روحیه و تمرکز کودک اثر بگذارند. همچنین، کودکانی که در محیط‌هایی با سطح محرک‌های کم (مثل عدم دسترسی به کتاب‌ها، بازی‌های فکری و تعاملات اجتماعی) رشد می‌کنند، ممکن است با چالش‌هایی در یادگیری مواجه شوند.
همچنین برخی از اختلالات روانی و عصبی مانند ADHD (اختلال نقص توجه و بیش‌فعالی) نیز می‌توانند در ایجاد اختلالات یادگیری نقش داشته باشند. این نوع اختلالات می‌توانند تمرکز و توجه کودک را کاهش داده و بر یادگیری او تاثیر بگذارند.

به طور کلی، این عوامل به تنهایی یا در ترکیب با یکدیگر می‌توانند باعث ایجاد اختلال یادگیری شوند. با تشخیص زودهنگام و حمایت مناسب، بسیاری از افراد با اختلالات یادگیری می‌توانند راهبردهایی برای مدیریت و موفقیت در یادگیری پیدا کنند.

 

از چه راههایی می‌توان اختلالات یادگیری را درمان کرد؟

درمان‌های اختلال یادگیری شامل جلسات گفتاردرمانی، تمرینات مهارتی و آموزشی، و برنامه‌های آموزشی خاص است. همچنین، حمایت از خانواده و معلمان برای درک این اختلال و استفاده از شیوه‌های آموزشی مناسب برای هر فرد نیز اهمیت زیادی دارد.

خانواده نقش بسیار مهمی در مدیریت و بهبود اختلالات یادگیری دارد. حمایت خانواده می‌تواند به فرد کمک کند تا با چالش‌های یادگیری بهتر کنار بیاید و اعتماد به نفس و انگیزه او را افزایش دهد.

اولین قدم این است که خانواده اختلال یادگیری را بپذیرند و به آن به عنوان مشکلی قابل حل نگاه کنند، نه نقص یا ضعف. آگاهی از اینکه این اختلالات شایع و قابل مدیریت هستند، می‌تواند استرس و نگرانی‌ها را کاهش دهد و فضای پذیرش را ایجاد کند.
مورد دیگر حمایت عاطفی و روانی از کودک است. افراد با اختلال یادگیری ممکن است از نظر عاطفی و روانی با مشکلاتی مانند اضطراب، استرس و کاهش اعتماد به نفس مواجه شوند. خانواده با ایجاد یک محیط حمایتی و بدون قضاوت، می‌توانند به آن‌ها کمک کرده تا احساس ارزشمندی و انگیزه خود را حفظ کنند.

یکی دیگر کارهای مهمی که خانواده می‌تواند انجام دهد، تشویق به تلاش و تمرکز بر موفقیت‌های کوچک است. برای نمونه، حتی پیشرفت‌های کوچک در یادگیری را تحسین کنند تا فرد اعتماد به نفس خود را تقویت کند.

ایجاد یک برنامه‌ آموزشی منظم نیز روش دیگر است. خانواده می‌تواند با کمک معلمان و متخصصان، برنامه‌ای متناسب با نیازهای فرد تنظیم کنند و او را در انجام تمرینات و تکالیف روزانه همراهی کند. این نظم و پیگیری می‌تواند تاثیر بسیار مثبتی بر روند یادگیری فرد داشته باشد.

خانواده‌ها باید به طور منظم با معلمان و متخصصان مرتبط در تماس باشند تا از وضعیت پیشرفت فرزندشان مطلع شوند و در صورت نیاز راهکارهای جدیدی را امتحان کنند. همچنین والدین می‌توانند با شرکت در کارگاه‌ها و مطالعه منابع معتبر، مهارت‌ها و روش‌های لازم را برای کمک به فرزند خود فرا بگیرند. این آموزش‌ها می‌تواند در درک و حمایت از کودک در مسیر یادگیری بسیار مؤثر باشد.

فراهم کردن محیطی آرام و بدون حواس‌پرتی در خانه نیز اهمیت دارد. اگر کودک دارای اختلال تمرکز باشد، به ویژه نیاز به یک فضای منظم و خالی از عوامل مزاحم دارد. خلاصه این‌که، خانواده می‌تواند با حمایت عاطفی، ایجاد فضای مناسب، و همکاری با معلمان و متخصصان نقش مهمی در بهبود توانمندی‌های فرد و افزایش اعتماد به نفس او ایفا کند.