دلایل چرخش رژیم‌صهیونیستی به سمت آتش‌بس

  4030827047 ۰ نظر، ۴ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

همانگونه که وعده صادق ۳ از سوی ایران بر محاسبات همه طرف‌های جبهه شرارت اثرگذار است، دیپلماسی موازی در کنار مقاومت نیز این روند را در تکمیل تغییر محاسبات جبهه شرارت ثبت خواهد کرد.

به گزارش مشرق، در حالی که نتانیاهو و دیگر همکارانش در کابینه رژیم صهیونیستی تا روزهای گذشته هنوز بر طبل جنگ می‌زدند و عملاً به مرحله‌ای رسیدند که بانک اهدافی در اختیار نداشته و راهبرد ویرانی منازل و روستاها را در مقابل صدها موشک و پهپاد حزب‌الله که هزاران هدف نظامی، امنیتی، اقتصادی و فرماندهی‌های یگان‌های مختلف ارتش صهیونیستی را که روزانه این رژیم را هدف قرار می‌دهند، شاهد هستند، یکباره تلاش‌های سیاسی و پیش‌نویس‌های مختلف برای توقف جنگ در لبنان، به روی میز آمده‌اند. نشانه‌های زیادی چه در رژیم و چه در امریکا یا در صحنه‌های نبرد مقاومت با صهیونیست‌ها وجود دارند که مرز تاب‌آوری و تهدیدات غیر قابل تحمل در جبهه شرارت صهیونی-امریکایی و غربی را برجسته می‌کند. مقامات اقتصادی رژیم، خسارت‌های اقتصادی یک‌سال گذشته در شمال فلسطین اشغالی را ۶۶ میلیارد دلار اعلام کرده‌اند و این خسارت‌ها، جدای از خسارت‌های مراکز نظامی، تسلیحاتی و اطلاعاتی و هزینه‌های جنگی و تسلیحاتی آنهاست.

اگرچه امریکا و غرب بر حمایت مطلق از اسرائیل تأکید کرده‌اند ولی این حجم از سرمایه‌سوزی بدون کسب و تحقق اهداف راهبردی از سوی رژیم صهیونیستی برای آنها هم توجیه‌پذیر نیست.

برکناری گالانت وزیر جنگ رژیم از سوی نتانیاهو، اگرچه تلاش شد به عنوان یک رخداد رقابتی و سیاسی تفسیر شود ولی حکایت اصلی آنها در اعتراض گالانت به شرایط فرسوده ارتش صهیونیستی و غیرقابل‌جبران بودن ساختار نیروی انسانی، فرسایش روحی و روانی و خستگی مفرط یگان‌های مختلف و افزایش تلفات و خسارت‌های بشری و مادی این رژیم در ۴۰ روز گذشته در لبنان و یک سال گذشته در غزه و کرانه باختری است که بنا به اعتراف صهیونیست‌ها، در ماه اکتبر، حجم عملیات‌های حزب‌الله نسبت به ماه‌های قبل، چهار برابر شده و نیروی زمینی ارتش صهیونیستی مجبور به عقب‌نشینی شده و وظایف خود را تمام شده در لبنان اعلام کرده و بقیه روند را به سیاسیون اسرائیلی سپرده است.

نظامیان صهیونیست بارها با نتانیاهو در مورد اینکه ماشین نظامی این رژیم، قادر به ادامه جنگ فاقد هدف و استراتژی نیست، هشدار داده بودند و اصرار نتانیاهو را با فریب نسبت به روند جنگ و پیروزی و دستاوردهای کاذب، به عنوان یک روند نابودی رژیم توصیف کرده بودند.

این در حالی است که به جز نیروهای ارتش صهیونیستی، خلبانان امریکایی یا یگان‌های کماندویی امریکایی و انگلیسی و آلمانی، چه در نیروی هوایی و چه در یگان‌های زمینی در کنار این رژیم و در مقابل مقاومت بوده‌اند و تلفات هم داده‌اند ولی آن را یک جنگ بی‌حاصل ارزیابی می‌کنند. به لحاظ ساختارهای حکومتی و انسجام درونی در جامعه و احزاب سیاسی، اگر چه کابینه نتانیاهو یکدست شده ولی آسیب و شکاف‌های درون‌حکومتی یا شکاف‌های عمودی و افقی در جامعه و اپوزیسیون نیز با انسجام بیشتر در صف‌بندی مقابل نتانیاهو به مراحل دشوارتری برای او رسیده است.

در واقع باید گفت هم بایدن و هم ترامپ از ادامه جنگ نتانیاهو، نه تنها سودی نمی‌برند و آن را برای منافع اصلی ایالات متحده مفید نمی‌دانند، بلکه برای حفظ موجودیت این رژیم و منافع خودشان، ضرورت آغاز یک روند مذاکرات سیاسی را ترجیح می‌دهند.

تعیین یک تاجر و پیمانکار بزرگ ساختمان برای پست نماینده ترامپ در خاورمیانه، شاید یکی از نشانه‌های این رویکرد است و دموکرات‌ها و بایدن نیز به دلیل رسوایی انتخابات و ترمیم پایگاه اجتماعی خود نیازمند ثبت امتیاز صلح‌خواهی در منطقه هستند.

این واضح است که کاخ سفید در هر شرایطی و حتی مذاکرات، جانب منافع اسرائیل را خواهد داشت ولی از این تنگنا که استمرار اقدامات حزب‌الله علیه صهیونیست‌ها، چه خسارت‌هایی به بار می‌آورد و پیامدهای آن چه خواهد شد، رنج می‌برد و با اینکه پیش‌نویس طرحی خودشیفته را به مقامات لبنانی ارائه کرده‌اند، اطمینان دارند که چیزی فراتر از قطعنامه ۱۷۰۱ برای آنها دست‌یافتنی نیست.

در این فضا تحرکات سیاسی و دیپلماتیک ایران با روسیه و سوریه و لبنان یا حاصل حداقلی از نشست ریاض، گویای نقش مهم ایران در روند جدید مذاکرات سیاسی است و همانگونه که وعده صادق ۳ از سوی ایران بر محاسبات همه طرف‌های جبهه شرارت اثرگذار است، دیپلماسی موازی در کنار مقاومت نیز این روند را در تکمیل تغییر محاسبات جبهه شرارت ثبت خواهد کرد.