باروی پرده رفتن فیلم «هفتاد سی» نخستین ساخته بهرام افشاری، سینمای ایران در اکران پاییزی خود به طور کامل تحت سیطره سینمای کمدی قرار گرفت. به این ترتیب سه فیلم زودپز (رامبد جوان) هفتاد سی (بهرام افشاری) و صبحانه با زرافه ها (سروش صحت) عمده سالن های مهم سینمایی را در اختیار خود دارند. در غیاب بسیاری گونهها، سینمای اجتماعی و فیلمهای کودک از معدود گونههایی هستند که هنوز بعضا فیلمسازان به آنها روی خوش نشان میدهند و در هر فصل از اکران سهم اندکی از فیلمهای روی پرده را به خود اختصاص می دهند. البته آنها نیز اغلب در رقابت با سینمای کمدی گیشه را به این رقیب قدرتمند واگذار می کنند که پیداست حالا حالا ها قرار نیست دست از میدانداری خود در سینمای ایران بردارد.
این درست که این اندازه رویکرد به سینمای کمدی باعث شده، تنوع گونهها در سینمای ایران کمرنگ شده و شاهد یکدستی کسالتباری در مجموعه تولید و خاصه اکران فیلمها باشیم اما طبیعی است که سینماداران علاقمند به آثار پرمخاطب به این فیلمها توجه نشان داده و آن معدود آثار اجتماعی، جنگی و… نیز به شکلی در حاشیه چند فیلم کمدی اصلی روی پرده اکران شده و فرصتی برای عرض اندام پیدا نمی کنند.
اینکه سینمای ایران تا این اندازه به آثار کمدی روی آورده است، فی نفسه محل ایراد نیست، البته به این شرط که چنان فیلمها را تحت الشعاع خود قرار ندهد که مجموعه این تولیدات یکدست، به دور از تنوع و متکی کلیشههایی باشند که آنها را نه تنها خنثی که مبتذل ساخته است.
ترکیب فیلمهایی که در هفته های اخیر روی پرده رفته نشان از این واقعیت دارد که چه آن فیلمسازانی که صد درصد با رویکرد گیشه فیلم میسازند و چه آن فیلمسازانی که به نیت انجام کاری شسته و رفته به طبع آزمایی در این وادی پرداختهاند و حتی آنها که به زعم خود کوشیدهاند یک کمدی متفاوت و روشنفکرانه را ارایه کنند، اغلب درگیر مسایل و مشکلات همانندی بودهاند.
شکی نیست جامعهی هدف مخاطبان یک کمدی متفاوت یا روشنفکرانه با یک کمدی عامه پسندِ زرد، متفاوت است. به همین دلیل هم کم نبودند مخاطبانی که فیلمهایی نظیر تگزاس ۳ و فسیل را پسندیده بودند و معتقد بودند فیلم صبحانه بازرافه ها به گرد پای فسیل هم نمیرسد! البته نظر آنها کاملا تابع سلیقهای شخصی است که عمدتا کمدی های سطحی با شوخی های کلیشه ای و گل درشت را می پسندد. طبیعی است بسیاری از شوخی های فیلم صبحانه با زرافه ها از آن جنسی نیستند که موردپسند این مخاطبان قرار بگیرد. با این حال اما وقتی پای قیاس به میان میآید به لحاظ کیفی فاصله چنان قابل توجهی میان این فیلمها دیده نمی شود. نکته اینجاست که مجموعه شرایط حاکم بر سینمای ایران و این رویکرد پر رنگ به کمدی چنان تولیدات سینمایی را تحت تاثیر قرار داده است که نتیجه کار فیلمسازانی با گرایشهای مختلف را به یکدیگر بسیار نزدیک ساخته است. شاید طرح داستانی این فیلمها با یکدیگر تفاوتهایی داشته باشد امادر نحوه پرداخت آنها شباهت های گوناگونی وجود دارد. برای نمونه رقص و آواز به شکل مردانه اش و در حدودی که در سینمای ایران مجاز استُ پای ثابت همه این فیلمهاست. در فسیل، در زودپزُ در تمساح خونی و حتی در صبحانه با زرافه ها نیز وجود دارد. رقص آوازی که متضمن تحرک، نشاط و جذابیت فضای این فیلمهاست. توجه به جنس مخالف، متلک پرانی به آنها برای ایجاد موقعیت های جذاب که به اشکال مختلف در اغلب فیلمهای کمدی دیده می شود. اما از همه این ویژگی ها بدتر اتکا به شوخی های جنسی یا کلمات رکیکی است که به نیت گرفتن خنده از تماشاگر در دهان شخصیت ها گذاشته می شود.در این زمینه اغلب فیلمها تا حتی پیش رفته اند که بهتر است بچه های چشم و گوش بسته را به تماشای این فیلمها نبرد.
برخلاف تصور رایج در سینمای ایران که با شیوههایی سردستی، کمدی های سطح پایین و مبتذل تولید می شود و اغلب براین باورند که ساخت فیلم کمدی کار چندان دشواری نیست اما حقیقت این است که ساخت فیلم کمدی بسیار دشوار است. البته نه از این جنس کمدی های تگزاسیِ فسیل شدهی سینمای ایران در این سالها، بلکه ساخت یک کمدی قابل دفاع، باخط و ربط درست فیلمنامه، با شخصیت هایی پرورش یافته که درست در جای خود قرار گرفته باشند و موقعیتهای کمیک و به دور از الفاظ جنسی و رکیکی که به شکلی مبتذل تماشاگر عام را به خنده انداخته و ذوق زده می کند! این روزها جای کمدی هایی از جنس اجاره نشین ها ساخته داریوش مهرجویی بسیار خالی است….
نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.