دستگاه دیپلماسی بخواند/ پروژه محاصره ژئوپلیتیکی و زنگ خطر حذف ایران از معادلات منطقه‌ای

  4030921014 ۲۳ نظر، ۶۶ در صف انتشار و ۱۹ تکراری یا غیرقابل انتشار

سرعت بالای تحولات در منطقه شرق عربی سبب شده است تا گاهی برخی کارشناسان و مقامات مسئول از واژه «غافلگیری» برای توضیح واکنش ایران در خصوص این رخدادها صحبت کنند.

به گزارش مهر، سرعت بالای تحولات در منطقه شرق عربی سبب شده است تا گاهی برخی کارشناسان و مقامات مسئول از واژه «غافلگیری» برای توضیح واکنش ایران در خصوص این رخدادها صحبت کنند. منطق چنین ادعایی آن است که دشمنان و رقبای ما سال‌ها یا ماه‌ها برای «تغییر ژئوپلیتیک» منطقه برنامه‌ریزی و در یک اقدام هماهنگ اقدام به برهم زدن ساختارهای قدیمی و حرکت به سمت نظم جدید کردند! با آنکه نمی‌توان منکر این حقیقت شد که دشمنان ملت ایران شبانه‌روز در حال برنامه ریزی برای ضربه به منافع و امنیت ملی کشورمان هستند، اما تجربه تاریخی نشان داده است که هرگاه ما هوشیاری لازم برای رصد و در عین حال واکنش به اقدامات تخاصم آمیز را داشتیم، نقشه بدخواهان نقش بر آب شده است.

به عنوان مثال پس از خیز بلند داعش برای اشغال کامل سوریه و عراق و اعلام رسمی خلافت اسلامی در قلب خاورمیانه عربی، این تدبیر و هوشیاری سپهبد حاج قاسم سلیمانی و فرماندهان مقاومت بود که باعث شد فتنه داعش برای همیشه به خاطره‌ها بپیوندد.

 

 

دالان زنگزور؛ قطع مسیر تاریخی ایران به اروپا

افزایش تحرکات نظامی نظامی- امنیتی جمهوری آذربایجان با هماهنگی اسرائیل- ترکیه، «زنگ خطر» را در خصوص آغاز جاه‌طلبی ارضی باکو در قبال ارمنستان به صدا درآورده است. یکی از دلایل تاکید آنکارا- باکو بر تکمیل «کریدور میانی» از مسیر دالان زنگزور، نفع اقتصادی این مسیر جدید برای دو کشور است. براساس آمارهای منتشر شده این مسیر در مقایسه با خط راه‌آهن باکو- تفلیس- قارص ۳۴۰ کیلومتر نزدیک‌تر است. برای اتصال این خط ریلی از زنگزور به سمت نخجوان سرمایه‌گذاری ۲۰۰ الی ۲۷۰ میلیون دلاری، به طول ۲۳۰ کیلومتر، نیاز است. به گفته جیحون بایراموف وزیر خارجه آذربایجان با راه‌اندازی کریدور زنگزور حجم ترانزیت کالا از خاک این کشور بین ۵ الی ۸ تن در سال افزایش خواهد یافت.

منطقه قفقاز جنوبی با قرار گرفتن در قلب اوراسیا و مرزهای جنوبی «هارتلند» به عنوان یکی از محل‌های تلاقی کریدور «شمال- جنوب» و «شرق- غرب» شناخته می‌شود. براساس برآوردهای انجام شده ارزش اقتصادی این دو کریدور بیش از ۱ تریلیون دلار است. با در نظر گرفتن نکات فوق، ایران به دلیل داشتن جغرافیای وسیعی که می‌تواند اقیانوس هند را به آسیای مرکزی- قفقاز جنوبی متصل کند دارای جایگاهی ویژه در مسیرهای کریدوری است. طی سال‌های اخیر با گسترش دامنه نفوذ ناتو و اسرائیل در منطقه قفقاز، آمریکا سعی دارد از طریق همراهی باکو- آنکارا مسیر شمالی و جنوبی (روسیه و ایران) را دور زده و کریدور میانی را وارد فاز اجرایی کند. در چنین شرایطی تهران باید با توجه به «رقابت چین آمریکا»، «رقابت چین و هند»، «مناقشه ارمنستان و جمهوری آذربایجان» و «بحران اوکراین» سیاست چند وجهی اتخاذ کرده و به سمت مدیریت تنش‌ها با آنکارا- باکو حرکت نماید.

«جاده توسعه»؛ تهدید بندر فاو علیه بنادر ایرانی

توسعه بیش از پیش طرح‌های کریدوری قدرت‌های بزرگ در منطقه ایندوپاسفیک موجب روی آوردن دولت‌های بزرگ به سمت راه اندازی و تکمیل انواع مسیرهای جاده‌ای، ریلی، هوایی و بندری شده است. در روند پیشرفت و بازسازی بنادر حوزه خلیج فارس، توسعه بندر «فاو» با برنامه‌ریزی برای ایجاد قریب به ۱۰۰ اسلکه برای تخلیه و بارگیری انواع کالا، آب شیرین کن و احداث پالایشگاه و خط کانتینری نسبت خاصی با روند توسعه بنادر جنوبی و جایگاه کریدوی ایران دارد. این بندر با وسعت ۵۴ کیلومتر مربع در دورترین نقطه جنوب شرقی استان شیعه‌نشین بصره عراق واقع شده و مسئولیت توسعه آن به شرکت ایتالیایی «ایمپریجیلو» به ارزش ۶ میلیارد دلار واگذار شده است. این نقطه استراتژیک تنها محل اتصال عراق به آب‌های آزاد و رگ حیاتی این کشور در اقتصاد جهانی است. این پروژه تا سال ۲۰۳۸ تکمیل خواهد شد و درآمد ۴ میلیارد دلاری برای دولت مرکزی بغداد به همراه خواهد داشت.

غفلت ایران از توسعه زیرساخت‌های بندری و تحریم‌های یک و چندجانبه غرب علیه اقتصاد ملی ایران موجب به حاشیه رفتن بنادر و پروژه‌های راهبردی ایران مانند طرح توسعه بندر شهید بهشتی چابهار و بندر شهید رجایی خواهد شد. در چنین شرایطی عراق جای ایران را در قالب خط کریدوری «جاده توسعه» برای اتصال منطقه خلیج‌فارس به ترکیه خواهد گرفت. بندر «فاو» ضمن کاهش زمان اتصال خلیج فارس به حوزه مدیترانه در مقایسه با کانال سوئز، ظرفیت پذیرش کشتی‌های غول‌پیکر را به دلیل آب‌کش وسیع دارد. در حالی که مقامات ایرانی خرسند از اتصال ریلی شلمچه- بصره برای انتقال مسافران‌ هستند، بغداد و آنکارا به دنبال اتصال زیرساخت‌های ریلی دو کشور و ترسیم مسیر ترانزیتی جدید در غرب آسیا هستند. با تکمیل این روند نه تنها کشورهای حوزه خلیج فارس، بلکه متحدان سنتی ایران مانند چین و هند نیز ترجیح خواهند داد تا از طریق «جاده توسعه» به بازارهای اوراسیا دسترسی پیدا کنند.

فتنه جزایر سه‌گانه؛ امارات در مسیر جاه طلبی ارضی

پس از پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق و عدم تحقق وعده اشغال جزایر سه گانه از سوی ارتش بعث عراق، اماراتی‌ها با آغاز روند تنش زدایی در روابط ایران و کشورهای عربی تصمیم گرفتند تا به بهانه عدم ورود اتباع خارجی به جزیره ابوموسی، تنش سیاسی- حقوقی بر سر مالکیت جزایر سه گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک را آغاز کنند.

در این روند هرگاه روابط ایران با کشورهای همسایه یا قدرت‌های جهانی دچار تنش شده است، طرف اماراتی با سوء استفاده از شرایط پیش آمده سعی کرده است تا مناقشه جزایر سه گانه را تبدیل به بحران منطقه‌ای- بین‌المللی کند. به عبارت دیگر، همزمان که وضعیت روابط ایران با کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس یا قدرت‌های جهانی در وضعیت نابسامانی قرار داشته است؛ اماراتی‌ها سوء استفاده نموده و سعی می‌کنند تا از طریق کانال‌های حقوقی- دیپلماتیک نوعی اجماع منطقه‌ای- بین‌المللی در مناقشه جزایر سه گانه ایجاد کنند.

در عین حال هرگاه ایران به سمت ترمیم روابط با کشورهای همسایه و اعضای شورای امنیت حرکت کرده است، مطالبه اماراتی‌ها به حاشیه رفته و اعضای جامعه جهانی سعی کردند تا وارد موارد اختلافی میان تهران- ابوظبی نشوند. اقدامات اخیر اماراتی‌ها حاکی از آن است که ابوظبی به دنبال کسب نوعی مشروعیت سیاسی- حقوقی برای ادعای ارضی خود است تا در آینده نزدیک بتواند با استفاده از ابزارهای اقتصادی، نظامی و امنیتی مطالبه نامشروع خود را پیگیری کند.

طی چند سال اخیر امارات براساس سیاست «موازنه مثبت» سعی کرده است تا روابط نزدیکی با قدرت‌های قدیم و جدید نظام بین‌الملل برقرار کند تا از این طریق بتواند به تامین منافع ملی و کاهش تهدیدات امنیتی بپردازد. نکته قابل ذکر آن است که اماراتی ها سعی دارند تا در قالب پلت‌فرم‌های دو یا چندجانبه مسئله جزایر سه گانه را مطرح نمایند. مسئله کلیدی آن است که کشورهای جهان در حالی به این خواسته اماراتی‌ها تن می‌دهند که این همراهی هیچ‌گونه هزینه‌ای برای آنها ندارد. به عبارت دیگر، ایران هیچ‌گونه اقدام «بازدارنده ای» برای صیانت از این «خط قرمز» انجام نداده است. به عنوان مثال پس از وجود بندی مربوط به جزایر سه گانه در بیانیه مشترک کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا، لازم است دستگاه وزارت امور خارجه صرفاً به احضار سفرا یا اعتراض سیاسی به طرف‌های اروپایی اکتفا نکرده و اقدام متقابل انجام دهد.

بهره سخن

هیچ قدرت بزرگی در پهنه تاریخ جهان نتوانسته به جایگاهی رفیع و شایسته دست یابد، مگر آنکه حداکثر تخاصمات و توطئه‌های دشمنان را خنثی و برنامه تمدنی خود را با کمترین انحراف یا عقب نشینی به پیش برده باشد. جمهوری اسلامی ایران به عنوان وارث قدیمی‌ترین تمدن تاریخ بشر با تکیه بر موقعیت ممتاز ژئوپلیتیکی، منابع سرشار طبیعی، نیروی انسانی مستعد و کارآمد و ذخایر سرشار دینی- فرهنگی این امکان را دارد تا به عنوان بزرگ‌ترین قدرت حاکم بر منطقه شمال اقیانوس هند به نقش آفرینی بپردازد.

ایران برای رسیدن به این جایگاه تمدنی علاوه بر مقابله با آمریکا، باید هوشیاری لازم برای مقابله با تهدیدات رقبا و دشمنان منطقه در حوزه خلیج فارس، آناتولی و شامات را داشته باشد. بی‌توجهی یا غفلت در قبال برنامه‌های جاری در منطقه، تهران را در مقام یک «قدرت معمولی» قرار نخواهد داد، بلکه سایر قدرت‌ها را بر آن خواهد داشت تا از فرصت استفاده کرده و تمامیت ارضی و حاکمیت ملی در جغرافیای ایران را خدشه دار نمایند.