همشهری نوشت: «امیرمحمد عطارنژاد» از کاسبان و ساکنان قدیمی محله سرتخت به نقل از پدر مرحومش در این باره میگوید: «زمانی که هنوز تهرانی وجود نداشته، مردم برای زیارت یا تفریح به ری میآمدند. چون وسیله حمل و نقل مانند امروز نبود و مسیر طولانی در پیش داشتند صبح زود راه میافتادند. وقتی مسافر غریب و خسته بازار را بالا و پایین میکردند اهالی پیش آنها میرفتند و به منزل دعوتشان میکردند؛ چون شب، جاده خطرناک و ممکن بود راهزنان به آنها حمله کنند. اهالی و پدربزرگم زمانی که میدیدند مسافران مستأصلند، آنها را به منزل میبردند و پذیرایی میکردند، صبح علیالطلوع صبحانه را میدادند و سپس به آنها میگفتند: "بفرمایید"! به مرور زمان، بازگو کردن این رفتار، یعنی بُردن زائر به التماس و رد کردن او با واژه "بفرمایید"، قدری لوث و در فرهنگ عامه به «تعارف شاهعبدالعظیمی» معروف شد.»
«محسن ماجدی» نویسنده و ریپژوه، نیز میگوید: «زمستانها اغلب مسافرانی که به ماشین دودی نمیرسیدند، مجبور میشدند شب را در ری بمانند. به این نکته توجه کنید که بسیاری از اهالی ری و تهران قوم و خویش بودند و بنابراین طبیعی بود در چنین مواقعی، به منزل اقوام خود بروند. ضمن اینکه در ایامی مانند اعیاد ملی و مذهبی، درهای مقبرهها، امامزادهها و مساجد هم به روی مردم باز بود و برخی شب را در همین مکانها سپری میکردند.»
ماجدی در ادامه میگوید: «محله سرتخت در شمال غربی آستان حضرت عبدالعظیم(ع) قرار دارد و به دلیل مجاورت با حرم، در روزهای پایانی هفته و بهویژه اعیاد ملی و مذهبی مملو از جمعیت میشد. خانههای وسیع این محله دارای زیرزمینهای وسیعی بودند که زمستانها گرم و تابستانها خنک بود. اهالی ری به ویژه سرتخت، میزبانان خوبی برای مسافران و زائران در اطراف حرم و بازار بودند. طبیعی است که در روزهایی که تعداد مسافران بیشتر میشد، میزبانی از مسافران هم سختتر بود و مردم نمیتوانستند هر هفته یا هر روز از همه زائران در خانههای خود پذیرایی کنند. به هر حال میزبانی از مهمان شرایط خاصی دارد و میزبان باید توانایی و استطاعت از مهمانان را داشته باشد. به نظر میرسد این اصلاح در چنین مواقعی و بدون در نظر گرفتن مهماننوازی همیشگی اهالی ری رایج شده باشد.»