فرهیختگان نوشت: اردیبهشت 1359، آسمان کویر طبس سکوت سنگینی را تجربه میکرد. عملیات نظامی طبس، مأموریتی برای فراری دادن دیپلماتهای آمریکایی به خاکستر بدل شده بود. جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت آمریکا در کاخ سفید نشسته بود، نگاهی به گزارشهای شکست عملیات انداخت و دستی بر پیشانی کشید. همهچیز از کنترل او خارج شده بود. کارتر، کسی که انقلاب ایران تمامی محاسباتش را برهمزده بود، تلاش کرد با سیاستهای متعددی چون کودتای نوژه و دخالتهای آشکار و پنهان، حکومت ایران را سرنگون کند. اما هر بار، مانند شنهای روان کویر طبس، تمام برنامههایش فروریخت. ناکامیهای پیدرپی او نهتنها سیاست خارجی آمریکا را در بحران فرو برد، بلکه پایان دوران ریاستجمهوریاش را نیز رقم زد. حالا، یک قرن از تولد کارتر گذشته و خبر درگذشتش دنیا را پر کرده است. او اولین رئیسجمهور آمریکایی بود که پروژه براندازی جمهوری اسلامی ایران را آغاز کرد، اما نتوانست آن را به سرانجام برساند. پس از او، رؤسایجمهور دیگر مانند اوباما، بایدن، جورج بوش و ترامپ همین مسیر را دنبال کردند؛ مسیری که به اعتراف خود مقامات آمریکایی همچنان ناکام است. تاریخ اما این شکستها را فراموش نمیکند. امروز، در حالی که کارتر در 100 سالگی رؤیای براندازی ایران را با خود به گور میبرد، جمهوری اسلامی ایران مهیّای جشن گرفتن چهلوششمین سالگرد پیروزی انقلاب خود میشود و تاریخ کودتاهای شکستخوردهای را مینویسد که هیچکدام دیگر برای آمریکا 28 مرداد 1332 نشدند.
کارتر مرگش را دید، براندازی ایران را نه
شب از نیمه گذشته بود و جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت آمریکا در دفتر بیضیشکل کاخ سفید قدم میزد. صدای تیکتاک ساعت سکوت اتاق را میشکست. گزارشهای تازه از ایران روی میز بود. انقلاب اسلامی ایران، مانند طوفانی غیرمنتظره، منافع دیرینه آمریکا در منطقه را زیر و رو کرده بود. تسخیر سفارت ایالاتمتحده در تهران و دستگیری جاسوسان و دیپلماتهای آمریکایی، تصویر پرقدرت کارتر را خدشهدار کرده بود.
چالشهای پیشروی کارتر فراتر از تصورش بود. او حالا باید با بحرانی دستوپنجه نرم میکرد که نهتنها پرستیژ جهانی آمریکا را بهخطر انداخته بود، بلکه ثبات داخلی دولتش را هم متزلزل کرده بود. از مشاورانش خواست راهی برای مدیریت بحران بیابند. بحثها داغ بود؛ از دیپلماسی پنهان گرفته تا اقدامات نظامی. درنهایت نقشهای طراحی شد؛ عملیات پنجه عقاب.
یک شب بهیادماندنی در اردیبهشت 1359، هواپیماهای نظامی آمریکا راهی طبس شدند. نقشه دقیق بود؛ نیروها باید در دل کویر فرود میآمدند، گروگانها را نجات میدادند و به سلامت بازمیگشتند. اما تقدیر چیز دیگری رقم زده بود. طوفان شن، تجهیزات پیچیده ارتش آمریکا را به اسباببازیهای ناکارآمد بدل کرد. عملیات شکست خورد و آمریکا دربرابر چشم جهان تحقیر شد.
چند ماه بعد، نقشه دیگری چیده شد؛ کودتای نوژه. این بار هم کارتر امید داشت نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران را ساقط کند. اما بار دیگر، اطلاعات دقیق و هوشیاری انقلابیون، این نقشه را نیز ناکام گذاشت. کارتر، رئیسجمهوری که زمانی امید دموکراتها برای یک دوره درخشان بود، حالا تبدیل به چهرهای شکستخورده شده بود. انتخابات نزدیک بود. تصویر کارتر، محاصرهشده در بحران ایران، او را به طعمهای آسان برای رقیب جمهوریخواه، رونالد ریگان تبدیل کرد. کارتر در انتخابات شکست خورد و نامش بهعنوان رئیسجمهور تکدورهای در تاریخ ثبت شد.
حالا دههها از آن روزها گذشته است. انقلاب اسلامی ایران همچنان پابرجاست، اما میراث ناکامیهای کارتر به الگویی برای شکستهای مکرّر آمریکا دربرابر ایران تبدیل شده است.
از کارتر تا بایدن؛ براندازی همیشه به دیوار خورد
کاخ سفید، تابستان 1388. باراک اوباما با دقت گزارشهایی از ایران را میخواند. خیابانهای تهران در التهاب بودند. تصاویر تجمعها و اعتراضات پس از انتخابات ریاستجمهوری، تمام شبکههای خبری جهان را پر کرده بود. اوباما فرصتی تازه میدید؛ فرصتی که شاید میتوانست ناکامی کارتر و دیگر رؤسایجمهور پیش از او را جبران کند.
اوباما در سخنرانیهایش از آزادی مردم ایران «سوریهسازی ایران» صحبت میکرد و آشکارا از مخالفان حمایت میکرد. از سوی دیگر، دستورهایی برای تأمین منابع لازم برای تقویت گروههای معترض صادر شد. برخی مشاورانش معتقد بودند این لحظهای تاریخی است؛ لحظهای که شاید نظام جمهوری اسلامی را متزلزل کند. اما چند ماه بعد، همهچیز آرام شد. خیابانها دیگر خبری از تجمعات نداشتند و معترضان، پس از ناکامی، به سایهها بازگشته بودند. اوباما، مانند پیشینیانش فهمید تغییر نظام ایران به این سادگیها نیست.
سالها گذشت و حالا در زمستان 1401، جو بایدن روی همان صندلی سلف دموکرات خود نشسته است. او هم مانند اوباما و کارتر، فرصت تازهای را در خیابانهای ایران جستوجو میکرد. اعتراضات گستردهای در ایران آغاز شده بود و برخی مقامات آمریکایی از آغاز «فصلی جدید» سخن میگفتند. بایدن با تأکید بر حمایت از «آزادیبیان و حقوق بشر»، مسیر آشنای پیشینیانش را دنبال کرد. بیانیههای رسمی، جلسات و تلاش برای تقویت مخالفان داخلی، همگی بخشی از استراتژی او بودند.
اما بازهم نتیجه همان بود. خیابانهای ایران، پس از ماهها التهاب، بار دیگر آرام شدند و تلاشها برای براندازی نظام جمهوری اسلامی، به همان ناکامی همیشگی ختم شد. تا او علاوهبر یک دورهای شدن در شکست سناریوی براندازی ایران نیز با کارتر مشابهت داشته باشد. نهایتاً هم در یک مصاحبه آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه اینگونه اعتراف کرد: «ما تلاشهای زیادی کردیم، اما تغییر نظام در ایران کار آسانی نیست.»
دههها پس از انقلاب اسلامی، هنوز رهبران آمریکا ازجمله هم جناحیهای کارتر در حزب دموکرات از تحقق رؤیای تغییر نظام در ایران بازماندهاند. کارتر، اوباما و بایدن هرکدام بهنوبه خود راههایی را آزمودند، اما آنچه باقی مانده فقط یک تاریخ پر از شکست است.
تجربه 40 ساله کارتر تا بایدن، بلینکن را محتاط کرد
در نیویورک، در سالن اندیشکده شورای روابط خارجی، آنتونی بلینکن روی صندلی روبهروی مجری نشسته بود.
او در پاسخ به ادعای مجری برنامه مبنیبر اینکه حکومت ایران در داخل این کشور «بسیار نامحبوب» است کمی مکث کرد و دستهایش را در هم گره زد. گفت: «گفتن اینکه ما دقیقاً میدانیم در داخل ایران چه تحولاتی در جریان است با مقادیر مشخصی ناراستی همراه خواهد بود.»
او در پاسخ به پرسش دیگری مبنیبر اینکه آیا ایالاتمتحده بایستی سیاست تغییر حکومت در ایران را در دستور کار قرار دهد، یادآوری کرد که: «آزمایشهای آمریکا در براندازی طی ۲۰ سال گذشته به نتایج موفقیتآمیزی ختم نشده است. درطول دو دهه گذشته تلاشهای زیادی کردیم. در هر مقطع، سعی کردیم کسانی در داخل ایران را که به آیندهای متفاوت امید دارند، توانمند کنیم، اما تغییر نظام چالش بزرگی است.»
با وجود این اظهارات اما وزیر خارجه آمریکا از رو نرفته و راه را برای تداوم سیاستهای خصمانه ضدایرانی اینگونه برای ترامپ رئیسجمهور تکراری آمریکا باز میکند: «ما باید از آنچه به آن اعتقاد داریم حمایت کنیم. ما باید با قدرت دربرابر آن دسته از رفتارهای ایران که مغایر با منافع خودمان یا شریکان و متحدانمان هستند، بایستیم. باید با قدرت کنار کسانی در ایران باشیم که دنبال آیندهای متفاوتند.»
بلینکن، در این گفتوگو نخواست بپذیرد، اما با صدایی آهسته شکست سیاستهای کشورش را دربرابر مقاومت ملت ایران تأیید کرد. او تلاش میکرد نشان دهد هنوز امیدی به تغییر وجود دارد، اما تاریخ چیز دیگری میگفت ایران، با تکیه بر مردم و هویتی که در چهار دهه گذشته ساخته بود، همچنان استوار ایستاده است. به همین دلیل بلینکن با تجربهای که از همحزبیهایش در 40 سال گذشته به او به ارث رسیده و خود نیز آن را آزموده تأکید میکند که: «لازم است بسیار درخصوص آنها (جامعه ایران) محتاط باشید.»
تریبون بلنیکن اما یکطرفه باقی نماند. رهبر انقلاب اسلامی ایران در دیدار با مداحان، به تشریح برنامههای آمریکا برای تسلط بر کشورهای دیگر پرداختند و هشدار دادند، دشمنان تلاش میکنند امنیت و ثبات ایران را از طریق ایجاد هرجومرج و آشوب مختل کنند. ایشان با اشاره به اظهارات یک مقام آمریکایی (بلینکن) بیان داشتند آمریکاییها پس از ایجاد آشوب در سوریه با توّهم پیروزی، اختیار زبانشان را از دست دادهاند. احمقها بوی کباب شنیدهاند. ملت ایران هرکسی را که مزدوری آمریکا را در این زمینه قبول کند، در زیر گامهای محکم خود لگدمال خواهد کرد.
رد پای مردم ایران پیشانی کاخ سفید را نشاندار کرد
در سالنی که شاید عنوان آن اداره پژوهش و طراحی عملیات کاخ سفید باشد، سایههای تاریخ روی دیوارهای دفتر سادهای بازی میکردند. گزارشهای قدیمی از تلاشهای ناکام آمریکا برای تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران، روی میز چیده شده بود. صفحهای از یک گزارش مربوط به دوران جیمی کارتر، رئیسجمهور دموکرات دهه 70 میلادی هنوز باز بود؛ عملیاتی مانند «پنجه عقاب» و کودتای نوژه، خاطرهای از ناکامیهای واشنگتن را به یاد میآورد.
از آن روزها تا امروز، رؤسایجمهور مختلف آمریکا، یکی پس از دیگری وارد میدان شدند؛ باراک اوباما در سال 1388 از اعتراضات در ایران حمایت کرد و امیدوار بود ناآرامیها بتواند تغییری ایجاد کند. نتیجه همان بود: «ناکامی». چند سال بعد، در سال 1401، جو بایدن نیز همین مسیر را دنبال کرد اما باز هم چیزی جز شکست عایدش نشد. در گوشه دیگر دنیا، در تهران، رهبر انقلاب اسلامی با اقتداری همیشگی دربرابر این سیاستها سخن گفتند. ایشان بارها تأکید کردند که ملت ایران، با تکیه بر هویت ملی و دینی خود، از تمام این توطئهها عبور کرده است. سخنانشان این بار هم شنیده شد: «ملت ایران، هر مزدوری را که بخواهد در این مسیر گام بردارد، زیر گامهای محکم خود لگدمال خواهد کرد.»
آن سالن کاخ سفید هنوز درش باز است، هنوز عدهای به امید سوریهسازی ایران به آن رفتوآمد میکنند و در جستوجوی مسیری برای هدایت خط آتش اسناد را بالا و پایین میکنند؛ اما تاریخ نشان داده پروژه براندازی ایران، برای هر دولتی در آمریکا یک آزمون سخت و ناکام بوده است. از کارتر و بایدن گرفته تا بوش و ترامپ، همه با رؤیاهایی بزرگ وارد شدند و با دستهای خالی بازگشتند.
نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.