میدانِ جنگ نیست این جا. دولتیان هم دشمن نیستند.
حمایتِ بسیاری از نمایندگان به ویژه رئیس مجلس از دولت هم همراهی با یک دوست برای رفع مشکلات کشور خودمان است.
همراهی قوه قضائیه هم از همین منظرِ قابل احترام باید دید. اینجا ایران است. یک مقدار صبر کنید.
این تندگویی ها را با کدام متر و معیار اخلاقی- دینی- ملی می توان نمره قبولی داد؟
یک مقدار تامل. کمی بردباری هم لازم است باور بفرمایید. تمرین کنیم همه مان بردباری را. این خیرخواهانه ترین توصیه ای است که می شود به خویش و دوستان خود کرد. ناشکیبایی ما را به ناکجاآباد می برد. ناکجایی که بر خلاف اسمش آباد نیست که ویران است.
مقامِ صبر را تمرین کنیم. این فضیلتِ اخلاقی را نه فقط در برابر خویشان و اقربا و هم قبیله ای های سیاسی و حتی هم قبله های دینی که در برابر همه باید به کار گیریم. مدیریت کردن خود به حلم و بردباری، یک فضیلتِ تام و تمامِ اخلاقی است. اکسیری است که می تواند سرنوشت انسان را تغییر دهد. این سخن صادق و همواره حدیثِ حضرت امام هادی، علیه السلام، است که می فرمایند" اِنَّ الظالِمَ الحالِمَ یکادُ اَنْ یعضی علیه بِحِلْمِهِ، و انَّ المُحِقَّ السَّفیه یکادُ ان یطْفِیءَ نُورَ حَقِّهِ بِسَفهِهِ ؛ به راستی ستمکار بردبار، بسا که به وسیله حلم و بردباری خود از ستمش گذشت شود و حقدار نابخرد، بسا که به سفاهت خود نور حق خویش را خاموش کند."
دوباره بخوانیم و ده باره درس بگیریم. صد باره هم به کاربندیم که کاربستی چنین کارهای برزمین مانده را هم به سرانجامی نیکو می رساند. اما اگر چنان که برخی ها می خواهند و انجام می دهند، درس نگیریم خود به درسی مکتوب از عبرت تبدیل خواهیم شد. امروز روز همراهی است حتی اگر همدل نباشیم.
روز دست دادن به هم برای هم افزایی توان ها برای ایران است حتی اگر در رقابت، رکورد زده باشیم. یاد بگیریم از دیگران که پایان رقابت شان به آغاز رفاقت برای وطن تبدیل می شود." خُذُوا الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ." تعلیم و راهبرد دینی ماست. از مشرکان و کافران هم باید آموخت حکمت پایان رقابت را. حکم عقلانی وفاق و اتفاق برای بهتر شدن روزگار ملک و ملت را. این دولت و آن دولت ندارد. هر که با رای مردم و تنفیذ ولی، پرچم را به اهتزاز در آورد باید بازو به بازویش داد.
دیروز که به این مهم در لسان روایت، تامل می کردم یاد یک عکس و نوشته افتادم که در دولتِ سیزدهم بسیار وایرال شد با این متن که: " آیا می دونید اگر 5 ماه پیش بادمجون کاشته بودین، هنوز وقتِ برداشتش نشده بود؟
خواستم بگم به اندازه رشدِ یک بادمجان به دولتِ رئیسی وقت بدید".
حرف درستی بود آن روز. همان درستی و اتقان را برای امروز هم دارد . نمی دانم جوانی که آن روز، این را نوشته بود امروز خود بدان التزام دارد یا نه.
متاسفانه برخی که آن روز چنین استدلال می کردند امروز جور دیگری حرف می زنند.
این بد است و چون از کسانی روی می دهد که خود را نماینده انحصاریِ خوبی ها می پندارند، بدی مضاعف دارد. آن حرفِ درست امروز هم باید خوانده شود.
با جا به جایی دولت ها، معنای کلمات عوض نمی شود. منطق هم تغییر نمی کند. کسانی که به منطق ایمانی رفتار می کنند یا شناخت از شرایط دارند، معمولا زبان در کام می کشند و فرصت می دهند تا کارها سامان گیرد. نقد و انتقاد به عنوان بایستگی و هدیه برای زمان خود است. بردباری پیشه کنیم این می تواند راه نجات باشد.
امروز دقیقا همان "برهه حساسی" است که باید با حساسیت، حروف را کنار هم چید. تریبون داری و بلند کردن صدا که جای خود دارد. مبادا به ناشکیبایی برخیزیم اما چشم باز کنیم و خود را در بازی دشمن ببینیم.
کم شکار نشده اند تندگویان و تند روهایی که خود را شکارچی متبحر دشمن می پنداشتند.
اسامی فراوانی هر کداممان در ذهن داریم که از نقطه جوشِ افراط به منتهی الیه تفریط رسیده اند. کم نداریم کسانی که خود را خط مقدم می شمردند اما امروز شانه به شانه بیگانه اند. عبرت بگیریم. شکیبا باشیم.
نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.