صورتی بازی بیبیسی روی آتش لسآنجلس
روزنامه جوان نوشت:
یک هفته از آغاز آتش سوزی در بخشهایی از لس آنجلس میگذرد و هنوز دولت امریکا حتی موفق به مهار آتش هم نشده است، چه رسد به خاموش کردن آن و لذا آتش با سرعت در حال پیش روی است و مدام بر تعداد خانوادههایی که هشدار تخلیه خانه خود را دریافت میکنند، افزوده میشود.
دهها میلیارد دلار خسارت که روزانه میزان آن افزایش مییابد، در کنار صدمات روانی و از دست رفتن محل زندگی هزاران نفر و البته رسوایی دولت امریکا در ناتوانی برای مواجهه با بحران، بخشی از آسیبهای بحران آتشسوزی اخیر در لس آنجلس است. تصور اینکه اگر چنین اتفاقی در ایران افتاده بود، رسانههای غربی چه میکردند، سخت نیست، زیرا تجربههای گذشته میگوید که در وقایعی بسیار بسیار کوچکتر از آتشسوزی لسآنجلس، در فضای رسانههای غربی موج ضد ایرانی راه افتاده و از ضعفهای کمکرسانی و مدیریت بحران گفتهاند و تا مدتها موضوع انتقاد را زنده نگه داشتهاند.
اما اکنون رسانههای فارسیزبان غربی چه میکنند؟ اینجا آنها نمیخواهند منتقد باشند و صرفاً از تلاشها برای خاموش کردن آتش میگویند. چه آنکه مخاطب آنها ایرانی هستند و نه مردم امریکا و این رسانهها میخواهند امریکای بزرگ و آسیبناپذیری که در ذهن مخاطب فارسی زبان خود ساختهاند، بسوزد و از بین برود.
در این میان اقدام بیبیسی فارسی در انتشار مجموعه تصاویری از مناطق سوخته شده که همه چیز در آنها صورتی شده، اوج تلاش این رسانه برای فریب دادن مخاطبان خود بود. یک ماده خاموشکننده آتش که مورد استفاده آتشنشانان امریکایی قرار گرفته، به رنگ صورتی است و به همین دلیل هم تصاویری از مناطق سوخته منتشر شده که همه چیز صورتی است! طبعاً مخاطب کم هوش و بیسواد رسانهای تحت تأثیر سانتی مانتالیزمی قرار میگیرد که بیبیسی با این صورتیبازی به خوردش میدهد. اما در واقعیت، در مناطق آتش گرفته لسآنجلس، همه چیز سیاه و سوخته است و تصاویر پهپادی در کنار مشاجره ترامپ و فرماندار منطقه در مورد کاستیهای موجود جایی برای صورتی بازی باقی نمیگذارد.
حسن عابدینی، معاون سیاسی سازمان صداوسیما در توئیتی در همین زمینه نوشته: «شبکه BBC چنان آتش سوزی ویرانگر لس آنجلس را که دهها کشته و ناپدید ودست کم۱۵٠میلیارد دلار خسارت برجای گذاشت، روایت میکند گویی مراسم جشن تولد بوده که برف شادی روی وسایل نشسته است. این دیگر عملیات روانی روی ایرانیان نیست بلکه تحریف واقعیت با هدف پنهان کردن ناکارآمدی دولت امریکاست.»
******
دلایل مخالفت برخی با FATF چیست؟
روزنامه وطنامروز نوشت:
درباره بررسی مجدد FATF در مجمع تشخیص مصلحت نظام دیدگاههای مختلفی مطرح شده است. عمده انتقادات درباره اراده و اصرار دولت برای تصویب این لوایح این است که در شرایط فعلی که تحریمها همچنان علیه ایران پابرجاست، چه ضرورتی برای تصویب این لوایح وجود دارد؟ این یک نگرانی جدی است که با وجود اعمال تحریمها، تصویب FATF میتواند منجر به محکمتر شدن دایره تحریمها علیه ایران شود. معنای صریحتر این نگرانی این است که تصویب FATF در شرایط فعلی میتواند ایران را در کریدورهای دور زدن تحریم محدودتر کند. یک واقعیت دیگر که منتقدان مطرح میکنند این است که دولت آمریکا و کشورهای اروپایی قوانین و پروتکلهای مشخص و نظاممند درباره تروریسم ندارند. به صورت مشخص دولت آمریکا نشان داده است یک استاندارد دوگانه در تعریف مصادیق تروریسم دارد. به همین دلیل پیشبینی سوءاستفاده دولت آمریکا از تصویب FATF در ایران کاملا محتمل است. بنابراین آنچه منتقدان مطرح میکنند ناظر بر ۲ نکته کلیدی است:
۱- در شرایطی که تحریمها علیه ایران همچنان پابرجاست، تصویب FATF میتواند منجر به انسداد مسیرهای دور زدن تحریم و در نتیجه محکم شدن حلقه فشار علیه ایران شود. ضمن اینکه به واسطه تحریمهای ثانویه آمریکا و مجازات طرفین تجارت با ایران، نهتنها عضویت در FATF منجر به کاهش تحریمها نشده و هیچ آوردهای برای ایران نخواهد داشت، بلکه کاملا قابل پیشبینی است که افشای اطلاعات مربوط به تجارت ایران، میتواند شرکتهای طرف تجارت با ایران را از ادامه تعاملات منصرف کند.
۲- استانداردهای دوگانه دولت آمریکا در تعریف مصادیق تروریسم، همچنین طرح اتهام درباره مراودات تجاری ایران به بهانه احتمال همکاری با تروریسم، میتواند دردسرهای بزرگی در حوزه مراودات اقتصادی ایران ایجاد کند. نه در دولت پزشکیان و نه در دولت روحانی، هیچ پاسخ روشنی به این سوالات و نگرانیها داده نشد. روایت اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره بررسی این لوایح در دولت حسن روحانی نیز نشان میدهد نمایندگان دولت در جلسات مجمع هیچ جوابی به این سوالات ندادهاند. همین موضوع نشان میدهد منتقدان دست روی مسائل مهمی گذاشتهاند. بنابراین کاملا پیداست تصویب لوایحی مانند FATF نهتنها در شرایط فعلی ضرورت جدی ندارد، بلکه میتواند آسیبهای جدی به منافع مالی ایران وارد کند.
یکی از نگرانیهای موجود بهویژه در حوزه صادرات نفت است. سازمان اتحاد علیه ایران که تمرکزاش بر صفر کردن تجارت ایران با کشورها بویژه در حوزه صادرات نفت است بهتازگی گزارشی منتشر کرده که میگوید صادرات نفت ایران در سال ۲۰۲۴ نسبت به سال ۲۰۲۳ بیش از ۱۰ درصد رشد داشته است. این سازمان اذعان کرده این موضوع نشاندهنده خلاقیت ایران در دور زدن تحریمهاست. حال که ایران کریدورهای دور زدن تحریمها را توسعه داده است، این نگرانی وجود دارد که در صورت تصویب FATF و فاش شدن کریدورهای فروش نفت، دولت آمریکا اقدام به مسدودسازی این کریدورها کند. این نگرانی زمانی جدیتر میشود که دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب آمریکا اصلیترین سیاست خود علیه ایران را بر توقف صادرات نفت متمرکز کرده است. بنابراین این استدلال منتقدان کاملا منطقی است که در شرایط وجود تحریمها، باید از مسیرهای دور زدن تحریم حراست جدی شود؛ نکته دقیقی که طرفداران تصویب FATF تاکنون تضمینی برای حفظ آن ارائه نکردهاند.
******
اولین گام از آخرین رویارویی
روزنامه خراسان نوشت:
ایران کشوری است که تاکنون موثرترین و خطرناک ترین پروژه های جنگ شناختی -به معنای دقیق کلمه- در آن اجرا شده است. تا جایی که من دریافته ام در واقع ایران آزمایشگاه فناوری های مرتبط با cognitive warfare است.جنگ شناختی در ایران مفهومی بسیار دستکاری شده است.بسیاری آن را –به رغم تفاوت های جدی- با انواع دیگر جنگ های اطلاعات پایه مانند عملیات روانی خلط می کنند. مهم ترین تفاوت این است که کمپین های جنگ های شناختی فقط ذهن ها را کنترل نمی کند بلکه تلاش می کند از طریق کنترل فکر رفتار را کنترل کند.نخستین کمپین پیشرفته جنگ شناختی در ایران سال ۱۴۰۱ اجرا شد. همان طور که در کتاب «سراب سایه ها» تفصیلا نشان داده ام هدف آن پروژه «ممکن، آسان و نزدیک» نشان دادن براندازی برای یک اقلیت و سپس «اکثریت نمایی آن اقلیت» بود. کمپین دوم بلافاصله پس از ناآرامی های ۱۴۰۱ و در جریان پروژه «مسمومیت ها» اجرا شد. در یک پژوهش برای پژوهشکده علوم شناختی بحث کرده ام که پروژه مسمومیت ها یک ورژن بسیار پیشرفته جنگ شناختی بود که دانش مرتبط با «هیستری جمعی» در علوم شناختی را مبنا قرار داده بود.
راز پیشرفته بودن مسئله مسمومیت ها این بود که از طریق مفهوم «انتقال هیجان» و انتشار اطلاعات نادرست در شبکه های اجتماعی کسانی واقعا احساس مسمومیت می کردند بی آن که هیچ عامل مسموم کننده ای در میان باشد. ایجاد عارضه فیزیکی بدون محرک فیزیکی، این پروژه را بسیار خاص کرد.اکنون و با سقوط دولت اسد در سوریه وارد سومین کمپین جنگ شناختی در ایران شده ایم. این بار هدف این است که با موفق جلوه دادن تجربه سوریه، براندازی یک اقدام «مقرون به صرفه» جلوه داده شود. من گمان می کنم فاز چهارم هم عن قریب آغاز خواهد شد. در فاز چهارم ما با نسخه اصلاح شده کمپین های پیشین مواجه خواهیم بود که سعی خواهد کرد از ایده «تمام کردن کار» جرد کوشنر الهام بگیرد. قلب همه این پروژه مقابل هم قرار دادن مردم و نظام و تبدیل کردن افکار عمومی به اسلحه علیه نظم سیاسی و اجتماعی است. هیچ خیانتی در این روزها و هفته ها بالاتر از ملتهب کردن جامعه و هیچ خدمتی بالاتر از افزایش آرامش، رضایت و امید در جامعه نیست.ما وارد اولین گام از آخرین رویارویی سرنوشت ساز خود شده ایم.
******
اروپاییها فعلاً قابل تحمل اند
روزنامه فرهیختگان نوشت:
مذاکرات با تروئیکای اروپایی همچنان ادامه دارد. ژنو روز دوشنبه درحالی میزبان سومین دور گفتوگو با طرف اروپایی بود که به نظر میرسد در این دور از گفتوگوها، طرفین از مواضع تقابلی کمی فاصله گرفتند. کاظم غریبآبادی، معاون حقوقی و امور بینالملل وزیر خارجه، این دور مذاکرات را «صریح، سازنده و جدی» دانست و گفت، گفتوگوها ادامه پیدا خواهد کرد. با این حال سطح مذاکرات برمبنای آنچه مقامات دستگاه وزارت خارجه مطرح کردند، در حد گفتوگوست و دستورکار و افق مشخصی برای مذاکرات وجود ندارد. تنها چیزی که به صورت جدی دنبال میشود، گفتوگو برای گفتوگوست. در این بین آزادی عابدینی، زندانی ایرانیایتالیایی، همزمان با شروع دور جدید مذاکرات را میشود تنها اتفاق مثبت مذاکرات با طرف اروپایی دانست. در یک سال باقیمانده تا اسنپبک، مذاکره با طرف اروپایی یکی از گزینههای موجود و نه صرفاً مطلوب در اختیار ایران است. اگرچه مذاکرات، در سطح گفتوگو پیش میرود و هنوز چهارچوبمندی مذاکره را پیدا نکرده اما برمبنای کسب اطلاع «فرهیختگان»، میتوان گفت طرف اروپایی قدری از موضع تقابلی علیه ایران فاصله گرفته، آن هم در شرایطی که این احتمال میرفت که با حضور ترامپ در کاخ سفید، اروپا به سمت تقابل بیشتر علیه ایران حرکت کند؛ امری که احتمال میرود آمریکا حداقل مخالفتی جدی با ادامه این مسیر ندارد. بااین حال اظهارات و اقدامات ضدایرانی برخی کشورهای طرف مذاکره مثل فرانسه، نشان میدهد در نظر گرفتن واقعیت صحنه و بدون افتادن در دام افراط و تفریط، پای میز مذاکرات اصل اساسی و ضروری است.
در فرصت یکساله اروپا برای استفاده از اسنپبک در سال دهم برجام، اروپاییها تقریباً از همه اهرمهای فشار خود علیه ایران استفاده میکنند. ایران برای مواجهه با این اقدامات اروپاییها، سه گزینه روی میز دارد. اولین گزینه ادامه مسیر دیپلماسی و مذاکره با طرف اروپایی برای رسیدن به نقطه مشترک و تنشزدایی از برنامه هستهای است. کانالی که در حال حاضر از مسیر گفتوگو با طرف اروپایی دنبال میشود نیز در این راستا صورت میگیرد. گزینه بعدی، استفاده از ابزار تهدید است. ابزاری که ایران همزمان با انتشار قطعنامه تروئیکای اروپایی علیه ایران از آن استفاده و تأکید کرد که در صورت تصویب این قطعنامه، افزایش و گسترش اقدامات و فعالیت هستهای خود را کلید خواهد زد و البته به سمت اجرایی شدن آن نیز حرکت کرد. ایران در مواجهه با اروپا و در یک سال باقیمانده میتواند از ترکیبی از این دو گزینه استفاده کند. در عین تأکید بر این گزاره که در صورت ارسال پرونده ایران به شورای امنیت، ضمن افزایش فعالیت هستهای و حتی تغییر در دکترین هستهای، ایران ممکن است از گفتگو و مسیر دیپلماسی هم استفاده کند و با ابزار تهدید پای میز مذاکره حاضر شود. این امر باعث میشود ایران از موضع قدرت پای میز مذاکره حاضر شده و امتیاز بگیرد. گزینه سوم نیز تنش حداکثری است که ایران نشان داده توان استفاده از آن را دارد و اگر بخواهد میتواند به آن سمت برود، اما در عین حال تأکید کرده که مسیر دیپلماسی را به افزایش تنش ترجیح میدهد.
******
پشت پرده تعلل در مقابل فیلترشکن فروشان/ دستور چند ماه قبل پزشکیان به کجا رسید؟
سایت جهاننیوز نوشت:
یکی از موضوعاتی که متأسفانه هنوز تکلیف آن در کشور روشن نشده است، موضوع فیلترشکن فروشی و فعالیت افسارگسیخته فیلترشکن ها در فضای مجازی کشور است. موضوعی که مقابله با آن، یک مطالبه عمومی است. از طرفی، در اولین جلسه شورای عالی فضای مجازی در دولت چهاردهم که مهرماه برگزار شد، رئیس جمهور در بخش پایانی سخنانش با اشاره به موضوع فروش فیلترشکن توسط عدهای سودجو، با بیان اینکه برخی با فیلترشکن فروشی پولهای میلیاردی کسب میکنند که این برای کشورمان خوب نیست، دستور داد تا این مسأله حتماً به شکل دقیق و جدی مورد رسیدگی قرار گرفته و تصمیم مقتضی در این مورد و به طور کلی زمینههای رواج چنین کسب و کاری اتخاذ شود. چند نکته درباره این موضوع بخوانید
یک: اولین پرسش این است که نتیجه آن دستور رئیس جمهور چه شده است؟ چرا اراده جدی در مقابله با فیلترشکن فروشی و مسدود کردن فیلترشکن ها مشاهده نمی شود؟
دو: علیرضا سلیمی، عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی چند روز پیش گفت: «بنده به صورت فردی در زمان رای اعتماد به وزرا، از وزیر ارتباطات در جلسه کمیسیون در رابطه فیلترشکن فروشها سوال کردم و ایشان قول پیگیری دادند». وی در پاسخ به این پرسش که: «وزیر چه زمانی به شما وعده پیگیری شناسایی فیلترشکن فروش ها را داد؟» بیان کرد: «وزیر از همان ابتدای وزارت به ما وعده داده بود. یک ماه پیش هم این وعده را تکرار کرد که اطلاعات را در اختیار ما بگذارد».
سه: با بررسی نظرات متخصصین عرصه ICT - از جمله کسانی که سابقه مسئولیت در این حوزه دارند – به راحتی می توان نتیجه گرفت که از نظر فنی، امکان شناسایی فیلترشکن فروش ها و جمع شدن بساط فعلی فیلترشکن ها وجود دارد. برای مثال، چند وقت قبل، رضا تقی پور، وزیر سابق ارتباطات و عضو شورای عالی فضای مجازی در برنامه «جهان آرا» بیان کرد: «74 درصد فیلترشکن هایی که در کشور دارد استفاده می شود، فیلترشکن های رایگان خارجی است». وی در همین برنامه اشاره کرد که قطعاً اینها از نظر فنی قابل مسدود سازی هستند.
چهار: مدت هاست که عادت کرده ایم، آمار و ارقام مختلفی در مورد فیلترشکن فروشی و گردش مالی مربوط به آن را در رسانه ها بخوانیم و بشنویم؛ ما فرض را بر این می گذاریم که هر کسی و هر جایی که بالاترین عدد را گفته، اصلاً همان صحیح است و دلیل و سند هم نمی خواهیم! اما پرسش اینجاست که چگونه چنین آمارهایی به دست می آید، آنگاه امکان به دست آوردن برخی اطلاعات - که قاعدتاً بدون آنها نمی توان در مورد گردش مالی سخن گفت – و همچنین امکان جلوگیری وجود ندارد؟!
پنج: اگر دسترسی به گردش مالی فروش فیلترشکن و جزئیات مربوط به آن وجود ندارد، چرا برخی مسئولین، به راحتی به سایر مسئولین، مردم و کارشناسان، اعداد و ارقام اشتباه ارائه می دهند؟! اگر هم اعداد و ارقام، صحیح است و به جزئیات فعالیت ها و اطلاعات مالی دسترسی وجود دارد، پس چرا با همین اطلاعاتی که وجود دارد، جلوی فیلترشکن ها و فیلترشکن فروشی گرفته نمی شود؟!
شش: اخیراً فارس طی گزارشی نوشت: «معاون نظارت بانک مرکزی اعلام کرد که اطلاعات مشخصی از فروشندگان فیلترشکن در حال حاضر موجود نیست، اما در صورت درخواست وزارت ارتباطات، امکان ارائه این اطلاعات وجود دارد». البته بامزه است که بانک مرکزی منتظر درخواست وزرات ارتباطات بماند؛ خود بانک مرکزی باید دست به کار شود.
هفت: نکته پایانی اینکه، برخی ها علاقه دارند که وضعیت فیلترشکن ها همینطور افسارگسیخته باقی بماند تا با کمک آن به سیاسی بازی دامن بزنند و مردم را فریب دهند، در ایام انتخابات از آن بهره برداری کنند و با حمله به آن، فعالیت بی ضابطه برخی سکوها را عادی و موجه نشان دهند.
امیدوار هستیم که دولت با توجه به منافع کشور و مردم، هر چه زودتر تکلیف این فضای یله و رها را مشخص کند. البته قوه قضائیه نیز در این زمینه، نقش ویژه ای دارد و باید به کمک دولت بیاید.
******
هشدار تند نبویان به پزشکیان
سید محمود نبویان، نماینده مردم تهران در مجلس، طی رشته توئیتی خطاب به رئیس جمهور نوشت:
پذیرش FATF و CFT به معنای پذیرش امور زیر است:
۱. ارایه اطلاعات تمام روابط تجاری و مالی مردم ایران و نیز ارائه تمام اطلاعات راههای دور زدن تحریمها به اعضای FATF یعنی آمریکا و انگلیس و ... و نتیجه آن بستن راههای تنفس در اقتصاد ایران است.
۲. ممنوع بودن نقل و انتقالات فیزیکی پول به ایران. روشن است که در شرایط تحریمی از سوی رژیم تروریست آمریکا، بخشی از نقل و انتقالات، به صورت فیزیکی انجام می شود. ممنوع شدن آن، ضربهی اساسی به تجارت ما خواهد زد.
۳. تعهد به برخورد با گروههای مقاومت مانند حزب الله، حماس و ... به دلیل اینکه آمریکا و رژیم صهیونیستی آنها را تروریست اعلام کرده اند.
۴. برخورد با حامیان گروه های مقاومت در ایران مانند اکثریت مردم ایران، نیروی قدس و فرماندهان آنها و حتی همکاری قضایی کامل با دادگاههای غربی در خصوص فرماندهان نیروی قدس و تحویل دادن آنها به کشورهای غربی.
۵. حتی اگر کل این تعهدات را انجام دهیم هیچ تحریمی از بانکهای ما برداشته نخواهد شد زیرا مشکل اساسی، تحریمهای ثانویهی آمریکا است که مانع ارتباط بانکهای خارجی با بانکهای ایران می شود و مسایلی مانند FATF صرفا امور فرعی هستند.
خروجی برجام، نابودی اقتصاد ایران بود، خروجی پیوست به این کنوانسیونها، نابودی امنیت ایران است.
آقای پزشکیان! مواظب باشید از کسانی که خانوادههای آنها تابعیت آمریکا دارند یا در آنجا ساکن هستند، مشورت نگیرید. مهم منافع ملت ایران است نه منافع بخشی از خانواده دولتمردان شما.
******
چگونه میتوان از مذاکرات شرافتمندانه دم زد؟!
روزنامه کیهان نوشت:
در حالی که تیم ترامپ بر فشار حداکثری علیه ایران و حمایت از گروهکهای تروریستی تاکید میکند و خود وی سابقه نقض توافق هستهای(برجام) صدور دستور ترور شهید سلیمانی را در کارنامه خود دارد، برخی محافل منسوب به دولت، از لزوم مذاکره با ترامپ سخن میگویند و ضمنا برچسب دروغین «مذاکره شرافتمندانه» یا «مذاکره با حفظ اصول» هم به آن میزنند! در این زمینه مهدی طباطبایی معاون ارتباطات دفتر رئیسجمهور با اشاره به مصاحبه آقای پزشکیان با شبکه انبیسی، در شبکه ایکس نوشت: «جمهوری اسلامی ایران خواهان صلح و تنشزدایی در منطقه و جهان است، جنگافروزی، تجاوز و نسلکشی رژیم صهیونیستی را محکوم میکند و آماده مذاکره شرافتمندانه و برابر است».
در همین حال روزنامه دولتی ایران در گفتوگو با یک کارشناس تحت عنوان «مذاکره بدون عدول از اصول» نوشت: «ترامپ سابقه طولانی در مخالفت با مداخلات نظامی آمریکا دارد. با این حال، افرادی جنگطلب و تندرویی مانند مارکو روبیو را نیز در سمتهای کلیدی سیاست خارجی منصوب کرده. در واقع، به نظر میرسد که او در راستای سیاست اعلامی «صلح از طریق قدرت»، میخواهد پیام دهد که به دنبال صلح است اما برای دستیابی به آن از استفاده از هیچ اهرمی- از جمله نظامی- ابایی ندارد».
ادبیات غیرواقعی معاون ارتباطات دفتر رئیسجمهور و همچنین روزنامه ایران درباره مذاکرات شرافتمندانه و با حفظ اصول در حالی است که ارسال پالسهای دائمی و یکطرفه برای مذاکره با دولت ترامپ، در معنای واقعی خود، انفعال و التماس است، و نه ابتکار عمل برای مذاکره شرافتمندانه.
تنها پالس عملی ترامپ در واکنش به این قبیل پالسهای مبتذل، حضور و سخنرانی نماینده ترامپ در امور روسیه و اوکراین در نشست سازمان تروریستی منافقین در پاریس بود و عبرتآموز اینکه وی همانجا بر تداوم سیاست فشار حداکثری تاکید کرد.
از سوی دیگر باید پرسید: ترامپ و مذاکرات شرافتمندانه؟ این شرافتمندی را در پایمال کردن توافق برجام توسط او دریافتهاند، یا در ترور شهید سلیمانی؟ در فشار حداکثری شکست خورده، یا در «نه مرسی» گفتن ترامپ به پالس مذاکراتی پنج سال قبل آقای ظریف؟! در صورت بیاعتنایی به پایمال شدن حقوق ایران در برجام توسط ترامپ و بیغیرتی نسبت به خون شهید سلیمانی، چگونه میتوان از مذاکرات شرافتمندانه و با حفظ اصول دم زد؟!
******
تاکید عبدی بر گرانکردن قیمت سوخت
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت:
چرا بسیاری از کالاهای دیگر قاچاق نمیشوند؟ چرا بسیاری از کالاها، قاچاق معکوس به داخل میشوند؟ علتالعلل قاچاق تفاوت قیمت است. مثل ظروف مرتبطه است هر چه سطح دو ظرف متفاوتتر باشد شدت و سرعت سرریز آب از ظرف بالا به ظرف پایینتر بیشتر میشود.
حرفهایی که درباره جلوگیری از قاچاق زده میشود قابل درک نیست. غیرممکن است که بدون اطلاع یا رضایت نسبی دستاندرکاران بتوان تا این اندازه روشن و در این حجم وسیع و آشکار، این حد از سوخت را برای سالهای طولانی قاچاق کرد. بنابر این دستگاه قضایی و پلیس هم اگر (البته اگر) همه امکانات خود را برای جلوگیری از این جرم بسیج کنند باز هم حریف قاچاقچیان نخواهند شد.
اینها مجرمانی هستند که نتیجه سیاست قیمتگذاری هستند. اگر قرار باشد با قاچاق مبارزه کنید تنها راه آن، حل مساله از سرچشمه یعنی قیمتگذاری است. باید دولت را موظف کرد که قیمتگذاری را بردارد و یارانهها را به نحو مناسب دیگری توزیع کند. فراموش نکنید قاچاق کالا کمترین خسارت ناشی از قیمتگذاری است. این خسارتی است که میشود دید و نشان داد. عوارض اصلی آن در اقتصاد و در بههم زدن قیمتهای نسبی است که موجب اتلاف بزرگ منابع و فساد و رانت میشود. حتی بخش مهمی از نابرابریهای اقتصادی ناشی از این سیاست نادرست است.
مسئله هنگامی جالب میشود که ساختار رسمی، در برنامههای رسمی خود این سیاست را نفی میکند و همواره تاکید بر نزدیک کردن قیمتها به قیمت واقعی دارد. برای مثال درباره ارز این قاعده در قانون پنجساله آمده است که قیمت ارز باید سالانه مطابق ضوابطی تعدیل شود، ولی در عمل اغلب مخالف این سیاست میشوند. روشن است که یا از ترس است یا نابخردی یا منافع. بعید است که بتوان دلیل دیگری برای این مشکل آورد.
پرسش این است که چکار باید کرد؟ دستگاه قضایی و پلیس و نیروهای امنیتی وقت خود را برای مبارزه با قاچاق کالاهای عادی (نه مثل مواد مخدر) تلف نکنند. راهحل آن اصلاح نظام قیمتگذاری و نیز منطقی کردن سیاستهای تعرفهای است. تخلفاتی که پس از این دو اقدام میماند آن اندازه کم خواهد بود که ارزش پیگیری خبری هم نخواهد داشت. در غیر این صورت و با وجود چنین قیمتگذاری افراطی و نظام تعرفهای نامعقول هر اقدامی برای مبارزه با قاچاق از داخل له خارج و از خارج به داخل با شکست مواجه خواهد شد همچنان که تا حالا شکست خورده است.
******
قضاوت منصفانه پیرامون سرمایه اجتماعی در ایران
روزنامه جوان نوشت:
یکی از وزرای محترم دولت چهاردهم اخیراً گفته است: «در کل حاکمیت ما چالش سرمایه اجتماعی داریم، یعنی اعتماد مردم به حاکمیت با حکمرانی در دهههای اخیر به شدت کاهش پیدا کرده است.» نکته مهم در این عبارت، کلمه «به شدت» در عبارت «اعتماد مردم به حاکمیت با حکمرانی در دهههای اخیر به شدت کاهش پیدا کرده است». درباره این سخن وزیر محترم چند نکته باید گفت.
ا- زبان سیاسی کارگزاران و نمایندگان دولت باید بسیار دقیق و صحیح و سنجیده و فراگیر باشد که هر نوع عبارت آنان تبادر معنایی خاص و مهمی را درجامعه مینماید که اثرات فردی و اجتماعی و سیاسی حاصل از اصحاب قدرت امری جدی در ذهنیت جامعه است تا جامعه امیدوار شود یا کم امید؟ نه بزرگنمایی مشکلات درست است و نه کوچک نمایی آنان.
۲- مطالعات فراگیر صورت گرفته در عرصه سنجش سرمایه اجتماعی در ایران امروز، نشان از کاهش سرمایه اجتماعی دارد، اما در هیچ کدام برخلاف ادعای مذکور، شدت کاهشی سرمایه اجتماعی ذکر نشده است.
۳- در جدیدترین گزارش مرکز رصد فرهنگی با عنوان «ایران در آینه شاخصهای جهانی فرهنگ» با تکیه بر دادههای پیمایشی بینالمللی آمده است که احساس امنیت در ایران کماکان در مقایسه با میانگین جهانی، وضعیت مطلوبتری دارد. دادههای این گزارش علمی نشان میدهد که در ایران ارزشهای اخلاقی نیز نسبت به وضعیت جهانی جایگاه بالاتری دارد و میتوان جامعه ایران را در مقایسه با دیگر کشورها یک جامعه اخلاقی توصیف کرد.
۴- بر اساس منبع مرکز رصد فرهنگی کشور زیر مجموعه وزارت ارشاد، اشاره شده است که مؤسسه «لگاتوم» سالانه گزارشی براساس شاخص «رفاه و کامیابی» کشورها که از ۱۲ مؤلفه تشکیل شده است (کیفیت اقتصادی، محیط کسبوکار، حکمرانی، آموزش، سلامت، امنیت و ایمنی، آزادی فردی، سرمایه اجتماعی و محیطزیست) منتشر میکند که دادههای گزارش، نشان از فراز و فرود نرخ مؤلفه سرمایه اجتماعی ایران در سالهای مختلف است و در سال ۲۰۲۱ نشان میدهد که نمره کلی سرمایه اجتماعی ایران در سطح متوسط است؛ نمرهای که تقریباً مشابه نتایج پیمایشهای ایرانی است. البته باید اضافه کرد که پیمایشهای داخلی، روند سرمایه اجتماعی را متوسط، اما کاهشی نشان میدهند.
باتوجهبه شرایط پیچیده اقتصادی و تحریمهای ظالمانه و ضعف مدیریتی در جاهایی بهطور متوسط بینش مثبت برای بهبود وضعیت در یک دهه گذشته کاهش یافت، اما در بزنگاه تلاش خستگی ناپذیر شهید رئیسی و انتخابات دولت چهاردهم همواره امید به حل مشکلات و بهبود اوضاع در نگرش آحاد جامعه تقویت گردیده است و باید فرصتها را با تلاش و ابتکار به دست آورد.