به گزارش الف، در جریان سفر مسعود پزشکیان به روسیه، سرانجام معاهده راهبردی همکاریهای بلندمدت میان ایران و روسیه امضا شد که بنا بر نظر کارشناسان متعدد، این معاهده فتح بابی برای تعمیق همکاریها میان طرفین است و بنا بر نص موجود، ۳۰ زمینه برای تعاملات ایران و روسیه درنظر گرفته شده است. اما آنچه که از اهمیت بسیاری برخوردار بوده و یکی از مهمترین محورهای همکاری دو کشور در این معاهده به شمار میرود، تعاملات در حوزه انرژی است که میتواند فرصتهایی را برای طرفین ایجاد کند.
یکی از مهمترین مزیتهای این توافق - در صورت اجراییشدن - فرصتهای جدید گازی است که برای طرفین مهیا میشود و میتواند هم ایران را بهعنوان قطب گازی مطقه تبدیل کند و هم با ایجاد زمینه جدید برای صادرات گاز روسیه، این کشور را از فشارهای تحریمی وارده پس از جنگ اوکراین، رها کرده و بازارهای جدیدی برای این کشور مهیا کند.
با توجه به این که ایران چند سالی است با ناترازی انرژی بهخصوص در حوزه گاز مواجه است و از سویی تحریمهای نفتی فشار را بر روی درآمدهای ارزی افزایش داده، انتقال گاز روسیه از ایران به دیگر کشورها هم میتواند به تامین گاز و رفع ناترازیها کمک کند و هم مولد یک اهرم قدرت سیاسی و اقتصادی برای ایران باشد.
اما این پیشفرضهایی است که در شرایط کنونی، فقط میتوان آن را متصور شد و عملیشدن آن به عوامل بسیار دیگری بستگی دارد. حتی برخی کارشناسان معتقدند که واردات گاز از روسیه امکان تبدیلشدن به تهدید برای ایران را هم دارد!
* واردات گاز از روسیه، تیغ دو لبه اقتصاد ایران
حبیبالله ظفریان، کارشناس حوزه انرژی در این رابطه به فارس میگوید: « چگونگی پیشبرد این پروژه، همانقدر که میتواند جایگاه ایران را در بازار گاز و مناسبات منطقهای در چارچوب راهبرد تبدیل ایران به هاب انرژی منطقه تقویت کند، همانقدر نیز می تواند با وابسته کردن کشور به روسیه، خطرناک باشد.»
وی با تاکید بر این نکته که روسیه در حال حاضر، به فروش گاز خود نیاز دارد، افزود: «اگرچه این قرارداد واردات میتواند پتانسیل قدرتآفرینی جدی برای ایران داشته باشد، با این وجود نباید در ایران یک امتیاز از سمت روسیه محسوب شود.»
به گفته ظفریان، روسیه، در حال حاضر، با ۱۰۰ میلیارد مترمکعب سالانه مازاد گاز مواجه است که ارزش آن بیش از ۲۰ میلیارد دلار در سال میرسد. مسکو همانطور که پیشبینی میشد، پس از جنگ اوکراین نتوانسته گزینههای جایگزین جدی در بازار چین و بازار LNG برای گاز خود پیدا کند و در نتیجه، تنها گزینه قابلتوجه برای این حجم از گاز، بازار جنوب روسیه (خاورمیانه/ غرب آسیا/ آسیای جنوبی) از طریق خط لوله است که مسیر عمده آن از ایران میگذرد.
این کارشناس انرژی توضیح میدهد: «نگاه روسها به گاز، بیشتر از نفت، استراتژيک و سیاسی است و اروپا مهمترین بازار برای تحقق این نگاه است. از طرف دیگر، روسها، ایران را رقیب خود در بازار گاز میدانند و فروش گاز به ایران را در این رقابت فهم میکنند. از اینرو این نکته باید مدنظر باشد که روسیه مبتنی بر تحولات سیاسی، ممکن است توافق فعلی را به اجرا نرساند.»
وی افزود: «انتخابات آمریکا و امید به حل مساله اوکراین از سوی آمریکا و بازگشایی بازار اروپا، مهمترین تحول پیشرو است روسیه تا آن زمان تصمیم قطعی برای صادرات گاز به ایران را اتخاذ نخواهد کرد.»
حبیبالله ظفریان معتقد است: «برای تبدیل شدن به هاب انرژی منطقه که با محوریت تجارت گاز (هاب گازی) قابل تحقق است، ایران باید گاز مازاد منطقه را وارد کند و به کشورهای متقاضی صادر نماید.»
این کارشناس انرژی میگوید که اگر واردات گاز از روسیه صرف صادرات گاز با خط لوله به بازارهای غربی (ترکیه، عراق و در ادامه سوریه)، بازار جنوبی (عمان و کشورهای حاشیه خلیج فارس) و بازار شرقی (پاکستان و هند) شود، نخست، ایران را به یک بازیگر مهم در بازار گاز تبدیل و ثانیا، موقعیت سیاسی - امنیتی کشور در منطقه و سطح بینالمللی را تثبیت و تقویت خواهد کرد. در نتیجه، باید توجه داشت که در تحقق این قرارداد، اولویتِ اول مذاکراتی باید حداکثر کردن منافع سیاسی این قرارداد و اولویت دوم، حداکثر کردن منافع اقتصادی آن (قیمت وارداتی) باشد.
ظفریان تاکید دارد: «مصرف داخلی گاز وارداتی روسیه چه در بخش خانگی، چه نیروگاهی و حتی بخش صنعتی، موجب وابستگی گازی کشور به روسیه خواهد شد که آثار منفی بر امنیت و سیاست کشور خواهد داشت. مساله ناترازی باید در داخل با افزایش تولید گاز و بهینهسازی مصرف حل شود.»
او با ذکر این نکته که صنایع انرژیبر (فولاد و پتروشیمی) به لحاظ قیمت گاز، این نگاه را دارند که گاز وارداتی در بخش خانگی و نیروگاهی مصرف و گاز این صنایع از محل تولید داخلی تامین شود، توضیح داد: «این موضوع، از منظر اقتصاد سیاسی فشار برای اتخاذ رویکرد مصرف داخلی گاز وارداتی را بیشتر خواهد کرد. تنها در یک صورت و آنهم به عنوان اولویت دوم و به صورت خرید گاز توسط صنایع به نرخ وارداتی، می توان این کار را در دستور کار قرار دارد.»
این کارشناس انرژی با تاکید بر اینکه مدل صادرات گاز باید غالبا مدل خرید- فروش و سپس سوآپ باشد و به هیچ وجه ترانزیت مطلوبیت ندارد، توضیح داد: «به لحاظ حداکثر کردن منافع سیاسی، برای کشوری که دست بالا در مذاکره دارد، بهترین مدل، خرید گاز در یک قرارداد و سپس صادرات آن طی قراردادهای مجزا با دیگر کشورها است. از همین منظر، ترانزيت تقریبا آورده سیاسی نخواهد داشت چرا که قرارداد بین ۲ کشور ثالث و مسیر هم در اختیار طرفین قرارداد است. مدل سوآپ هم در حالتی میان این ۲ مدل قرار دارد و دارای آورده سیاسی بالا نیست؛ از اینرو، اولویت اول مذاکراتی بایستی خرید گاز از روسیه باشد.»
به گفته این کارشناس انرژی، سوآپ نیز باید صرفا در قبال کمک روسیه در بازاریابی گاز ایران در بازار شرقی (پاکستان و هند) و صادرات به عمان میتواند در دستور کار قرار گیرد. در این حالت نیز بایستی حجم این میزان سوآپ بیش از یک سوم حجم قرارداد نباشد.
* فرصتی برای ایجاد فرصتهای بزرگ
فارغ از تمامی تفاسیر، امضای معاهده راهبردی میان ایران و روسیه، فرصتی است برای ایجاد فرصتهایی که سالها در سایه غفلت و اهمالهای مدیریتی و فشارهای تحریمی مغفول مانده بود. عملیشدن مفاد این معاهده راهبردی، به خصوص در حوزه انرژی، گام بلندی در راستای خنثیسازی تحریمها و تولید اهرمهای قدرت در سطح منطقهای است. هر چند که ساختهشدن این فرصتها، به کیفیت سیاستورزی متولیان امر و جهتگیری آنان در راستای بهرهبرداری مطلوب از این معاهده با همسایه شمالی بستگی دارد.