لزوم شناخت ترامپ
روزنامه شرق نوشت:
ترامپ دیروز برای دومین بار عهدهدار زمامداری کشوری شد که دارای قدرتمندترین اقتصاد و ارتش دنیاست. به این دلیل ساده رهبران اغلب کشورها بدون استثنا تلاش دارند تا عینیترین و دقیقترین شناخت را از خصایص شخصی و خط مشی سیاسی او داشته باشند. در حالی که روند تصمیمگیری بسیاری از رهبران پیشین آمریکا و دیگر کشورها معمولاً تابع یک سیر حزبی و نهادی و دکترینهایی در حوزههای مختلف است، درباره ترامپ، روانشناسی و مراحل رشد فردی و خصایص شخصی او نقش پررنگی در روند تصمیمگیریهایش دارد. او کمتر از هر رئیسجمهور دیگر آمریکا حزبی است. او در واقع از خارج از حزب جمهوریخواه اقدام کرد و حزب را به تسخیر خود درآورد و امروز نیز بیش از اینکه به حزب و تشکیلات و چهرههای حزبی وابسته باشد، حزب و چهرههایش به او نیازمندند. او درواقع پوپولیستی است که مانند دیگر پوپولیستها، حزب و نخبگان حزبی و نخبگان سیاسی را دور زده و مستقیماً با پایگاه رأیش که اتفاقاً از تحصیلپایین برخوردارند و از کمدانشترین اقشار جامعه آمریکا هستند، تماس گرفته است و با تکیه بر آنها نخبگان جامعه را تحت فشار قرار میدهد.
ترامپ مقید به فلسفه و دکترین و راهبرد خاصی نیست و تصمیمگیریهایش عمدتاً بر مبنای برداشت و درک شخصیاش از قضایا و حکایات و روایات در هر لحظه استوار است. مبنای عمل او بیشتر آن چیزی است که میتوان «منطق عملیاتی» نامید. به این معنی که در هر توییتی و هر تصمیمی و هر عملی قبل از هر چیز نفع شخصی در ارتباط با پایگاه اجتماعیاش را مبنا قرار میدهد. تصمیمگیریهای او الزاماً ربط مستقیمی با هم ندارند و میتوانند طبیعت مجمعالجزایری داشته باشند. همین رویه موجب شد تا ترامپ در دور قبلی بیشترین مشکل را با همکارانش در کابینه داشته باشد. او چهار مشاور امنیت ملی عوض کرد و نهتنها با جمهوریخواهان معقول و سنتی در اوایل دولتش نساخت، بلکه با افراطیونی مانند پمپئو و بولتون نیز همیشه مشکل داشت. به همین دلیل رابطه شخصی با او مهم است و رهبران جهان با توجه به این مهم هیچ فرصتی را برای برقراری رابطه شخصی با او از دست نمیدهند. بر همین مبنا، رهبر کره شمالی توانست به اصطلاح قاپ او را بدزدد و او را به داخل منطقه غیرنظامی بین دو کره ببرد. تا آنجا که ترامپ در یک سخنرانی عمومی گفت: «رهبر کره شمالی نامههای زیبا برای من مینویسد. ما عاشق هم شدهایم.»
******
فتوشاپ تروریستهای ضد ایرانی در رسانههای غربی
روزنامه جوان نوشت:
تصویر دو تروریست عضو گروهک پژاک که اخیراً حکم اعدام آنها تأیید شده است، در بیبیسی فارسی با لباسهای محلی و بنفش روشن منتشر شده است تا بتواند دروغهای این رسانه پیرامون آنکه این دو نفر صرفاً فعال اجتماعی هستند را در ذهن مخاطب بنشاند. اما پوشش اصلی آنها که معرف هویت واقعی آنهاست، لباس نظامی تروریستهای گروهک پژاک است. تصویر این دو نفر در بیبیسی فارسی در دو طرف عکسی از عبدالحمید اسماعیلزهی کار شده است تا سخنان او را در حمایت از این دو نفر به دلیل اینکه «زن» و «کرد» هستند، منعکس کند. رسانههای فارسی زبان غربی، هم هویت و هم تصاویر این دو نفر را گزینشی منتشر میکنند تا مخاطب را فریب دهند.
آنها عضویت این دو زن در شاخه زنان گروهک تروریستی پژاک را سانسور کرده، تصاویر لطیف عادی و بدون پوشش نظامی و پژاک را از آنها منتشر میکنند، و آنها را مددکار و فعال اجتماعی مینامند. این مشی همواره رسانههای غربی است. بیبی سی فارسی هیچ خبر مثبتی را از ایران منتشر نمیکند، و از آن سو اگر اتفاق وحشتناک و تلخی در غرب بیفتد، تلاش میکنند تصویر مثبتی از آن ارائه دهند. مثلاً در زمان کرونا و در روزهایی که ایران فقط پنج کشته کرونایی داشت، بیبی سی فارسی تیتر «ایران دومین قتلگاه ویروس کرونا» را با عکسی از چهره وحشتزده بانوان ایرانی منتشر کرد. اما برای خبر بسیار تلخ و دلهرهآور افزایش تلفات بریتانیا به ۳۲ هزار نفر و رتبه نخست انگلیس از این حیث در اروپا، از یک تصویر آرامشبخش استفاده کرد؛ تصویری که یک پیرمرد در فضایی سرسبز و با امید تمام در حال تماشای یک طوطی است!
یا مثلاً موفقیتهای عملهای جراحی خاص در انگلیس در بیبیسی فارسی منعکس میشود، اما چنین خبری درباره ایران هیچ گاه در بیبی سی بازتابی نمییابد، چه آنکه از نگاه سیاستگذاران بیبیسی فارسی، قرار نیست مخاطب ایرانی هیچ امیدواریای به کشور خود پیدا کند و باید روز به روز او را از آینده کشور مأیوستر کرد. در موردی دیگر، اینترنشنال در بازتاب خبری پیرامون زینب جلالیان (عضو پژاک که حکم اعدام او با یک درجه تخفیف به حبس ابد تقلیل یافت) با استفاده از فتوشاپ عکس اسلحه در دست او را محو کرد تا وی را فعال اجتماعی مظلوم معرفی کند.
گفتنی است عبدالحمید اسماعیلزهی هم همراه با رسانههای فارسیزبان غربی به این احکام اعتراض کرده و به حمایت از تروریستهای پژاک پرداخته است: «اخیراً حکم اعدام برخی افراد که شامل تعدادی از زنان نیز میشود صادر شده است. توصیه خیرخواهانه ما آن است که در راستای چرخش به سمت ملت باید سیاستهای گذشته مخصوصاً اعدامها متوقف شوند. مسئولان باید از هر اقدامی که احساسات مردم ایران را جریحهدار میکند اجتناب کنند. اعدامهای سیاسی بهویژه اعدام زنان خطرناک است.» آیا یک زن نمیتواند تروریست یا مجرم باشد یا زن بودن باعث تبرئه از هر جرمی است؟ سوءاستفاده از جنسیت اتفاق خطرناکی است که به نام دفاع از حقوق زن انجام میگیرد و زنان والا مقام ایرانی را با جماعتی تروریست و مجرم همتراز میکند! در واقع چنین موضعی، نه حمایت از حقوق زنان، بلکه توهین به آنهاست.
******
آتشبیار معرکه نباشیم!
روزنامه خراسان نوشت:
پس از ترور دو قاضی شجاع و سرشناس در تهران، شایعهای درباره صدور حکم اعدام امیرحسین مقصودلو، معروف به تتلو، در شبکههای اجتماعی منتشر شد و به سرعت در میان جوانان و مخاطبان فضای مجازی دست به دست چرخید. انتشار این شایعه از آن جهت حائز اهمیت است که در پی ترور دو قاضی برجسته قوه قضاییه، کمپینهای رسانهای علیه دستگاه قضایی ساعات کوتاهی بعد از عملیات ترور به طور هماهنگ به راه افتادند. این کمپینها، که به طرز هدفمند و حسابشدهای نفرتپراکنی و تبلیغات منفی را علیه قوه قضاییه دنبال میکردند، در تلاش بودند تا از طریق ترور شخصیت قضات شهید، فضا را برای عادیسازی این اقدام وحشیانه آماده کنند.اما در این میان، جلب توجه واقع شدن شایعه حکم اعدام تتلو که با هدف تحریک واکنشهای احساسی و جهتگیریهای رادیکال در میان جوانان مطرح شد، به وضوح به کمک کمپین تخریب چهره عدلیه آمد.
تتلو، به عنوان یک خواننده پرنفوذ در میان نسل جوان و نوجوان، به چهرهای تبدیل شده که خبرهای مربوط به او می تواند مخاطب خود را به سمت احساسیترین و واکنشیترین تصمیمات سوق دهد. این خبر نادرست به شدت در شبکههای اجتماعی پربازدید شد، تا جایی که بسیاری از افراد با تکیه بر این شایعه، نسبت به قوه قضاییه و قضات آن مواضع خصمانهتری اتخاذ کردند. این اشتباه فاحش و بیتوجهی به فضای خبری کشور بعد از ترور، کشور را درگیر بحرانهای خودساخته میکند و ضربهای مهلک به مرجعیت رسانهای داخلی وارد کرده است. اشتباهاتی از این دست، در کنار سایر قصورهای رسانهای، به تدریج موجب کاهش اعتبار رسانههای داخلی و قدرت جذب مخاطب از سوی رسانههای خارجی میشود. رسانههایی که به وضوح از این فرصت بهرهبرداری کرده و با سوءاستفاده از این بحرانها، به انتشار اخبار غلط و جهتدار دامن میزنند. نمونه اخیرش تیآرتی ترکیه که تلویزیون فارسی خود را افتتاح کرد.از زاویهای دیگر، میتوان احتمالات دیگری را بررسی کرد که شاید این حادثه به عنوان بخشی از یک پروژه بزرگتر برای اعتبارزدایی از ارکان نظام بوده است.
پیش از این، پروژههای مشابهی در جهت زیر سوال بردن اعتبار قوه مجریه و مقننه، فرماندهان نظامی و حتی دفتر رهبری پیگیری شده بود. حالا به نظر میرسد نوبت به قوه قضاییه رسیده است تا از طریق تخریب چهره این نهاد حیاتی، تصویر ذهنی منفی از تمامی ارکان نظام در ذهن جامعه ایجاد شود. حتی اگر پروژه تعریف شده و برنامه ریزی شده نباشد، بازهم کمک کردن به پازل همان پروژه است. این اقدامات، که به روشنی بر افزایش شکافهای داخلی و تضعیف انسجام ملی میافزاید، میتواند زمینهساز بحرانهای بیشتری در کشور شود.در این میان، رسانههای داخلی باید به شدت مراقب باشند که در این بازی خطرناک نقشی ایفا نکنند.در شرایط کنونی، رسانههای داخلی باید با آگاهی و دقت عمل کنند تا در دام جنگ روانی طراحی شده نیفتند. هرگونه انتشار اخبار نادرست یا بیدقتی در صحتسنجی اطلاعات میتواند به تشدید بحران و تقویت ناامنی روانی جامعه دامن بزند. مسئولیت رسانهها در این عرصه فراتر از صرفاً انتقال اطلاعات است؛ آنها باید با درک حساسیتهای موجود، از دامن زدن به موضوعاتی که میتواند امنیت روانی و ملی جامعه را به خطر بیندازد، اجتناب کنند.
******
وظیفه دولت، حل مشکلات است
روزنامه کیهان نوشت:
تقریباً ۵ ماه از استقرار دولت چهاردهم میگذرد؛ در این مدت تقریباً یکی از رویههای ثابت برخی دولتمردان در سخنرانیهایشان تکرار مشکلات کشور و گلایه از آن بوده است؛ اما سوالی که مطرح میشود این است که مگر آنها با علم به این مشکلات و وعده حل آن، مسئولیت اجرایی کشور را نپذیرفتند؟ مگر دولتهای قبل سکان اجرایی کشور را بدون هیچ مشکل و چالشی تحویل گرفتند که دولتمردان چهاردهم چنین انتظاری داشته باشند؟ اساساً مگر میتوان دولتی را در میان کشورهای جهان پیدا کرد که چالشی بر سر راه مدیریت امور کشور نداشته باشد؟
وظیفه مسئولین در اقصی نقاط دنیا حل مشکلات و چالشهای موجود کشورشان برای بهبود شرایط مردم و تأمین منافع ملی است و به همین دلیل از طرف مردم انتخاب میشوند. در دولت چهاردهم اگر نگوییم خود مسئولان دولتی، دستکم رسانههای وابسته به دولت دوست دارند بیش از آنکه به حل مشکلات و ارائه برنامه برای آن بپردازند، مشکلات را به میان مردم بکشانند و در مقابل چشم آنها آه و ناله کنند.
روز گذشته محمدرضا عارف، معاون اول رئیسجمهور به همایش شرکتهای برتر ایران رفت و در جمع آنها گفت: «کل درآمد نفت شما از فروش اسباببازی و عروسک برخی کشورها همیشه کمتر بوده است.» فارغ از اینکه این ادعای آقای عارف، خالی از مناقشه نیست، ایشان در سخنرانیشان نکات قابلقبول دیگری هم گفتند اما برخی رسانههای وابسته به دولت ترجیح دادند با برجسته کردن همین جمله به خود تحقیری بپردازند.
******
باز هم ابراز تمایل برای افزایش قیمت حاملهای انرژی
روزنامه وطنامروز نوشت:
در ماههای اخیر، شاهبیت سخنان مقامات دولت چهاردهم موضوع لزوم افزایش قیمت بنزین و گازوئیل بوده است. این موضوع که به دلیل ناترازیهای مالی و انرژی در کشور مطرح شده، به یکی از چالشهای اصلی پزشکیان و دولت او تبدیل شده است. پزشکیان افزایش قیمت سوخت را یک «ضرورت اقتصادی» خوانده اما این موضوع با واکنشهای متفاوتی از سوی مردم، منتقدان و کارشناسان مواجه شده است. ناترازی انرژی در ایران داستان تازهای نیست. سالهاست ایران با وجود داشتن ذخایر عظیم نفت و گاز، با مشکل کمبود بنزین و گازوئیل مواجه است. واردات سوخت، هزینههای سنگینی را به دولت تحمیل میکند و کسری بودجه را افزایش داده است.
اما این ضرورت اقتصادی، برای بسیاری از مردم بویژه اقشار کمدرآمد، به معنای افزایش فشار معیشتی است. پزشکیان خود به این موضوع اذعان دارد: «افزایش قیمت بنزین میتواند به تورم منجر شود و این تورم بیشترین فشار را بر اقشار کمدرآمد وارد میکند». اما بحث افزایش قیمت بنزین با انتقادات زیادی مواجه شده است. بسیاری از منتقدان معتقدند اتخاذ چنین تصمیمی بدون ارائه راهحلهای جایگزین، تنها باعث تشدید مشکلات اقتصادی و اجتماعی خواهد شد. برخی نیز به وعدههای پزشکیان در دوران انتخابات اشاره کردهاند. وی در آن زمان قول داده بود بدون رضایت مردم، قیمت بنزین را افزایش نخواهد داد.
کارشناسان اقتصادی نیز درباره افزایش احتمالی قیمت بنزین و گازوئیل هشدار دادهاند. بسیاری از آنها معتقدند چنین تصمیمی میتواند به تورم بیشتر منجر شود و فشار اقتصادی بر مردم را افزایش دهد. برخی کارشناسان نیز معتقدند افزایش قیمت بنزین به تنهایی نمیتواند مشکل ناترازی انرژی را حل کند. آنها بر لزوم اصلاحات ساختاری در بخش انرژی و حملونقل تأکید کردهاند.
آینده افزایش قیمت بنزین و گازوئیل نامشخص است. از یک سو، دولت بر ضرورت این تصمیم تأکید دارد و از سوی دیگر، مردم و کارشناسان نگران پیامدهای اتخاذ چنین تصمیمی هستند. به هر شکل موفقیت چنین سیاستی به همکاری مجلس، مردم و ارائه راهحلهای جامع و کارآمد بستگی دارد. در نهایت، این داستان تنها یک تصمیم اقتصادی نیست، بلکه یک مساله اجتماعی و سیاسی است که نیاز به همراهی همهجانبه دارد. آیا دولت پزشکیان میتواند این همراهی را جلب کند؟ پاسخ این سؤال در آینده مشخص خواهد شد.
******
درباره چه موضوعی قرار است با آمریکا مذاکره شود؟۱
مصطفی هاشمیطبا، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با روزنامه آرمانملی پیرامون رویکرد احتمالی دونالد ترامپ در قبال ایران و مذاکرات دو کشور صحبت کرده. بخشهایی از این مصاحبه به شرح زیر است:
* سابقه ترامپ و کسانی که به عنوان اعضای کابینهاش انتخاب شده، نشان میدهد که وی دنبال سختتر کردن شرایط برای ایران است. نمونه بارز کسانی که همواره مواضعی علیه ایران داشتهاند وزیر خارجه جدید آمریکا است. یکی از اقداماتی که دولت ترامپ انجام خواهد داد این است که به ایران و خریداران نفت ایران فشار بیشتری وارد کند که ایران نتواند نفت خود را به آسانی بفروشد. نکته دیگر اینکه زیاد نمیتوان روی سخنان ترامپ حساب کرد و وی بیشتر به اقدامات ایذایی علاقهمند است. جان بولتن در جایی گفته بود ترامپ صبح یک حرف میزند و عصر حرف دیگری میزند که علیه حرف قبلی خود است. نکته دیگر اینکه بهرغم اینکه ترامپ در مراسم تحلیف مسائلی را مطرح کرد، اما ما هنوز نمیدانیم که وی در عمل چه خواهد کرد و چه رویکردی در پیش خواهد گرفت و مواضع اخیر وی درباره کانادا، پاناما و گریلند قابل توجه و سوالبرانگیز بوده است. نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که من فکر نمیکنم مسأله ایران اولویت اول ترامپ باشد، بلکه ذهن وی بیشتر درگیر چین، اقتصاد چین و نقش آن در اقتصاد آمریکا است.
* اصلا قرار است درباره چه موضوعی با آمریکا مذاکره صورت بگیرد؟ آقای پزشکیان تنها عنوان کردند ما حاضر هستیم با آمریکا مذاکره کنیم و اصلا مشخص نیست که پزشکیان و تیم او در وزارت خارجه قرار است درباره چه چیزی با آمریکا مذاکره کنند. ما باید از دور و تسلسل مذاکره برای مذاکره با غرب خارج شویم. سالهاست موضوع مذاکره در کشور ما مطرح است و هر بار مذاکره میکنیم تا مذاکرات را به دور بعدی موکول کنیم. به هر حال زمان آن رسیده که از این دور و تسلسل خارج شویم. اگر ما دنبال لغو تحریمها هستیم، مشخص است که آمریکا به آسانی از این اهرم فشار علیه ایران عبور نخواهد کرد. زمانی که برجام به نتیجه رسید مشخص بود که طرفین دنبال چه چیزی هستند و قرار است به چه نتایجی برسند، اما حالا مشخص نیست قرار است درباره چه چیزی مذاکره صورت گیرد. برجام هم که دیگر وجود ندارد و عملا از بین رفته است.
******
منتقدین FATF چه میگویند؟
روزنامه صبحنو نوشت:
منتقدین پیوستن به معاهده FATF علیرغم آنکه موافق مبارزه با پولشویی و فساد هستند و میخواهند شفافیت مالی و اقتصادی در کشور، افزایش یابد. آنان معتقدند کشورمان که در چالش با آمریکا است و مورد تحریمهای ناعادلانه قرار گرفته است، لاجرم مجبور است تحریمها را دور بزند و پیوستن به FATF و پذیرش همه شروط آن، موجب میشود که خود به خود قل و زنجیر به خود بزنیم و دست خود را در دور زدن تحریمها رو کنیم. مخالفان پیوستن ایران به معاهده FATF میگویند با توجه به شرایط ایران تصویب لوایح را منطقی نمیدانند، لذا استدلالهای مدافعان و موافقان را غیرمنطقی میدانند. آنان میگویند حتی اگر ایران به FATF بپیوندد و از لیست سیاه خارج شود، تحریمهای گسترده ایالات متحده همچنان بهعنوان مانعی جدی برای تعاملات مالی و تجاری ایران باقی میماند.
بانکها و مؤسسات مالی بینالمللی به دلیل تحریمهای آمریکا، از هر گونه همکاری با ایران خودداری میکنند، زیرا ریسک این همکاریها به دلیل مجازاتهای واشنگتن بسیار بالاست، در نتیجه تصویب FATF نمیتواند مشکلات بانکی ایران را حل کند و این استدلال مدافعان که FATF منجر به تسهیل تعاملات بانکی میشود، عملا با وجود تحریمهای گسترده بیاثر است. روسیه و ونزوئلا از جمله همین کشورها هستند که علیرغم پذیرش FATF با تحریمهای بیسابقه و گستردهای مواجه شدهاند.
منتقدان و مخالفان پیوستن به این کنوانسیون از عدم شفافیت گروه ویژه اقدام مالی گلایهمند هستند و عنوان میکنند، پذیرش FATF نوعی خود تحریمی بزرگ و مضاعف است. با پذیرش این طرح ما باید گوش به فرمان قوانین گروهی خاص باشیم که برخی از اعضای اصلی آن از دشمنان سرسخت ما در عرصه بینالمللی هستند و گذشته از این بحث، اطلاعات فراوانی در خصوص مبادلات مالی ما در اختیار این گروه قرار میگیرد که آنها میتوانند با تجزیه و تحلیل این اطلاعات به نقاط قوت و ضعف ما پی ببرند و علیه ما به برنامهریزی بپردازند، برنامهریزی اینکه دادههای آن اطلاعات ارسالی و درست خود ماست.
******
واهمه آمریکا از چرخش هستهای ایران
روزنامه جامجم نوشت:
ترامپ در واقع هر دو رویکرد مذاکره و توافق از یک طرف و از طرف دیگر فشار حداکثری را پیگیری خواهد کرد. یادمان باشد ترامپ در دور اول از برجام بیرون آمد با این استدلال که دنبال توافق بهتر است و مرتب هم ادعا میکرد من در مذاکره بهترین هستم و جان کری فریب خورد. اما توافقی که او میخواهد با توافقی که مطلوب ماست، خیلی فرق دارد. ما توافق را در چارچوب برجام میخواهیم و در این مسیر معتقدیم که نهایتا متن برجام کمی تغییر کند، بدون اینکه ماهیتش دگرگون شود. در مقابل آمریکاییها دنبال برجامپلاس و برجام ۲، ۳، ۴ و ۵ هستند. آنها در واقع یک توافق جامع میخواهند که علاوه بر موضوع هستهای، مبحث توانمندی موشکی ما، همینطور موضع ما درباره رژیمصهیونیستی و سیاستهای منطقهای و همینطور حقوق بشر هم از موضوعات این توافق جامع باشد.
بنابراین قابل تصور است که ترامپ بخواهد در صورت مقاومت دوباره دست به اعمال فشار حداکثری بزند. البته دیدیم که این سیاست در دوره قبل به موفقیت نینجامید و ایران در هر صورت از پس مدیریت این فشار برآمد. باید توجه داشت که در آمریکا با تردید به سیاست اعمال فشار حداکثری نگاه میکنند و این واهمه را دارند که اگر این سیاست از حد خاصی عبور کند، ایران دست به اتخاذ رویکردهایی بزند که آنها دوست ندارند و مثلا دست به چرخش در سیاست هستهای خود بزند و به سمت ساخت سلاح اتمی برود. هیچ رئیسجمهوری در آمریکا نمیخواهد اسمش بهعنوان کسی ثبت شود که ایران در دوران ریاستجمهوری او به تسلیحات اتمی دست یافته است.
از این نظر ایران هم ابزارهای خاص خود را در برابر افزایش فشارها دارد. بنابراین صرفنظر از رفتار جمهوری اسلامی، باید توجه داشت که ترامپ اهل گزافهگویی، خودنمایی، بلوفزدن و بزرگنمایی است و ازخودشیفتگی رنج میبرد و برای مسائل پیچیده راهحلهای ساده دارد و هرجا هم که ببیند حرفی که گفته عملی نیست، بهسادگی چرخش در مواضعش دارد و از مواضع سابقش عدول میکند. بنابراین مثلا اگر به سخنانی که در مورد مسائل داخلی گفته است، عمل کند، باید منتظر ایجاد تنشهای متعدد داخلی و تنش آمریکا با همسایگانش باشیم؛ بهخصوص که این تنشها هم اکنون هم در آمریکا به شکلهای مختلف در جریان است.
******
مسئولیت پرونده کرسنت، با خاتمی، زنگنه و روحانی است
مالک شریعتی، نماینده مردم تهران در مجلس و عضو کمیسیون انرژی، در گفتوگو با سایت جهاننیوز پیرامون قرارداد کرسنت و مصادره ساختمان شرکت ملی نفت ایران در هلند به دلیل خسارتهای این قرارداد صحبت کرده. بخشهایی از این مصاحبه به شرح زیر است:
* متاسفانه آن زمانی که باید جلوی خسارت سازی این قرارداد گرفته میشد، گرفته نشد و این خسارتها به کشور وارد شد. امروز وقت محاکمه و مجازات کسانی است که باعث این خسارتها به ملت ایران شده اند. از زمانی که مشخص شد این قرارداد مشهور به فساد است، باید با مفسدین در همان زمان برخورد میشد. ولی متاسفانه همان کسانی که باعث و بانی این قرارداد بودند دوباره به سمت وزارت رسیدند در دولت آقای روحانی و با انتصاب آنها مجددا مسئله فساد به حاشیه رفت. عملا بعد از انتصاب این افراد بود که ایران را محکوم کردند، که طی آن محکومیت هم میلیاردها دلار از سرمایه کشور به هدر رفت.
* این روزها اخبار متوالی از مصادره اموال ایران در خارج از کشور به گوش می رسد که مسئولیت آن با کسانی است که این قرارداد را در دولت آقای خاتمی تهیه کردند از جمله آقای زنگنه. مسئولیت اصلی این قرارداد هم به عهده شخص آقای خاتمی است که این قرارداد را امضا و ابلاغ کرد که انجام شود. آقای روحانی هم در این ماجرا بی تقصیر نیست که آقای زنگنه و تیمی که در ماجرای کرسنت نقش داشتند را سر کار آوردند و باعث شدند که فضای لاهه علیه ایران شود و ما مجددا محکوم شویم.
* پرونده این افراد در قوه قضائیه مفتوح است و بخشی هم در حال رسیدگی است و امیدواریم که به زودی احکام متناسب با جرمی که اتفاق افتاده است صادر شود. نباید اسم و رسم این افراد باعث شود که در احکامشان تاثیرگذاری شود. به هر حال این افراد باید راجع به این خسارت هایی که بر کشور وارد کردند توضیح بدهند و حتی باید به نوعی خساراتی که بر ملت ایران وارد کردند را جبران کنند.
* مجلس قبلا در این موضوع شکایت خودش را انجام داده و نامهای هم در همین راستا به قوه قضائیه زده است. در مجلس یازدهم هم بالای 200 نفر از نمایندگان نامه ای را امضا کردند و خواستار این شدند که رئیس قوه قضائیه به این پرونده رسیدگی کند.
******
پزشکیان، مردم را به آینده دلگرم کرده است
روزنامه آرمانامروز نوشت:
دکتر مسعود پزشکیان از جمله شخصیتهای برجستهای است که با برخورداری از ویژگیهای اخلاقی ممتاز، پاکدستی، و تعهد جدی به خدمتگزاری به مردم، جایگاه ویژهای در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور دارد. او با بهرهگیری از پیشینهای سرشار از خدمت صادقانه به نظام و ملت، در چارچوب رویکردی عقلانیتمحور و اعتدالگرا، گام به میدان گذاشته است تا با تلاشهای مستمر خود، زمینه تغییرات مثبت در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مدیریتی را فراهم کند.
هدف او افزایش امید و اعتماد در میان مردم و تسهیل مسیر بهبود شرایط داخلی و روابط خارجی ایران است. در دوران مدیریتی پزشکیان، پرداخت مطالبات گندمکاران بهموقع صورت گرفت که موجبات رضایت و خوشحالی این قشر زحمتکش را فراهم کرد و بسیاری از مشکلات آنان حل شد. این اقدام نشان از توجه او به مسائل زیربنایی و اقشار آسیبپذیر جامعه دارد.
مسعود پزشکیان که همواره بهعنوان یک منتقد جدی نسبت به وضعیت موجود شناخته میشود و با ادبیات خاص و صمیمانه خود توانسته بخشی از مردم را به آینده دلگرم کند. با اینکه در کارنامه صد روزه او در موضوعات اجتماعی موردبحث دستاورد مشخصی به چشم نمیخورد، اما همین سبک گفتار صمیمی و نزدیک به مردم، توانسته تا حدی خلأ عملکرد او را جبران کند.
بااینحال، اگر در ماههای آینده گامهای عملی و جدی در راستای تحقق وعدهها برداشته نشود، بیتردید صدای منتقدان بلندتر خواهد شد و فشار افکار عمومی بر دولت افزایش خواهد یافت. این سبک مدیریتی، هرچند در ابتدا توانسته تا حدی امید ایجاد کند، اما ادامه آن نیازمند اقدامات اجرایی مؤثر است تا اعتماد جامعه حفظ شود و دستاوردهای ملموسی در حوزههای مختلف رقم بخورد.
******
شائبه مذاکرات پنهانی؟
خبرگزاری فارس نوشت:
محمد جواد ظریف برای شرکت در مجمع جهانی اقتصاد (داووس ۲۰۲۵)، به سوییس رفته که شائبهها پیرامون اهداف این سفر افزایش یافته است.
بنابر اخبار اعلامی از سوی دولت، ظریف قرار است در این سفر علاوه بر مشارکت در برنامههای اجلاس و حضور در میزگردهای پیشبینی شده با موضوعات مختلف منطقهای و جهانی، در یکی از جلسات اصلی مجمع با فرید زکریا مجری سی.ان.ان، نیز گفتگو کند.
طی ادوار گذشته از طرف ایران وزیر امورخارجه به عنوان نماینده ایران در داووس شرکت می کرد، به طوری که سال گذشته نیز شهید امیرعبداللهیان در نشست داووس شرکت کرد.
حضور ظریف در این اجلاس با سمت معاون راهبردی رییس جمهور در حالی صورت گرفته که طبق قانون مجلس انتصاب وی در این جایگاه منع قانونی دارد.
حسین کنعانی مقدم تحلیل گر مسائل سیاسی در گفت و گو با فارس می گوید: «این گونه حضور غیر منتظره ظریف در سوئیس شائبه مذاکرات پنهان و دور از هماهنگی را تقویت می کند، و اگر هم قرار باشد تحولاتی در سطح دیپلماتیک رقم بخورد باید طبق روال آن و از طریق وزارت خارجه و در چارچوب های قوانین جمهوری اسلامی باشد.این کارشناس سیاسی در ادامه می گوید که دخالت یک معاونت غیر مرتبط و غیر قانونی در امور رسمی و خارجی کشور، انحراف از مر قانون است.»