پایان گوشبری و قطع عضو با قمه؛ پلیس اراذل را زمین‌گیر کرد

  4031104068 ۰ نظر، ۱ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

پلیس اطلاعات تهران در تازه‌ترین عملیات خود اراذل و اوباشی را دستگير کرد که در درگیری با قمه و شمشیر اقدام به قطع عضو چندین شهروند کرده بودند.

به گزارش فارس، بچه ای را که ۱۴ سال منتظرش بودیم شماها کشتید؛ زنم با شنیدن خبر قطع دستانم، سقط کرد»؛ این جمله را رسول ۳۷ ساله کارگر باربری خطاب به اراذلی می گوید که دستانش را با ضربات قمه 90 سانتی هدف قرار دادند.
 
قطع دستان کارگران باربری به جرم استفاده از آسانسور
 
جریان درگیری اراذل و اوباش با کارگران باربری در محله استاد معین موضوعی است که دو ماه پیش اتفاق افتاد.
 
سه کارگر باربری برای اسباب کشی به واحدی در طبقه سوم یک ساختمان در خیابان استاد معین رفتند و کار را انجام دادند تا اینکه آخر اسباب کشی مرد صاحبخانه به آنها می‌گوید که این چند جعبه را با آسانسور ببرید؛ چون وسایل شکستنی است و زنم به آنها حساس است.
 
کارگران هم آن چند جعبه را در آسانسور می‌گذارند تا به طبقه پایین بیاورند اما همان بهانه‌ای می‌شود برای درگیری یکی از ساکنین با آنها و بعد هم درگیری و قمه کشی و قطع دستانشان!
 
قطع دست کارگر باربری و سقط جنین همسرش!
 
رسول که چشمانش از گریه به رنگ خون شده، یکی از کارگرانی است که دستانش در این درگیری از کار افتاده شده است.
 
با گریه و اشک می‌گوید ۱۴ سال منتظر بودیم تا زندگیمان با قدم کودکی روشن شود. سالها دوا و درمان کردیم تا اینکه زنم باردار شد اما آن روز که این درگیری رخ داد و این از خدا بی‌خبران دستانم را با قمه قطع کردند زنم از شدت شوک وارده سقط جنین کرد.گریه امانش نمی‌دهد.
 
بیشتر از آنکه برای دستانش نگران باشد برای همسرش نگران است که ۴۰ روز است در بیمارستان بستری است. افسردگی و بیماری اعصاب از یک طرف، سقط بچه از طرف دیگر و قطع شدن دست همسرش، همه و همه باعث شده که زن عنان زندگی را از دست بدهد.
 
رسول علاوه بر اینکه یک دستش قطع شده و حالا پیوند زده شده ، دو انگشت دست دیگرش هم قطع شده؛ از ناحيه سر هم به خاطر ضربه قمه ۴۰ بخیه خورده است. خودش می‌گوید که اگر دستم را حائل نمی کردم با ضربه قمه گردنم را قطع می کردند.
 
قصاص می خواهم؛ آن هم قطع دست!
 
بهمن ۳۵ ساله دست چپش قطع شده، دماغش با لگد اراذل شکسته و سرش هم با ضربات قمه زیر عمل جراحی رفته!
 
با ناراحتی دست جراحی شده اش را نشان می دهد و می‌گوید: من با این دست خرج زن و بچه ام را می دادم ؛ خرجی برای مادر پیرم در شهرستان می فرستادم...حالا با این دستی که حرکت ندارد چطور کارگری و باربری کنم...ابزارم دستم بود...اراذل زندگیم را لنگ کردند.
 
بهمن رو به اراذل می‌گويد که در دادگاه قصاص می خواهم آن هم قطع دست؛ به پیغمبر قسم بی گناه ما را زدند؛ همین دو نفر که امروز اینجا موش شده اند آن روز ما را با قمه ۹۰ سانتی که سرش دو شاخه شده بود زدند، تازه بعد از اینکه ما را زدند شروع به فحاشی کرده و داد می زدند که گنده لاتیم؛ سطح یکیم و ....
 
بهمن دستش را نشان می دهد و می گوید: ۴۰ روز است درگیر دوا و درمان هستم.دستم پیوند شده اما حس ندارد... شرمنده زن و بچه ۱۱ ماهه ام شدم. شرمنده مادر پیر و چشم انتظار شدم؛ آخر یکی بگوید که به چه گناه و جرمی دست مرا قطع کردند.
 
جواب و خرجی بچه‌هایم را چه کسی می‌دهد؟
 
پیمان ۳۳ سال که او هم دستش پیوند خورده و سه انگشتش از کار افتاده، می‌گوید: سه بچه دارم یکی شیرخواره است و دیگری ۶ و ۱۰ سالهچهل روز است که بیکارم.
 
با این دست که نمی‌توانم دیگر کار کنم آخر یکی بگوید ما چه هیزم تری به این‌ها فروخته بودیم که با شمشیر و قمه ما را زدند.
 
گلوله پلیس عاقبت قمه کشی و قطع عضو شهروندان
 
پشت گردنش پر است از جای قمه و تیزی و چاقو.
 
با گلوله‌ای که پلیس در هنگام دستگیری به زانویش زده، زمین گیر شده و نشسته روی پتو کشیده و جابجا می‌شود.
 
پلیس می‌گوید در هنگام دستگیری هم مقاومت کرد تا اینکه با گلوله پلیس زمینگیر شد.
 
علیرضا متهم ۳۸ ساله می‌گوید رفیقم تماس گرفت و گفت با کارگران دعوایش شده؛ من هم آمدم به طرفداری از دوستم. سه نفر کارگر بودند با آنها درگیر شدیم و با قمه زدیم و بعدش هم فرار کردیم... رفتیم به خانه این و آن تا اینکه پلیس در تهرانسر دستگیرمان کرد.
 
محمد ۴۱ ساله متهم دیگر این پرونده که دو پایش در هنگام دستگیری توسط پلیس تیر خورده با عصا گوشه سالن ایستاده است.
 
سه فرزند دارد و همان کسی است که با کارگران باربری دعوا و درگیری را شروع کرده است.
 
می‌گوید خواب بودم، مادرم آمد و گفت کارگران دارند از آسانسور برای باربری استفاده می‌کنند امدم بیرون و تذکر دادم. فحش دادن و درگیری شد...بعد به علی زنگ زدم او هم آمد.
 
می پرسم چند تا قمه داشتید؟
می گوید یکی من و یکی هم علی داشت.
اصلا نفهمیدم چه شد؛ درگیر شدیم و بعدش فرار کردیم.
 
محمد سابقه دار است. سال۸۳ به خاطر دعوا ۲_۳ ماه زندان بوده اما به گفته خودش بعد آن کاری به کار دیگران نداشت تا اینکه آن اتفاق رخ داد. محمد می گوید پشیمان است؛ از دعوایی که کرده و باعث قطع عضور و از کار افتادگی ۴ دست ۳ کارگر بینوای باربری شده است.
ماجرای گوشبری مخبر شهرداری!
 
این طرف‌تر اما قباد ۳۸ ساله با دست باندپیچی شده ایستاده است.
 
ماجرای زخمی شدن دستش مربوط به قمه کشی مقابل مغازه برادرش است.
 
می‌گوید دم مغازه برادرم ایستاده بودند که ۸_۷ نفر با قمه ریختن روی سر داداشم با شمشیر و اسپری و قمه و تیزی.
 
من پرسیدم برای چه حمله می‌کنید که روی سر من هم ریختند و سه تا از انگشتانم را قطع کردند؛ اسپری کردن توی صورت‌هایمان و گوش برادرم را بریدند.
 
می‌پرسم مهاجمان را می‌شناختی؟
 
می‌گوید مغازه دار آن دست خیابان بودند. روبروی مغازه برادرم... داد می زدند که برادرم مخبر شهرداری است و گفته که ما در اینجا کار مکانیکی می‌کنیم در حالی که برادرم روحش خبر نداشت. آنها هم هفت هشت نفری حمله کردند به ما؛ حتی به مشتری که آمده بود که تعویض روغن انجام دهد هم رحم نکردند؛ آرنج مشتری را با قمه زدند و مفصلش را از کار انداختند.
 
هنوز حرفش تمام نشده که پلیس پسر جوانی را به عنوان متهم پرونده می‌آورد که بلند بلند می‌گوید اشتباه کردم و ... خوردم در حالی که قطرات خون از دستش می‌ریزد.
 
 
این پسر کارگر مغازه روبرویی است همان که اسپری به دست توی صورت قباد و برادرش اسپری کرده تا نبینند و بقیه بتوانند با قمه و تیزی آنها را بزنند.
 
مهیار ۲۱ ساله با آن جثه کوچک که تاتوهای دستانش با قطرات خون قاطی شده بلندبلند گریه می‌کند و طلب بخشش می‌کند. سابقه‌دار نیست خودش می‌گوید صاحب کارم مجبورم کرد که وارد دعوا بشوم.
 
همانطور که دارد گریه می‌کند می‌پرسم با چاقو هم ضربه زده‌ای؟ می‌گوید من فقط یک چاقوی کوچک همراه داشتم صاحب کارم معین با قمه گوش فلانی را زد من فقط با چاقو آنها را ترساندم...بعدش هم فرار کردم و بعد دو سه روز فرار خودم آمدم و جریان را به پلیس گفتم.
 
دستگیری عوامل درگیری مقابل بیمارستان لقمان
 
جلوی بیمارستان لقمان قرار دعوا گذاشته بودند.با چاقو و قمه به جان هم افتادند تا اینکه یک نفرشان زخمی شد و آن را برای درمان به بیمارستان برده و بعد هم متواری شدند و رفتند اما پلیس دست بردار نبود تا اینکه دستگیرشان کرد.
 
افسر پرونده می‌گوید ساعت ۱ یا ۲ بامداد بود.جلوی بیمارستان با چاقو و قمه و شمشیر به جان هم افتادند بعد که یک نفرشان از سر و صورت و پا زخمی شد داخل بیمارستان بردند. بعد هم پلیس ۴۸ ساعت نشده ۸ نفرشان را دستگیر کرد.
 
مصاحبه خبرنگاران که تمام می‌شود پلیس اطلاعات، اراذلی را که همین چند وقت با قلدری هر چه تمام تر با عربده کشی و قدرت نمایی تیزی و قمه بر شهروندان کشیده بودند دست و پا بسته راهی بازداشتگاه می‌کند؛ انگار که نه انگار همین ها وهم برشان داشته بود که گنده لاتند و کسی را یارای مقابله با آنها نیست.