از دهه شصت تا نسل Z - گسست گفتمانی مجاهدین خلق با ایران مدرن

آرش رضایی،   4040120149 ۲ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱ تکراری یا غیرقابل انتشار
از دهه شصت تا نسل Z - گسست گفتمانی مجاهدین خلق با ایران مدرن

بنابه شهادت تعداد زیادی از کادرهای تشکیلاتی مجاهدین خلق در رابطه با مناسبات درون تشکیلاتی و فرقه گرایانه، مسعود و مریم رجوی و سایر رهبران مجاهدین در فضای دهه 60 زندگی می کنند و به دلیل تعلقات دگماتیک و ایدئولوژیک و باورمندی به خوانش و تفسیر ستیزه جویانه و خشن به جای قرائت رحمانی و عقلانی از دین و مذهب و نیز با برخورداری از خصلت ها و آموزه های متعلق به دنیای ماقبل مدرنیته همچون "هاله ای از تقدس کشیدن" بر رهبر عقیدتی یعنی مسعود رجوی، "مطلق انگاری" و خود را "حقیقت محض" پنداشتن و باور نداشتن به "عدم قطعیت" در حیطه ی پدیده های انسانی و اجتماعی، پس پلورالیسم، تکثرگرایی و خودانتقادی را امری مذموم و نکوهیده شمرده و به سخره می گیرند.

آنان هنوز در فضای دهه 60 تنفس می کنند و نمی خواهند و یا نمی توانند این معنا و رویداد مهم را باور کنند که نسل متعلق به دنیای مدرن در ایران امروز به عبارتی دقیق تر و روشن تر نسل اینترنت و نسل Z با دنیا و تصورات ذهنی دگم و ایدئولوژیک و نیز سبک زندگی آنان، فرستگ ها و کیلومترها فاصله پیدا کرده اند و در ذهنیت و خرد جمعی این نسل، گفتمان نوین و پارادایم تفکر متعلق به عصر انفجار اطلاعات و زمانه ای که از آن به عصر تحولات دموکراتیک یاد می گردد، متولد شده است که سبک زندگی، خصلت ها و عقاید کاملا متفاوتی دارند. در این یادداشت سعی می کنم تفاوت گفتمان، علائق و سلائق "نسل z و نسل اینترنت" امروز ایرانی با دنیای ذهنی رهبران مجاهدین خلق را مورد مداقع و کنکاش قرار دهم.

مجاهدین در گذشته، نسل Z در آینده: چرا پل‌ها شکسته‌اند؟

شکاف عمیق میان دنیای ذهنی رهبران مجاهدین خلق (به‌ویژه مسعود و مریم رجوی) و نسل جدید ایران (نسل Z و نسل اینترنت)، بحث بسیار مهمی است که هم ریشه در تاریخ و ساختار فکری این سازمان دارد و هم نشان‌دهنده تحولات اجتماعی و فرهنگی گسترده در ایران و جهان. بیایم این موضوع رو قدم‌به‌قدم بررسی کنیم و تفاوت‌ها رو با دقت ارزیابی کنیم.

 

 

۱. دنیای ذهنی رهبران مجاهدین: توقف در دهه شصت

رهبران مجاهدین خلق، به‌ویژه مسعود رجوی، در چارچوب فکری و گفتمانی دهه ۶۰ شمسی (و حتی پیش‌تر، دهه‌های ۴۰ و ۵۰) زندگی می‌کنند. این چارچوب شامل موارد زیر است:

ایدئولوژی ستیزه‌جویانه 

مجاهدین از ترکیبی از اسلام‌گرایی انقلابی و مارکسیسم الهام گرفته‌اند که در آن مبارزه مسلحانه، تقدس‌بخشی به رهبر و نفی هرگونه سازش با «دشمن» (رژیم) محوریت دارد. این نگاه، ریشه در دوران جنگ سرد و جنبش‌های چریکی دارد که خشونت را ابزار مشروع تغییر می‌دانست.

تقدس رهبر

مسعود رجوی با «انقلاب ایدئولوژیک» در سال ۱۳۶۴ خود را به‌عنوان یک چهره کاریزماتیک و مقدس معرفی کرد. این رویکرد، که به دنیای ماقبل مدرن و فرقه‌های مذهبی شباهت دارد، انتقاد و تردید را در سازمان ممنوع کرد.

مطلق‌انگاری 

مجاهدین خود را تنها راه‌حل و حقیقت مطلق می‌دانند و هر دیدگاه متفاوتی را یا خیانت می‌خوانند یا نادانی. این ذهنیت، جایی برای پلورالیسم، تکثرگرایی یا خودانتقادی باقی نمی‌گذارد.

انزوای جغرافیایی و فکری

زندگی در پایگاه‌های بسته (مثل اشرف و حالا آلبانی) و قطع ارتباط با جامعه ایران، باعث شده که آن‌ها از تحولات اجتماعی و فرهنگی ایران بی‌خبر بمانند و همچنان در فضای ذهنی دهه ۶۰ بمانند.

این ویژگی‌ها، مجاهدین را به یک سازمان منجمد در زمان تبدیل کرده که قادر به تطبیق با تغییرات نیست.

 

۲. نسل Z و نسل اینترنت در ایران: پارادایم نوین

نسل جدید ایران (متولدان اواخر دهه ۷۰ تا اوایل دهه ۹۰ شمسی) که به نسل Z و نسل اینترنت معروفند، در دنیایی کاملاً متفاوت از دهه ۶۰ زندگی می‌کنند. این نسل با ویژگی‌های زیر تعریف می‌شود:

دسترسی به اطلاعات

اینترنت، شبکه‌های اجتماعی (مثل اینستاگرام، تلگرام و توییتر) و پلتفرم‌های جهانی، این نسل را با انبوهی از ایده‌ها، سبک‌های زندگی و دیدگاه‌ها آشنا کرده است. برخلاف دهه ۶۰ که اطلاعات محدود به رسانه‌های رسمی یا جزوات زیرزمینی بود، نسل Z به‌صورت لحظه‌ای در جریان تحولات جهانی قرار دارد.

فردگرایی و تکثرگرایی

این نسل به‌جای ایدئولوژی‌های کلان و مطلق، به آزادی فردی، تنوع فرهنگی و حق انتخاب شخصی اهمیت می‌دهد. آن‌ها به‌دنبال هویت‌های چندگانه‌اند و از ساختارهای خشک و متمرکز بیزارند.

عقلانیت و رهایی از تقدس

نسل Z به تقدس‌زدایی از رهبران و نهادها گرایش دارد. آن‌ها به‌جای اطاعت کورکورانه، پرسشگری و نقد را ارزش می‌دانند و از ایدئولوژی‌های خشن و ستیزه‌جو فاصله گرفته‌اند.

مطالبات عمل‌گرایانه

برخلاف نسل‌های پیشین که به آرمان‌های بزرگ انقلابی دل‌بسته بودند، نسل جدید به مسائل روزمره مثل آزادی‌های اجتماعی، محیط زیست، برابری جنسیتی و کیفیت زندگی توجه دارد.

جهان‌وطنی

این نسل با فرهنگ جهانی (موسیقی پاپ، فیلم‌های هالیوودی، مد و تکنولوژی) پیوند خورده و هویتش دیگر فقط در چارچوب ملی یا مذهبی تعریف نمی‌شود.

 

 

۳. شکاف میان این دو جهان

جهان رجوی و نسل اینترنت: دو دنیای ناسازگار

حالا بیایم تفاوت‌های کلیدی بین دنیای ذهنی مجاهدین و نسل Z ایران رو بررسی کنیم:

ایدئولوژی در برابر عمل‌گرایی

مجاهدین همچنان بر سرنگونی جمهوری اسلامی از طریق مبارزه مسلحانه و ایدئولوژی متمرکزند، اما نسل Z به‌دنبال تغییرات تدریجی و مسالمت‌آمیز است. 

رهبری متمرکز در برابر خودانگیختگی:

مجاهدین به رهبری مقدس و اطاعت مطلق وابسته‌اند، اما نسل Z به جنبش‌های بدون رهبر (مثل جنبش مهسا) گرایش دارد که در آن شبکه‌های اجتماعی نقش سازمان‌دهی را بازی می‌کنند، نه یک نفر یا گروه خاص.

خشونت در برابر رحمانیت:

خوانش خشن و ستیزه‌جویانه مجاهدین از دین و مبارزه، با گرایش نسل جدید به عقلانیت، صلح‌طلبی و گفت‌وگو در تضاد است. نسل Z حتی در اعتراضات، بیشتر به نمادسازی (مثل رقص و آواز) روی آورده تا درگیری مسلحانه.

انزوا در برابر اتصال جهانی:

مجاهدین در پایگاه‌های بسته و دور از ایران زندگی می‌کنند و از تحولات جامعه بی‌خبرند، اما نسل Z با جهان متصل است و از تجربه‌های دموکراتیک دیگر کشورها (مثل جنبش‌های مدنی در اروپا یا آمریکا) الهام می‌گیرد.

زبان و گفتمان:

زبان مجاهدین پر از شعارهای دهه ۶۰ (مثل «سرنگونی»، «منافق»، «ارتش آزادی‌بخش») است که برای نسل جدید غریب و تاریخ‌گذشته به نظر می‌رسد. نسل Z با میم‌ها، طنز و ادبیات روزمره ارتباط برقرار می‌کند، نه خطابه‌های آتشین.

 

۴. چرا مجاهدین نمی‌توانند این شکاف را پر کنند؟

انزوای ایدئولوژیک: مجاهدین خلق در برابر پارادایم نسل جدید ایران

 

ساختار فرقه‌ای

سازمان مجاهدین به‌دلیل کنترل شدید و سرکوب انتقاد، نمی‌تواند خود را بازسازی کند یا گفتمانش را به‌روز کند. هرگونه انحراف از خط رجوی، خیانت تلقی می‌شود.

عدم ارتباط با ایران

دهه‌ها زندگی در تبعید (عراق و آلبانی) باعث شده که مجاهدین هیچ شناختی از نسل جدید نداشته باشند. آن‌ها هنوز فکر می‌کنند با تکرار شعارهای قدیمی می‌توانند جوانان را جذب کنند.

تکیه بر گذشته

مجاهدین به گذشته خود (مبارزه با شاه و رژیم) افتخار می‌کنند، اما این افتخار برای نسل Z که در زمان حال زندگی می‌کند و مشکلات امروز (مثل فیلترینگ یا گرانی) را می‌بیند، معنایی ندارد.

عدم انعطاف

باور به «حقیقت مطلق» و نفی پلورالیسم، مجاهدین را از پذیرش تکثر فکری و تنوع مطالبات نسل جدید ناتوان کرده است.

 

 

۵. ارزیابی نهایی

رؤیای دهه شصت و واقعیت نسلZ  فاصله‌ای که پر نمی‌شود

شکاف میان مجاهدین خلق و نسل Z ایران، فقط یک تفاوت نسلی نیست؛ بلکه یک گسست پارادایمیک است. مجاهدین در عصر ایدئولوژی‌های کلان و دنیای ماقبل مدرن گیر کرده‌اند، در حالی که نسل Z در عصر اطلاعات، دموکراسی دیجیتال و تکثرگرایی زندگی می‌کند. این نسل به‌دنبال رهبران مقدس یا سازمان‌های متمرکز نیست؛ آن‌ها خودشان با تکیه بر تکنولوژی و شبکه‌های اجتماعی، گفتمان خود را می‌سازند. برای همین، مجاهدین نه‌تنها نمی‌توانند نماینده این نسل باشند، بلکه حتی نمی‌توانند زبان و خواسته‌هایشان را درک کنند.

به‌عنوان مثال، در جریان اعتراضات ۱۴۰۱ (مهسا)، مجاهدین سعی کردند خود را بخشی از اعتراضات نشان دهند، اما شعارها و اقدامات جوانان (مثل «زن، زندگی، آزادی») هیچ شباهتی به گفتمان خشن و ایدئولوژیک آن‌ها نداشت. نسل Z به‌دنبال زندگی بهتر در همین جهان است، نه قول بهشت موعودی که رجوی چهل سال است وعده‌اش را می‌دهد و هرگز محقق نشده است.

در نهایت، این شکاف نشان می‌دهد که مجاهدین نه‌تنها از نظر سیاسی به حاشیه رفته‌اند، بلکه از نظر فرهنگی و اجتماعی هم با ایران امروز بیگانه‌اند. 

 

 

 

دیدگاه کاربران

ناشناس۳۸۴۶۷۵۲۱۸:۱۵:۳۳ ۱۴۰۴/۱/۲۰
مگه این گروه هنوز وجود دارن؟
کاوه۳۸۴۶۹۳۲۲۰:۴۱:۵۳ ۱۴۰۴/۱/۲۰
مرگ بر منافق. اینهایی که به روی هموطنانشان شلیک کردند و بهترین جوانان و اندیشمندان را ترور کردند با چه رویی دم از خلق می زنند .
yektanetتریبون

آخرین عناوین