«باد ویرانگر»؛ سلوا آلمادا؛ ترجمه مهدی غبرایی؛ نشر چشمهعصیان و پردهپوشی
مصطفی شاملو،آلمادا در کتاب «باد ویرانگر» اتفاقی به ظاهر ساده را مبدأ داستانش قرار میدهد و از طریق آن وقایعی بزرگتر و پیچیدهتر را رقم میزند. کشیشی به همراه دخترش مشغول مسافرتی بین شهریاند که به مشکل برمیخورند و مجبور میشوند ماشین خود را به تعمیرکار بسپارند. در خلال این واقعه برای کشیش، دخترش، تعمیرکاران و اطرافیانشان ماجراهایی رخ میدهد که در مجموع ساز و کار علت و معلولی این رمان را میسازد.