نظر منتشر شده
۲۱
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 35799
سهميه بندي منطقه‌اي و جنسيتي دانشگاهها از نگاهی دیگر
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۱۱:۴۱




اشاره: بحث سمهیمه‌بندی منطقه‌ای و جنسیتی دانشگاه‌ها در ماه‌های اخیر بحث‌هایی را در محافل عمومی و کارشناسی کشور درپی داشته است. مقاله‌ای که مي‌خوانید الزاما بیانگر مواضع الف در این مورد نیست و با هدف کمک به تعمیق بررسی و روشن شدن ابعاد مختلف این طرح و بهبود نهایی آن منتشر می‌شود. الف آماده انتشار دیدگاه‌های کارشناسی سایر موافقان و مخالفان این طرح از ابعاد مختلف می‌باشد.



مقدمه



چند روز پيش به ياد يكي از دوستان قديمي افتادم كه قرار بود بزودي بچه دار شود. وقتي با ايشان تماس گرفتم ، متوجه شدم همسرش را جهت زايمان در يكي از بيمارستانهاي تهران بستري نموده است. كمي نگران شدم ، فكر كردم حتما" همسر يا بچه اش در شرايط حساس و غيرعادي قرار دارد كه همسرش را جهت زايمان به تهران برده است. ولي بعد متوجه شدم اينكار فقط به اين دليل صورت گرفته كه محل تولد فرزندش در شناسنامه تهران قيد شود. شايد باور آن مشكل باشد ولي دوستم علت آنرا امكان دستيابي فرزندش به دانشگاههاي برتر كشور در آينده بيان نمود كه در صورت تولد فرزندش در شهرستان و با سياستهاي اعلامي وزارت علوم مبني بر سهميه بندي منطقه اي ، اين فرصت از فرزندش سلب مي شد.



این تصمیمات، ابتدا در سهميه بندي جنسيتي و سپس سهميه بندي منطقه اي باعث محروم شدن بخش اعظمي از جوانان و نخبگان كشور از امكانات آموزشي موجود در دانشگاههاي برتر كشور گرديد كه در صورت عدم تجديد نظر در اين زمينه در آينده شاهد عواقب جبران ناپذير آن خواهيم بود كه بحران مهاجرت به كلانشهرها يكي از نتايج آن خواهد بود.



بر اساس مصوبات دولت ، داوطلبان كنكور مجاز به انتخاب و ادامه تحصيل در دانشگاههاي محل سكونت خود مي باشند و در صورت انتخاب رشته در دانشگاههاي برتر كشور با موانع سخت سهميه بندي جنسيتي و سهميه بندي منطقه اي مواجه خواهند شد. بر اين اساس دانش آموزاني كه در كلان شهرها زندگي مي كنند و از نظر شرايط علمي ، رتبه كنكور ، استعداد تحصيلي در مراتب پايين تري نسبت به دانش آموزان شهرستاني قرار دارند ، فقط به دليل زندگي در كلانشهر و استفاده از امكانات بيشتر كلانشهرها در اولويت بوده و مي توانند در دانشگاههاي برتر كشور ادامه تحصيل دهند و دانش آموزان شهرستاني كه با امكانات كمتر در دبيرستانها موفق به كسب رتبه هاي ممتاز در كنكور سراسري شده اند حق ورود به دانشگاههاي برتر را ندارند. و موضوع تاسف بار اينكه مسئوليني كه چنين تصميماتي را اتخاذ نموده اند اين شيوه گزينش دانشجو را اعمال عدالت آموزشي مي نامند.



آيا اين عدالت است كه مثلا دانش آموز زابلي با رتبه 300 كنكور حق تحصيل در دانشگاه تهران و يا صنعتي شريف را نداشته باشد و دانش آموزي در شمال تهران ضمن برخورداري از بهترين امكانات آموزشي در دوره دبيرستان با رتبه 10000 بجاي آن پذيرفته شود.



مطمئنا" با ادامه چنين روندي خسارات جبران ناپذيري بر بنيه علمي آينده كشور زده خواهد شد كه جبران آن حتي با صرف هزينه گزاف در آينده براحتي امكانپذير نخواهد بود.



توضیحات سازمان سنجش



دكتر توكلي معاون سازمان سنجش آموزش كشور در گفتگو با ايسنا اجراي طرح پذيرش بومي دانشجويان را به دليل رفع مشكلات خوابگاهي عنوان كرد و با بيان اينكه پذيرفته شدگان شهرها و نواحي مختلف كشور به خصوص مناطق محروم پس از فراغت از تحصيل ، تمايل به بازگشت به مناطق خود را ندارند ، اظهار نمود كه تشديد مهاجرت به شهرهاي بزرگ و كمبود نيروي انساني متخصص در مناطق 2 و 3 از جمله مشكلات اين مناطق است كه منجر به طرح پذيرش بومي دانشجويان شده است.



با توجه به اينكه دراين طرح كشور به ناحيه هاي مختلف تقسيم شده و مثلا" داوطلباني كه در ناحيه يك و در شهرهاي شاهرود ، سمنان و يا... باشند در صورت پذيرش در تهران نياز به خوابگاه خواهند داشت و نياز آنها تفاوتي با نياز داوطلبان زابلي و يا خوزستاني نخواهد داشت و يا نياز داوطلبان ساكن شوشتر و دزفول و آبادان به خوابگاه در شهر اهواز با نياز داوطلبان گيلاني هيچ تفاوتي نداشته لذا اين توجيه غير قابل قبول است و اجراي آن تاثير چنداني در رفع مشكلات خوابگاهي ايجاد نميكند.



در خصوص عدم تمايل و بازگشت برخي از دانشجويان به مناطق خود نيز اين توجيه قابل قبول نبوده و اجراي طرح پذيرش بومي منجر به تشديد مهاجرت به شهرهاي بزرگ خواهد شد. بعنوان مثال در صورتيكه از 10000 دانشجوي شهرستاني در شهرهاي بزرگ 50 درصد آنها حاضر به بازگشت به مناطق خود نباشند ( كه بسياربعيد بنظر مي رسد ) با اجراي اين طرح دهها هزار خانوار كه وضعيت مالي مناسبي دارند به منظور امكان استفاده فرزندانشان از امكانات آموزشي در دانشگاههاي برتر به اين كلانشهرها مهاجرت خواهند نمود و برنامه ريزي در اين خصوص ازهم اكنون دربسياري از خانواده ها شروع شده است. لذا اجراي اين طرح باعث مهاجرت بيشتر مردم به كلانشهرها خواهد شد.



از طرف ديگر با توجه به اينكه دانشگاههاي برتر كشور در تهران و چند كلانشهر ديگر با سرمايه هاي ملي ساخته شده اند ، اختصاص اين دانشگاهها به ساكنين كلانشهرها ، برخلاف عدالت مي باشد و بايد از آن جلوگيري نمود. بعنوان مثال آيا ميتوان طرحي را اجرا نمود كه بيماران شهرستاني را از دستيابي به بيمارستانهاي برتر در تهران محروم نمود و آنها را مجبور نمود در بيمارستانهاي مناطق خود به درمان بيمارشان اقدام نمايند.



پديده مهاجرت و بومي سازي دانشگاهها



كليه صاحبنظران پديده مهاجرت را نتيجه توزيع ناعادلانه ثروت و امكانات عمومي، عدم بسط يكسان عدالت اجتماعي به ميزان مطلوب در كليه شهرهاي كشور و همچنين تغيير شيوه زندگي از روستايي_شهري به شهري عنوان نموده اند. متاسفانه بدليل توزيع ناعادلانه ثروت و امكانات بين استانهاي مختلف كشور بر اساس جمعيت آنها و اختصاص بخش اعظمي از بودجه كشور به برخي از كلانشهرها از جمله تهران، اصفهان و... ، و افزايش يكسان جمعيت در سراسر كشور، باعث گرديد كه بدليل نبود شغل مناسب در استانهاي محروم ، مردم اقدام به مهاجرت به اين كلانشهرها نمايند.در اين ميان شهر تهران با مركزيت اقتصادي، سياسي، صنعتي، فرهنگي و...( كه هيچ پايتختي در دنيا مشابه آن نيست) زمينه بيشترين مهاجرت را فراهم نموده است. متاسفانه دفاتر مركزي و ستادي اكثر شركتهاي دولتي كه تمام فعاليتهاي آنها در اقصي نقاط ايران ميباشد، در تهران متمركز شده است و همين امر ضمن تشديد پديده مهاجرت باعث تردد مستمر كاركنان دولت به پايتخت گرديده است. جهت رفع اين معضل ، آقاي احمدي نژاد رياست جمهوري در سال 1384 دستور انتقال دفاتر شركتهاي دولتي از تهران به استانهاي محل فعاليتشان را صادر ( كه ميتوانست بسيار موثر باشد)و بر اجراي آن بارها تاكيد نمودند ولي اين دستور هيچگاه اجرا نگرديد و به فراموشي سپرده شد. با توجه به موارد فوق مشخص ميگردد كه بومي سازي دانشگاهها تاثيري در كاهش پديده مهاجرت ندارد و براي رفع پديده مهاجرت اقدامات زيربنايي ديگري بايد اجرا شود. ضمنا" بيش از 80 درصد مسئولين كشور كه در تهران زندگي ميكنند شهرستاني ميباشند و خودشان به هيچ عنوان حاضر به بازگشت به شهرستانهاي زادگاهشان نيستند. امام علي(ع) ميفرمايند: " الناس بامرائهم اشبه منهم بآبائهم" يعني : " مردم به واليان خود شبيه ترند تا به پدران خود". وقتي تمام مسئولين خود حاضر به زندگي و بازگشت به شهرستانهاي زادگاهشان نيستند، چگونه انتظار مردم شهرستانها بنا به ضرورت و جهت دستيابي به امكانات بهتر زندگي مهاجرت ننمايند؟



سهميه بندي جنسيتي



قبل از انقلاب اسلامي بدليل مساعد نبودن محيط دانشگاهها ، بخش طيفهاي مذهبي و سنتي جامعه از تحصيل دختران خود در دانشگاه جلوگيري ميكردند، ولي پس از انقلاب اسلامي و اسلامي شدن محيط دانشگاهها و تشويق زنان به كسب تحصيلات از سوي دولت ، حضور دختران در دانشگاهها رو به افزايش گذاشت. طي دهه گذشته تلاش زياد دختران جهت دستيابي به تحصيلات دانشگاهي باعث گرديد كه در برخي موارد تعداد پذيرفته شدگان دختر به دو برابر پسران رسيده ولي اين ميزان در دوره هاي كارشناس ارشد و دكترا معكوس و به نفع پسران مي باشد به نحوي كه در برخي موارد بيش از 80 درصد فضاي آموزشي دوره هاي كارشناسي ارشد و دكترا در اختيار پسران مي باشد.



مهمترين عامل كاهش تعداد دانشجويان پسر ، عدم امكان استفاده از مدارك دانشگاهي در بسياري از رشته ها جهت استخدام در شركتهاي دولتي و خصوصي و عدم ارتباط مستقيم بين تحصيلات دانشگاهي و دستيابي به مشاغل بهتر و درآمد زا مي باشد.به همين دليل بسياري از پسران در دوران دبيرستان كار را بر ادامه تحصيل ترجيح ميدهند و بر اساس آمار حدود 92 درصد شاغلين 15 تا 19 ساله را پسران تشكيل مي دهند و هشت درصد باقيمانده ، دختراني هستند كه بيشتر در مشاغل فاميلي مشغول بكارند.



يكي از دلايلي كه براي اعمال سهميه بندي جنسيتي عنوان گرديده، افزايش حضور زنان در بازار كار و در نتيجه بيكاري مردان بعنوان نان آور خانوده مي باشد. متاسفانه اين موضوع نيز صحت نداشته و در جدول زير ميزان اشتغال زنان و مردان طي 20 سال (1385-1365) بيانگر غير واقعي بودن اين ادعاست.
 



همانطور كه مشاهده مي‌شود طي دو دهه گذشته ميزان فعاليت و اشتغال مردان به طور متوسط حدوداً 6 برابر بيش از زنان و عين حال ميزان بيكاري زنان 2 تا 1.5 برابر مردان بوده است. بنابراين ساختار بازار اشتغال در ايران كاملاً مردانه است و طي دو دهه مذكور تفاوت چنداني نكرده است و ارتباطي به ميزان قبولي دختران در دانشگاه ندارد. لازم بذكر است كه ميزان اشتغال زنان در ايران نسبت به معيارهاي جهان بسيار پايين مي باشد.



دبيشتردختران براي كسب اعتبار اجتماعي به دانشگاه مي روند و اميد دارند با كسب تحصيلات دانشگاهي به موقعيت بهتري در بازاركار دست يابند. متاسفانه در كشور ما دختران با مدرك ديپلم دسترسي چنداني به بازار كار سالم ندارند.



يكي ديگر از دلايلي كه مسئولين جهت اعمال سهميه بندي جنسيتي ارائه نموده اند ،امكان بروز آسيب هاي اجتماعي براي دختران در شهرهاي غير از شهر محل سكونت خودشان مي باشد. در صورت صحت اين موضوع نيز اجراي سهميه بندي جنسيتي غير منطقي و ظالمانه است. اين وظيفه دولت است تا زمينه آسيب اجتماعي را از بين برده و محيط مساعدي را براي همه فراهم نمايد. در هيچ جاي دنيا به مردم نمي گويند از خانه خارج نشوند تا بزهكاران امكان فعاليت نداشته باشند. وظيفه دولت مقابله با عوامل آسيب اجتماعي است و نه محدود نمودن دختران از حقوق قانوني خود مبني بر استفاده از امكانات تحصيلي ملي ودولتي بر اساس قانون اساسي كشور.آيا در صورت افزايش مزاحمت هاي خياباني بايد مانع خروج دختران از منزل شد؟



امام صادق عليه السلام مي فرمايند:"طـلب العـلم فـريـضـة فـى كل حال ".يعني :" طلب علم ، در همه حال ، واجب است" .ايشان در جاي ديگري مي فرمايند :" اطـلبـوا العـلم و لو بـخـوض الجـج و شـق المـهـج". يعني:" بـه طـلب دانـش و عـلم بـرخـيـزيـد، هـر چند با فرو رفتن در گردابها و در خطر افتادن جانها همراه باشد."



با توجه به اين فرمايشات امام صادق(ع) آيا اجراي سهميه بندي جنسيتي و يا منطقه اي به بهانه امكان بروز آسيبهاي اجتماعي قابل توجيه است؟



يكي ديگر از دلايلي كه براي سهميه بندي جنسيتي اعلام گرديد ، تقاضاي مكرر دانشجويان دختر براي گرفتن انتقالي به محل سكونتشان مي باشد. متاسفانه در اين خصوص نيز آمار واقعي اعلام نمي شود. در بسياري از دانشگاهها تعداد دانشجويان پسري كه تقاضاي انتقال به محل سكونتشان را دارند از تعداد دانشجويان دختر بيشتر است و اين توجيه نيز غير واقعي مي باشد.



يكي ديگر از دلايل اعمال سهيمه بندي جنسيتي بالا رفتن سن ازدواج دختران بدليل تحصيل در دانشگاه اعلام گرديده است. بالا رفتن سن ازدواج دختران ارتباطي به تحصيلات دانشگاهي ندارد. يكي از دلايل بالا رفتن سن ازدواج ، دستيابي پسران به كار در سنين بالا و در نتيجه بالا رفتن سن ازدواج مي باشد. مطمئنا" پسران با دختراني كه حداكثر با آنها 5-4 سال اختلاف سني دارند ازدواج مي كنند و بالا رفتن سن ازدواج پسران دليل اصلي بالا رفتن سن ازدواج دختران مي باشد.



بر اساس آمار موجود در سال 1345 ميزان ازدواج دختران 19-15 ساله 47 درصد و در سال 1381 به 18.75 درصد رسيده و متوسط سن ازدواج دختران بي سواد در سال 1381 به 20.2 سال افزايش يافته است. لذا افزايش سن ازدواج هيج ارتباطي به تحصيلات دانشگاهي دختران ندارد.



تحصيل دختران از نظر اسلام



پيامبر اكرم ( ص ) در خصوص طلب كسب علم و دانش فرموده اند:" طلب العلم فريضة على كل مسلم و مسلمة" يعني : طلب علم بر هر مرد و زن مسلمان واجب است. ايشان در جاي ديگري ميفرمايند: " اطلبو العلم و لوبالصين " يعني در طلب علم باشيد ولو دركشور چين يافت شود. اهميت كسب علم در اسلام آنقدر بالاست كه پيامبر اسلام آنرا براي كليه مسلمين(اعم از زن و مرد) واجب و آنها را به كسب علم ولو در كشور چين تشويق مي كند. اگر مشكلات كسب علم در كشور چين را در 1400 سال پيش با امكانات آنزمان با مشكلات تحصيل دانشجويان در كشورشان در شهرهايي غيراز شهرهاي محل سكونت خود در حال حاضر مقايسه كنيم ، متوجه مي شويم سهميه بندي بومي و جنسيتي دانشگاههاي كشور به بهانه مشكلات خوابگاه و يا دوري دانشجويان از خانواده ها تا چه اندازه مخالفت واضح با اين فرمايش رسول اكرم مي باشد.امـام عـلى عـليـه السـلام ميفرمايند:" الشـاخـص فـى طـلب العـلم كـالمـجـاهـد فـى سبيل الله" يعني :" آنكه به جستجوى علم برخيزد، همچون مجاهد در راه خدا است". ودر جاي ديگري ميفرمايند: "اغد عالما او متعلما، و لا تكن الثالث فتعطب" يعني " يا دانا باش ، يا جوينده دانايى ، و جز اين دو مباش كه هلاك خواهى شد." حال اگر دختران امروز با تلاش بيشتر در راه كسب علم( كه به فرمايش مولاي متقيان همان مجاهدت در راه خداست) از پسران پيشي گرفتند بايد با اجراي سهميه بندي جنسيتي آنها را از كسب علم و دانش در دانشگاههاي كشور محروم ساخت؟ و يا با اعمال سهميه بندي منطقه اي دانشجويان مستعد و زحمتكش شهرستاني را از دستيابي به دانشگاههاي برتر كشور محروم كرد؟



اسلام زن و مرد را در تدبير شئون زندگي به وسيله اراده و كار مساوي مي داند مرحوم علامه طباطبائي در تفسير الميزان مي گويد : زن در تمام احكام عبادي و حقوق اجتماعي با مرد شريك است و در هر امري كه مرد استقلال دارد مانند ارث ‌، كسب ، معامله ، تعليم و تربيت و دفاع از حقوق و غيره زن هم مستقل است ، مگردر مواردي كه با متقتضاي طبيعتش مخالف باشد (تفسير الميزان ، ج – 2 ص 284)



بر اساس تعاليم قرآن زن مي تواند همانند مرد مستقلا" كار كند و مالك نتيجه كار و كوشش خود شود و تمام آياتي كه درباره تحصيل و دانش وارد شده عمومي است و استثنايي بين زن و مرد قائل نشده است.



پيامبراكرم ( ص ) بخشي از اوقات خود را براي آموزش زنان اختصاص داده بود. بخاري روايت كرده است كه زنان به پيامبر گفتند : مردان در استفاده از محضر شما بر ما پيشي گرفته اند پس خود روزي را به ما اختصاص بدهيد. آن حضرت قبول كرد و روزي را به ايشان اختصاص داد و در آن روز به وعظ و ارشاد آنان مي پرداخت (صحيح بخاري ، ج -1 ص 30 ،كتاب العلم) در جنگ هاي اسلام نيز بسياري از كارها را زنان عهده دار مي شدند ، در جنگ خيبر بنا به پيشنهاد بانوان و موافقت پيامبر ، وظيفه درمان زخمي ها ( مردان ) بعهده زنان بود.



ديدگاه امام خميني در مورد اشتغال و تحصيل زنان



امام خميني بنيانگذار جمهوري اسلامي مي فرمايند : از نظر حقوق انساني تفاوتي بين زن و مرد نيست زيرا كه هر دو انسانند. ( امام خميني و الگوهاي دين شناختي در مسايل زنان ص 40) ايشان در خصوص مساوات زن و مرد در كسب علم مي فرمايند " در علم و تقوا كوشش كنيد كه علم به هيچ كس انحصار ندارد ، علم مال همه است " ( همان ص 46 ) و به زنان فرمودند ، همانطوري كه مردها در جبهه علمي و فرهنگي مشغول هستند ، شما ( زنان ) هم بايد مشغول باشيد " ( همان ص 111 )خوب است مسئولين اعلام نمايند كه با اعمال سهميه بندي جنسيتي در دانشگاه، چگونه زنان ميتوانند مشابه مردها در جبهه علمي و فرهنگي كشور مشغول باشند؟ امام خميني براي تشويق بانوان به توسعه دامنه علوم و توانائي هاي علمي مي فرمايند " حالا طوري شده است كه خانم ها همدوش با ساير برادارن در تحصيل علم و عرفان و فلسفه و تمام شعب علم و انشاء... صنعت ،فعاليت مي كنند " ( همان ص 128 )



حال با توجه به اين فرمايشات امام خميني ، آيا سهميه بندي جنسيتي و بومي سازي ، مخالفت واضح با اين فرمايشات امام راحل نيست. بر اساس اين فرمايشات امام راحل بايد جهت حضور بيشتر بانوان در دانشگاه و صنعت تلاش نمود نه اينكه با اعمال سهميه بنديهاي تبعيضي از حضور آنها در دانشگاه و يا صنعت جلوگيري كرد. امام خميني در جاي ديگر مي‌فرمايند: نه اين است كه اسلام نسبت به زن و مرد فرقي گذاشته است. زن و مرد همه آزادند در اينكه به دانشگاه بروند. آزادند در اينكه راي بدهند (صحيفه نور، ج-4 ص 60-59 ). در نظام اسلامي زن همان حقوقي را دارد كه مرد دارد، حق تحصيل، حق كار، حق مالكيت و حق راي دادن، حق راي گرفتن، در تمام جهاتي كه مرد حق دارد، زن هم حق دارد. ليكن هم در مورد مرد، مواردي است كه چيزهايي به دليل پيدايش مفاسد بر او حرام است و هم در مورد زن، مواردي است كه به دليل اينكه مفسده مي‌آفريند حرام است. (صحيفه نور، ح-4 ص 34-33 )



تشويق اسلام به تحصيل علم، شامل مردان و زنان است و هر دو موظفند از گهواره تا گور دانش بجويند و هر كس مانعي در جهت تحصيل آنها به هر دليلي ايجاد نمايد. بر خلاف توصيه‌هاي اسلام عمل مي‌نمايد.



وضعيت تحصيلات و اشتغال زنان در ساير كشورها



براساس آمار اعلام شده سطح سواد زنان در كشورهاي ديگر نيز افزايش چشمگيري يافته است. در عربستان سعودي كه زنان آن همواره در شمار مظلوم ترين زنان مسلمان بوده‌اند، نيز وضع تغيير كرده و امروزه شمار دانش‌آموزان و دانشجوين دختر بيشتر از پسران مي‌باشد. و در اين كشور عليرغم تبعيض‌هاي متعددي كه به زنان روا مي‌گردد، سهميه بندي جنسيتي در دانشگاهها اعمال نگرديده است. در كويت، اندونزي و ساير كشورهاي مسلمان ديگر نيز، شمار زنان تحصيل كرده و دانشگاهي بسرعت رو به افزايش است. در بسياري از كشورهاي اروپايي از شركتها درخواست مي‌گردد كه سهم زنان در مناصب مديريتي را افزايش دهند.



سهميه بندي منطقي



با توجه به شرايط نابرابر تحصيلي در نقاط مختلف كشور و توزيع ناعادلانه امكانات تحصيلي، با اعمال سهميه بندي منطقي ميتوان تا حدودي ضعف هاي موجود را جبران نمود. بعنوان مثال در كنكور و امتحاناتي كه به صورت سراسري و يكسان انجام ميگيرد، اگر يك دانش آموز ساكن تهران و يا اصفهان معدل و يا امتياز يكساني با يك دانش آموز ساكن شهرستانهاي محروم كسب كند، مطمئنا" ارزش امتياز كسب شده توسط دانش آموز شهرستاني بيشتر بوده و اگر هر دو دانش آموز در يك دانشگاه و در رشته يكسان قبول شوند، دانش آموز شهرستاني در سطح بالاتري بوده و نتايج مطلوبتري را كسب خواهد نمود. به همين دليل مناطق مختلف كشور بر اساس امكانات تحصيلي و ساير شرايط به مناطق سه گانه 1 ، 2 و 3 تقسيم شده اند و سهميه خاصي براي آنها منظور شده است. اين سهميه بندي كه بر اساس واقعيات موجود و به صورت علمي اجرا گرديده يك سهميه بندي منطقي است كه در مدت اجراي آن در چندين سال گذشته مورد اعتراض قرار نگرفته است. ولي سهميه بندي جنسيتي و ايجاد محدوديت براي نيمي از جمعيت جامعه تنها بدليل اينكه دختر ميباشند ، نه تنها غير منطقي بلكه ظالمانه است.



اگر پسران جامعه تا كنون تلاش كافي جهت راهيابي به دانشگاه نداشته اند، سهميه بندي جنسيتي باعث ميگردد كه پسران با اطمينان از سهميه بالا در كنكور از همين تلاش هم دست برداشته و بدون زحمت كافي وارد دانشگاه شوند و مطمئنا" همين موضوع باعث كاهش سطح علمي دانشگاهها خواهد شد.



اگر قرار باشد تفكر سهميه بندي را به عنوان يك اصل در كشور گسترش دهيم و واقعاً مسئولين به سهميه بندي معتقدند، از آنجائيكه نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، نمايندگان كليه افراد جامعه مي‌باشند و نيمي از افراد جامعه را زنان تشكيل مي‌دهند، آيا ميتوان درخواست نمود كه سهميه 50 درصدي نمايندگان را به زنان اختصاص دهند؟ همانگونه كه براي بسياري از رشته‌هاي تحصيلي دانشگاه سهميه بندي نموده‌اند.



با توجه به اينكه در دوره‌هاي كارشناسي ارشد و دكترا ميزان دانشجويان پسر بيش از 80-70 درصد است، آيا ميتوان پيشنهاد كرد كه سهميه آنان كاهش و سهميه دختران در دوره هاي كارشناسي ارشد و دكتري افزايش داده شود. همانطور كه براي دوره‌هاي كارداني و كارشناسي سهميه دختران را كاهش داده اند؟ مسلما" چنين درخواستهايي هم معقول نيست.



چرا در آموزش و پرورش و ساير سازمانهاي دولتي هيچ گاه زنان به سطوح مديريتي راه نمي‌يابند؟ چرا روساي بيمارستانها از زنان استفاده نمي‌شود، ايا اينها تبعيض‌هاي جنسيتي نيست؟ چرا در ميان وزيران از ابتداي انقلاب تا كنون يك زن مشاهده نمي‌شود؟ آيا ميتوان در هر يك از موارد فوق براي زنان سهميه درخواست نمود؟



مسئولين كشور همواره در پاسخ به اعتراضات جوامع بين‌المللي به عدم رعايت حقوق زنان در ايران، حضور زنان در عرضه‌هاي مختلف و آمار 60 درصدي ورود دختران به داشگاهها را به عنوان دليلي مبني بر رعايت حقوق زنان در ايران اعلام مي‌نمايند و از طرف ديگر با اعمال سهميه‌بندي جنسيتي زمينه كاهش حضور زنان در دانشگاه را فراهم مي كنند. گويا مسئولين عليرغم اعلام چنين آماري و افتخار به آن، آنرا در خلاف مصالح كشور مي‌دانند واز آن استفاده ابزاري ميكنند.



دكتر احمدي نژاد رئيس جمهور در مصاحبه با تلويزيون اسپانيا در پاسخ به سوالي درخصوص نقش زنان در جهان اسلام اظهار داشت: "زنان در ايران در همه سطوح مديريت اقتصادي، سياسي و فرهنگي حضور دارند. زنان در ايران از حقوق بيشتري برخوردارند تا مردان"



در حال حاضر 35 درصد كادر علمي دانشگاهها و 60 درصد پزشكان كشور زن مي‌باشند. مقام بهترين مخترع جوان جهان را طي دو سال پياپي يك دختر مسلمان ايراني به خود اختصاص داد و تمام اينها افتخاراتي است كه دولتمردان همواره در پاسخ به اعتراض جوامع بين‌المللي در خصوص عدم رعايت حقوق زنان اعلام مي‌نمايند.



در سال جاري نيز يك دختر 32 ساله ايرانی، استاديار «دانشگاه رايس» آمريکا، که چندی پيش فن‌آوری نوينی در صنعت تراشه‌سازی جهان ارائه کرده بود، به عنوان يکی از 35 مخترع جوان برتر جهان معرفی شد و تمام اينها بيانگر نبوغ و استعداد درخشان دختران ايراني است كه نبايد از شكوفايي آن با اعمال سهميه بندي جنسيتي جلوگيري كرد.



ساير موارد



در خصوص كساني كه عنوان مي‌كنند بسياري از رشته‌هاي دانشگاهي با جنسيت زن سازگار نيست، بايد گفت آيا ايشان از حضور افتخارآفرين دختران ايراني در رشته هاي جودو ، كاراته و ساير ورزشهاي رزمي خبر دارند؟ آيا از فعاليت بسيج بانوان اطلاعي دارند؟ آيا تيراندازي و مانورهاي نظامي كه توسط ايشان انجام مي‌شود را نميتوان با همين ديدگاه تعطيل كرد و اعلام نمود اصلاً فعاليت نظامي و ورزشهاي رزمي با طبيعت زنان سازگار نيست؟ از نظر ايشان حتماً يك زن نمي‌تواند پليس باشد چون با طبيعتش سازگار نيست. گويا فقط بچه‌داري و خانه‌داري با طبيعت زن سازگار است. وقتي امام راحل سفارش به حضور زنان در صنعت كشور مي‌نمايد، به نظر مي‌رسد چنين ايراداتي به جا نبوده و نمي‌توان با استناد به آنها مانع ورود دختران به رشته‌هاي تحصيلي مورد علاقه‌شان شد.

گروهي از طراحان سهميه بندي جنسيتي، كه همواره از دستيابي زنان به رده‌هاي مديريتي در شركتهاي دولتي و آموزش و پرورش و... جلوگيري مي‌كنند، دليل خود را عدم امكان فعاليت آقايان تحت سرپرستي زنان اعلام مي‌نمايند. گويا ايشان خبر ندارند كه در صدر اسلام حضرت خديجه يكي از بزرگترين بازرگاناني بود كه پيامبر اسلام سالها تحت نظر ايشان فعاليت مي‌نمود. لذا چنين توجيهي نيز پايه و اساس درستي ندارد و بايد كنار گذاشته شود.



در پايان لازم به ذكر است كه دلايل و توجيهاتي كه براي اجراي سهميه بندي جنسيتي و منطقه‌اي اعلام گرديده با روح تعاليم اسلامي كلام قرآن و فرمايشات پيامبر و امامان معصوم و همچنين بيانات رهبر كبير انقلاب مغايرت داشته و بايد كنار گذاشته شود.



كليه دانشگاههاي كشور با بودجه‌هاي ملي ساخته شده و بايد در شرايط يكسان و براساس عدالت، فرصت‌هاي آموزشي مناسب در اختيار همگان قرار گيرد.



پيشنهادات:



اعمال سهميه بندي در دانشگاهها در سال جاري باعث بروز اعتراضات گسترده دانش آموزان و خانواده هايشان شد كه با مداخله بموقع نمايندگان محترم مردم در مجلس شوراي اسلامي تا حدودي مشكل رفع گرديد. لذا ضروري است نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به منظور جلوگيري از اعمال اين مصوبه تبعيض آميز و ظالمانه در حق موكلين خود ، لايه لغو سهميه بندي جنسيتي و بومي سازي دانشگاهها را با جديت پيگيري نموده و با تصويب قانوني در اين زمينه ، از احتمال اجراي آن در سالهاي آتي نيز جلوگيري نمايند. انشاالله.



 
علی
۱۳۸۷-۰۹-۱۳ ۱۲:۲۶:۲۸
بسم الله الرحمن الرحیم
از روشنگری منتطقی شما در این زمینه کمال سپاسگذاری را داریم ولی متاسفانه ظاهرا آنچه به جایی نرسد فریاد است . همین امسال هم که تکمیل ظرفیت گذاشتند طبق انتخاب رشته مرداد ماه 87 تکمیل ظرفیت رتبه های متقاضی دانشگاه های برتر را انجام دادند و این شد همانی که در شهریور به ما اعلام کردند . به هر حال با این اوضاع گرفتن پذیرش تحصیلی از دانشگاه های دنیا برای رتبه های تا زیر 100 منطقع ای کار سختی نیست و این نوعی ترغیب به مهاجرت نیست؟ آن هم نه به تهران بلاکه به کشور های برتر دنیا که مطمئنا در صد کمی مایل به بازگشت میباشند . با تشکر. (94663)
 
۱۳۸۷-۰۹-۱۳ ۱۲:۲۶:۵۸
جانا سخن از زبان ما مي گويي (94664)
 
۱۳۸۷-۰۹-۱۳ ۱۳:۰۴:۳۳
به نظر من علاوه بر مردم، دانشگاههای برتر نیز باید به این طرح اعتراض کنند چرا که اجرای چنین طرحی باعث پایین آمدن سطح این مراکز آموزشی می شود. الان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران با افتخاراعلام می کنند که تنها دانشگاههای داخل هستند که موفق به کسب رتبه زیر 500 در رتبه بندی بین المللی شده اند. آیا با اجرای این طرح روند برتری شان ادامه خواهد داشت؟
نکته دوم اینکه شما به روند مهاجرت خانواده ها از شهرستان به تهران اشاره کردید. پایین آمدن سطح دانشگاههای برتر باعث فرار بیشتر مغز ها و مهاجرت به خارج از کشور هم می شود. اگر قرار باشد فرزندان ما امکان ادامه تحصیل در دانشگاهی معتبر را نداشته باشند (البته به شرطی که از نظر علمی شرایط لازم را داشته باشند)، چرا برای مثال 4 سال از عمرشان را صرف بدست آوردن مدرکی کنند ( حتی از تهران) که هیچ دانشگاه معتبر خارجی با آن مدرک به آنها برای فوق لیسانس و دکترا پذیرش ندهد؟
در ضمن صحبت از سهمیه بندی جنسیتی باورنکردنی و بازگشت به عصر جاهلیت است. (94668)
 
۱۳۸۷-۰۹-۱۳ ۱۵:۴۳:۱۱
از مطلب بسیار مفید شما که در جهت روشن شدن اذهان واحقاق حقوق زنان ایرانی بود سپاسگزارم. (94689)
 
هرمز پوررستمي
۱۳۸۷-۰۹-۱۳ ۱۵:۵۱:۵۱
در كجاي اسلام آمده است كه دختران به بهانه طلب علم ورفتن به دانشگاه از ازدواج سربازنند. آيا د راسلام تحصيل علم بر ازدواج مقدم است.
در كجاي اسلام گفته شده كه دختران مجرد براي تحصيل از شهري به شهر بسيار دورتر از محل تولد نقل مكان كنند.
بومي گزيني باعث مي شود كه استعدادهاي بومي يك منطقه از امكا نات بوم خود حداكثر استفاده را بكنند. آيا به نظر شما منطقي است كسي را از تحصيل از در منطقه ي خود محروم كرده و به شهر ديگري برود. ريسك جابجايي مكان براي تحصيل علم در كشور ما بسيار بالاست اول اينكه دانشجويي كه از شهر خود به شهر ديگري ميرود احتياج به خوابگاه دارد. ودر صورت نبود خوابگاه احتياج به تهيه مسكن دارد. كه غالب اوقات باديد منفي به اين مساله نگريسته مي شود وكم افرادي پيدا مي شوند كه مسكن خودرا در اختيار افراد مجرد قرار دهندو مساله ي ديگر هزينه اين مسكن است كه به دانشجو .خانواده اش تحميل مي شود.
از اثرات ديگر اين مساله مساله احساس دلتنگي ودوري از خانواده است كه اثر منفي رواني دارد و باعث پيش زمينه افت حصيلي مي شود. كه اگر بررسي جامع وتحقيق كاملي در خوابگاههاي دانشجويي صورت بگيرد اين فرضيه ثابت خواهد شد.
در كشور ما كه مواد مخدر مثل نقل ونبات خريد وفروش مي شود ومتاسفانه اعتياد به مواد مخدر درخوابگاهاي دانشگاهي كشور وجود داردو باعث گسترش فرهنگ اعتياد ومصرف مواد مخدر چه از نوع قرصي وتزريقي و دخاني شده است.
علت وجود اعتياد همان پيش زمينه رواني ودلتنگي دوري از خانواده است.
مساله ديگر كه اصلاً هيچ كس به آن فكر نمي كند مساله تغذيه است كه ركن اول سلامتي مي باشد. دانشجويان غير بومي به دليل مشغله هاي مالي ودرسي وحتي دربعضي موارد اشتغال براي تامين هزينه هاي تحصيل چندان به تغذيه خود رسيدگي نمي كنند كه واقعاً در سلامت دانشجويان تاثير دارد.
وضعيت غذاهاي سلف سرويس هاي دانشگاهها كه به طور متوسط تعريف چنداني ندارد.
اگر با اين بودجه ايي كه صرف ساخت و تجهيز وبازسازي خوابگاههاي دانشگاهها مي شود اگر صرف ساختن دانشگاه در نقاط پرجمعيت كه تراكم جمعيت جوان
ونوجوان در آن بالاست صرف شود ويا صرف تحفيق در دانشگاه شود فايده اش براي كشور وآينده بيشتر است. الان اين هدررفت بودجه براي ساختن خوابگاههاي اضافي ناشي از تفكرات ضدبومي گزيني در گذشته است.

نكته مهمي ديگري است كه متاسفانه بايد از ديد فمينيستي به مساله زن دست برداشت. ا تساوي وبرابري زن ومرد شعار پو سيده است كه غربيها براي نابود كردن نهاد خانواده كه ركن اجتماع است درست كرده اند.
حضور 60 در صدي خانمها در كنكور امسال زنگ خطر را به صدا در آورده است.
عواقب اين خطر آينده جامعه را تهديد مي كند. دور كردن زن از خانه و كمرنگ كردن نقش زن در خانواده و كمرنگ شدن نقش مادر درتربيت فزرندان از استرتژي هاي ناتوي فرهنگي است كه هم اكنون شاهد آن هستيم و رسانه هاي غربي با به به و چه چه اين مساله را مطرح مي كنند. مادري بزرگترين نقش يك زن است.
كه هيچ چيز جاي آن را نگرفته ونخواهد گرفت وهرچيز به آن خدشه واردكند محكوم به نابوي بايد باشد.
بومي گزيني باعث مي شود. كه تحصيل در دانشگاه بهانه تاخير در ازدواج را كاهش دهد.
بايد به اين نكته توجه داشت كه اكثر داوطلبيني كه از شهرهاي كوچك به شهرهاي بزرگ ويا مراكز استانها و كلانشهرها علل الخصوص تهران مهاجرت ميكنند بعداز فراغت ازتحصيل به شهر بومي خود بازگشت نميكنند ودر همان جا مي مانند وبه اشتغال وزندگي در محل تحصيل خود ادامه مي دهندو باعث تشديد بيكاري فارغ التحصيلان دانشگاهي در منطقه غيربومي خود مي شوند.
مثال بارز اين امر خضور حداكثري تعادا كثيري از پزشكان در تهران وتعدا بيشماري مطب وبيمارستان خصوصي ذر تهران هست ولي باين حال در بسياري از مناطق ما دچاركمبود پزشك هستيم و نيروي كار تحصيل كرده وماهر در مناطق غير مركزي
كمبود وجود دارد . (94690)
 
۱۳۸۷-۰۹-۱۹ ۰۲:۲۹:۴۶
دوست عزیز، شما ظاهرا از درس و دانشجویی چیزی نمی دانی و الا با چند تا ایراد بنی اسرائیلی سر و ته قضیه را هم نمی آوردی.
اگر عمری را صرف درس خواندن می کردی، حاضر بودی با زحمت زیاد، چون عده ای به جای راه حل یابی به دنبال پاک کردن صورت مسئله هستند، به دانشگاهی سطح پایین رضایت بدهی؟
حتی سطح دانشگاه های تهران هم بسیار متفاوت است. من در دانشگاه تهران لیسانس مهندسی کامپیوتر گرفتم و الان در علم و صنعت درس می خوانم و به شدت حسرت فضا و جو علمی و پویای آن جا را می خورم.

در ضمن همه هم مجبور نیستند بروند جای دیگری درس بخوانند. کسی که دوری از شهرش برایش سخت است، خب در انتخاب رشته اش شهر خودش را بزند، دلیلی ندارد که یک عده بخواهند برای زندگی و سرنوشت همه تصمیم بگیرند و راه انتخاب را برای کسی که توانایی وو استعدادش را دارد، ببندند.
این جناب نمایندگان مجلس، اگر اتفاقی که امسال برای داوطلبان ورود به دانشگاه افتاد، برای بچه های خودشان می افتد، باز هم این طوری پافشاری بر باطلشان می کردند؟

وقتی چنین تصمیمات احمقانه ای که متاسفانه کم هم نیستند را می بینند، بیشتر به کسانی که دانشگاه های کشورهایی مانند مالزی و هند و مانند آن را به ایران ترجیح می دهند، حق می دهم.
چنین تصمیمات بدون فکر و یکباره که بدون اندیشیدن به عواقب آن و حتی بدون اعلام رسمی و صریح به داوطلبان، اجرا می شود، چیزی جز ظلم مسلم و ناحق کردن حق بسیاری آدم و بی اعتنایی بهه سرنوشت عده زیادی از جوانانمان نبوده است.

می توانید خود را جای افرادی که قربانی این تصمیم شدند، بگذارید؟ واقعاً چه احساسی می داشتید اگر شما یکی از آنها که با رتبه های دو رقمی هیچ جا قبول نشدند بودید، و می شنیدید که رئیس سازمان سنجش با بی خیالی می گوید که تقصیر از انتخاب رشته خودتان است! (95254)
 
ابراهیم
۱۳۸۷-۰۹-۱۳ ۱۷:۴۰:۵۸
اگر کشور ما به گونه ای بود که مناطق آن از جهت توسعه توازن قابل قبولی داشت، مثلا مانند انگلستان که من الان هستم، سپس بهانه هایی نظیر خوابگاه شاید منطقی جلوه می کرد، اما در جایی که تمام سرمایه های علمی و غیر علمی در تهران و چند شهر دیگر متمرکز شده، این کار باعث می شود که دانشجویان شهرستانی در دانشگاه های با کیفیت پائین محل سکونت خود درس بخوانند و لذا شاهد رشدی هم در آینده نباشیم و تهرانی هم خودشان از امکانات خودشان بهره مند شوند.
به عنوان یک دانشجوی شهرستانی که حدود 8 سال در دانشگاه صنعتی شریف درس خوانده است، باید بگویم که این ظلم بسیار بزرگی به مناطق دیگر کشور است. اگر خوابگاه ندارید، خوب بسازید. ماشاءالله که دست به ساخت و عمران این دولت از تمامی دولتهای دیگر بهتر است و تعجب است که مشکل فیزیکی را می خواهید به وسیله وضع قوانین اجتماعی حل کنید، آن هم با این هزینه های سرسام آور برای توسعه کشور! دولت برای تمام مردم می خواهد خانه بسازد، حال توان ساخت چندتا خوابگاه را ندارد؟ (94695)
 
۱۳۸۷-۰۹-۱۳ ۲۳:۲۷:۲۱
چرا دولت با ساخت خوابگاه مشكلات دانشجويان كه آينده سازان اين كشور هستند را حل نميكند. چرا بودجه كافي به اينكار اختصاص داده نميشود. --- چراغي كه به خانه رواست به مسجد حرام است! (94724)
 
۱۳۸۷-۰۹-۱۴ ۲۰:۴۷:۳۷
دولت اگرم خوابگاه بسازه - خوابگاه دختر و پسر رو فقط با فاصله 100 متري ميسازه كه بعد از روبروي پنجره اتاقها دختر و پسر با هم تبادل نظر و .... داشته باشند!
اين نوعي ابتذال نيست !؟ (94810)
 
ابوذر
۱۳۸۷-۰۹-۱۵ ۰۱:۲۰:۰۶
جای تردید نیست که نویسنده مقاله از بانوان است .به هر حال چند سوال وچند دلیل
1-اولا منابع این امار چیست؟
2-مگر به نظر نویسنده اخذ مدرک مساوی با کار است؟
3-ایا می شود امار وارقام یک جامعه را با فرهنگ ورسوم یک جامعه دیگر مقایسه کرد؟
2-تقریبا همه مردم ایران می دانند هر جا که یک دانشگاه خاص ودر هر شهری هر چقدر هم که دار العباده باشد ،شعبه زد در انجا وضعیت فرهنگی ومشخصا امار بی وبند وباری سینوسی رشد کرد وباعث مشکلات فرهنگی عدیده گردید
4-مگر در جوامع غربی زنان از نقش خود راضی هستنند که ایشان انان را ملاک قرارمی دهند جالب است بدانند اکثر زنان اتحادیه اروپا که کارمند بوده در یک نظر سنجی ،بودن در کنار خانواده وتربیت فرزند را بر شغل خود ترجیع داده
5-ما همیشه دچار افراط وتفریط می شویم .ما با دستان خودمان داریم فرهنگ وروابط اجتماعی سالم خودمان را در افق سیاه ونا پیدا غرب ذبح می نماییم.
ما کار وتلاش وهنر وصنعت وتولید وکوشش ناب زنان روستا هارا داریم در هیاهو \"مدرک گرایی\" به باد می دهیم.مگر غایت دیدگاه مدرک گرایی تولید ثروت نیست انان که دارند بدون هیچ ادعایی اینکار را می کردند یا باید گفت می کردند
5-دوری فرزند ان هم دختر در ان سنین وبدون هیچ یاوری چه مشکلات عاطفی برای خانواده به ارمغان اورده؟ ایا فکر این را کردیم ویا فقط به فکر امار سطح تحصیلات هستیم ایا نباید اماری از ناراحتی واسترس های خود ساخته این دو الی سه ده برای جامعه داشته باشیم و این همه بر می گردد به روحیات تجدد طلبان وبه دنبال سرب جاه ومقام وثروت
6-خوب علم چیست ؟تنوع شاخه های مختلفی علمی به حدی گسترش یافته که تصور اینکه حتی یک گروه چند صد نفری نیز به همه علوم بشری احاطه پیدا کند نیز ساده انگاری است .پس ما باید در برداشتمان از مدرک، کمال،ارزش،علم،وتحصیل تحول ایجاد کنیم امروز نماد علم به نوعی فناوری مربوط به حوزه رایانه -سخت افزار یا نرم افزار-است جالب است بدانید تعداد زیادی از دکترها -در همه شاخه ها- شاید به اندازه یک \"هکر\"دبیرستانی از رایانه ندانند؟ خوب این نقص ما است که تنها کسب کمالات را رفتن به دانشگاه بدانیم وایضاء کار نون واب دار و تشخص ومقام اجتماعی ومتاسفانه قانون گذاران نیز بر این معرکه را داغ نکه می دارند
ما که به هر حال به انان اقتدا می کنیم بهتر است ببینم ایا انان نیز به همان دیدی که ما به علم ومدرک نگاه می کنیم انان نیز از همان منظر؟ (94842)
 
آرش
۱۳۸۷-۰۹-۱۸ ۱۱:۱۸:۲۴
هنوز قضيه كردان فراموش نشده كه ايشان از غرب و مدرك گرائي انتقاد مي كند.
احترام به حقوق همه انسانها از زن و مرد واجب است و نبايد كسي را به صرف مصلحت از حق تحصيل علم محروم كرد.
بي علاقگي به ازدواج و بي بندوباري هاي اجتماعي خود معلول مشكلات ديگري هستند كه همواره سعي در انكار آن داشته ايم.
بسياري از ازدواجها به دليل مشكلات مالي و تورم و عدم امكان تهيه مسكن به طلاق مي انجامد.
اختلاف طبقاتي شديد و سيل نوكيسگان رانت خوار كه از روستاهاي دور به تهران آمده اند و در كاخهاي شمال شهر ساكن شده و با خودروهاي آخرين مدل به جوانان فخر فروشي ميكنند، چنان آينده تاريكي را تصوير ميكند كه كسي به فكر ازدواج هم نمي افتد. (95177)
 
ناشناسقلی خان
۱۳۸۷-۰۹-۱۵ ۰۲:۴۲:۰۶
اصولا دانشگاه محل تحصیل علم است و جذب دانشجو فقط باید بر اساس میزان رتبه آنها در کنکور و یا هرگونه سنجش علمی دیگر انجام پذیرد. محدودیتهای جنسی و قومی و یا بومی گزینی باعث ضایع شدن حقوق آنهایی میشود که از توان و استعداد علمی بالاتری برخوردار هستند. (94847)
 
بهناز
۱۳۸۷-۰۹-۱۵ ۰۸:۱۰:۳۰
حقيقتا\" اعمال سهميه بندي جنسيتي كار اشتباه و كاملا\" مردود از سوي اكثريت كشورهاي جهان است. (94853)
 
دانشجوی ایرانی(آرمین)
۱۳۸۷-۰۹-۱۵ ۲۳:۵۰:۳۳
سلام

حرف های شما را تا حدودی قبول دارم البته مطمعنا بیشتر از تنظیم کنندگان آن...

خب من خودم دانشجوی مهندسی شیمی دانشگاه تهران هستم...
اما اصلا از اینکه دانش قابل توجهی در علم و زندگی خودم احساس نکردم جز یدک کشیدن اسم دانشگاه تهران.
به نظر من در وهله ی اول باید سطح علمی زیر ساختار های علمی را بالا برد.
و درپس آن بجای سهمیه بندی در دانشگاه ها واحد درسی مختص دختران گذاشت تا در جهت حفظ خانواده آموزش ببینند نه اینکه نگذارند بیایند دانشگاه و در خانه به اجبار بمانند.

و از جهتی هم بجای سهمیه بندی منطقهای که دلیلش جلوگیری از مهاجرت هست.
در هر استان دانشگاهی مطابق با معیارها و سطح آموزشی دانشگاه هایی از قبیل شریف،امیرکبیر و تهران احداث شود ...آنوقت کسی دیوانه نخواهد بود هزینه اضافی کند و به تهران بیاید ...از دیده دیگر حتی میتوان انتظار داشت دانشجویان از تهران به شهرستان ها مهاجرت خواهند کرد.

از طرفی هم دل من خیلی بیشتر از زیاد از دولت نهم پر است --- (94856)
 
سعيد
۱۳۸۷-۰۹-۱۶ ۱۳:۱۰:۲۷
خداي،ا براي علاقمندان به تحصيل علم، فضاي امن و كافي و براي جويندگان كار، كار در خور شأنشان، قرار بده.
خدايا! بيش از ما را به خود وامگذار. (94975)
 
علیرضا کاظمی
۱۳۸۷-۰۹-۱۷ ۱۸:۳۹:۲۰
از توجه شما به این موضوع مهم بسیار سپاسگزارم.

من پسر هستم و در دانشگاه شیراز تحصیل می کنم. حقیقت این است که از میان دختران و پسران هر دو گروه انسان های بسیار مستعد وجود دارد که باید برای تحصیل به استعداد بسیار توجه شود.
دو نکته مهم د موفقیت استعداد و پشتکار است که هر کس بهر ای از هر کدام از این دو برده باشد در موفقیت و رتبه تحصیلی نمایانگر می سازد نه در محل تحصیل و تولد خود.

فرضا که بحث بومی سازی و تسهیم جنسیتی مشکلاتی را حل کند (که این فرض نادرست است طبق تحلیل نسبتا مناسب ارایه شده در این مقاله) اما به هر حال این مشکل را اضافه می کند که ما نعمت خدا را در جای خود به کار نبرده ایم و بدین سان تباه کرده ایم. چون حق کسب تحصیل در دره اول برای افرادی هست که یا با استعداد فراوان یا پشتکار زیاد یا هر دو برای کسب آن می کوشند. اگر دیگران را مقدم بداریم و مکان های برتر علم جویی را به آنها واگذار کنیم باعث حرام کردن نعمت های خدادا می شود و اصراف است و به نوبه خود ناسپاسی و نا شکری است.

به امید روزی که تصمیم ها عاقلانه و کارشناسانه و مطابق منفعت کشور و در راستای احقاق حقوق انسان های واقعا محق گرفته شود. (95130)
 
ج.
۱۳۸۷-۰۹-۱۸ ۰۱:۴۷:۰۲
چرا به جای طرح بومی سازی طرح های دیگری مثل تامین مالی دانشجویانی که در شهر خودشان درس میخوانند و از امکانات خوابگاه استفاده نمیکنند انجام نمیشود ؟ یا حداقل نوعی تشویق مالی برای آنها در نظر گرفته شود نه اینکه به زور از ورود دانشجویان ممتاز شهرستانی به دانشگاه های برتر کشور جلوگیری شود . (95150)
 
علي
۱۳۸۷-۰۹-۲۰ ۱۹:۱۳:۱۲
در اين سهميه بندي يك رويكرد امنيتي هم وجود دارد كه عموما در حاشيه مي ماند و از آن سخن گفته نمي شود. مثلا تغيير نسبت جنسي در كاهش بحران در دانشگاه تاثير دارد والا كيست كه نداند كه اولويت اشتغال با مردان است كه در جوامعي مثل ما قانونا و عرفا تامين كننده معاش خانواده هستند؟ كيست كه نداند اين همه زن خانه دار ليسانس و فوق ليسانس و منشي .... همه از عوارض تغيير نسبت جنسي در پذيرش دانشجو است؟ (95418)
 
hossein
۱۳۸۷-۰۹-۲۱ ۰۹:۵۴:۲۷
این خارجی گفته ایران 60 هزار اتاق عمل قلب لازم داره شایدگفته ششصد عدد و شما قربا نشان برم انگلیس تان ملق می زند ما در سر تا سر کانا دا و امریکا این تعداد را نداریم شما چرا در ایران شدهائید خوره جان مملک تان و مردم را دل سرد می کنید و منفی بافی و بابا دست بردارید زندگی همه جا همین رنگ است
go to my page
www.canadaright.com (95516)
 
لیلا
۱۳۹۳-۰۳-۰۸ ۲۳:۲۸:۴۵
کاش یه نفر پیدا میشد که گوش شنوا داشت واسه شنیدن حقیقت اگه پسرا نمیخوان درس بخونن جورشو ما باید بکشیم؟؟آخه این کجای عدالته؟بعدم میگن تساوی حقوق زن و مرد! (2172084) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۰۵-۱۴ ۲۳:۳۲:۲۵
سلام ایا تاهلم سهمیه داره؟ (2289015) (alef-13)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.