«فلسفه هنر رایانه‌ای»؛ دومینیک مک آیور لوپس؛ ترجمه عرفان قادری؛ نشر ققنوس هنر نزد رایانه‌ها است و بس؟

سید طاها باقی‌زاده،   3981213210

با این کتاب هم با انواع هنرهای رایانه‌ای آشنا می‌شویم و هم به پرسش‌های برآمده از آنها. برای مثال دخالت رایانه در هنرهای هفت‌گانه بسیار شنیدنی است، و اتفاقاً داستان از این‌هم جذاب‌تر می‌شود!

هنر نزد رایانه‌ها است و بس؟

«فلسفه هنر رایانه‌ای»

نویسنده: دومینیک مک آیور لوپس 

مترجم: عرفان قادری

ناشر:  ققنوس، چاپ اول 1397 

216 صفحه، 21000 تومان

 

****

پانزده‌ساله که بودم، به‌خاطر این‌که نسبت به‌هم‌سن‌وسالانم خط زیباتری داشتم، با تشویق خانواده‌ام به‌کلاس‌های خوشنویسی رفتم. هر هفته ساعت‌ها وقت می‌گذاشتم تا بتوانم مشابه استاد و مطابق سرمشقش بنویسم. هر جلسه، استاد خط مرا بررسی می‌کرد و از گوشه و کنارش ایراد می‌گرفت و من تلاش می‌کردم تا ایرادهای جزئی را برطرف کنم. این تلاش‌ها بی‌حاصل نبود. بعد از سه‌دورۀ چندماهة آموزشی که با موفقیت پشت سر گذاشتم، نستعلیق و شکسته‌نستعلیق را زیبا و چشم‌نواز می‌نوشتم. اندکی بعد، به‌طراحی گرافیکی علاقه‌مند شدم. چیزهایی ازش یاد گرفتم، و روی رایانۀ قدیمی خانه‌مان فتوشاپ و چند برنامۀ کمکی که تعریفشان را شنیده‌بودم، نصب کردم. یکی از برنامه‌ها به‌شکلی ابتدایی خط نستعیلق را حروف‌چینی می‌کرد، ولی شکل حروف درست و دقیق بود. من که فتوشاپ را هم بلد بودم، یک خروجیِ تصویری از حروف‌چینی آن برنامه می‌گرفتم و در‌ فتوشاپ ترکیب خوبی از حروف را کنار یک‌دیگر می‌نشاندم. دستانم سیاه نمی‌شد، مرکب مصرف نمی‌شد، صدای کشیده‌شدن نوک قلم روی کاغذ، اعصاب اهل خانه را مورد لطف قرار نمی‌داد، کار خیلی سریع‌تر به‌نتیجه می‌رسید، خطاها قابل اصلاح بود و از قضا خروجی هم از نظر قواعد خوشنویسی چشم‌نوازتر بود و نمرۀ بهتری می‌گرفت. آن‌زمان، حاصل کار مرا به‌این نتیجه رسانده بود که همۀ روزهایی را که برای آموختن خوشنویسی صرف کردم هدر شده، و خوشنویسی اصلاً هنر نیست، زیرا یک برنامۀ‌ زپرتی کامپیوتری مثل آب‌خوردن آن را شبیه‌سازی کرده‌است. دیگر دست به‌قلم نمی‌بردم و هر موقع دلم هوای یک طرح خوشنویسی به‌سرش می‌زد، به‌سراغ رایانه می‌رفتم. روزی، یکی از خویشان به‌منزل ما آمد و سراغ از کارهای تازۀ خوشنویسی من گرفت. ماجرا را برایش گفتم. دل‌جویی کرد و گفت «کامپیوتر هیچ‌وقت نمی‌تواند هنرمند باشد. کاری که با کامپیوتر انجام می‌شود هم هیچ‌وقت هنرمندانه نیست. هنر آن است که با دست تو رقم بخورد. کامپیوتر هرچه‌قدر هم کارش را خوب انجام بدهد، اثرش اثر هنری نیست. همین‌کاری را که با کامپیوتر می‌کنی، اگر با قلم بنویسی، حتی اگر به‌آن زیبایی هم از آب در نیاید، ارزش هنری دارد و بهتر است». عجب! همین‌کار را وقتی با دستانم انجام دهم هنرمندانه است و وقتی به‌وسیلۀ رایانه انجام دهم هنرمندانه نیست؟! شما چه‌طور فکر می‌کنید؟

با این کتاب هم با انواع هنرهای رایانه‌ای آشنا می‌شویم و هم به پرسش‌های برآمده از آنها. برای مثال دخالت رایانه در هنرهای هفت‌گانه بسیار شنیدنی است، و اتفاقاً داستان از این‌هم جذاب‌تر می‌شود! همان زمانی که من به‌کمک یک برنامۀ زپرتی رایانه‌ای مشغول چیدن حروف نستعلیق در کنار هم بودم، در آن‌سوی دنیا داشت اتفاقات عجیب‌غریب‌تری توسط رایانه‌ها می‌افتاد. دیوید کوپ در دانشگاه استنفورد دستگاهی ساخت به‌اسم «امی» که به‌سبک آهنگ‌سازان بزرگ، قطعات جدید موسیقی می‌نوشت. امی یک رایانه مجهز به‌نسخه‌های قدیمی از هوش مصنوعی بود. کیفیت نتیجۀ کار چه‌طور بود؟ دومینیک لوپس می‌گوید که خودش شاهد بوده که کوپ دو سونات پیانویی راخمانینفی را مقابل گروهی از اساتید موسیقی اجرا کرد. یکی از آن‌ها را خود راخمانینف ساخته بود و دیگری را امی. گروه موسیقی‌دان‌ها و نوازندگان نتوانستند تشخیص بدهند که کدام‌یک کار خود راخمانینف است. آیا به‌نظر شما کار امی –که یک رایانه است- هنرمندانه نیست؟ آیا کم‌تر از اثر خود راخمانینف ارزش هنری دارد؟

این سؤال‌ها را امروزه دربارۀ گسترۀ وسیعی از هنرها می‌توان پرسید. معماران در رایانه ایدۀ ذهنی‌شان را به الگوهایی تبدیل می‌کنند که برای مهندسان عمران قابل فهم و اجرا باشد. موضوع دربارۀ طراحان صنعتی نیز همین است. نویسندگان آثار خود را در رایانه تایپ می‌کنند. صفحه‌آرایان و طراحان جلد کارشان را با رایانه انجام می‌دهند. حتی ممکن است خوانندگان، اشعار و داستان‌ها را در نسخه‌های الکترونیکی بخوانند. دور نیست که طراحی‌های گرافیکیِ هوش مصنوعی با آثار طراحان خوش‌نام رقابت کند. پای رایانه به‌عرصۀ هنر باز شده. حالا این‌که بخواهیم دربرابر هنر دانستن یا ندانستن آثاری که به‌رایانه ربط دارد سرسختی نشان دهیم، حقیقت را تغییر نمی‌دهد. و اما حقیقت چیست؟ این‌جاست که پای فلسفۀ هنر وسط کشیده می‌شود تا تکلیف این وضیعت نسبتاً تازه را روشن کند.

لوپس که نامش در بند قبلی آمد، مؤلف کتاب «فلسفۀ هنر رایانه‌ای» است، و در همان فصل‌های ابتدایی دربارۀ هنر دیجیتال سخن می‌گوید. هنر دیجیتال گونۀ تازه‌ای از هنر نیست. هر هنری که امروزه می‌بینیم به‌صورت دیجیتالی کدنویسی شده‌ یا با کدها مرتبط است، هم‌چنان ریشه در گونه‌های قدیمی هنر دارد. رایانه و هنر دیجیتال، بر قامت هنرهای کهن لباس تازه‌ای پوشانده، و چنین نیست که پیکرهای نوینی در عرصۀ هنر آفریده باشد. اما نکته اصلی کتاب در این است که لوپس بین هنر دیجیتال و هنر رایانه‌ای تفاوت می‌گذارد،‌ و هنر رایانه‌ای را به‌عنوان گونۀ جدیدی از هنر معرفی می‌کند. کار رایانه در حد ابزاری تازه در خدمت هنرهای کهن باقی نمانده. رایانه‌ها فرصت خلق ایده‌های جدیدی را به هنرمندان بخشیده‌اند.

لوپس در «فلسفۀ هنر رایانه‌ای» فهرست قابل اعتنایی از آثاری را ذکر می‌کند که به‌کمک رایانه ظرفیت‌هایی بدیع برای ظهور و بروز یافته‌اند. از شاخصه‌هایی که در هنر رایانه‌ای بیش از نمونه‌های قدیمی‌تر آثار هنری دیده‌ می‌شود، تعاملی‌بودن برخی آثار است. مخاطب خود بخشی از اثر را می‌سازد، در آن دست‌کاری می‌کند،‌ و نتیجۀ اقدامش را در اثر باز می‌یابد. رایانه، به‌کمک شبکۀ گستردۀ جهانی، نسخۀ اصلی یک اثر هنری را هم‌زمان در دست هزاران نفر قرار می‌دهد، چرا که خروجی اثرش بر نمایشگر رایانه‌ای نقش می‌بندد، و این خروجی در هنر رایانه‌ای همان‌قدر اصیل است که تصویر مجسم شده روی بوم در یک نقاشی کهن. این وضعیت، گستره‌ای از پرسش‌ها را پیش می‌کشد. لوپس دربارۀ چیستی هنر رایانه‌ای بحث می‌کند. آیا قرار است هر کاری را که صرفاً در آن از رایانه کمک‌ گرفته شده است، یک اثر هنر رایانه‌ای بدانیم؟ خیر، اما چه شرایطی لازم است تا یک اثر هنری، هنر رایانه‌ای را نمایندگی کند؟ این بحث به‌سادگی به‌پایان نمی‌رسد و دامنه‌دار است، اما پس از آن‌که بالأخره جوابی به‌آن داده شد، نوبت به‌ارزیابی آثار هنر رایانه‌ای می‌رسد.

هنر رایانه‌ای گستره‌ای بسیار وسیع‌تر از چیزی دارد که در نگاه اول به‌ذهن یک مخاطب عام می‌رسد. پرفورمنس‌هایی که رایانه در آن‌ها حضور جدی دارد، مصداق‌های جذابی از هنر رایانه‌ای هستند که در کتاب به تفصیل مورد بحث قرار می‌گیرند. پیش از مواجهه و شناختن این نمونه‌ها، هر تأملی که دربارۀ هنر رایانه‌ای داشته‌باشیم، ناقص و کوته‌بینانه خواهد بود. در جهانی که هر روز بیش‌تر از روز قبل، خود را در اعماق رایانه‌ها مخفی می‌کند و تعاملش را با انسان‌ها، به‌واسطۀ ابزارهای دیجیتال امکان می‌بخشد؛ ناگزیر باید تکلیف هنر را هم در این میان با دقت‌های موشکافانۀ فلسفی و تأملات زیبایی‌شناسانه بررسی کرد. چیستی هنر رایانه‌ای، ملاک ارزیابی اثر هنری، نحوۀ تعامل اثر با مخاطب در نمونه‌هایی پیچیده و جالب از هنر رایانه‌ای، و گسترۀ حضور هنر رایانه‌ای در زندگی امروز بخشی از سؤالات مهمی است که پاسخشان را می‌توان در کتاب «فلسفۀ هنر رایانه‌ای» جست.