در مقدمه این نشست استاد ملکزاده به تعریف اجتهاد پرداخته و اینگونه نتیجه گرفت که هر دو معنای زحمت وطاقت که برای این کلمه بیان شده، از لحاظ لغوی قابل فرض هستند. به گفته ایشان، مجتهد کسی است که تلاش معرفتی خود را به جایی میرساند که در یک رشته صاحبنظر شود، البته صاحبنظر شدن در یک عرصه، به حدی امر جدی و مسیری طولانی است که هر رهروی نمیتواند آن را بپیماید.
چنانکه علامه طباطبایی در تعریف جایگاه والای شهید مطهری میفرمایند که ایشان در این اواخر تا حدودی صاحبنظر شدند! حال اگر این صاحب نظر شدن را به نحو اخص – یعنی درباره احکام شرعی - تعریف کردیم که به آن اجتهاد گفته میشود، معنای اصطلاحی آن، برگرفته از معنای لغویاش بدین نحو مطرح خواهد بود: استفراغ الوسع فی تحصیل الحجه علی الحکم الشرعی. یعنی به کار بردن نهایت تلاش در دستیابی به حکم شرعی.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه بحث و با اشاره به اینکه اجتهاد یک روش نیست، بلکه یک عمل است که خودش روش دارد، افزود: کسی که میخواهد به این عمل دست یابد، باید مجموعهای از پیشنیازهای معرفتی و غیرمعرفتی را کسب کند.
روش اجتهادی روش استدلال ورزی شرعی و شیوه قاعده مند برای استنباط احکام شرعی است. اگر به تعاریفی که فقها از اجتهاد فرموده اند، بنگریم، اجتهاد تنها در عرصه ی فقهی آن برای ما روشن میشود؛ اما عرصه اجتهاد تنها بدین جا ختم نمیشود. در طول تاریخ، اجتهاد در عرصههای گوناگون به کار گرفته شده است. بسیاری از علما، کتب غیرفقهیشان نیز با بهرهگیری از روش اجتهاد به رشته تحریر درآمده است.
به عنوان مثال، مرحوم علامه کتاب تفسیر المیزان و مرحوم طبرسی کتاب تفسیر مجمع البیان و ... با همین شیوه نگاشتهاند. باید التفات داشت که دین محدود به حوزهی احکام شرعی نیست، بلکه علاوه بر عرصهی باید و نباید، لازم است به عرصهی هستها نیز پرداخته شود. باید به تمام ساحات زندگی انسان نگریست تا برای همهی زندگی انسان از دین پاسخی به دست آورد.
وی بحث خود را با بیان اینکه اجتهاد خودش یک روش فهم و کشف است، دنبال کرد و اشاره نمود که وقتی ما از روشهای مختلف مانند هرمنوتیک سخن میگوییم، چرا از دانش بومی اجتهاد سخن نگوییم؟ این روش از قدیمالایام میان مسلمین بوده و از مخترعات مسلمین با هدف فهم است. این روش عمدتاً برای فهم کتاب و سنت استفاده میشده است و برای منابع دیگر، کلمه اجتهاد را به کار نمیبردند؛ لکن مجتهدین برای فهم کلام دیگران نیز از این روش استفاده کردهاند. به عنوان مثال، در طول تاریخ فقها برای فهم کلام فقیهان از همین روش استفاده میکنند.
در ادامه، حجه الاسلام و المسلمین ملکزاده افزودند: با طی این مقدمات که اجتهاد به معنای عام، یک سامانه استدلال ورزی روشمند است و در تمام ساحات از این سامانه استدلالورزی میتوان استفاده نمود، بدین نقطه میرسیم که برای استخراج آراء امامین انقلاب اسلامی نیز - در همه ساحات؛ هم در هستها و هم در بایدها - میتوان از این شیوه یاری جست. باید توجه داشت که در این جا بحث از معذریت و منجزیت مطرح نیست؛ بلکه عرصه، عرصهی توصیف هستها و بایدهاست و نه تجویز آن.
بنا براین، از اجتهاد هم میتوان در عرصه عقاید و الهیات که نظام اندیشهها، شناختها، بینشها و باورهای بنیادین استفاده کرد، و هم در عرصه شریعت که نظام رفتارهاست و هم در اخلاق که نظام ارزشها و گرایشهاست. در نهایت، به این وسیله میتوان دین الهی (ما انزل الله) را در تمام عرصهها استخراج کرد و این دین را متناسب با تمام سطوح و در همه ساحات و ابعاد و زوایای زندگی بشر ارائه نمود. پس در سطوح فردی، خانوادگی، اجتماعی، حکومی و تمدنی میتوان از این شیوه بهره جست.
وی ادامه داد: با این رویکرد، به تفقه جامع دست مییابیم. منطق تفقه جامع همان استدلال است؛ اما به شکل گسترده. یعنی همانطور که تفکر و استدلال به شکل عام دارای منطق است، تفقه نیز که شکل خاصی از استدلالورزی است دارای منطق خاصی میباشد که همان منطق تفقه به معنای روش تحقیق و تفهم است و منابع آن جامع است؛ کتاب و سنت در آن هست؛ عقل هست؛ حتی استقراء را نیز در چارچوب خاصی حجیت دارد. لذا تجربه بشری نیز اگر دارای شرایط خاصی باشد، میتواند حجیت پیدا کند.
استاد ملکزاده با اشاره به اینکه ما باید برای فهم کلام مجتهدان و رهبران انقلاب از علم اصول استفاده کنیم، ادامه داد: این قواعد در عرصهی شناخت اندیشه این متفکران، کاربرد بیشتری پیدا میکند؛ زیرا امامین انقلاب خودشان فقیه هستند و به صورت علمی و فنی از این قواعد در کلام خود - خودآگاه یا ناخودآگاه - بیشتر و دقیقتر استفاده میکنند و اگر ما گاهی اوقات، از این قواعد نمیتوانیم به نحو دقیق در فهم عرفی استفاده کنیم، اتفاقاً در کلام فقها با این مشکل مواجه نیستیم.
وی خاطر نشان کرد: ما یکسری سیرههایی داریم که در اجتهاد به کار برده میشود؛ مانند اجماع، شهرت، اتفاق نظر، جمهور، اشهر، عده من اصحابنا، متاخرین و... . تا جایی که حتی بعضی از علمای نجف اشرف در دورهی اخیر، اجتهاد را به فهم آراء فقها معنا کرده بودند. پس یک بخشی از کار فقها، فهمیدن آراء دیگر فقهاست. از چه روشی استفاده میکنند؟ از همین روش اجتهادی. از از آنجایی که امامین انقلاب هم فقیه هستند، ما میتوانیم از این روش بهرهگیری کنیم.
ایشان در نهایت با بیان جزئیتر راهکار خود برای فهم اندیشه امامین انقلاب، گفت: روش مستقیم این است که ما در کلام این بزرگان بگردیم و ببینیم که به چه نحو خط کلی و چارچوب اصلی نظام و انقلاب را تعیین کردند. روش بعدی غیرمستقیم است، یعنی با کنار هم قرار دادن گزارهها از روبنای اندیشه امامین به زیربنا برسیم. به نوع دیگر، میتوان این دو روش را کل به جز و جز به کل نامید. به عنوان مثال، سخنرانیهای ۱۴خرداد هر سال که با نگاه اجتهادی، چارچوبهای اندیشه امام را بازشناسی و تعریف میکند. در جزئیات هم میتوان با تجمیع و تراکم قرائن، به نکات کلی اندیشه این بزرگواران دست یافت. در مجموع، روش اجتهاد، روش بومی و اسلامی فهم و تحلیل متن است.
خاطر نشان میشود که سلسلهنشستهای روش فهم اندیشه رهبران انقلاب اسلامی، در هسته مکتب امام خمینیرحمهاللهعلیه مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیهالسلام در آینده نیز ادامه خواهد یافت.