«پرترهها و اشخاص»
(یک تحقیق فلسفی)
نویسنده: سینتیا فریلند
مترجم: حسین عظیمی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1399
428 صفحه، 95000 تومان
****
برای علاقمندان به هنرهای تصویری این کتاب یک اثر خیلی جالب است. بعید میدانم در زبان فارسی مشابهی داشته باشد. علت جالب بودن کتاب این است که یک اثر فلسفی دربارۀ موضوعی غیرفلسفی است. منظور از فلسفی نبودن موضوعش صرفاً این است که تاکنون فیلسوفان به طور جدی و مفصل به آن نپرداختهاند، وگرنه فلسفه بهخودیخود این توانایی را دارد که هر چیزی را به موضوع خود بدل کند. در این کتاب نیز نویسنده پرترهها را به موضوع یک تحقیق فلسفی بدل کرده است. لذا میتوانیم اسم کتاب را بگذاریم فلسفۀ پرتره. اما نویسنده چرا چنین موضوعی را برای تحقیق فلسفی خود انتخاب کرده است؟
این سؤال مهم است؛ زیرا امروزه مد شده که هر چیز اجقوجقی را بفلسفند و فلسفههای اجقوجق ببافند. این کتاب از آن نوع لنترانیها نیست؛ برعکس، یک بررسی کاملاً جدی و فلسفی-علمی است. در واقع، مسئلۀ نویسنده انسانشناسی است؛ یعنی شناخت افراد انسانی. یک شخص را چگونه میتوان شناخت یا شخصیت فرد چگونه آشکار میشود؟ دیدگاه بدیع نویسنده این است که پرترهها میتوانند شخصیت افراد را آشکار کنند. این حرف خیلی نامتعارف است، زیرا کاملاً در تقابل با دیدگاههای رایج قرار میگیرد. نظر رایج را با مثالی توضیح میدهم.
فرض بگیریم که آقای «جی. گتسبی» یک شخصیت واقعی است. حال اگر بخواهیم او را بشناسیم چه باید بکنیم؟ پاسخ طبیعی یا حتی بدیهی این است که اسکات فیتزجرالد زندگیاش را روایت کرده و ما با خواندن ماجراهای گوناگونش در شرایط متنوع زندگیاش آن آدم خاص را خواهیم شناخت. خلاصۀ این دیدگاه چنین میشود که «روایت» معرف شخصیت است. نویسنده این دیدگاه را قبول ندارد و در عوض این دیدگاه را مطرح میکند که پرترهها چنین کارکردی دارند.
ادعای نویسنده این است که پرتره حاوی امکانی منحصربهفرد است؛ یعنی میتواند چیزی را از خود حقیقی شخص آشکار کند که چیزهای دیگر امکان آشکارسازی آن را ندارند. اصلاً هدف از خلق پرترهها چیست؟ اگر خوب دقت کنیم، میبینیم که خالقان پرترهها میخواستند شخصیتهای مربوطه را در پرترهها بازنمایی کنند. بنابراین پرترهها بازتابدهندۀ سویههای سوبژکتیو سوژههایشان هستند.
ممکن است کسی اعتراض کند که پرترهها همه چیز را دربارۀ شخص آشکار نمیکنند و چیزهای بسیاری ناگفته میمانند. بله؛ اما مگر روایتها همه چیز را میگویند؟ آیا روایتها سرشار از ناگفتهها نیستند؟ آیا روایتها تحریف نمیکنند و تغییر نمیدهند؟ به همین دلیل نویسنده به نقد دیدگاه «روایتمحور» هم میپردازد و از جنبههای مختلف آن را زیر سؤال میبرد، همانگونه که برای دفاع از دیدگاه مختارِ خود مباحث متنوعی را به خدمت میگیرد.
به طور کلی، نویسنده برای نوشتن این کتاب از دانشهای گوناگونی بهرهبرداری کرده است؛ بیش از همه فلسفه، تاریخ هنر، روانشناسی، جامعهشناسی، زیستشناسی – بهویژه زیستشناسی تکاملی – علوم شناختی و عصبشناسی. در همین راستا، خوانندگان نیز میتوانند از این کتاب در زمینههای گوناگونی از این اثر بهره ببرند. برای مثال، میتوان در سلفی گرفتن از خود و در تماشای سلفی دیگران به نکات مطرحشده توجه کنیم! یعنی از این کتاب میتوانیم بیاموزیم که خودِ حقیقیمان را در عکسهای سلفیمان بهتر به نمایش بگذاریم و خود حقیقی دیگران را در عکسهای سلفیشان بهتر ببینیم. البته نویسنده به عکسها هم پرداخته و اینطور نیست که فقط به تابلوهای نقاشی پرتره توجه کرده باشد.
فراموش نکنیم که ما امروزه خودمان و دیگران را از طریق نوعی پرتره معرفی میکنیم و دیگران را نیز به همان شکل میشناسیم. روشن است که سهلانگاری میتواند باعث سوءتفاهم شود. برای معرفی و شناخت بهتر لازم است که فهم دقیقتری از پرتره و چگونگی کارکردها و دلالتهایش داشته باشیم. در این صورت، میتوان روی بعد معرفتی پرترهها و سلفیها حساب کرد. هرچند آسان نیست، کار غیرممکنی نیست و تحت شرایطی خاص قدرت پرترهها آشکار میشود. برای نمونه، نویسنده میگوید:
«هنرمندان چگونه میتوانند اشخاص را بهمثابۀ سوژهها تصویر کنند؟ به این منظور، آنها باید در پرترههایشان از برخورد شیءگونه و ابزاری با مدلها حذر کنند و چنان رفتار نکنند که گویی مدلها صرفاً وسیلههاییاند در خدمت اهداف. سوژهسازی در بازنماییهایی به دست میآید که مدلهایشان را بهمثابۀ موجودات مستقل و تصاحبنشدنی نشان میدهند. آنها بیهمتا و تعویضناپذیر، پویا و خودمختارند، با مرزهای فیزیکی دستنخورده. در برخی موارد، ممکن است هنرمند تنها برخی از شروط سوژهسازی را برآورده کند و نه همهی آنها را؛ در این صورت من خواهم گفت که پرترههای آنان تا اندازهای هم مبیّن سوژهسازی است و هم شیءسازی.»
مزیت کتاب به همینجا ختم نمیشود. مباحث گوناگون و پیچیدۀ آن میتواند الهامبخش چیزهایی متعددی باشد. برای مثال، به نظرم میرسد که بهراحتی میتوان از مباحث این کتاب برای فهم یا ارزیابی دیگر هنرها استفاده کرد؛ مثلاً مباحث این کتاب برای خوانندۀ ریزبین توشهای فراهم میکنند که میتواند به وسیلۀ آن به نقد هنری فیلمهای سینمایی بپردازد. ولی ارزش غایی کتاب در این نکته است که مباحث این کتاب نوعی خودشناسی هم هست. در واقع، همۀ مطالب نهایتاً در یک نقطه جمع میشوند و آن هم شناخت خود حقیقی انسان است.
*دکترای فلسفه