تأمل در قرآن کریم کاری به غایت دشوار است بخصوص زمانی که در باب موضوعی پیچیده همچون عدالت اجتماعی باشد. ماه مبارک رمضان و اهمیت عدالت اجتماعی بهانه خوبی است تا تأملاتی کوتاه درین باب داشته باشیم.
روش شناسی فهم دیدگاه قرآن پیرامون مفهومی که تطور مفهومی در بستر تاریخ داشته و اکنون در زمره مفاهیم مدرن هم بشمار می رود، خود کار سختی ست. البته عدالت اجتماعی برخلاف مفاهیمی مانند «حزب» است. حزب و تحزب در اندیشه سیاسی مدرن به یک معناست و با آنچه در قرآن مانند آیه «فَإِنَّ حِزبَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلغَٰلِبُونَ» آمده تفاوت دارد. اما عدالت اجتماعی در طول تاریخ وجود داشته و حداقلی از ارتکاز مشترک مفهومی را در میان مکاتب، متون و اندیشه ها دارد.
با تمام توضیحات فوق بنظر عدالت اجتماعی را نمی توان بدون توجه به پرسش های امروزینش مانند دعوای خیر (good) و حق (right)، عاملیت عدالت و ... در قرآن جستجو کرد. از طرف دیگر مرور آیه های متعدد مرتبط با عدالت مانند نحل ۹۰، ص۲۶، مائده ۸، حدید۲۵، شوری۱۵، اعراف ۲۹، نساء۱۳۵، ممتحنه ۸، یونس ۴۷، انعام ۱۵، نساء ۵۸، حجرات ۹، مائده ۴۲، انعام ۱۵۲، اعراف ۸۵، هود ۸۴، اعراف ۱۸۱، بقره ۲۱۳، رحمن ۸ و ... نیز باید انجام شود تا یک میدان معنایی شکل گرفته و معنای عدالت اجتماعی قرآنی از آن استخراج شود. البته پیمودن هر دو مسیر کار سختی است.
یکی از مهم ترین بحث ها در عدالت اجتماعی، عاملیت (agency) و بسط عدالت است؛ اینکه چه کسی یا نهادی و یا به طور کل عاملی، مسئول بسط و نهادینه کردن عدالت در جامعه است؟! می دانیم که ما اکنون از عدالت فردی (individual justice) صحبت نمی کنیم بلکه محل بحث ما عدالت اجتماعی (social justice) است. عدالت فردی بیشتر در حوزه اخلاق فردی و فقه فردی از لزوم عادلانه رفتار کردن فرد صحبت می کند؛ آیاتی مانند آیه ۲۸۲ سوره بقره «وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ» که در مورد عدالت کاتب و شاهد معاملات است، یا آیه ۹۵ سوره مائده «يَحْكُمُ بِهِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ» که در باب عدالت شاهدست، در حوزه عدالت فردی هستند. اما مسأله عاملیت بیشتر در عرصه عدالت اجتماعی که عدالت در ساختار و کلیت جامعه را دنبال می کند، نمود دارد.
آیه ۲۵ سوره حدید «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» شاید شروع خوبی برای جستجوی بحث عاملیت در عدالت باشد.
پیامبران علیهم السلام با خود سه چیز دارند؛ بینات، کتاب و میزان. این سه یحتمل حاوی مواد نظریه جامع اسلامی عدالت اجتماعی ست که باید در فرایند اقامه اولا نظریه تولید و ثانیا اجرا شود. مردم که در این آیه فاعل فعل «یقوم» هستند، عامل بسط عدالت اند. اما یک نکته اساسی وجود دارد؛ این برداشت (عاملیت مردم) نباید این تصور را ایجاد کند که دولت(state) ها دیگر نقشی ندارند. شاید کلمه قسط در اینجا و تفاوت ظریفش با عدل، از همین منظر باشد با این توضیح که عدل (عدالت اجتماعی) که توزیع عادلانه منابع مهم ترین رکن آن است، وظیفه دولت هاست چرا که منابع و قدرت در اختیار آن هاست. اما قسط که معنای اخص دارد، به وظیفه مردم در برابر یکدیگر و انصاف در شراکت اشاره دارد. به عبارت دیگر، عاملیت عدالت در شرایط وجود دولت ها و حاکمیت ها (مانند جوامع کنونی) بر عهده آن هاست و پس از توزیع، اقامه قسط و امتداد توزیع و رعایت عدالت نسبت به یکدیگر، توسط عامل بعدی یعنی مردم صورت می گیرد.
آیه ۲۵ سوره حدید «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» نکات بسیاری در بحث عدالت اجتماعی دارد که نکته عاملیت از این آیه قبلاً بیان شد.
یکی دیگر از نکاتی که این آیه در بحث عدالت اجتماعی برای ما دارد مقوله «اقامه» است. اقامه عدل که بر عهده ناس یا مردم در این آیه گذاشته شده، هدف انبیا ذکر شده است.
اقامه در قرآن در آیات متعددی آمده؛ اقامه صلات مانند آیه ۵ سوره بینه؛ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ، اقامه تورات و انجیل در سوره مائده آیه ۶۶؛ وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ، اقامه شهادت در سوره مائده آیه ۱۰۷؛ فَإِنْ عُثِرَ عَلَىٰ أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا إِثْمًا فَآخَرَانِ يَقُومَانِ مَقَامَهُمَا مِنَ الَّذِينَ اسْتَحَقَّ عَلَيْهِمُ الْأَوْلَيَانِ و مانند اقامه عدالت در آیه ۲۵ سوره حدید و ۱۳۵ سوره نساء؛ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ.
علامه طباطبایی در جلد ۱۱ المیزان در باب اقامه توضیحاتی داده اند: «ظاهرا ریشه این لغت از قیام آدمى گرفته شده باشد، چون انسان ... در حال قیام مسلط بر کارها و مقاصد خود هست ... وقتى انسان بر پاى خود بایستد از هر حال دیگرى بهتر تعادل خود را در دست دارد و در نتیجه به تمامى اعمال خود از ثبات و حرکت ، دادن و گرفتن ، اعطاء و منع و جلب و دفع مسلط تر است ، و نیز کنترل تمامى قواى خویش و افعال آن قوا را در دست دارد...و قیام عدل این است که در زمین گسترده شود. و به همین منوال اقامه ، به معناى بپاداشتن هر چیز است به نحوى که تمامى آثار آن چیز مترتب بر آن شود، و هیچ اثر و خاصیتى پنهان و مفقود نماند، مانند اقامه عدل و اقامه سنت و اقامه نماز و اقامه شهادت و اقامه حدود و اقامه دین و امثال آن.»
لذا اقامه عدالت از جنس استوارترین و محکم ترین کارهاست که با سستی و رخوت و تعلل همخوانی ندارد. انسانی که میخواهد اقامه عدل کنند باید دست بر زانوان گذاشته، حالت قیام بگیرد و بایستد و تمام توان خود را برای اقامه عدل به کار گیرد.
نکته دوم این است که اقامه عدل فقط به معنای اقامه فردی نیست، بلکه باید عدالت در همه جا گسترش یابد. این نکته هم دایره وظیفه انسان نسبت به اطرافش را روشن می کند، هم یک نگاه تمدنی به او می دهد و هم مقوله انتظار و مهدویت را برای وی معنادارتر می کند.
به نظر می رسد مردم عمدتاً در بحث عدالت اجتماعی، حالت انتظار و قعود دارند تا اقامه. بدین معناکه انتظار دارند بسط عدالت در جامعه توسط حاکمیت صورت گیرد. البته این انتظار به نوعی طبیعی است چرا که در وضعیت دولت_ملت (nation_state) هستیم. دولت_ملت یا دولت ملی شکل خاصی از حاکمیت و دولت سازی مدرن است که ساختارهای اداری، اقتصادی و فرهنگی مشخص و منضبط دارد و عقلانیت سیستمی در آن در جریان است. فارغ از ارزش گذاری بر این مدل، منابع، عمدتاً در اختیار سیستم یا دولت یا حاکمیت (state) است، یعنی مردم در توزیع معادن، آب ها، جنگل ها، انرژی، گاز، نفت، یارانه ها و غیره نقشی ندارند. همین وضعیت، یک دولت حداکثری (maximum state) و نوعی دولت گرایی (statism) ایجاد میکند که مقام معظم رهبری نیز در سخنرانی سال نو در حرم رضوی فاصله گرفتن از آن را توصیه کردند.
مردمی که با این وضعیت رو به رو هستند مقوله توزیع و عدالت اجتماعی را نیز از دولت و حاکمیت انتظار دارند. حال، این انتظار، رافع وظیفه مردم و حتی حق مردم (اگر اقامه عدل را حق بدانیم چون قیام به فضایل حق انسان است) است یا خیر، بیشتر باید بررسی شود اما بنظر می رسد آیه ۲۵ سوره حدید؛ «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» برای اقامه عدل توسط مردم اهمیت خاصی قائل است.