معيارهاي دوگانه در ايالات متحده

بخش خارجی الف*، 13 اردیبهشت 94

13 ارديبهشت 1394 ساعت 23:48

كنگره ايالات متحده حتي در مواجهه با ايران، بدترين گروه ممكن را از لحاظ عملكرد حقوق بشري حمايت مي‌كند. چرا؟ يك دليل روشن اين است كه گمان مي‌كند ساير گروه‌ها توانايي اقدام عملي ندارند. بنابراين براي آنان نه حقوق بشر، بلكه قدرت عملياتي است كه اهميت دارد.


در اينكه ميان ايران و ايالات متحده اختلافاتي حتي مهم وجود دارد ترديدي نيست، همچنين نسبت به اينكه طرفين ماجرا به دلايل گوناگون و هركدام از منظر خاص خود درصددند كه اين تنش‌ها كمتر شود نيز نمي‌توان ترديد كرد و در واقع همين خواست است كه آنان را در قالب مذاكرات ۱+۵ دور يك ميز نشانده است.

از طرف ديگر نيز هركدام از دو طرف مي‌كوشند زمينه را براي كسب امتيازات بيشتر خود فراهم كنند و اين نيز طبيعي است، ولي در اين ميان سخنراني مريم رجوي از طريق ويديو در كميته‌اي از كنگره امريكا را با هيچ منطقي جز كينه‌ورزي و بلاهت نمي‌توان درك كرد. جالب اينكه اين سخنراني درباره داعش انجام شده است، مثل اينكه از القاعده بخواهيم درباره داعش اطلاع‌رساني كرده يا رهنمودي جهت مقابله با آن بدهد! {منافقین} فرصت و امكان زيادي به دست نياورد و‌الا سال‌ها پيش الگويي از توتاليتاريسم را به نمايش مي‌گذاشت كه اقدامات راديكال‌ترين بنيادگرايان در برابر آن رنگ ببازد.

البته آنان شرايط محدودي را در پادگان‌هاي خود در عراق به دست آوردند كه بدترين سيستم كنترل اجتماعي را در آنجا حاكم كردند. جالب اينكه در اعتراض به اين سخنراني، دو تن از مقامات امريكايي كه براي اظهارنظر دعوت شده بودند يا به جلسه نيامدند يا پيش از شروع سخنراني وي جلسه را ترك كردند، ولي يكي از اين دو نفر نيز نه اقدامات تروريستي آنان؛ بلكه كشته شدن چند امريكايي در چهل سال پيش به دست آنان را دليل عدم حضور خود ذكر كرده است!پرسشي كه ذهن يك ناظر سياسي را به خود جلب مي‌كند اين است كه آيا كنگره امريكا با ماهيت اين گروه آشنا نيست؟

پاسخ به‌طور قطع منفي است، زيرا اين همان گروهي است كه متحد استراتژيك صدام بود. صدامي كه جمهوريخواهان يك جنگ خانمانسوز را براي بركناري آن تدارك ديده و به اجرا درآوردند. به علاوه اين گروه مدت‌هاي طولاني در ليست سياه گروه‌هاي تروريستي وزارت خارجه امريكا بود و نيازي هم به گزارش‌هاي مستقل درباره آنان نيست، كافي است كه بيانيه‌هاي خودشان را مرور كرد تا نسبت به ماهيت آنان آگاه شد. به علاوه مي‌توان مدعي شد كه قريب به اتفاق نيروها و گروه‌هاي اپوزيسيون ايراني نيز از اين گروه ابراز انزجار و برائت مي‌كنند. پس دليل اين رفتار نمايندگان كنگره چيست؟ براي اين پرسش چند پاسخ وجود دارد، البته جمع ميان پاسخ‌ها نيز ممكن است.

۱-‌ لابي. خيلي ساده است. گروه رجوي با هزينه‌هاي زيادي كه مي‌كند، به نوعي تعداد قابل توجهي از نمايندگان كنگره را مي‌خرد! حتما تعجب خواهيد كرد. ولي واقعيت همين است. خبر آن نيز در گذشته منتشر شده و رقم ۵۰ هزار دلار هزينه تقريبي لابي هر نماينده كنگره مي‌شود.

۲-‌ البته شايد لابي به تنهايي موثر نباشد، زمينه‌هاي ديگري هم بايد باشد. مهم‌ترين زمينه منطق امريكايي حقوق بشر است؛ منطقي كه حقوق بشر را در ارتباط با منافع خود تعريف مي‌كند و نه در رابطه با ماهيت حقوق بشر.

به همين دليل هم مي‌توان از عربستان ارتجاعي حمايت كرد و اقدامات داخلي آن را ناديده گرفت. مي‌توان از حمله به يمن دفاع كرد، حتي اگر ده‌ها هزار نفر كشته و زخمي و بي‌خانمان شوند و زيرساخت‌هاي آن كشور نابود شود. مي‌توان از اقدامات اسراييل در نوار غزه به‌طور دربست حمايت كرد، مي‌توان ترورهاي مخالفان دولت اوكراين در كي‌يف را مسكوت گذاشت، و مي‌توان... در مقابل كافي است يك جاي ديگر يك فردي كه از نظر آنان ترور يا زنداني شده را تا حد خبر اول رسانه‌اي برجسته كرد و خواهان واكنش شد.

در واقع حقوق بشر در اين منطق از طريق تعريف «بشر» محدود و تبعيض‌آميز مي‌شود. و اينكه بشر را طبقه‌بندي مي‌كنند و به نسبت دوري و نزديكي آنان با ايالات متحده برايش رتبه مي‌دهند و حقوق رتبه‌هاي اول اهميت پيدا مي‌كند و ساير رتبه‌ها به ترتيب كم‌اهميت و حتي فاقد اهميت مي‌شود. درباره رفتار نمايندگان كنگره چيز ديگري نمي‌توان گفت. آنان فارغ از هرگونه ارزش‌گذاري در چارچوب منافع خودشان عمل مي‌كنند، ولي مساله مهم اين است كه چرا برخي افراد در اين سوي ماجرا هنوز گمان مي‌كنند كه اقدامات حقوق بشري امريكايي‌ها و غربي‌ها از اصالت برخوردار است و مي‌توان به آن اتكا كرد؟ چگونه مي‌توان تا اين حد از سياست‌هاي متناقض و معيارهاي دوگانه را ديد و كماكان به آنها بدبين نبود؟

كنگره ايالات متحده حتي در مواجهه با ايران، بدترين گروه ممكن را از لحاظ عملكرد حقوق بشري حمايت مي‌كند. چرا؟ يك دليل روشن اين است كه گمان مي‌كند ساير گروه‌ها توانايي اقدام عملي ندارند. بنابراين براي آنان نه حقوق بشر، بلكه قدرت عملياتي است كه اهميت دارد.

رفتارهاي مذكور تاكيد موكد بر اين واقعيت ساده است كه در تعامل ميان كشورها به ويژه با ايالات متحده، نبايد اعتماد را جايگزين قدرت بازدارندگي كرد. البته اين بدان معنا نيست كه به نتيجه مذاكرات موجود بدبين شد، بلكه برعكس براي موفقيت اين مذاكرات بايد توجه داشت كه ضمانت موفقيت در اين مذاكرات داشتن قدرت است و نه فقط روي خوش نشان دادن و اعتماد كردن. روي خوش نشان دادن فقط ظاهر و تاكتيك ماجراست.
* اعتماد


کد مطلب: 269476

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcbz9b50rhb0ap.uiur.html?269476

الف
  http://alef.ir