به بهانه جنگ لفظی دایی و مایلی کهن؛

اينها الگوی جوانان ما نيستند

بخش تعاملی الف- سيد جواد ميرخليلي، 15 مهر 92

15 مهر 1392 ساعت 8:05


بعد از گذشت يكي دو روز از جدال علي دايي و محمد مايلي كهن در رويارويي دو تيم پرسپوليس و صباي قم، مجادلات اين دو همچنان تيتر اول رسانه هاي ورزشي ماست؛ به گونه اي كه رسانه ملي نيز در يكي از برنامه هاي ورزشي خود با بيان اينكه شماها(علي دايي و محمد مايلي كهن)، الگوي جوانان اين مرز و بوم هستيد!، از آنها خواست تا به اين جر و بحثها خاتمه دهند.

در اين ميان، نكته اي كه حائز اهميت است اينكه چرا رسانه ملي و ساير رسانه ها به ويژه رسانه هاي ورزشي ميبايست اصولا اين گونه افراد را الگوي جوانان معرفي كنند؟ آيا اين دو نفر و امثال اين اقايان از شاخصه و ويژگي خاصي برخوردارند كه ديگر نخبگان به خصوص نخبگان جوان اين مملكت از آن برخوردار نيستند تا الگو باشند؟ به نظر ميرسد علت را بايد در برجسته سازي و بزرگ ساختن اين گونه افراد دنبال كرد. اگر رسانه ها و به خصوص رسانه ملي، اين قدر به مسابقات فوتبال كه البته كمترين افتخارات را در ساليان اخير از آن خود كرده اند بها نميداد الان نبايد شاهد اهميت جنگ و دعواي آنها و پخش مجادلات اين دو براي ميليونها ايراني باشيم. مگر نه اين است كه فوتبال ما هنوز بعد از سه دهه نتوانسته قهرمان جام ملتهاي اسيا شود و يا اينكه در ليگ باشگاههاي اسيا نيز اخرين قهرماني به تيم پاس بر ميگردد كه بيش از دو دهه از آن مقطع ميگذرد و تنها افتخار فوتبالي ما در اين ساليان، دو بار صعود به جام جهاني بوده است. پس چه چيز اين فوتبال اين قدر مهم است(البته در جذابيت آن ترديدي نيست به گونه اي كه ميتوان فوتبال را پرمخاطب ترين و پرطرفدارترين ورزش دنيا قلمداد كرد) اما اين قضيه در ايران به خصوص در سطح باشگاه ها چه چيز برجسته اي دارد؟ جز اينكه رقمها و قراردادهاي ميلياردي رد و بدل ميشود و بسياري از فوتباليست ها و مربيان ما در بهترين خانه ها و در بهترين نقاط شهرهاي خود ساكنند و البته متاسفانه با تحصيلات عادي كه به ندرت ميتوان در بين آنها ليسانس به بالا يافت، بهترين حقوق را با كمترين زحمت دريافت ميكنند و در جامعه نيز از شهرت برخودار هستند؛ چرا كه رسانه ها دائم اخبار و عكسهاي جور واجور آنها را در صفحه اول خود درج مي كنند و به شهرت آنها كمك مي كنند و رسانه ملي نيز كه براي دعوت از يك كارشناس مسائل سياسي، دست به عصا راه ميرود به راحتي تصاوير اينها را پخش ميكند؛ در حالي كه به خصوص در ساليان گذشته كه متاسفانه نظارتي بر زندگي عمومي اين فوتباليستها نبوده، برخي از انها در پارتي هاي شبانه و جمعهاي مختلط رفت و امد ميكردند و اينها مثلا قرار بود الگوي جامعه و جوانان ما باشند.

بنده نيز با اين نكته موافقم كه بسياري از ما با گلهاي اينها براي تيم ملي، شاد شديم و با گل زني هاي دايي و مربي گري مايلي كهن به وجد امده ايم اما اينها را همه بايد در قالب ملي تعريف كرد چرا كه شادي مردم به خاطر پيروزي تيم ملي و ايران بوده؛ كما اينكه اگر هر كس ديگري هم براي ايران اين افتخار را مي افريد ما شادمان مي شديم؛ به گونه اي كه در مقاطعي كه مربيان خارجي همچون برانكو و يا ديگر مربيان خارجي مثل ولاسكو ايران را سربلند كردند ما شادمان شديم.

بنابراين به ما حق بدهيد كه الگوي ما فلان اقايي نباشد كه هميشه يك دكمه بالاي پيراهنش باز است تا ديگران زنجير قطور گران قيمت زيباي دور گردن او را ببينند و يا فلان اقايي كه بداخلاقي و تهمت زني، شاخصه او شده است. جوانان ما به الگوهايي همچون پهلوان تختي نياز دارند تا درس اخلاق و پهلواني و ورزش ياد بگيرند و تواضع، خوب حرف زدن، نپريدن به همديگر، تهمت نزدن به هم، بداخلاقي نكردن، گذشت و عفو از هم حتي در بدترين حالات را داشته باشند؛ چنان كه ما كم نداريم چنين بازيكناني را مثل حميد استيلي، مهدي مهدوي كيا، كريم باقري و ... كه به چنين خصلتهايي شهره اند.

در خاتمه، اين يادداشت را با ياداوري حركت درس اموز مالك اشتر به پايان ميبرم كه وقتي جاهلي، اشغالي بر سر او پرتاب كرد وي با اينكه قدرت داشت تا وي را به سزاي عملش برساند، به مسجد رفت و براي وي نماز خواند و از خدا برايش طلب امرزش كرد. به اميد روزي كه همه ما الگوهاي حقيقي پيدا كنيم و الگوهاي كاغذي را به خرد ما ندهند كه به فكر جيب و شهرت خود هستند.


کد مطلب: 201110

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdccssqix2bqxs8.ala2.html?201110

الف
  http://alef.ir