درباره بیکاری در ایران

بخش تعاملی الف - امیر ایلخانی، 6 اردیبهشت 95

6 ارديبهشت 1395 ساعت 9:20




در چند سال اخیر بحران بیکاری رشد بسیار زیادی داشته است و به مرز بحران رسیده است.مساله ای که به اندازه ای جدی شده است که حتی رییس مرکز آمار ایران نیز به میدان امده و نسبت به عوارض این موضع هشدار می دهد.

بحرانی که اگر چاره ای برای ان اندیشیده نشود کشور را در شرایط نگران کننده ای قرار می دهد.

رشد فزاینده جمعیت و حجم بالای فارغ التحصیلان که از دانشگاه ها به بازار کار روانه می شوند ابعاد تازه ای به این مساله می دهد.

کسانی که چندین سال زمان خود را در دانشگاهها صرف یادگیری دانش های گوناگون کرده اند اما در عمل به دلیلی نداشتن توانایی در به فعل رساندن این دانش ها و عدم توانمندسازی از سوی نهادهایی مانند فنی و حرفه ای اکنون ناچار هستند در زمینه هایی به جز تخصص خود فعالیت کنند و این یعنی به هدر رفتن منابعی که سالها برای ان زحمت کشیده شده است.

منابعی به نام نیروی انسانی که در کشورهای قدرتمند و پیشرفته دنیا به عنوان عامل اصلی رشد قلمداد می شود و برخلاف کشورهای جهان سوم به انها به شکل سربار نگریسته نمی شود.

شاید بتوان یکی از دلایل گسترش روز افزون بیکاری به ویژه در میان قشر درس خوانده جامعه را هماهنگ نبودن رشته های دانشگاهی با نیازهای جامعه دانست.

نگاهی به کشورهای صاحب صنعت نشان می دهد که برخلاف کشور ما هیچ اصراری به دانشگاه رفتن همه ی افراد نمی شود و سیاست گذاران ترجیح می دهند بخشی از نیروهای موجود را به عنوان کارگران ماهر اموزش دهند.

سالهاست که در کشور ما کارشناسان درباره سیاست های اقتصادی موجود ابراز نگرانی می کنند و وابستگی بیش از اندازه به نفت و واردات بی برنامه را تیشه ای به ریشه صنعت نه چندان با پشتوانه ی کشور می بینند.

اگر ده سال گذشته را مورد بررسی قرار دهیم می بینیم فروش نفت بالای صد دلار همه ی شعارهایی که در زمینه کارآفرینی داده می شد رو به باد فراموشی سپرد و دولتمردان ترجیح دادند سکوت کرده و با بی اعتنایی به برنامه هایی پنج ساله ای که از طرف دولت های پیشین پایه ریزی شده بود کشور را به مسیری ببرند که نتیجه آن بیکاری گسترده ای است که گریبان جامعه را گرفته و فرصت را از هرگونه رشد ونمو می گیرد.

آیا ادامه ی سیاست هایی که باعث شد کارخانه ها یکی پس از دیگری بسته شده و سیل بیکاران را روانه بازار کرد باعث نخواهد شد که چندسال دیگر همین کورسوی امیدی نیز که وجود دارد از بین رفته وبا یک اقتصاد ورشکسته رو به رو شویم که هیچ نسخه ای بدن نیمه جان ان را سرپا نگه نمی دارد.

برپایه گفته ای کارشناسان بسیاری از کارخانه هایی که امروز فعال هستند نیز با کمتر از نیمی از توان خود کار می کنند و این یعنی سوزاندن سرمایه هایی که شاید جبرانش به همین سادگی ها نباشد.

بیکاری افزون بر آثار روانی که برخود فرد می گذارد متاسفانه بازخوردهای اجتماعی بسیار ناگواری دارد که می تواند باعث آسیب به هنجارهای جامعه شده و چهره ی شهرها را به طوری نا زیبا تغییر دهد و باعث گسترش باندهای خلافکار شود که همیشه با استفاده از احساس پاک افراد به ویژه جوانان که درپی کسب حداقل درآمد برای خود و خانواده شان هستند دست به جذب نیرو می زنند نخواهد شد.

هیچ کس نمی گوید که واردات باید متوقف شود چون به هرحال همه ی کشورها بخشی از نیازهای خود را از سرزمین های دیگر تامین می کنند اما چشم بستن روی این موضوع که حتی صنایع دستی که بومی ایران می باشد نیز حتی وارد می شود درست نیست .

امیدواریم تا فرصتی که تا پایان دولت یازدهم باقی ماند راه برای جذب سرمایه های خارجی باز شود و با جلوگیری از قاچاق که کمر اقتصاد کشور را خم کرده و همچنین نظارت بر واردات آینده ی بهتر را برای مردم ایران به ویژه نسل جوان رقم بزنیم.


کد مطلب: 347534

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcds50soyt0ok6.2a2y.html?347534

الف
  http://alef.ir