اشتباهات مردم و دولت ايران در استنباط شاخصها جهانی

دکتر یاسر سبحانی فرد، 23 خرداد 91

23 خرداد 1391 ساعت 10:22


هر از چند گاهي آماری از سازمانهای بین المللی در مورد کشورهای جهان گزارش می شود. این آمارها به گونه ای هستند که گاه به مذاق  دولت و نظام جمهوری اسلامی خوش نشسته و خوراك تبليغات رسانه ها مي شود و گاه به زیان آن بوده و طبیعتا رسانه هاي مخالفان و دشمنان  حکومت آن را چو پتکی بر سر حکومت و طرفدارانش می کوبند.این نوشتار سعي دارد با نگرشي توصيفي ، سيري گذرا در اعتبار و كاركردهاي برخي از مهمترين و پر استنادترين اين شاخصهايي داشته باشد.

الف) كاركردهاي سازمانهاي جهاني
سازمانهای بین المللی در بهترین حالت و در مثبت ترین دیدگاه ، سازمانهایی هستند در جهت ایجاد نظم در جهان  كه البته تجربه نشان داده در مواردي كه منافع هيچ قدرتي در ميان نباشد اين وظيفه به خوبي  به اجرا در آمده است ولی از دیدگاه ديگر می توان کارکردهای دیگری نیز برای این سازمانها در نظر گرفت. این کارکردها عبارتند از :

1- کنترل حاکمیت ملی کشورها
چه خوشایند ما باشد و چه نباشد ، سازمانهای بین المللی ابزاری نوین در جهت کنترل حاکمیتهای ملی می باشند.نگاهی به تاریخچه  سازمانهای رسمی بين المللي نشان می دهد که اغلب  این سازمانها از ابتدا توسط قدرتهای بزرگ ایجاد شده  و برای همین تحت سیطره آنها نیز می باشند.سازمان ملل متحد و تمامی سازمانهای وابسته به آن ، صندوق بین المللی پول ، بانک جهانی ،سازمان انرژی اتمی و غیره نمونه ای از این سازمانها هستند.بررسی اساس نامه اکثر این سازمانها نشان می دهد که این سازمانها اگر برای جلب منافع قدرتهای بزرگ اقتصادی و سیاسی ایجاد نشده باشند لااقل در مقابل زیان وارده به این کشورها مانع ايجاد خواهند نمود.عضویت در این سازمانها به طور قطع دولتها و حکومتها را ملزم می کند تا از قواعد آن پیروی کنند. بررسی ساختار این سازمانها نشان می دهد که در اکثریت قریب به اتفاق آنها کشورهای قدرتمند مثل آمریکا و اروپا در آنها دارای حق وتو و یا حقوقی بسیار فراتر از دیگران می باشند و بنابراین این سازمانها را در جهت منافع خود کنترل می کنند. ساير كشورها هنگامي از اين منافع منتفع خواهند شد كه منفعت هيچ قدرتي در خطر نباشد.به عنوان نمونه ايران در زمان دولت آقاي دكتر مصدق توانست از امتياز عضويت در صندوق بين المللي پول استفاده كند.

2-کنترل آینده کشورها از طریق شاخص سازی
از ديدگاهي ديگر ، قدرتهای برتر جهان از طریق ایجاد سازمانها ی  بین المللی درصدد هستند تا شاخصهایی را به عنوان هدف در اذهان دولتها و ملتها بنشانند. اگر آنها موفق شوند شاخصهایی را برای نشان دادن  مقیاس برتر بودن به ملتها و دولتها بقبولانند به طور خودکار آنها را در جهتی که می خواهند حرکت خواهند داد.این شاخص ها در بسیاری از موارد موجب استنباط های غلط از سوی کشورها و دولتها شده و اذهان و افكار دولتها و ملتها را در استنباط از وضع خود و يا اهداف خود دچار سرگيجه مي كند.شاخصهای معرفی شده از سوی این سازمانهاگاه با ضعیف ترین استدلالها مورد قبول سایر کشورها قرار گرفته و همگان بهبود خود در این شاخصها را برابر موفقیت خطاب می کنند و بنابراین در جهت این شاخصها حرکت می کنند.

ب) شاخصهاي مشهور
برخی از شاخصهايي که بیشتر از سايرين مورد استناد قرار گرفته و معيارهايي براي موفقيت خطاب شده اند به صورت زیر می باشند:
1- تولید اسمی ناخالص داخلی و درآمد سرانه اسمی
این شاخص که در بسیاری از مواقع مورد استفاده قرار می گیرد، از سوي بسياري از مردم و برخي دولتمردان در نقاط جهان، مبنایی برای ارزیابی وضعیت درآمدی و فراتر از آن میزان سطح زندگی در کشورها شده  و این در حالی است که این شاخص می تواند برای بسیاری از کشورها گمراه کننده باشد.در اين شاخص  کل مصرف خصوصي و دولتي و ميزان سرمايه گذاري صورت گرفته و مازاد تجاري  یک کشور را براساس دلار اندازه گیری كرده و سپس مقدار عددی بدست آمده را بر تعداد افراد آن کشور تقسیم کرده تا سهم هر فرد از تولید به دست آید. کشور ایران براساس آمار صندوق بین المللی پول در سال 2011 دارای تولید ناخالص داخلی اسمی به ارزش 482,445 میلیارد دلار می باشد که از این نظر در رتبه 25 جهان قرار دارد و اگر این عدد را بر جمعیت کشور تقسیم کنیم سرانه هر نفر در حدود 6,360 دلار می شود که رتبه ایران در جهان 79 از بين 192 كشور مي باشد . از اين نظر سطح زندگي يك ايراني در حدود 13 درصد سطح زندگي يك آمريكايي با 48000 دلار درآمد استنباط مي شود. ( نگاه کنید به منبع شماره 1  و 2 )

انتقاد : این شاخص دارای یک عیب بزرگ می باشد چرا که درست نیست یک دلار را در ایران با یک دلار درآمریکا دارای یک ارزش حساب کنیم.باید دید یک دلار در ایران چقدر ارزش دارد و چقدر با آن می توان کالا خرید و همان یک دلار در آمریکا چقدر می ارزد. به عنوان مثال ممکن است در ایران بتوان با 1 دلار 14 عدد نان خرید ولی در آمریکا 1 نان بتوان خرید و برای همین از نظر نان ارزش یک دلار در ایران 14 برابر آمریکاست و اگر نان تنها کالای مورد مصرف باشد پس درآمد ایرانی را ابتدا باید در 14 ضرب کرد و سپس با درآمد یک آمریکایی مقایسه نمود. حال با سرایت دادن این نوع محاسبه به تمام کالاها و سطح مصرف هر کالا و ضریب آن  مقیاس شماره 2 که کامل تر است بدست می آید.

2- تولید ناخالص داخلی به قدرت خرید
با در نظر گرفتن انتقاد وارده به شاخص شماره 1 شاخص دیگری در طی سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته که سطح زندگی را به گونه ای واقعی تر مورد اندازه گیری قرار می دهد. از نظر این شاخص از نظر صندوق بین الملل پول  کل تولید ناخالص داخلی ایران برابر 990,219  میلیارد دلار و رتبه 17  قدرت اقتصادي جهان  و سرانه هر ایرانی حدودا  برابر 13,053 دلار می باشد که از این نظر در رتبه69  قرار دارد . از این نظر سطح زندگی در ایران در حدود 27 درصد يك آمريكايي با سرانه 48000 دلار استنباط مي شود يعني نسبت به قبل 2 برابر بهتر استنباط مي شود  ( نگاه شود به منبع 2 و 3 )

انتقاد اول ، درآمد چگونه پخش شده است ؟ در این شاخص سران بدست آمده نشان دهنده میانگین درآمد می باشد و مشخص نیست که واقعا چند درصد مردم زندگی خوبی دارند و درآمد در دهک های اول و آخر جمعیت به چه نسبتی پخش شده و اختلاف طبقاتی چگونه است.آیا اگر درآمد سرانه در عربستان بیش از یونان است اکثر عربستانی ها بهتر از یونانی ها زندگی می کنند یا خیز کسر کوچکی از عربستان سطح زندگی بسیار بالایی دارند که باعث بالا رفتن این سرانه شده اند. جهت رفع اين مشكل مي بايست شاخصهاي برابري درآمد مانند ضريب جيني ، نسبت درآمد دهك ثروتمند به دهك فقير را مد نظر قرار داد. از نظر اين نظر ضريب جيني در ايران حدودا برابر44  و 10 درصد ثرتمند ايران حدودا 17  برابر 10 درصد فقير داراي درآمد هستند.اين شاخصها براي كشورهاي هم سطح ايران  نظير تركيه به ترتيب برابر39 و 17 و براي مالزي به ترتيب برابر46 و 28 برابر  و براي كشور شاخص دنيا يعني آمريكا 45 و 15  مي باشد. يعني وضع توزيع درآمد در مالزي بدتر از ايران ، در تركيه تقريبا برابر و در آمريكا از نظر ضريب جيني كمي بدتر و از نظر نسبت درآمد كمي بهتر از ايران مي باشد.
 ( نگاه شود به منبع 5 )

انتقاد دوم ،ايرانيان چقدر به خدمات پول مي دهند؟  این شاخص  ارزشهای تکراری و خدماتی را نیز مورد محاسبه قرار می دهد به عنوان مثال اگر در ایران مردم اکثر کارهای خود ( نصب کولر ، تعمیر لوازم منزل ، کار باغبانی ، خانه داری و غیره ) را خود انجام می دهند و در مقابل اگر در کشور دیگر مردم برای هر یک از این کارها به متصدی آن زنگ می زنند تا برای انجام به منزل بیاید آنگاه در ایران این فعالیتهای ارزش آفرین در جایی به عنوان درآمد نشان داده نمی شود. در کشورهای توسعه یافته سهم بزرگی از تولید ناخالص منتعلق به خدماتی است که در کشورهای کمتر توسعه یافته مردم خود آنها را انجام می دهند. آمارهاي تركيب بندي توليد ناخالص داخلي  نشان مي دهد كه در كل جهان به طور متوسط در حدود 62 درصد توليد ناخالص مربوط به بخش خدمات است كه اين آمار براي كشورهايي مانند ايران ، تركيه و آمريكا به ترتيب برابر48 درصد ، 63 درصد ،   76 درصد مي باشد كه اين نشان از گمنامي احتمالي بسياري از فعاليتهاي ايرانيان و در مقابل اضافه شدن بر رقم كشورهايي مانند تركيه و آمريكا است.
 ( نگاه شود به منبع شماره 6 )

انتقاد سوم وقتي درآمد بالا نشان دهنده وضعيت مناسب نيست. این شاخص همانطور که از نام آن پیداست ارزش تولید ( که برابر درآمد است ) را مبنا قرار داده و سوال اینجاست که آیا با ارزش درآمد می توان سطح زندگی را اندازه گیری کرد؟آنچه باید مد نظر باشد ارزش سود ملی یا سرانه است نه درآمد. اگر فردی ماهانه 1 میلیون درآمد داشته باشد و 1 میلیون هزینه آیا وضع او بهتر از فردی است که 300 هزار درآمد دارد و 200 هزار هزینه؟ سطح رفاه می بایست با میزان سود مشخص شود.در همین کشور ما ممکن است یک تهرانی با درآمد 1 میلیون تومان فقیر حساب شود ولی در شهری رشت با یک میلیون بهتر بتوان زندگی کرد و از تمام امکانات نیز بهره مند بود چرا که مثلا در تهران هزینه اجاره منزل و کرایه تاکسی  بالاتر است.به همین نسبت درآمد بالای هر آمریکایی باز هم نمی تواند مبین این باشد که با ضرب و تقسیم بگوییم یک آمریکایی مثلا 4  برابر یک ترکیه ای بهتر زندگی می کند چراكه يك  آمریکایی با اینکه درآمدش بالاست اما هزینه هایش هم بالاست. ( در اين زمينه شاخصي كه نگارنده از آن مطلع باشد وجود نداشت )
انتقاد چهارم زندگي فقط پول و اقتصاد نيست.  آیا سطح زندگی تنها به اقتصاد است؟آیا هر کس وضع اقتصادی اش بهتر بود زندگی بهتری دارد و خوشبخت تر است؟ جهت پاسخ به این انتقاد آخر ( سایر انتقادات به جای خود باقی است ) شاخص توسعه انسانی ایجاد شده است.

3- شاخص توسعه انسانی
در این شاخص برای اینکه تنها عوامل اقتصادی مد نظر نباشند چندین مورد دیگر غیر از تولید ناخالص سرانه مد نظر گرفته شدند که عبارتند از زندگی طولانی و سالم، دسترسی به دانش و معرفت و سطح زندگی مناسب. رتبه ایران از نظر این سرانه این شاخص در رتبه 88  و در سطح کشورهاي با  توسعه بالا قرار دارد.نمودار زير پيشرفت  ايران  از سال 1359 به بعد را در مقايسه با پيشرفت ساير نقاط جهان نشان مي دهد. روند مذكور نشان مي دهد كه ايران نسبت به جهان ، كشورهاي توسعه يافته و كشورهاي جنوب آسيا در اين 31 سال داراي رشد بهتري بوده و عملكرد بهتري داشته است.ايران در سال 1359 از نظر اين شاخص زير متوسط جهاني بوده است.  ( منبع شماره 7 )
  

آماري جالب توجه  از نمودار 2
مقايسه روند 5 كشور ايران ، كره جنوبي ، آمريكا ، تركيه و مالزي  در نمودار بالا مي تواند خط بطلاني بر بسياري از گفته ها باشد كه براي بسياري از ما بديهي تلقي شده است. نمودار فوق نشان مي دهد كه در سال 1359 ( برخلاف نظر عموم كه كره ، تركيه و مالزي را  در اين سالها عقب مانده تر از ايران مي دانند )  ايران ( خط سبز پايين )  در زمينه شاخص توسعه انساني از تمامي اين 4 كشور عقب تر بوده و با رشد بيشتر نسبت به سايرين امروزه از تركيه جلوتر و فاصله خود را با مالزي  ( خط فيروزه اي ) كرده. به نظر مي رسد فاصله ايران و كره جنوبي  ( خط سورمه اي پايين ) در اين 32 سال حفظ شده است.
( منبع شماره 8 )
انتقاد : انتقادی که به این شاخص وارد است این است که چرا تنها این موارد معدود  باید نشان دهنده خوش بختی و توسعه انسانها  باشند؟چه کسی آن را انتخاب کرده؟عوامل روانی و استرس مردم چه نقشی دارد؟معنویت آیا در سطح احساس خوش بختی تاثیر ندارد؟آیا تنها طول زندگی مهم است یا کیفیت زندگی طولانی مثل سلامت هم مهم است؟و این سوالات مهمی است که ممکن است کشوری که در آن شاخص توسعه انسانی پایین است  زندگی بهتری جریان داشته باشد.

4- نرخ ارز
شاخص دیگری که در جهان ممکن است موجب گمراهی دولتمردان یا مردم شود نرخ ارز است. مردم در دنیا ممکن است با استفاده از نرخ برابری پول خود با دیگری چنین استنباط کنند که کشورشان از دیگری قوي تر و یا ضعیف تر است و این درحالی است که ارتباط زیادی در این بین وجود ندارد.برابری نرخ ارز ها معمولا تحث تاثیر عواملی مانند نرخ تورم، سیاست صادراتی و وارداتی دولتها ، سیاست تبدیل و درآمد زایی داخلی دولتها از پول خارجی ، عوامل روانی و سفته بازی مردمی و تقاضا برای یک ارز در کشور و بسیاری دیگر از عوامل  باشد که بسیاری از این عوامل ربطی به قدرت اقتصادی ندارد. به عنوان مثال در کشور ایران نرخ ارز به دلایل گفته شده بسیار گران تر از ارزش واقعی اش مبادله می شود.برای محاسبه نرخ واقعی ارز ( مثلا دلار ) یک راه استفاده از قدرت خرید است.ابتدا باید دید 1 دلار در امریکا برابر چقدر کالا است و سپس همان مقدار کالا را در ایران باید به ریال تبدیل نمود.اگر به مثال نان در شاخص شماره 2 توجه شود می توان نرخ دلار را بر اساس قدرت خرید نان تعیین کرد و با سرایت آن به تمام کالاها نرخ واقعی دلار را تعیین نمود. محاسبات صندوق بین الملل پول تولید ناخالص بر اساس قدرت خرید ایران را 990,219  و بر اساس اسمی را 482445  میلیارد دلار تعیین کرده و بنابراین می توان گفت به محاسبات صندوق پول نرخ دلار در ایران حدودا 2  برابر گران تر است یعنی برای نرخ دلار واقعی نرخ دلار بازار فعلی را تقسیم بر این عدد نمایید تا به عدد واقعی بر اساس صندوق پول برسید.وانگهی ارزش برابری ارز یک عدد اسمي است به عنوان مثال اگر دولت ايران مانند برخي دولتهاي ديگر مثلا 3 صفر از پول ملي حذف كند‌آنگاه مي توان گفت وضع ايرانيان بهتر از قبل خواهد بود؟

5- رشد علمی
دولت و حكومت ايران طي يك سال اخير بسيار در تبليغات خود به رشد سريع علمي كشور اشاره دارد. مبناي اين آمار گزارش سايت تامسون- رويترز منتشر كننده مقالات آي اس آي مي باشد.  با اينكه در اين گزارش ايران  رتبه 15 را در توليد علم دنيا دارد و بيشترين رشد را در جهان به خود اختصاص داده باز هم بايد توجه كرداين شاخص تنها يك صورت اسمي از تعداد مقالات است. اماسوالات مهمي كه بايد به آن پاسخ داده شود اين است كه  چند درصد از اين مقالات واقعا مسئله ايران را حل كرده؟آيا مقالاتي كه چاپ مي شوند بايد مشكل ما را حل كنند يا مجله مبداء را ؟ كه البته مورد دوم درست است. ما سالانه در حال حل بسياري از مسائل مجلات و نهادهاي علمي خارجي هستيم نه الزاما مسائل ايران . رشد در اين زمينه مناسب است اما بايد داخل محور باشد. به عنوان مثال بسياري از تحقيقاتي كه روسها منتشر مي كنند سري و يا به زبان خود در مجلات خودشان است و اين در جايي ثبت نمي شود.

نتيجه
در مورد شاخص هاي بين المللي در ابتداي امر مي بايست نسبت به صحت شاخص تشكيك نمود. سوال  دسته اول اين است آيا شاخص مورد نظر با فرهنگ ، اعتقادات و افكار ما همخواني دارد؟آيا شاخص زندگي را بايد ديگران براي تعريف كنند؟ به عنوان مثال بهبود وضعيت زندگي خوب است اما آيا اين تمام زندگي است؟آيا طبق اعتقادات ما زندگي تنها براي مصرف و اين جهان است؟آيا اگر پيامبر هم زنده بود خود را با شاخصهاي صرفا مادي اندازه گيري مي كرد؟آيا  اين شاخصها همان شاخصهاي كافران و ماده گرايان و اين جهاني ها نيست؟ اگر انديشمندان ما علاوه بر اين شاخص بتوانند شاخصهاي ديگري نيز تعريف كنند به بيراه نرفته اند و آنگاه مي توانيم هم زندگي  مادي خود را بهبود دهيم و هم خانه آخرت و معنويت را آباد.پيروي محض و كوركورانه از شاخصهاي تعريف شده توسط ديگران در بهترين حالت ما را از نظر و معيارهاي آنها بهود داده و ما از سوي آنها تحسين خواهيم شد. آيا هدف ما  تحسين از سوي غرب است يا تحسين از سوي اعتقاداتمان كه هم دنيا را مي طلبد و هم آخرت؟

سوال دسته دوم اين است كه اين شاخص ها تا چه حد براي مردم تبيين شده اند؟بسياري از مردم اشتباهات رايج را در تفسير آمارهاي نمونه ذكر شده دارند و اين مي تواند استنباط آنها را از زندگي شان تحت تاثير قرار دهد. در اين حرفي نيست كه ايراني به دلايلي فراوان تاريخي و سياسي در طول اين 200 سال از ديگران عقب تر افتاده و زندگي مادي بهتري ندارد اما به نظر مي رسد مردم ايران تصويري بسيار دردناك تر از زندگي خود داشته و ديگران را غرق در نعمت و بسيار فراتر از آنچه هستند استنباط مي كنند كه يكي  از عوامل آن استنباط هاي اشتباه ازشاخص هاي جهاني است.

 

منابع
1- كل توليد ناخالص داخلي كشورها ( عدد اسمي )
http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_countries_by_GDP_%28nominal%29

2- سرانه توليد ناخالص داخلي ( اسمي )
http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_countries_by_GDP_%28nominal%29_per_capita

3- كل توليد ناخالص داخلي به قدرت خريد كشورها
http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_countries_by_GDP_%28PPP%29

4- سرانه توليد ناخالص داخلي به قدرت خريدكشورهاي جهان
http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_countries_by_GDP_%28PPP%29_per_capita
 
5- شاخص هاي برابري درآمد كشورهاي جهان
http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_countries_by_income_equality

6- تركيب بندي توليد ناخالص داخلي در كشورها
http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_countries_by_GDP_sector_composition

7- شاخص توسعه انساني در مقايسه با ساير نقاط جهان
http://hdrstats.undp.org/en/countries/profiles/IRN.html

8- مقايسه شاخص توسعه انساني و چند كشور خاص
http://hdr.undp.org/en/data/trends/ 


کد مطلب: 159436

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcfm1dyvw6dtja.igiw.html?159436

الف
  http://alef.ir