کامنت برگزیده الف؛

پاسخی به مطلب «جایگاه حماس در تحولات یرموک»

بخش خارجی الف، 31 فروردین 94

1 ارديبهشت 1394 ساعت 13:51


حادثه یرموک و دست‌به‌دست شدن این اردوگاه آکنده از رانده‌شدگان فلسطینی که در جریان جنگ‌های متعدد با اسرائیل از موطن خود آواره و در اردوگاه بزرگی در حومه دمشق سالهاست در فقر و فلاکت و آوارگی روزگار می‌گذرانند میان نیروهای سوری و داعش و جبهه النصره و نیز مواضع به‌ظاهر مشعشع که شاید نتیجه خلأ، در بهره‌گیری از اطلاعات صحیح از حوادث درونی جبهه مقاومت در فلسطین در داخل ایران است، موجب شد تا الف نگاهی داشته باشد بر حوادث یرموک ریشه‌یابی علل احساس چنددستگی در میان مبارزان فلسطینی.

این مطلب که تقریباً غیر تحلیلی است مطالبی را مطرح ساخت که در میان خوانندگان الف واکنش‌های مختلف و متناقضی را موجب گردید. در میان کامنت های دریافتی تحلیلی جامع و در عین‌حال حاوی اطلاعات مفید از فرایند تحولات درونی حماس و فلسطینیان دریافت گردید که حیفمان آمد از آن به‌عنوان یک مقاله مستقل در پاسخ به گزارش الف از یرموک استفاده نکنیم.

آنچه پیش روی دارید مقاله بلندی است که توسط یکی از خوانندگان الف به‌صورت کامنت ارسال شده است. معلوم است این دوست عزیز که مایلیم از قلم او در تحلیل تحولات خاورمیانه استفاده کنیم زحمت زیادی را متحمل شده تا چنین با دقت و وسواس این مطلب بلند را تایپ و ارسال نماید. از ایشان تشکر می‌کنیم. انتشار این کامنت در عین‌حال آغازی است بر ستون کامنت های ویژه که از این پس به انتشار تحلیل‌ها و نظرات کاربردی دوستان الف خواهد پرداخت.
  ******************************
تشكيلات حماس هيچگاه همپيمان و همرزم داعش نبوده است. عبارت "اعضاي حماس، متحد سابق خود" در پاراگراف چهارم به هيچ وجه صحت و سند ندارد! جالب است كه خودتان ايراد اتهام كرده و بدون اثبات مدعا، خود را توصيه به "عدم سرزنش " مي كنيد! براي توضيح وضعيت حماس و رد اتهامات وارده در اين نوشته، نكاتي عرض مي شود.

١. در مقطع نخست تحولات سوريه و قبل از تسليح مخالفان توسط بيگانگان و ظهور پديده داعش، اگرچه حماس به لحاظ ريشه داشتن در تشكيلات اخوان و اعتقاد به تفكر اسلام سياسي، با معارضين اسلامگراي سوري همدلي داشت، لكن به لحاظ قدرشناسي از ميزباني سوريه از اوارگان فلسطيني و رهبران حماس، هيچگاه به طور تشكيلاتي وارد جنگ با حكومت اسد نشد.

٢. اگر بعضي افراد از بدنه اين تشكل تاثيرگذار در محور مقاومت، احساساتي شده و خارج از دستور سازماني اقدامي كرده اند، و يا فرضا يك مقام مسوول در حماس در موضعي انفرادي اظهاراتي نامناسب داشته، ربطي به تشكيلات حماس ندارد.

٣. مقامات بلندپايه حماس طي همه اين سالها همواره مواضع محكم خود را در تداوم دشمني با اسراييل و خط سازش اعلام كرده و به پيمان خود با محور مقاومت و قول خود بر عدم به رسميت شناختن موجوديت رژيم غاصب استوار مانده اند. گروهي از رهبران حماس كه در داخل اراضي اشغالي ساكنند، مشقات و مصايب اين وفاداري را متحمل شده و حتي در جنگ ٥١ روزه با نيروي فداكار عملياتي خود و با سلاح ايراني به جنگ گنبد اهنين رژيم اشغالگر رفته اند.

٤. در ابتداي تحولات سريع و كور سوريه حماس اظهار بيطرفي كرد و خواست بين دو گروه ميانجيگري كند، اما نتوانست. دولت سوريه در اعتراض به بيطرفي حماس، رهبران اين سازمان را از سوريه اخراج كرد و واقعيت اين است كه فقط بعضي از انها به قطر رفتند، بعضي ديگر هم رهسپار بيروت و قاهره و ... شدند. 5. در ان زمان اكثر مردم سوريه از نظام حاكم ناراضي بودند، و ايران هم مانند بسياري از كشورهاي منتقد حكومت سوريه، خواستار اصلاحات سياسي وسيع در ان كشور بود. البته تحولات بعدي موجب شد كه مردم سوريه از طلا گشتن پشيمان بشوند و بخواهند به مس قبلي برگردند و بعد از چند سال تجربه جنگ ويرانگر، دوباره به اسد راي دهند و اعتماد كنند.

6. اين سوال براي هر تحليلگر منصفي مطرح است كه در ان مقطع، ايا حمايت حماس از جريان اسلامي اخوان طبيعي تر است يا حمايت قاطع جمهوري اسلامي و مردمسالار ايران از حكومت لاييك، غيراسلامي و ديكتاتوري بعثي سوريه؟! پاسخ سوال بالا اين است كه تحولات سريع منطقه و ورود دستهاي بيگانه براي هدايت تحولات به سود ارتجاع و صهيونيسم، پازل در هم پيچيده اي را ايجاد كرد كه همه محاسبات ظاهرا صحيح را معوج مي ساخت و مختصات جديدي را به منطقه حاكم مي كرد. ج.ا. ايران به عنوان يك قدرت بزرگ منطقه اي و داري سي و چند سال سابقه در مقابله با دسيسه هاي دشمنان و شيوه هاي مختلف انان، در محاسبات خود اشتباه نكرد و از ابتدا قاطعانه و با يك رويكرد صحيح و استراتژيك به حمايت از بشار اسد پرداخت و همين مسير را ادامه داد.

٧. فرضا كه حماس به عنوان يك تشكيلات محدود سياسي - نظامي فاقد تجربه لازم در تحليل شرايط خطير بوده و بعضي از اعضا و مسوولان ان اشتباهاتي هم مرتكب شده باشند؛ در جايي كه اين سازمان به لحاظ جانفشاني شهدا، رزمندگان و رهبرانش نزد ملت مظلوم فلسطين محبوب و در ميان انان داراي پايگاه و ريشه عميق اجتماعي است، نبايد براي برخي محاسبات و رفتارهاي اشتباه از بعضي اعضا به حركت مقاومت اسلامي فلسطين نسبت داده شود و اين سازمان پربركت مورد حمله، تحقير و يا توبيخ قرار بگيرد؛ در حالي كه در قالب تشكيلاتي هرگز عملكرد اشتباهي نداشته است.

٨. اشتباهي كه بخشي از تحليگران ايراني مسايل منطقه مجدانه مرتكب شده اند اين است كه در هر فرصتي بر حذف حماس از محور مقاومت اصرار مي ورزند. حماس در سخت ترين شرايط و در خط مقدم جبهه مقاومت با جنايتكاران صهيونيست مشغول مبارزه است و اتفاقا بعد از همان مقطع مورد ادعاي اين مقاله در" اتحاد حماس با داعش" پليد است كه شاهد تحسين رهبري و "افرين بر حماس " از ايشان هستيم . ولي گويا بعضي دوستان ما دايه مهربان تر از مادر بوده و حتي نداي رهبري در اين خصوص بر انها بي تاثير است! امروز از يك سو حماس در يرموك اسير چنگال ديو سياه داعش است و به تلافي مقاومت در برابر اراذل صهيونيست سربريده مي شود و از سوي ديگر در بعضي محافل تحليلي و رسانه اي ما سرش بالاي دار مجازات به جرم مرتكب نشده است!

٩. دوستان دقت كنيد كه دفاع ما از اسد براي خدمات او در محور مقاومت است و محور مقاومت براي دفاع از فلسطين و ارمان رهايي قدس شريف و نابودي اسراييل تشكيل شده است؛ به بهانه دفاع از اسد، پشت كردن به حماس - مهمترين تشكل سياسي نظامي فلسطيني - امري متناقض است! در حالي كه اين حركت اسلامي و مردمي از سوي جريان سازش و صهيونيسم و همه شياطين در فشار و تحت شكنجه هاي تحريم و محاصره و جنگهاي يكجانبه است!

١٠. ناگفته نماند كه در حملات عليه حماس رد پاي مخالفان اصل وحدت اسلامي - كه از اصول استراتژيك منظومه فكري امام راحل(ره) و رهبري معظم است - ديده مي شود. اين گروه كه داستانهايي از ناصبي بودن مردم غزه و نپذيرفتن خون ايراني براي مجروحان(!) در انبان دارند، گاهي به صراحت و گاهي در لفافه اعتقادات خود را بازگو مي كنند كه بايد حماس را طرد و به جاي او از گروه هاي ديگري حمايت كرد! انها جرم حماس را اصولا چيز ديگري مي دانند!!

١١. در پاراگراف آخر هم در ظاهر اتهامي عليه حماس مطرح شده كه در واقع اتهامي ناروا به كليت اخوان المسلمين است. نويسنده مقاله اين تشكيلات را به داشتن نقشه براي "شكست محور مقاومت " متهم كرده است. اين ادعا نيز بي اساس است. اخوان مصر در مقطع ابتدايي معارضات، از اخوان سوريه دفاع كرد؛ زيرا كه در اوايل انقلاب اسلامي ايران، و در موج نخست بيداري اسلامي، اخوان سوريه به جرم قيام براي اسلامخواهي، از طرف رژيم وقت سوريه بشدت سركوب شده و هزاران قرباني داده بود. دولت مرسي اگرچه در تشخيص اولويت ها و دشمن اصلي اشتباه كرد، لكن هدفش از همراهي با اخوان سوريه، "شكستن محور مقاومت به سود اسراييل " نبود، او در خيال تحقق روياي بين الملل اخوان اسلامي بود كه چنين مواضع نادرستي اتخاذ كرد و خود قرباني اين بلندپروازي شد.

البته فقدان تجربه سياسي كلان اخوان در اداره حكومت را نمي توان در بروز چنين اشتباه استراتژيكي ناديده گرفت. غرض از مزاحمت اين بود كه بايد توجه داشت كه ما هم در دشمن شناسي اشتباه نكنيم و در دام رسانه اي صهيونيسم گرفتار نشويم و با چنين تيترهايي آب به اسيابي نريزيم كه سنگ ان براي امنيت رژيم صهيونيستي مي چرخد و از القاي نگاه منفي به حماس و مقاومت اسلامي مردم فلسطين( نوع غالب كامنتهاي رسيده به الف) به مقاصد شوم خود مي رسد!
دکتر فروز رجایی فر، فعال حامی فلسطین


کد مطلب: 267815

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcgqu9xnak9374.rpra.html?267815

الف
  http://alef.ir