به دنبال اعتدال در ماجراي راستگو

بخش تعاملی الف - محسن مهاجر

24 شهريور 1392 ساعت 9:22

اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.



ماجراي راي الهه راستگو عضو اصلاح طلب شوراي شهر تهران به قاليباف و حاشيه هاي دامنه دار آن، بيبش از هر چيز بار ديگر عدم وجود اعتدال در نزد جناح هاي سياسي و رسانه ها را به رخ مي كشد.

در بادي امر، مسلم است كه الهه راستگو به عنوان عضوي از اعضاي شوراي شهر تهران، يكي از منتخبان اهالي پايتخت است و به همان اندازه كه آقايان اصلاح طلب و اصولگراي شورا حق اظهارنظر، رأي و عمل به تشخيص خويش را دارند او نيز مجاز و مختار است. و دربادي امر هيچ كس نمي تواند به دلايل حزبي و جناحي او را از اعمال راي اش منصرف سازد. اما مسئله آنست كه بدانيم نسبت او با اصلاح طلبان و ليست انتخاباتي شان و نيز اصولگرايان و راي او به كانديداي آنها چيست؟

اگر بخواهيم به دور از حب و بغض هاي بي مورد و فرصت يابي براي وزن كشي هاي سياسي و يا انتقام كشي و يا پوزخند زدن به حريف به دليل كيش و مات شدنش به اين ماجرا بپردازيم در اين ماجرا چند وجه قابل تصور است و هر وجه ناظر بر يكي از طيف هاي سياسي:

وجه اول ناظر بر اصولگرايان؛

الهه راستگو عضو احزاب اصلاح طلب است. وقتي فردي عضو حزبي مي شود مرامنامه، اصول و مباني سياسي آنها را مي پذيرد مگر آنكه نقش نفوذي را ايفا كند كه اين هم از نظر اخلاقي شديداً مذموم است. در چنين وضعيتي است كه او كانديداي انتخابات مي شود آنهم نه به عنوان يك فرد مستقل بلكه كاملاً بعنوان يك فرد حزبي و با حمايت اصلاح طلبان و با قرار گرفتن در ليست آنها. مي توان احتمال بالايي داد كه او اگر در ليست اصلاح طلبان قرار نمي گرفت از بخت رأي آوري چنداني برخوردار نبود. توجه كنيم كه راستگو در انتخابات در ليست اصولگرايان قرار نمي گيرد با آنكه اصولگرايان هم چندين ليست داشتند. تا اينجا، همه چيز حكايت از تعلق فكري او به اصلاح طلبان و نيز تعهدش به آنها دارد. اصلاح طلبان هم مسلماً مثل همه سياسيون با اعضاي ليست شان بر سر اهم مسائل بعد از انتخابات – كه تبلورش انتخاب شهردار است – بسته اند و توافق كرده اند. مسلم است كه اگر قبل از انتخابات، الهه راستگو اعلام مي كرد كه الزاماً به فرد مورد توافق اصلاح طلبان براي شهرداري رأي نمي دهد و تعهدي ندارد آنها او را در ليست خود قرار نمي دادند.

در اين وجه ماجرا، حتي اگر ادعاهاي اصلاح طلبان و محسن هاشمي را كه مي گويد راستگو به او قول رأي داده بود نپذيريم، باز هم رفتار راستگو نبايد مورد حمايت اصولگرايان باشد. چرا؟ به دليل آنكه مشكل اصلي سياست در سالهاي گذشته به فراموشي رفتن اخلاق بود. آيا اصولگرايان مي پسندند كه فردي بر خلاف تعهدات خود، و با زير پا نهادن اخلاق سياسي، ولو به نفع اصولگرايان، اقدامي انجام دهد؟ اگر امروز از رفتار سياسي الهه راستگو حمايت شود از بي اخلاقي و عمل نكردن به قول و تعهد حمايت شده است. ممكن است بگوئيم او اگر هم تعهدي داده بعد متوجه غلط بودن آن شده، و اين يعني آنكه به افراد اجازه مي دهيم با وزش بادها بچرخند آنهم در شرايطي كه برخي از تندروهاي طيف اصولگرا، كوچكترين حركت و موضع خلاف نظر خود توسط برخي از بزرگان جريان اصولگرايي را هم بازي در زمين دشمن و فتنه و ... مي انگارند. لبخند رضايت زدن به يك رفتار سياسي كه احتمال بدقولي و عمل نكردن به تعهد در آن هست، ولو به نفع ما هم تمام شده باشد كار پسنديده اي نيست. پس حداقل الزام اخلاقي اصولگرايان بايد آن باشد كه پيرامون اين احتمال تحقيق كرده و در صورت صحت، آنرا تقبيح كنند يا حداقل اينقدر رجز حمايت نخوانند. هدف وسيله را توجيه نمي كند.

وجه دوم ناظر بر اصلاح طلبان؛

شهرداري تهران يك پست سياسي نيست بلكه يك نهاد خدماتي است كه قرار است زندگي را براي همه مردم تهران در اين شهر پرمشكل تسهيل كند. جريانات اصلاح طلب در دوره دولت قبل، بخصوص اعضاي اصلاح طلب شوراي شهر سوم، از جمله حاميان قاليباف در مقابل مشكل تراشي هاي دولت وقت بودند. اين حمايت ها اگر چه به خاطر مسائل سياسي بود اما مسلماً توان مديريتي قاليباف هم اثر فراواني داشت. همه معترفند كه قاليباف در تهران خوب عمل كرده است و توانسته عليرغم همه مشكلات، تهران را احياء كند. قاليباف فرد معتدلي است و نشانه برجسته اين اعتدال، استفاده از محسن هاشمي در مترو عليرغم مخالفت هاي وقت بود. در انتخابات اخير رياست جمهوري هم، قاليباف به دليل آنكه به نزديكي با اصلاح طلبان شهره بود تلاش فراواني به خرج داد تا اصولگرايان تندرو را با اتخاذ مواضع صريح كمي آرام كند. همه اينها نشان مي دهد كه انتخاب او و انتخاب نشدن محسن هاشمي براي شهرداري، آخر دنيا نبود. اصلاح طلبان پس از يك دوره فترت به دليل رفتارهاي افراطيون اصلاح طلب در وقايع ۸۸ ، به لطف دولت يازدهم مي توانند به بازسازي تشكيلاتي و حضور دوباره در صحنه قدرت رسمي اميدوار باشند. حتي اگر بپذيريم كه راستگو بر خلاف تعهدش عمل كرده است رفتارهاي تند احزاب و رسانه هاي اصلاح طلب به او بازگشت اين جريانات به افراطي گري است. آيا در دوراني كه دولت اعتدال با حمايت اصلاح طلبان بر سر كار آمده است اين جريانات خود راه افراط را در پيش گرفته اند؟ برخوردهاي تند و شبه پادگاني با راستگو – آنهم در شرايطي كه در كشور حزب به آن معنايي كه اعضاي آن متعهد به تمام تصميمات كادر مركزي باشند – نداريم و اخراج هاي سلسله وار او از جريانات اصلاح طلب، پيام روشن و اميدبخشي به طرفداران آنها مخابره نمي كند و خاطره تلخ رفتارهاي افراطي مطبوعات و برخي سياسيون اصلاح طلب در دوران اصلاحات را به خاطره ها باز مي گرداند؛ رفتارهايي كه باعث رويگرداني جامعه براي مدت ۸ سال از اين جريان شد. آيا اصلاح طلبان درس هاي اين سالها را فراموش كرده اند؟


کد مطلب: 198769

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdch-6nzw23nwqd.tft2.html?198769

الف
  http://alef.ir