ابعاد اقتصاد مقاومتی

يادداشت مهمان:دكتر مسعود درخشان* 2 خرداد

2 خرداد 1391 ساعت 12:38


واژه اقتصاد مقاومتی بر این موضوع دلالت می‌کند که فشارها و ضربه‌های اقتصادی از سوی نیروهای متخاصم سد راه پیشرفت جامعه است که باید بر آن غلبه کرد.

فشارها به دو دسته داخلی و خارجی قابل تقسیم است. در راس فشار خارجیع تحریم اقتصادی و در بخش داخلی نیز فشار همه نیروهایی که زمینه و بستر مناسب را برای تحقق اهداف سیاستهای فشار خارجی‌ها فراهم می‌کنند، وجود دارد.
فشار داخلی به دو بخش تقسيم مي شود:  یکی از این بخش‌ها ناآگاهی ما اقتصاددانان است که نوعاً در مسیری سیاستگذاری می‌کنیم که خاص جریان مثلث اقتصاد تهاجمی غرب علیه اقتصاد ما است. عامل دوم به بخشی از فعالان اقتصادی بازمی‌گردد چنانکه از دید من همه کسانی که در مسیر واردات کالاهای مصرفی سرمایه‌گذاری کرده و فعال هستند و همه کسبه و دست اندرکاران و کسانی که در توزیع این کالاها فعالیت می‌کنند، همان نیروهایی هستند که به اقتصاد ملی ضربات جبران ناپذیری وارد می‌کنند.
دسته دیگری از نیروهای داخلی که موجب مطرح شدن موضوع اقتصاد مقاومتی می‌شود شرایط و مقتضیات اقتصادی کشور است که در سیاست‌های گذشته و در راس آن وابستگی به درآمدهای ناشی از فروش نفت خام ریشه دارد.
در طراحی الگوی اقتصاد مقاومتی همه این موارد باید مد نظر قرار بگیرد. اقتصاد مقاومتی یک نظام اقتصادی بسته نیست و چنین دیدی نسبت به اقتصاد مقاومتی رشدآفرین نیست.

منظور از اقتصاد مقاومتی واقعی یک اقتصاد مقاومتی فعال و پویاست نه یک اقتصاد منفعل و بسته چنانکه مقاومت برای دفع موانع پیشرفت و کوشش در مسیر حرکت و پیشرفت تعریف می‌شود.
در نظام باید بین سه حوزه تفکیک قائل شویم. این سه حوزه سیاست و نظام حکومتی، اقتصاد و فرهنگ هستند. چنانکه نمی‌توان درباره اقتصاد مقاومتی صحبت کرد و از اقتضائات سیاسی غافل شد و یا از این دو صحبت کرد و از فرهنگ که زیرساخت این دو محسوب می‌شود غفلت کرد.
هدف از اقتصاد مقاومتی چیزی نیست جز آنکه این اقتصاد مقوم نظام سیاسی باشد،چنانکه نظام اقتصاد مقاومتی که هماهنگی خود را با نظام حکومتی اسلامی از دست بدهد نمی‌تواند مراد ما باشد.
اقتصاد مقاومتی که ملهم از نظام فرهنگی اسلامی و مبتنی بر فرهنگ دینی نباشد هدف ما نیست.
در این چارچوب سخن گفتن از اینکه اهداف نظام اقتصادی در نظام اسلامی آن است که بخش خصوصی با دنبال کردن حداکثر سود باعث ایجاد تعادل در اقتصاد خواهد شد درست نیست و بااین مفاهیم سازگاری ندارد.
اینکه دولت بگوید جای خود را به بخش خصوصی دهد و بخش خصوصی نیز بدون راهنمایی تنها به دنبال حداکثر و انباشته کردن سود باشد در واقع همان نظام شرکتی آمریکاست.

متاسفانه در دو دهه گذشته جو قالب اقتصاددانان در کشورمان به دنبال اجرای دقیق الگوی اقتصاد سرمایه‌داری بودند و می‌پنداشتند و متاسفانه هنوز می‌پندارند این مسئله در هماهنگی بانظام سیاسی و فرهنگ اسلامی است.
اقتصاد اسلامی با سودجویی مخالفت ندارد بلکه با مبنا شدن سود و سوداگری بچگانه برای تکاثر و انباشته کردن سود آنگونه که در نظام آمریکا انجام می‌شود سازگاری ندارد.
مهمترین مشکل اقتصاد مقاومتی غلبه بر این تفکر قالب در سیاستگذاران اقتصاد کشور است.
ما نمی‌توانیم همزمان از فرهنگ اسلامی تبعیت کنیم و مقوم اقتصاد کینز و ساموئلسون و امثال آنها باشیم.
ضعیفترین حلقه ما حلقه اقتصاد است و به همین دلیل مقام معظم رهبری می‌گویند دشمن تنها از این طریق می‌تواند وارد شود و زحمات خود را برای این کار نیز می‌کشد.
ما اقتصاددانان سهم عمده‌ای در تضعیف این حلقه داشته‌ایم چنانکه نظام سیاسی با رهبری مقام معظم رهبری با قدرت جلو می‌رود و نظام فرهنگی نیز با پشتوانه قوی خود رو به جلو حرکت می‌کند.
دلباختگی به اقتصاد غرب و ظواهر آن قطعا در ایجاد این مشکل نقش داشته است. برخي مسئولان اقتصادی کشور به اقتصاد غرب و ظواهر آن دلباخته اند. ‌مهمترین مشکل اقتصاد مقاومتی غلبه بر تفکر غلط در سیاستگذاران اقتصاد کشور است.
چرا هنوز جامعه کارشناسان اقتصادی کشور که مدیران آینده خواهند بود باید در چارچوب اقتصاد شرکتی آمریکا که با نظام سیاسی آن نیز هماهنگ است عمل کنند، چنانکه همین شرکتها هستند که خط و رسم سیاستگذاری را به سیاسیون می‌دهند و کاری که ما در جمع نظام سیاسی اسلامی و اقتصاد غرب می‌کنیم عملا امتناع عقلی دارد.
مقامات کشور مسئله تورم را چگونه حل می‌کنند، آنها اقتصاد را به دنبال سفته‌بازی بردند و باید پرسید آیا مردم در این مساله مقصرند یا مقامات اقتصادی و مگر نظام جمهوری اسلامی ایران اقتصاد دلاری یا سفته‌بازی سکه را مطلوب می‌داند.

این تقصیر ما معلم‌های اقتصاد است که چیزی بیش از این یاد نداده‌ایم چرا که سالهای سال برنامه‌های تحمیلی داشته‌ایم.
مسئول اصلي مشکلات اقتصاد کشور مقامات کنونی هستند و بخش خصوصی مطلقا مشکل نیست. در واقع این تفکر که بخش خصوصی سفته‌باز و دنبال تکاثر و انباشت سود، با نظام سیاسی اسلامی تطابق دارد ایجاد مشکل کرده است.
نقطه شروع اقتصاد مقاومتی، سياستگذتاري براي مصرف است. مصرف است که تولید را جهت می‌دهد و این هر دو در کنار هم جهت سرمایه‌گذاری را مشخص می‌کنند. بی‌دلیل نیست که مقام معظم رهبری پیش از نامگذاری سالی به نام تولید سالی را به نام اصلاح الگوی مصرف نامگذاری کرده‌اند و در اصلاح الگوی مصرف مهمترین کار پاکسازی فرهنگی و اصلاح فرهنگ اقتصادی است.
اقتصاد را با تغییر نرخ بهره و دعوت از چپاولگران خارجی برای سرمایه‌گذاری به امید رشد نمی‌توان اداره کرد و اقتصاد مقاومتی در چنین شرایط بی‌معنا و بی‌نتیجه خواهد بود.
شروع کار با فرومول اقتصادی نیست بلکه شروع کار از فرهنگ اقتصادی است و تا این مساله اصلاح نشود هیچ گامی در جهت بهبود شرایط و شاخص‌ها موثر نخواهد بود.

اصلاح فرهنگ اقتصادی در اختیار مقامات کشور و مدیران اقتصادی است. در خیابانهای همین تهران تا چه میزان تحت بمباران محصولات خارجی هستیم و متحیرم که مقامات پولی و اقتصادی چگونه می‌توانند در شهرها تردد کرده و این تبلیغات را ببینند و باز هم نماز بخوانند آیا تهاجم فرهنگی اقتصادی را نمی‌بینند.
شهرداری‌ها از بیلبردهای تبلیغاتی درآمد دارند اما این مساله بهانه مناسبی نیست. چرا که ما کمونیست‌های سابق نیستیم که هدف وسیله را برای ما توجیه کند.
مقام معظم رهبری اشاره می‌کنند که تا این حد به مارکها و برندها توجه نکنید. حال چه کسی مبلٌغ برندها و مارکهای خارجی است. جز مسئولان و مقامات کشور. چه کسی اجازه می‌دهد حتی ثانیه‌شمار چراغ قرمز حتما انگلیسی باشد چه کسی اجازه می‌دهد اتومبیل ملی تولید کنیم و نام ایرانی آن را به انگلیسی بنویسیم. آیا این فساد فرهنگ اقتصادی نیست. همین اجزای کوچک است که مجموع آن یک فساد بزرگ فرهنگی اقتصادی ایجاد می‌کند.
وقتی نام یک کوچه بن‌بست که نام یک شهید است به انگلیسی می‌نویسید آیا می‌خواهید به مردم بگوییم که کالای تولید داخلی بخرند. من فاصله بسیار بزرگی بین رهنمودهای مقام معظم رهبری و رفتار مدیران اقتصادی کشور می‌بینم.
از اصلاح سیستم مالیاتی می‌توان در اصلاح وضعیت اقتصادی استفاده زیادی کرد. وقتی کالایی وارد می‌کنیم به معنی بیکاری است و به دو شیوه می‌توان با آن برخورد کرد. یک شیوه برخورد خشن و وقت‌گیرانه است اما به جای آن می‌توان با وضع مالیات‌های بسیار سنگین بر  واردکنندگان، کسبه و توزیع کنندگان خارجی این مشکل را حل کرد و با پول این مالیات صندوقی را برای رشد فناوری ایجاد کرد.

در حوزه اقتصاد مقاومتی پویا و فعال که باید به خارج از مرزها نظر داشته باشد نیازمند یک برنامه‌ریزی استراتژیک و راهبردی است.
تا مادامی که حرفی برای گفتن در عرصه بین‌الملل داریم که با تعادل‌های موجود به نفع استکبار جهانی مغایرت دارد در معرض هجوم هستیم و باید برای مقابله برنامه‌ریزی استراتژیک داشته باشیم.
برای این کار نیازمند آشنایی با دو مقوله هستیم که یکی از آنها نظامات و تحولات جهانی است و متاسفانه در دانشگاههای ما این موارد بسیار بسیار کم است چنانکه حتی بحرانی جهانی در دانشگاه‌های ما مورد مطالعه قرار نمی‌گیرد.
مورد دوم آشنا شدن با مختصات اقتصاد ملی چنانکه نفت و گاز ما بخشی از اقتصاد است که می‌تواند تکیه‌گاه الگوی اقتصاد مقاومتی باشد.
نفت و گاز ما بزرگترین قدرت اقتصادی ما و مقابله با استکبار است. بزرگترین نگرانی استکبار اقتصاد غرب در فاصله  ۲۵ تا ۳۰ سال آینده آن است که بدون جریان نفت و گاز خاورمیانه چه می‌تواند بکند.
جایگزین این نفت و گاز هنوز معلوم نیست. درباره انرژی‌های فسیلی غیرمتعارف با یوفیول و انرژ‌های تجدیدپذیر بلوف زیادی زده می‌شود اما غرب با کمبود بسیار جدی و تحقیر کننده نفت و گاز در آینده مواجه خواهد بود.
نفت و گاز تکیه‌گاه رشد اقتصاد ملی ماست و اگر بتوانیم آن را با اقتصاد ملی پیوند بزنیم در این حوزه موفق خواهیم شد.
سالها انگلیسی‌ها مانع از پیوند نفت و گاز با اقتصاد ملی ایران بودند. با وجود اینکه دانشگاه نفت حتی رشته پرستاری نیز داشت اما رشته راهبردی مانند مهندسی مخزن تنها پس از انقلاب بود که تاسیس شد. باید نفت و گاز را با اقتصاد ملی پیوند دهیم و از نفت و گاز به عنوان بزرگترین قدرت بعداز قدرت نظام دینی و حکومت اسلامی استفاده کنیم.
غرب به دنبال حاکم کردن وضعیتی است که امنیت انرژی آن تامین شود. اگر همین روند تا ۱۰ سال دیگر توسط ایران ادامه یابد به واسطه امنیت انرژی بزرگترین خطر متوجه غرب خواهد شد.

براساس آینده‌پژوهی تکیه‌گاه ما انرژی‌های فسیلی است. عربستان رجزخوانی می‌کند که می‌تواند جایگزین نفت ایران شود چنانکه ما همه میادین آن را مطالعه کردیم و واضح است که نمی‌تواند. تنها مسئله عراق است و اگر ایران و عراق در حوزه نفت و گاز به یک پیوند استراتژیک دست یابند باید فاتحه حاکمیت آینده غرب خوانده شود.

پرتقال خارجی که در اردیبهشت‌ماه از مغازه می‌خرید در واقع نفت ماست. درک این نکته که نفت اسلحه و سرمایه نسل‌های آینده ماست و نباید به پرتقال و امثال آن تبدیل شود بسیار مهم است. وقتی می‌گویند نفت شما را نمی‌خریم به منزله اعلام جنگ است. ما تنها نباید از سرحدات خود حفاظت کنیم زیرا زیر زمین نیز متعلق به ماست و باید پرسید قطر با چه مجوزی گاز ما را می‌برد. ‌اگر ما دلیل شرایطی نمی‌توانیم سهم خود را از برداشت از مخزن بالا ببریم او باید سهم ما را بدهد.

اقتصاد مقاومتی به همسایگان، به آمریکا که اعلان جنگ داده، و به قطر که ذخایر ما را برمی‌دارد نظر دارد. تنها برنامه ما در اقتصاد مقاومتی ضربه‌پذیر نبودن نیست بلکه می‌توانیم ضربات مهلکی را وارد کنیم.

*خلاصه اي از سخنراني دكتر درخشان، اقتصاددان ايراني در همايش اقتصاد مقاومتي، 28ارديبهشت 91، دانشگاه علم و صنعت


کد مطلب: 156721

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcj8mevvuqeiaz.fsfu.html?156721

الف
  http://alef.ir