نظر منتشر شده
۲۳
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 362976
از ثبت جهانی نسخه‌های مثنوی مولانا نگران نباشیم
احمد جلالی، سفیر در یونسکو، 27 خرداد 95
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۱۵
بشنو این نی چون شکایت می کند
از جدائی ها حکایت می کند

مولانا مثنوی شریف خود را با دعوت به شنیدن آغاز می کند که، در سبک و سیاق مرسوم در دیباچه های آثار بزرگ کلاسیک ادبی ما، بدیع و بسیار پر معناست. غرض از این یادداشت کوتاه هم تلاشی است برای بهتر شنیدن یکدیگر، زیرا شنیدن مقدمۀ وصل است و «ما برای وصل کردن آمدیم». مولانا در دفتر پنجم مثنوی، طی داستانی، به شیرینی توضیح می دهد که چگونه گوش خیال انگیزی می کند و از این راه ما را به دیدارِ زیبائی می کشاند و می رساند:

جهد کن کز گوش در چشمت رود
آنچ که آن باطل بدست آن حق شود
گوش انگیزد خیال و آن خیال
هست دلالهٔ وصال آن جمال
جهد کن تا این خیال افزون شود
تا دلاله رهبر مجنون شود

بسیار اتفاق افتاده که موضوع ثبت آثار در یونسکو، در رسانه ها به شکل نادرست یا ناقص مطرح می شود و سوء تعبیرهائی پدید می آید. مشکل اصلی این است که بدون آگاهی درست و کافی از یونسکو و فلسفه و معنا و هدف و برنامه ها و آئینِ کار آن، حرف هائی را رسانه ای می کنند که مبنای معتبری ندارد. اگر یک اتفاق خوب، که می تواند اسباب خوشحالی همه باشد، بد مطرح شود، یا اطلاع رسانی دقیق نباشد، می تواند اسباب سوء تفاهم و کدورت شود، چنانکه مثلا این روزها در موضوع ثبت نسخ مثنوی مولانا چنین شده است.

اولا، گاهی خلط مبحث می شود به این معنی که ثبت در فهرست میراث فرهنگی یا طبیعی یا معنوی یونسکو را با ثبت در حافظه جهانی اشتباه می گیرند. مبنای ثبت در میراث فرهنگی یا طبیعی، کنوانسیون ۱۹۷۲ است که مثلا ما تخت جمشید یا نقش جهان (میدان امام) اصفهان را ثبت کرده ایم، و اساس کار در ثبت میراث معنوی، کنوانسیون ۲۰۰۳ است که مثلا ما نوروز را به همراه شش کشور دیگر به عنوان یک میراث مشترک ثبت کرده ایم و حالا هم پنج کشور دیگر تقاضای پیوستن به آن را داده اند که پرونده اش در جریان است و هم آهنگ کننده کار هم ایران است. اما مبنای ثبت «حافظه جهانی» ، یک کنوانسیون جهانی نیست که به تایید پارلمانِ کشورها رسیده باشد، بلکه یک برنامه است که در سال۱۳۷۱ شمسی (۱۹۹۲ ميلادي) تاسیس شد، با این هدف که وضعيت حفاظت از مواریث مستند که در حافظۀ جمعی همۀ ملتها ارزشمند هستند ارتقاء پیدا کند، و شرایط بهتری برای دسترسي به آن در قسمتهاي مختلف دنيا ایجاد شود. تجربه های تلخ تاریخی نشان داده بود که چگونه مجموعه هاي مهمي در جهان در اثر حوادث طبیعی و جنگ ها و آشوبهاي اجتماعي و تاراج و پراكندگي و داد و ستد غيرقانوني، و یا كمبود منابع و بودجه و نگهداری نادرست آسیب دیده یا از میان رفته است. این مجموعه ها می توانند نسخ خطی با ارزش، نقاشی ها، فیلم، صفحه هائی که صداهای مهم را ضبط کرده اند و یا چیزهای دیگری باشند که بخشی از حافظه جمعی بشری در آن جای دارد که می تواند در معرض آسیب یا نابودی قرار گیرد. با چنین هدفی در سال ۱۹۹۳ میلادی كميته مشاوره بين المللي آي اي سي (IAC ) در پالتاسك لهستان تشكيل جلسه داد. این كميته طرحي ارائه داد كه به موجب آن نقش يونسكو در این خصوص عبارت است از آگاه كننده دولتها، نهادها و سازمانهاي بين المللي و ترويج مشارکت در اجراي پروژه های مربوط به این موضوع. تا کنون حدود ۴۵ كميته ملي حافظه جهاني در دنيا تاسيس شده. دفتر ثبت حافظه جهاني در سال ۱۹۹۵ ميلادي بنيانگذاري شد و از طريق توافقهايي كه در گردهماييهاي متوالي آي اي سي صورت مي گرفت، رشدكرد تا مردم دنیا را بیشتر به این برنامه آشنا کند.

ثانیا، درست برعکس آنچه گاهی به نادرست تیلیغ می شود، برنامه حافظه جهاني برای آن است که بگوید فلان اثر، ميراث مستند جهان و متعلق به همه بشر است و بايد برای همیشه و به صورت كامل حفاظت و نگهداري شود و در دسترس هميشگي همگان باشد. برای رسیدن به این هدف، محل نگهداری آن اثر مطرح است نه پديد آورنده آن. دلیلش هم این است که جلوگیری از این آسیب ها در آن محل باید شکل بگیرد و تخصیص بودجه مناسب برای حفاظت از آن هم باید در آن محل تدارک شود. مثلا مکن است یک نسخه قدیمی و مهم قرآن یا شاهنامه یا قانون ابن سینا در کتابخانه ای در اروپا یا آسیا یا جای دیگر باشد که آن کشور می تواند آن را به کمیته حافظه جهانی یونسکو معرفی کند و ثبت شود. مثلا در سال ۲۰۰۷ میلادی دولت مصر اثری تحت عنوان «نسخه های خطی فارسی مصور و مذهب» را در فهرست حافظه جهانی یونسکو ثبت کرد. این میراث مستند شامل مجموعه ای حاوی ۷۱ نسخه خطی نادر است که سیر تطور هنر در کارگاههای پادشاهی ایران از قرن ۱۶ تا ۱۹ میلادی را نشان می دهد، و ویژگی مهم این مجموعه در این است که تاریخ مینیاتور اسلامی ایرانی و تحول مربوط به سبکهای خطاطی فارسی و هنر بر آمده از آن را در صفحات ساده و در آلبوم های مرقع در بر گرفته است. حالا آیا ما ایرانی ها باید ناراحت بشویم که چرا چنین اثری را مصر ثبت کرده؟! یا بالعکس، باید خیلی هم خوشحال باشیم که مصر آمده یک اثر بسیار مهم و تاریخی از جهات مختلف را که به فرهنگ و تمدن ما مربوط می شود مورد توجه قرار داده، ثبت کرده و در معرفی و حفاظت آن از انواع آسیبها همت کرده؟ قطعا این اتفاق خوبی است و ما هم خوشحالیم. اصلا یکی از اهداف برنامه حافظۀ جهانی این است که ملتها را تشویق کند که همه نسبت به آثار مستند ارزشمند ملتهای دیگر همت و حساسیت داشته باشند. در قرون قبل، بسیار اتفاق افتاده که قومی بر قوم دیگری، یا تفکری بر تفکر دیگری، پیروز می شده و از سر عناد و تعصب، آثار بزرگی از مستندات حافظه جمعی و تاریخی قوم مغلوب را نابود می کرده است.

حالا هم دو نسخه خطی با عنوان «مثنوی معنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی رومی » برای درج در فهرست حافظه جهانی پیشنهاد شده به ترتیب تاریخ نسخه، نسخه خطی اول، نسخه خطی به شماره ۴۱ موجود در موزه مولانا در قونیه که به تاریخ دوم رجب سال ۶۷۷ هجری قمری کتابتش پایان یافته است، و دوم نسخه خطی کتابخانه آیت الله مرعشی که کتابتش به خط درویش علی محمد در تاریخ جمعه هفتم رمضان ۸۱۸ هجری قمری به پایان رسیده است. در موضوع ثبت این نسخ و نسخ معتبر قدیمی و ارزشمند مثنوی دیگر مولانا، در هرکجای دنیا که باشد، بحث خود مولانا یا کجائی بودنش یا مباحث کتاب مثنوی یا تمدنی که این اثر را به وجود آورده مطرح نیست بلکه موضوع، خود این نسخه های مهم و محل و شرایط نگهداری آنهاست. پس همۀ مردمانی که مولانا را از خود می دانند و به او علاقه خاص دارند باید خوشحال باشند که نسخه های خطی معتبر قدیمی و ارزشمند و فاخر مثنوی به لحاظ ملاکهای آئین نامۀ مربوط در یونسکو، در هر کجای جهان که باشند، در حافظه جهانی یونسکو ثبت شوند. ما بسیار استقبال می کنیم که نسخه های خطی مربوط به تمدن و فرهنگ و میراث زبان پارسی که در کتابخانه ها یا موزه های دنیا وجود دارند محفوظ بمانند و از طریق ثبت در یونسکو هم به جهانیان بهتر معرفی بشوند. اینکه در جهان امروز نسبت به این مواریث توجه می شود خبر خوبی است. متاسفانه در گذشته غفلت های زیادی صورت گرفت و آثار بسیاری از تمدن ما را دیگران از میان بردند یا در اثر بی توجهی خودمان از میان رفت.

با اینکه موضوع این یادداشت به خود مولانا مربوط نمی شود، مناسب می بینم عرض کنم که این وظیفۀ اهل فضل و فرهنگ است که تلاش کنند تعصب ها و نادانی ها را کنار بزنند و نگذارند آنچه را می باید اسباب تفاهم و همدلی و دوستی باشد، اسباب ایجاد فاصله و کدورت و شکاف میان ملتها بشود. میراث مولانا می تواند همه بشریت را به صلح و دوستی و تفاهم بکشاند. در سال ۲۰۰۶، بنده و سفیر محترم افغانستان و سفیر محترم ترکیه در یونسکو ، با همکاری هم، مدال رسمی مولانا را در یونسکو تاسیس کردیم، و متنی را که هر سه نفر امضا کردیم سند تاسیس مدال شد. می خواهم در اینجا بخش هائی از ترجمه فارسی آن سند را که در سپتامبر ۲۰۰۶ به تصویب شوراي اجرائي يونسکو رسید در زیر بیاورم تا راهنمای ما در توجه به میراث مولانا در سطح جهانی قرار گیرد و نمونه ای باشد که، به جای مناقشات بی حاصل در امور فرهنگی، چگونه می شود همگی با هم به میراث مشترکمان احترام بگذاریم و آن را وسیلۀ تزدیکی بیشتر قرار بدهیم. در آن سند که به امضای سفرای هر سه کشور در یونسکو رسید آمده است: « . . . پيشواي معنوي، متفکر و شاعر نامي زبان فارسي
Prominent Persian Language Poet) ، مولانا جلال الدين بلخي رومي در سال ۱۲۰۷ ميلادي در شهر بلخ (در افغانستان امروزی) متولد شد. او عملا" عمده زندگي خود را در قونيه (در ترکيه امروزي) گذرانيد و در سال ۱۲۷۳ ميلادي در آنجا درگذشت. او يکي از بزرگترين انديشوران و دانشمندان تمدن اسلامي است. وي بشريت را به مثابه يک کل، مورد خطاب قرار مي دهد و مي گويد: " گفتا که بنشناسم من خويش زبيگانه". با اين وجود مردم افغانستان، ايران و ترکيه او را شاعري از آن خود مي دانند. . . . مولانا دوازده سال را به نگارش شش جلد اثر بزرگ خود يعني مثنوي اختصاص داد . . . آثارش به کرات از زبان فارسي (Persian) به زبان هاي ديگر ترجمه ودر سطحي وسيع منتشر شده است . . . . جهان مولانا دنياي انحصار نيست بلکه برعکس به حالت انسان برتر اشاره دارد. انساني که به مرحله کمال رسيده باشد. او کسي را مورد تهاجم قرار نمي دهد و به عنوان انسان کامل و جوياي عشق، حقيقت و وحدت روح بشري، خود را در معرض انديشه همگان قرار مي دهد. . . بنابراين اجازه دهيد با ضرب مدال يونسکو به نام مولانا جلال الدين بلخي - رومي، يکي از بزرگترين شاعران، فيلسوفان و بشردوستان را که متعلق به کل بشريت است، و در ارتباط با هشتصدمين سالروز تولدش در سال ۲۰۰۷، بزرگ بداريم، به اميد به آنکه، اين مدال تشويقي باشد براي آنهائي که به انتشار انديشه ها و آرمان هاي مولوي مي پردازند که در واقع خود به مثابه نوعي انتشار ايده هاي يونسکو خواهد بود.»

این را هم بگویم که: در سال ۲۰۰۵ هم قطع نامه بزرگداشت هشتصدمین سال تولد او تصویب شد. خیلی ها نمی دانند که یونسکو، برای این بزرگداشتها و ثبت ها، نه خودش متولي مي شود و نه متولي تعيين مي كند. اصلاً از نظر يونسكو در اين قبيل امور متولي بودن معنا ندارد. مولانا که یک کالا نیست که صاحب یا متولی داشته باشد. اساساً هدف اين قطعنامه ها و اين رويه در يونسكو وصل کردن است نه فصل کردن. این برنامه ها برای اين است كه ملتها را تشويق كند تا براي شناخت مفاخر ديگر فرهنگها و تمدنها تلاش كنند و يك احساس عام جهاني و بشري مشترك براي شناخت و حرمت اين مواريث برانگيزند و از اين راه ملتها را به هم نزديك شوند. بنابراین، چه بهتر که مردمان ايران و افغانستان و تركيه و تاجيكستان ،که به دلایل تاریخی و فرهنگی به او پیوستگی و دلبستگی خاص دارند، در این راه اهتمام بیشتری بورزند و یکدیگر را یاری دهند. بعلاوه، اگر هر كشور ديگري هم، در هر جاي جهان، براي معرفی و ثبت نسخه های مثنوی که قدمت و ارزش و ضوابط مورد قبول یونسکو را داشته باشند تلاش کند اسباب خوشحالی همه مولانا دوستان در همۀ جهان است، زیرا او شخصیتی جهانی است، و شاهکارهای او که ميراث بزرگ زبان فارسي است نیز جهانی است. اينكه شخصيتي به كدام ملت بيش از بقيه تعلق دارد اصولاً هدف و كار يونسكو نيست. یونسکو که جای بحث های تخصصی تاریخی نیست، اما از جهت علائق فرهنگی، ما افتخار مي كنيم كه تمدن كهن ما فرزندي داشته است كه شايسته آن است كه همه جهان او را از خود بدانند و بزرگ بدارند.

بگذارید آنچه را که قبلا هم به مناسبتی گفته بودم، در اینجا یادآوری کنم و بپرسم که چرا ما بجای اینکه بر سر کجائی بودن مولانا مناقشه راه بیندازیم، در شناخت و معرفی معارفش تلاش نمی کنیم؟ در مورد اينكه مولانا اهل كجاست و از جهت تاریخی به كدام فرهنگ یا تمدن يا سرزمين تعلق دارد واقعياتي وجود دارد كه با سليقه و نظر يا تعصب اين و آن تغييري نمي كند. این کار مورخان است. اما در عالم معنا، از تعصبات و تنگ نظري ها كه بگذريم،‌واقعيت آن است كه كه مولانا يك صداست كه در هر جاي جهان كه بهتر شنيده شود به آنجا بيشتر تعلق دارد. اگر فرضاً كسي در صحراهاي آفريقا يا در دشتهاي سيبري يا در سرزمينهاي دور آمريكاي لاتين يا آمريكاي شمالي يا در جزيره اي دور در اقيانوسيه حرف او را بهتر و عميق تر از مثلا من ايراني بفهمد و هضم كند، آنوقت مولوي در باطن بيشتر از من به او تعلق دارد. مولانا و ميراث او یک پیام است كه بيش از همه به آن گوش و آن دلي تعلق دارد كه او را بهتر بفهمد و بشنود. در عالم معنا، اينجايي يا آنجايي بودن ملاكهاي ديگري دارد. بگذارید از خود مولانا در این باب بشنویم:
گفت بوي بلعجب آمد به من
همچنان كه مصطفي را از يمن
تا پيمبر گفت بر دست صبا
از يمن مي آيدم بوي خدا
از اويس و از قرن بوي عجب
مصطفي را مست كرد و پر طرب
 
کلمات کلیدی : مولانا+هالیوود+احمد جلالی
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۳-۲۷ ۰۹:۲۷:۰۸
وقتي کارگردانان ایرانی, ذهنشان از 50 البالو و عشق شهناز و ،،،فراتر نمي رود و هیچ فیلمی در باره این مفاخر نمی سازند,نباید از تکریم این مفاخر توسط سایر کشور ها,خرده گرفت, (3762900) (alef-3)
 
تبریزی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۳-۲۷ ۱۴:۰۸:۵۷
مگه قراره همه از فیلم های جدی و تاریخی خوششون بیاد؟ همین هالیوود می دونین هر سال چند صد تا فیلم ضعیف و فوق ضعیف در سبک های مختلف می ده بیرون؟ در کنارش کلی هم فیلم قوی در سبک های مختلف میده بیرون. اکشن، تارخی، ترسناک، علمی تخیلی، فانتزی، درام، کمدی، هیجان انگیز و کلی سبک های ترکیبی دیگه. این برای اینه که ذائقه های مختلف در نظر گرفته می شه و فیلم سازی هم نیازی به گرفتن مجوز و ... نداره. به ساختن 50 کیلو آلبالو نمی شه ایراد گرفت. ایراد از صنعت ضعیف فیلم سازیه نه نوع فیلمی که ساخته می شه. بازیگری ضعیف، داستان ضعیف، تکنیک های فیلم سازی ضعیف، جلوه های ویژه ضعیف، عدم وجود تنوع و نبود ژانرهای مختلف فیلم و ... بعد از این همه سال هنوز فیلم های ایرانی با کیفیت دی وی دی ضبط و پخش می شن در حالیکه دنیا رفته به سمت اولترا فول اچ دی! اینها هستن که ایرادن که یه دلیلش نگاه علمی و حرفه ای نداشتن به مقوله فیلم سازی و عقب موندن از دنیا و دلیل دیگه اش وجود محدودیت ها و خط قرمزهای بی شمار سازمان ارشاده. (3763395) (alef-13)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۳-۲۷ ۰۹:۳۰:۳۸
نه عزیز برادر اگر اینجوری بود چرا مولانا را تنها ترکیه ثبت کرد در حالی که ایرانی بود یا چرا نظامی رو فقط اذربایجان جعلی ثبت کرد به تارمان که اذربایجان جعلی و بادگیر امارات و مولانا رو ترکیه مصادره کرد وچوگانم که از دست رفت با هزار تا چیز دیگه که شما داشتیم بی توجه بودید
(3762906) (alef-13)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۳-۲۷ ۱۵:۱۶:۱۳
مولانا افغانی و بزرگ شده بلخه
به ایران چه ربطی داره کجای ایران فعلی بوده (3763613) (alef-13)
 
France
۱۳۹۵-۰۳-۲۷ ۱۷:۲۷:۲۵
اشتباه میفرمائید عزیز برادر! شما نیت خوبی دارید ولی اطلاع کافی را از منابع درست بدست نیاورده اید. نه مولانا را کسی یا کشوری ثبت کرده و نه نظامی را و نه دیگری را. اصلا ما چیزی بنام ثبت یک شخصیت در یونسکو و هیچ جای دیگر نداریم. مگر یک شخصیت را ثبت می کنند!؟ نه عزیز هموطن، در سال 2005 قطع نامه بزرگداشت مولانا در یونسکو با پیشنهاد ایران و ترکیه و افغانستان و حمایت جمع کثیری از کشورها تصویب شد و در سال 2006 مدال مولانا با حمایت و امضای بیش از 30 کشور ثبت شد و در سپتامبر سال 2007 در یونسکو با حضور سه کشور ایران و افانستان و ترکیه برگزار شد. مولانا خودش را خراسانی میداند و مردم افغانستان و ایران و تاجیکستان و ترکیه هم او را از خودشان می دانند و واقعیت هم همین است. همین حالا هم کسی نمیخواهد مثنوی را ثبت کند. مثنوی یک کتاب شناخته شده جهانی است که خودش خودش را در تاریخ ثبت کرده. آنچه قرار است ثبت شود مثنوی نیست بلکه دو نسخه خطی از این کتاب است. نسخه ای که در قونیه نگهداری می شود قدیمی ترین نسخه ایست که تا کنون پیدا شده و نسخه دیگر در کتابخانه آیت الله مرعشی نگهداری میشود. پس نسخه ثبت میشود نه مثنوی. بمثلا سال گذشته تسخه قدیمی کلیات سعدی که در کتابخانه ملی ایران است ثبت شد نه خود سعدی. مگر سعدی را میشود ثبت کرد؟ بلاتشبیه، مثلا ممکن است یک نسخه قدیمی قرآن در جائی باشد که از جهت نسخه خطی بودن ثبت شود نه اینکه خود قرآن را کسی ثبت بدهد. ولی مردم عادی چون این جزئیات را نمیدانند بطور ساده میگویند مثنوی ثبت شده! این بی معناست که کسی فکر کند که مثلا خلیج فارس را میشود ثبت کرد! اما یک نقشه یا چند نقشه قدیمی معتبر مربوط به 500 سال پیش را که خلیج فارس در آن هست میشود ثبت داد. مثلا شما فرضا اگر یک غزل به خط حافظ پیدا کنید، این را میشود ثبت کرد نه اینکه خود حافظ را ثبت کنیم! (3763912) (alef-13)
 
France
۱۳۹۵-۰۳-۲۷ ۱۹:۵۱:۳۵
برادر عزیز این اطلاعات شما کاملا غلط است و چنین ثبتهایی که می فرمایید وجود خارجی ندارد. لطفا برالی اطلاع دقیق و بهتر به سایت یونسکو مراجعه فرمایید. (3764165) (alef-13)
 
فرشید
United States
۱۳۹۵-۰۳-۲۷ ۲۲:۳۲:۵۸
کمی مودب بودن بد نیست.اگه کشور آذربایجان زمانی خاک ایران محسوب میشده،گرجستان و ارمنستان و افغانستان هم در قلمرو ایران بوده اند.چرا این کشورها رو جعلی نمینامید؟ (3764347) (alef-13)
 
France
۱۳۹۵-۰۳-۲۸ ۲۰:۳۵:۳۶
برای علاقه مندانی که می خواهند موضوع میراث مولانا و یونسکو و جوانب آن را عمیق و دقیق بدانند و به موضوعات فرهنگی شعاری و سطحی نگاه نکنند، توصیه می کنم به مقالاتی از آقای جلالی که در این موضوع منتشر شده مراجعه کنند، از جمله : «کدامین گوش برای صدای مولانا» لینک زیر

http://moscow.icro.ir/index.aspx?fkeyid=&siteid=261&pageid=32738&p=34&showitem=12732

و یا

http://www.aparat.com/v/Pt86q/

مراحعه فرمایند. با تشکر از الف (3766283) (alef-13)
 
م...ا
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۳-۲۷ ۰۹:۳۳:۴۰
به دلیل اهمیت و علاقه شخصی، متن خواندم، واقعیتش د رتن هم هنوز مبهم است که چه امتیاز یا مزیتی برای این ثبت نام است. در واقع هیچ چیزی این ثبت ندارد بجز چیزی شبیه کپی رایت بدون پشتوانه و ارزش مادی و معنوی. این ثبت نام تنها باعث برانگیختن اختلاف و کدورت میان ملت ها و کشورها میشود. کار بی ارزش و تبلیغاتی، که زیانش بیشتر سودش است!
یونسکو هر سازمانی که بخواهد میراث نا ملموس جهانی را اینگونه به نام کشورها ثبت کنند، فتنه و آشوب به پا خواهد کرد و در عمل تاکنون این چنین بوده است. (3762911) (alef-13)
 
France
۱۳۹۵-۰۳-۲۷ ۲۰:۰۲:۲۶
عزیز برادر متن مشکلی نیست. هدف حفظ و نگهداری از نسخه نفیس مثنوی در قونیه و در قم است. دولتی که این اثر را ارائه کرده اولا آنرا به جهان معرفی می کند تا همه محققین بدانند که این اثر مهر تایید اصالت از یک جایگاه مهم بین المللی دارد و پژوهشگر می تواند به آن اتکا کند. دوم آنکه اهمیت این اثر در سطح تنها منطقه ای و ملی نیست بلکه در سطح جهانی است و باید به حافظه جهانی سپرده شود. به نعبیر امروزی ها که شما بهتر مکتوجه می شوید این آثار دارای برند می شوند. (3764185) (alef-13)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۳-۲۷ ۱۰:۳۹:۲۰
یک کار اشتباه انجام دادیم بجای عذر خواهی و استعفا دلیل می تراشین این دیگه نوبر (3763013) (alef-3)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۳-۲۷ ۱۰:۵۵:۵۰
صد شهر عشق را عطار گشت
شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر منه درویش انداخت
گفت ای چشم چراغ همه شیرین سخنان
بنده منشو ... (3763038) (alef-13)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۳-۲۷ ۱۱:۰۱:۲۸
مقایسه عرفان شاعران دیروز برنامه باحالی بود و عطار و سنایی (3763048) (alef-13)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۳-۲۷ ۱۲:۲۰:۱۴
وقتی نظر مردم منطقه در خصوص قومیت و ملیت مولوی را مشنوم یاد داستان فیل خود مولوی می افتم. مردم افقانستان اورا افقانی می دانند چون در آ نجا زاده شده . ایرانی ها اورا ایرانی می دانند زیر آثار جاودانه او به زبان فارسی است و او در منطقه فرهنگی ایرانی بوده و ترکها هم اور ترک می دانند چون در آنجا زندگی کرده . همه راست می گویند ولی مولوی خیلی بزرگتر از اینها است و یک شخصیت واقعا جهانی است. (3763190) (alef-13)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۳-۲۹ ۱۱:۰۷:۴۱
مولانا هم در کشور ما خراسان (یا همین افغانستان جعلی ) به دنیا آمده وهم زبا ن وفرهنگش مال همان کشور بوده وهست.اگر نمیدانی بدان این زبان فارسی ریشه اش از کشور ماست تاریخ را بدون تعصب بخوان. (3767307) (alef-13)
 
Austria
۱۳۹۵-۰۳-۲۷ ۱۲:۳۹:۳۱
بسیاری از آثار فاخر در آسیای میانه و خاور نزدیک مربوط به دورانی می شوند که مرزها تا امروز تفاوت زیادی داشته. فرهنگ های چند هزار ساله و گسترده به لحاظ جفرافیایی باید به رویکرد حال حاضر ثبت آثار در یونسکو اعتراض کنند. چون در این حالت فقط در مورد آثار با قدمت کمتر از 200 سال می شه بی بحث و جدل صحبت کرد (3763220) (alef-13)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۳-۲۷ ۱۴:۱۸:۵۷
از نکات جالب این بحث مولانا این است که عده ای در اونطرف مرز و اینطرف مرز به زبان وادبیات فارس حمله می کنند ولی وقتی بحث ثبت و..می اید فورا مولانا را مصادره می کنند!!! بالاخره ما متوجه نشدیم این پانترک جماعت موضعش چیه؟ زبان فارسی خوبه یا بده؟ (3763412) (alef-13)
 
تبریزی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۳-۲۷ ۱۵:۵۳:۴۴
الف جواب این دوستمون رو منتشر کن.
شما اگر یک سر سوزن اطلاعات داشتی می دونستی که اولا در ایران ترک نداریم دوما تمامی آذری های ایران دو زبانه هستن نه آذری زبان خالص. تعریف دو زبانه هم اینه که هر دو زبانی که از قبل از سن پنج سالگی به طور همزمان یاد می گیری چه فارسی باشه چه آذری چه هر زبان دیگه ای هر دو زبان "اول" خودت محسوب می شن و بحث زبان اول و دوم و خارجی و ... در این حالت معنی خودش رو از دست می ده. زبان فارسی خیلی هم خوبه اما نژادپرستی امثال شما نفرت انگیزه. نمودهاش هم فراوونه. مثلا هر وقت گفته می شه تبریز شهر نمونه گردشگری انخاب شده میاین داد و فغان راه می ندازین که کل بودجه رو بردن و خوردن و ... در حالیکه این حرف رو در مورد اصفهان و ... هیچ وقت نمی زنید یا کلی شایعه بی اساس از سر حسادت علیه اهالیش می سازین مثل اینکه "فارس ها رو راه نمی دن و ....". متاسفانه شما خودتون به نژادپرستی شدید مبتلا هستید و اگر چیزی هم به اسم پانترک در ایران وجود داشته باشه صرفا یک واکنش طبیعی به رفتار و گفتار نژادپرستانه امثال شماست. (3763715) (alef-13)
 
Romania
۱۳۹۵-۰۳-۲۷ ۱۴:۵۰:۵۳
از کفر و ز اسلام برون صحرائیست
ما را به میان آن فضا سودائیست
عارف چو بدان رسید سر را بنهد
نه کفر و نه اسلام و نه آنجا جائیست

حضرت مولانا (3763515) (alef-13)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۳-۲۷ ۱۵:۳۷:۴۹
مهم نیت است ،
حدف از ساخت بادگیرهای یزد در شهر دبی ، تبدیل نام خلیج فارس به عربی ، مصادره شاعران و دانشمندان ما به نفع کشورهای همسایه این است که آن عظمت ناریخی ما را از بین ببرند ،
کشور ایران کنونی میراث دار سرزمین پارسی گذشته است ، و باید مسئول ، نگهبان و مروج زبان و فرهنگ پارسی باشد ،
زبان و فرهنگ پارسی مهمترین وسیله دفاعی ما در برابر هزاران سال گذر زمان بوده است ، این شعر فارسی و سفره هفت سین و زبان فارسی هستند که ما را از گزند حوادث حفظ کرده وگرنه ، مانند ایتالیا و مصر فرهنگ خود را بر باد رفته می دیدیم (3763676) (alef-13)
 
معین
France
۱۳۹۵-۰۳-۲۷ ۱۹:۴۹:۱۸
از این مقاله بسیار لذت بردم و بسیار بر دانسته هایم افزود. از سایت الف برای درج اینگونه مطالب سپاسگزارم. چقدر موجب افتخار است که کشورمان در مجامع بین المللی از سوی فرهیختگان کاردان، نمایندگی می شود. در فرانسه، کادر توانمند نمایندگی ایران در یونسکو به رهبری آقای دکتر جلالی زبانزد خاص و عام است.
ایرانی مقیم فرانسه (3764159) (alef-13)
 
United States
۱۳۹۵-۰۳-۲۸ ۱۰:۲۷:۵۶
جناب جلالی توجیح شما کاملا بیراهه و دور ار ذهن است اولا متن شعر مولانا را همان گونه که هست عنوان بفرمایید " بشنو از نی چون حکایت میکند وز جدایی ها شکایت میکند " ثانیا اگر شما دلایل و ادله محکمه پسندی در یونسکو ارائه میکردید دولت ترکیه جرات چنین جسارتی را نداشت. (3765107) (alef-13)
 
تبریزلی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۳-۳۰ ۰۲:۵۶:۰۳
ترکیه بود که مولانا در اون پرورش پیدا کرد و کمالش با شمس تبریزی تورک تکمیل شد، در ضمن مولانا دو بار در اشعارش صریحا گفته من تورک هستم! پرواضحه که اگه مولانا فارس بود هیچوقت نمیگفت من تورک هستم!
در ضمن فراتر از اونها در ترکیه و در محیط امن و امان و هنر دوست اون بود که شیوه و منش درویش مابی و صوفی مابی مولانا پرورش پیدا کرد و رقص صوفی رو قشنگ کامل حفظ کرده، اگه مولانا تو ایران بود الان نه یادی نه نامی ازش باقی مونده بود، انچنانکه شمس تبریزی در ایران فوت کرده و بدشانسی آورده، چون نه بزرگداشتی براش برگزار میشه نه حتی اجازه میدن یه مجسمه ناقابل از اون رو نصب کنند، ایکاش شمس هم در ترکیه مونده بود و همونجا دفن شده بود و الان مردم دنیا بیشتر میشناختنش، بی تعارف میگم. (3769110) (alef-13)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.