توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 420575
جنبش دانشجویی» از تخیل و هیجان تا تعقل و تحلیل
گفت و گو با دکتر مقصود فراستخواه
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۰۰
  روزنامه ایران در گفت و گو با دکتر مقصود فراستخواه، استاد جامعهشناسی و عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی  به موضوع دانشگاه و جنبش دانشجویی پر داخته است.

آنچه در ادامه می‌آید بخشی از این گفت و گو است که می‌خوانید:


وی در خصوص جوهره جنبش دانشجویی میگوید:

 جوهره جنبش دانشجویی عبارت است از «عزت نفس» دوره جوانی، «استدلال اخلاقی»، «آگاهی انتقادی»، «احساس مسؤولیت جمعی» و «مشارکت اجتماعی». به نظر من، خاطراتی مثل 16 آذر به رغم تمام تلخی‌ها و هزینه‌هایش، بخشی از داستان‌های دانشگاهیان ودانشجویان در تاریخ معاصر ما است. بویژه برای نسل‌های جوان دانشجویی، این خاطرات سرچشمه والاترین انگیزش‌های انسانی و اجتماعی است. این داستان‌ها، منشأ تذکرات و استدلال‌های اخلاقی برای گروه‌های جدید اجتماعی ما است. به گمانم 16 آذر آشکارا نشان‌دهنده اصالت جنبش دانشجویی ایران است.

*از آنجا که جنبش دانشجویی در کشور ما با واقعه 16 آذر گره خورده ‌است، بیشتر ماهیتی «انتقادی» یافته است. جنبش دانشجویی در ایران صرفا پایگاه اپوزیسیون است یا می‌تواند نگاهی ایجابی به سیاست نیز داشته باشد؟

من جنبش دانشجویی را شعبه‌ای از «عقلانیت انتقادی» می‌دانم که از قضا در ایران یک طرح ناتمام است. جنبش دانشجویی یک پاره احساسات نیست و در پس آن، سطحی از عقلانیت انتقادی (نه فقط ابزاری) و استدلال اخلاقی نهفته است؛ به نوعی، یک نوع تحول‌خواهی، فهم تغییر، وطن‌دوستی، انسان‌دوستی، آزادی‌خواهی، توجه به گروه‌های طردشده و محروم، توجه به نابرابری‌ها، آسیب‌های اجتماعی و مجموعه کنش‌های با ارزش اجتماعی است که از ساختارهای موجود انتقاد می‌کند.

جنبش دانشجویی یک امر اصیل برای «خود» است. یک وکالت از حوزه عمومی و سیاسی نیست که بگوییم احزاب و ماشین‌های سیاسی به دلیل محدودیت‌هایی که دارند، کارشان وکالتا به دانشجویان واگذار شده است؛ چراکه جوانند و آرمان‌خواه و به درد پیشبرد اهداف سازمان‌های سیاسی می‌خورند. این بدترین نگاهی است که می‌توان به یک جنبش اصیل انسانی و اجتماعی و مدنی داشت. شخصا به یک «درون بودگی» در جنبش دانشجویی قائل هستم که اصلی‌ترین مشخصه آن «عزت‌نفس اخلاقی»، «مظلومیت انسانی» و «عقلانیت و آگاهی انتقادی» است.

 بنابراین، در پاسخ به این پرسش که 16 آذر، تداعی‌گر چه معانی‌ای است؟ باید بگویم یادآور «عزت‌نفس» دانشجویان، عقلانیت انتقادی، حساسیت اجتماعی، آزادی خواهی وعدالت‌خواهی است. اینها مفاهیمی هستند که در این جنبش برای من تداعی می‌شود.

مجموعه ای از اتفاقات سبب شد که از 16 آذر یک خاطره مشترک شکل بگیرد و 16 آذر به یک «هویت دانشجویی» بدل شود؛ اسطوره و داستانی که هر سال تکرار می‌شود. این خاطره، همواره منشأ شارژ عاطفی و معرفتی دانشجویان و مردم ما است و به دانشجویان تصویر مثبتی از خود دانشجویی ارائه می‌کند؛ اینکه، دانشجو ضمن توجه به آینده و منافع فردی، حرفه‌ای و منزلت اجتماعی خود، به کل جامعه نیز فکر می‌کند و در راه تغییرات اجتماعی و تحول‌خواهی هزینه می‌دهد.

ما دو نوع جامعه داریم، یکی جامعه‌ای که ساختارها و زیرساخت‌های توسعه یافته و هوشمندی سیستماتیک دارد و به طور طبیعی مشکلاتش را حل می‌کند و دوم جامعه‌ای که در حال شکل‌گیری است و ساختارهای توسعه‌یافته چندانی ندارد؛ این جامعه بیش از جامعه اول به کنش اجتماعی و اخلاقی نیاز دارد. دانشجویان از طرفی، به دلیل اینکه وابستگی شغلی و خانوادگی‌شان کمتر است و از طرف دیگر، چون در دانشگاه درس می‌خوانند و آگاهی‌هایی دارند، طبیعتا کنشگری بیشتری دارند. جامعه هم از آنجا که نیاز به کنش دارد، می‌تواند به پشتوانه این کنشگری‌ها متحول شده و پیش رود. چنین تحول‌خواهی و عقلانیت انتقادی از سوی گروه‌های پیشرو اجتماعی لازمه تکامل یک جامعه است.

*آیا جنبش دانشگاهی امروز، مسیر گذشته خود را طی می‌کند؟

من سه نسبت با جنبش دانشجویی دارم، نخست اینکه معلمم و با دانشجویان در ارتباط هستم و دوم اینکه علاقه‌مند به حوزه عمومی هستم و تا حد امکان در حوزه عمومی مشارکت کرده و دعوت دانشجویان برای همکاری در حوزه‌های عمومی را می‌پذیرم و سوم اینکه مطالعه‌کننده این حوزه هستم و جنبش دانشجویی جزو بخشی از برنامه پژوهشی و مطالعات و تحقیقات من هست.

بر این اساس، معتقدم تحولاتی در جنبش دانشجویی ما در حال رخ دادن است و همچنان در حال تکوین است. ما یک تاریخیتی داریم و این تاریخیت ما تکرار لحظه‌ها نیست بلکه جامعه، پارادایم‌ها، تکنولوژی، موقعیت‌ها، مسأله‌ها و نسل‌ها تغییر پیدا می‌کنند و در نتیجه جنبش دانشجویی در ایران نیز تطور داشته است. برخلاف برخی که معتقدند جنبش دانشجویی تمام شده است معتقدم جوهره اصیل آن همچنان به صورت‌های دیگر ظهور می‌یابد. جنبش دانشجویی در حقیقت یک سرمایه اجتماعی (برای پیوند و مشارکت اجتماعی) و یک سرمایه نمادین برای ایران است. یک سنت اصیل سیاسی است تا در متن آن همچنان بچه‌های‌مان تجربه‌های سرشار اخلاقی و اجتماعی داشته باشند. نمی‌خواهم یک خوانش مبالغه‌آمیز و آرمانی از جنبش دانشجویی ارائه کنم ولی اگر نگاهی پدیدارشناختی به جنبش دانشجویی داشته باشیم متوجه می‌شویم جوهرۀ آن همچنان هست؛ منتها در تطور است.

*اشاره کردید که جنبش دانشجویی در ایران به پایان نرسیده و در حال تطور است. این سیر را چگونه توصیف می‌کنید؟ به اعتقاد شما، دغدغه‌های جنبش دانشجویی امروز چیست؟

نخست؛ کم رنگ شدن تدریجی «نخبه‌گرایی» در جنبش دانشجویی است. امروز، دانشجویان کمتر برای هر سخنرانی کف و هورا می‌زنند و در عین اینکه به گروه‌های مرجع و فعالان اجتماعی توجه دارند، از آنها قهرمان و ستاره نمی‌سازند و از پرستش نخبگان که در دوره‌ای برجسته شده بود، فاصله گرفته‌اند.
 دوم، فاصله گرفتن جنبش دانشجویی از «روشنفکری کلاسیک» و متمایل شدن به سمت «روشنفکری ارگانیک». زمانی که ما دانشجو بودیم کتاب‌های روشنفکران (آل‌احمد، شریعتی، سارتر، فرانتس فانون و...) را می‌خواندیم، آنها را روشنفکران جهان روا می‌دانستیم که می‌توانند برای همه مسائل بشری راه‌حل ارائه کنند. این در حالی است که امروز دانشجویان بیشتر به سمت «روشنفکری ارگانیک» تمایل نشان می‌دهند؛ روشنفکرانی که تنها با بخشی از جامعه در ارتباط هستند، آماتورتر اند و چندان نسخه‌های جهانی نمی‌دهند. به حوزه‌های خاص می‌پردازند؛ مثلا صرفا در مورد زنان بحث می‌کند یا مثلا محیط‌زیست یا ریزگردها و صرفا بر مسأله صنف، شهر و مسائل خاص قومی، محلی و منطقه‌ای خود حساسیت دارند.

سوم، یک زمانی دانشجویان «مدرنیست» بودند و احساس می‌کردند مدرن شدن همه‌چیز ما را حل می‌کند. ولی امروز دانشجویی ما به سمت «مدرنیته انتقادی» در حال حرکت است و از آن سادگیِ ایدئولوژیکِ مدرنیسم و نوگرایی فاصله گرفته است. یعنی از مدرنیسم کلاسیک به مدرنیته انتقادی متمایل شده‌اند. همانطور که سنت نقد می‌شود خود دنیای مدرن هم نقد می‌شود. «آگاهی انتقادی» جریانی بی‌وقفه است.

چهارم، همواره جنبش دانشجویی در تاریخ ما فله‌ای بوده است اما امروز از آن حالت فاصله گرفته و روز به روز متنوع‌تر می‌شود، به طوری که امروز با انواع گروه‌های اجتماعیِ دانشجویی با انواع مسلک‌های فکری مواجه هستیم؛ یعنی اتحادهای نامتمرکز؛ به این معنا که دانشجویان می‌خواهند با هم جنبش دانشجویی داشته باشند اما در عین حال با روایت‌ها و درک‌های مختلف. پس، تنوع و تکثرگرایی، سعه‌صدر، تحمل‌غیر، گفت‌وگوهای افقی و چندصدایی در جنبش دانشجویی در حال فزونی است.

پنجم، یک زمانی دانشجویان بیشتر رویا داشتند ولی امروز رویاهایشان را تحلیل و تعبیر هم می‌کنند و گاهی حتی در تعبیر رویاهایشان می‌مانند. یک زمانی ما رویا داشتیم و با آن زندگی می‌کردیم، اما دانشجویان امروز در این رویاها تأمل کرده، تعبیر و تحلیل می‌کنند.

ششم، در گذشته اغلب دانشجویان اقمار ماشین‌های سیاسی یا سازمان‌های پارتیزانی بودند و به طور ناخواسته کاتالیست آنها محسوب می‌شدند؛ یعنی، زمانی فرخ نگه‌دار یک دانشجو بود اما بخشی از سازمان چریک فدایی خلق بود، یا سعید محسن و حنیف‌نژاد دانشجو بودند اما بخشی از سازمان مجاهدین خلق به شمار می‌آمدند. اما امروز این مسأله در حال تعدیل شدن است و ما در دانشجویان نوعی بلوغ را احساس می‌کنیم. می‌خواهم بگویم مدل جنبش دانشجویی که در گذشته «منظومه» بود، امروز «شبکه» است و شبکه‌ها همچون منظومه‌ها مرکز ندارند بلکه شبکه‌های مرتبط به هم هستند که تنوع در آن موج می‌زند.

هفتم، یک زمانی آنچه جنبش دانشجویی را بازنمایی می‌کرد «تخیل» و «هیجان» بود ولی امروز، دانشجویان بر این تخیل، «تعقل»، «تردید» و «تحلیل» هم می‌کنند؛ یعنی، تخیل را با تحلیل در می‌آمیزند که بعضا  پارادوکسیکال هم می‌شود.

هشتم، دانشجویان ما در گذشته بیشتر هیجانی بودند، اما امروز سرشار از «هوش هیجانی» شده‌اند؛ یعنی بلد اند هیجان‌هایشان را به تعویق بیاندازند. یعنی می‌توانند حتی کامیابی‌های خود را به تعویق بیاندازند، و با یک هوشمندی عواطف و هیجانات خود را مدیریت کنند.

نهم، جنبش دانشجویی روی پردیس دانشگاه می‌چرخید اما امروز کمتر اینگونه است؛ چراکه فناوری‌های اطلاعات و ارتباطات، دنیای مجازی و شبکه‌های اجتماعی شکل گرفته‌اند. در گذشته، جنبش‌ها اغلب در نهایت در دانشکده‌های فنی رخ می‌داد، اما امروز با مرگ فاصله و رونق محیط‌های مجازی، جنبش دانشجویی به پردیس‌ها محدود نمی‌شود.

 دهم، تغییرات جمعیت‌شناختی در جنبش دانشجویی است و همین امر موجب شده تا دوره عمر دانشجویی تغییر کند، یک زمانی دوره تحصیلات تکمیلی کم بود. امروز 4 میلیون و 800 هزار دانشجو داریم و یک میلیون از این تعداد کاردانی هستند؛ کاردانی یک دوره کوچکی از زندگی دانشجویی است و زندگی در پردیس به سرعت تمام می‌شود. در نتیجه فضای ارتباطی و community و مطالبات شکل نمی‌گیرد. حدود 600 هزار دانشجوی ارشد و 150 هزار نفر دانشجوی دکتری حرفه‌ای و تخصصی داریم، در کل 750 هزار نفر دانشجوی تحصیلات تکمیلی داریم که مدت کوتاهی را در دانشگاه هستند. این وسط تعداد محدود 3 میلیون دانشجویان کارشناسی می‌مانند که باز بخشی ناپیوسته و نیز از راه دور و مجازی هستند.

 می‌خواهم بگویم «اقامت در پردیس» در جنبش دانشجویی ما کم شده و وقتی اقامت کم شود، سن هم بالا می‌رود و معمولا برخلاف گذشته، دانشجویان شغل پاره وقتی هم دارند در نتیجه جنبش دانشجویی متحول شده  و صورت تکاپوهای آن عوض می‌شود. به این بیفزایید تحولات قشربندی دانشجویی را. یک زمانی دانشجویان اغلب برآمده از طبقات بالا و متوسط بودند و از آنجا که طبقات متوسط استعدادهایی برای «تحول‌خواهی» داشتند معمولا منشاء تحولات اجتماعی می‌شدند اما امروز دانشگاه فراگیر شده و  میزبان اکثر اقشار و طیف‌های اجتماعی است که خود انواع مشکلات زندگی را دارند و می‌خواهند زندگی کنند همین موضوع خواه‌ناخواه در جنبش دانشجویی اثر می‌گذارد. مجموعه تمام این عوامل باعث می‌شود که احساس کنیم جنبش دانشجویی تمام شده است اما واقعیت این است که جنبش دانشجویی در حال تطورهای تاریخی خود است.

اگر نگاه پدیدارشناسانه، تحولی و هرمنوتیک داشته باشیم، آن را با این تحولاتش خواهیم دید. مهم این است که در آنها  دغدغه‌های اجتماعی، مشارکت و کنش ارتباطی باقی بماند. چون با یک حساب سرانگشتی (به حساب کل جمعیت آتی کشور و جمعیت فعلی دانشجویان و دانش‌آموختگان) در ده سال آینده برای هر ده پانزده نفر کل جمعیت ایرانی از نوزدان تا کهنسالان، فقط یک نفر و از میان همین دانشجویان خواهد بود که نقش‌های مهم اجتماعی مثل مدیر، متخصص، کارشناس، وکیل، قاضی، پزشک، مهندس، سیاستگذار، روزنامه‌نگار، نویسنده، منتقد، برنامه‌ریز، دیپلمات، مقام کشوری یا محلی، فعال اجتماعی و... را برعهده خواهد گرفت. پس اگر در زندگی دانشجویی و جنبش دانشجویی خود تجربه عزت‌نفس و استدلال اخلاقی و مشارکت در حوزۀ عمومی و کنش انتقادی نداشته باشند، چه بسا فردا حاضر نباشند سهمی در جهت منافع و خیر عمومی به عهده بگیرند و این یک تهدید جدی خواهد بود.
 
 
 
 
کلمات کلیدی : جنبش دانشجویی+16آذر
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.