کد مطلب: 372066
پیشنهاد کتاب/ «برچیدن امپراتوری، آخرین امید آمریکا»؛ چالمز جانسون؛ ترجمه خسرو کلانتری؛ مهرویستا
دوراهی دموکراسی و امپراتوری
هادی حقپرست*،23 تیر 1395
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۵ ساعت ۲۳:۱۰
«برچیدن امپراتوری، آخرین امید آمریکا»نویسنده: چالمز جانسون
مترجم: خسرو کلانتری
ناشر: مهرویستا، چاپ اول ۱۳۹۰
۲۵۶ صفحه، ۱۰۰۰۰ تومان
شما میتوانید کتاب
«برچیدن امپراتوری، آخرین امید آمریکا» را تا یک هفته پس از معرفی با
۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب آنلاین خرید کنید.
****
قریب به یک دهه پس از فروپاشی شوروی و بلوک شرق که قدرت را در جهان تک قطبی کرد، موازی با نظریههایی چون پایان تاریخ فرانسیس فوکویاما- استراتژیست ارشد ژاپنی الاصل بنگاه رند ایالات متحده که لیبرالیسم را پایان تاریخ و تنها تئوری اداره جامعه دانست، نقد ایالات متحده و سیاستهای آن به خصوص در آسیای شرقی و خاورمیانه با چشمانداز فروپاشی یا زوال قدرت و امپراتوری آمریکا آغاز شد.
در ایران نیز اساتید علوم سیاسی و استراتژیک از آن جا که اختلافات اساسی میان سیاست جمهوری اسلامی و ایالات متحده آمریکا وجود داشت، به این حوزه و سوژه ورود اساسی و جدی داشتند و از همان آغاز به دو طیف غالب تقسیم شدند. عدهای معتقد بودند که ایالات متحده از آن جا که لیبرالی و سرمایهداری اداره میشود، توان و ظرفیت قوی برای نقد درون گفتمانی و اصلاح و تغییر خود دارد و هیچ گاه فرو نخواهد نشست و همچنان در اوج خواهند ماند. از دیگر سو بعضی دیگر از نظریهپردازان خلاف نگاه فوق را داشته و اذعان داشتند که ایالات متحده با بحرانهای جدی مالی و اقتصادی مواجه شده است و میزان بدهی در میان دنیا افول کرده و مورد نفرت و خشم مردم جهان است، فلذا بلوک غرب به رهبری آمریکا آغاز روند انحطاط خود را آغاز کرده است.
چالمز جانسون از اساتید سیاسی حوزه شرق آسیا در دانشگاه کالیفرنیا است که جزو دسته دوم در جهان محسوب میشود و آمریکا را رو به افول و ضعف میداند.
چالمز جانسون در کتاب «برچیدن امپراتوری، اخرین امید آمریکا» سیاست حکومت آمریکا را در زمینه داخلی و مناسبات خارجی مورد نقد و بررسی قرار میدهد و با استناد به گنجینهای از اسناد معتبر، آمریکا را در مسیر سقوطی اجتناب ناپذیر ارزیابی میکند. ولی از زاویهای میهن پرستانه به عنوان استاد پژوهشگر خودی و نه منتقدی خارج از نظام، سقوط را هشدار میدهد و برای اجتناب از آن راه چاره ارائه میکند.
جانسون آمریکا را دچار یک پارادوکس میداند، پارادوکس میان دموکراسی و امپریالیسم. او میگوید سیاست خارجی آمریکا سیاستی امپریالیستی است و اما در حوزه داخلی سیاستی دموکراسی دارد. او با استناد به تاریخ استدلال میکند که یکی از بی ثباتترین نظام سیاسی کشوری است که مانند ایالات متحده بکوشد که در داخل دموکرات و در خارج امپریالیست باشد. جانسون ادامه میدهد که: ما مانند جمهوری روم، بخواهیم امپراتوریمان را حفظ کنیم، قطعا دموکراسیمان را از دست خواهیم داد و ناگزیر باید به گونهای غمانگیز در انتظار واکنش نهایی که کنشهای امپریالیستی را برمیانگیزد بنشینیم.
راهکار او که پیش پای ایالات متحده قرار میدهد نیز از این قرار است که مانند امپراتوری انگلیس بعد از جنگ جهانی دوم، دموکراسیمان را حفظ کنیم و امپراتوریمان را از دست بدهیم. جانسون سیا را عامل اصلی ورشکستگی آمریکا در جهان و داخل خود میداند. دست کم از دیدگاه نظری قابل تصور است که یک جنبش مردمی بتواند حکومتی پنهانی را منحل کند، عملیات سیا و دیگر اقدامات جاسوسی غیر قانونی و ارتشهای خصوصی را از صندوق خانه قدرت امپراتوری بیرون بکشد و به روشنایی بیاورد، تسلط مجتمع نظامی صنعتی را بکشند و تامین واقعا عمومی هزینه انتخابات را برقرار کند. اما تجربه گذشته نشان داده است که با توجه به تسلط شرکتهای بزرگ بر رسانههای جمعی و دشواری بسیج جمعیت عظیم و متنوع آمریکا، انتخاب این گزینه برای رسیدن به دموکراسی مردمی عملی به نظر نمیرسد.
* کارشناس علوم سیاسی و روابط بینالملل
کلمات کلیدی : نشر مهرویستا