کد مطلب: 361735
در سوگ استاد حمید سبزواری؛
تو عاشقانه سفر کن
اکبر نبوی، 23 خرداد 95
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۳۰
نوشتن در بارهی هر هنرمندی دشوار است. هنرمندان روحی دارند همنشین شهود و اشراق و خیالی دارند سیال و رها از قید هست و نیست؛ و حمید سبزواری بزرگ، چنین هنرمندی بود؛ اما نوشتن در بارهی این شاعر سترگ معاصر، از منظری دیگر نیز دشوار و سخت است. او عاشق بود؛ و کیست که بتواند مقام عشق و عاشق را بدون چشیدن و حظ بردن و مشرف شدن، دریابد و ابعاد راز آمیز عشق و عاشق و عشق ورزی را با استفاده از کلمه و کلام کشف کند و رازگشایی خویش را بنگارد؛ که عشق، سرّ مستور است و فرشته ای پرده نشین. تنها عاشق میتواند جمال عشق را در سفر ملکوتیِ تماشا زیارت کند و در مقام و ساحتِ عاشقی تن شویه کند و ردایی از جنس پردیس و نور بر قامت بیاراید.
استادسبزواری عاشق بود. بی رنگ و روی؛ و این عاشقی را از سیر انفسیِ مردافکن و سپس سیر آفاقیِ پیوستهی خویش فراچنگ آورده بود. او در سیر من العشقِ الی العشقِ مع العشق، به مقام رضا و استقرار رسیده بود؛ و دقیقاً به همین دلیل بود که در سالهای پر از واقعه و حادثهی پس از انقلاب، حمیدی عاشق ماند. گرچه گاه تنها؛ و گاه غریب؛ و گاه نیش خورنده از خواجگانِ حرمسرایِ مثلثِ «بت زدگی، تب زدگی و غرب زدگی»؛ و گاه از سوی پاره ای از همگنانِ غافل؛ و... و او را چه باک از زهرپاشان و طعنه زنندگان؛ و مگر عاشق باکی از خار و تیغ و نیش زبانها و قلمهای کشنده و مرگبار دارد؟ که اینها در نظر عاشق، شیریناند. مقام او را برمی کشند. جامی از شراب سرخ ِ «شدنِ» پیوسته را در کام جان و دل اش میریزند.
استاد سبزواری یک قهرمان است. یک قهرمان ملی. ناشناخته و غریب. همانطور که یار سالهای درازش استاد احمدعلی راغب ۱ (که عمر عزیزش دراز باد) قهرمان است. این دو قهرمان، با همراهی و همدلی یارانی عزیز و بزرگ همچون: زنده یاد استاد محمود شاهرخی، زنده یاد مشفق کاشانی، مهرداد کاظمی (عمر عزت اش بلند) محمد گلریز (سرافرازیاش افزون) و اسفندیار قره باغی (نام اش بلند و عافیت اش برقرار) در حوزهی ترانه و موسیقی کارهایی کردند کارستان. آثاری آفریدند درخشان و ماندنی و ملی.
هر کشوری اگر یک حمید سبزواری میداشت، با این کارنامهی پربار و ماندگار و اگر یک احمدعلی راغب میداشت با این ذوق هنرمندانهی شگفت و والا، تندیسشان را در یک میدان بزرگ برمی افراشت و به نسل و امروز و فردا و فرداها یادآور میشد که در کنار قهرمانهای میدان دفاع از مام میهن و شرف دین و انقلاب، چه هنرمندان نام آوری بودهاند و چه شگفتیهای مانایی آفریدهاند. ولی دریغ که ما ناسپاسانِ خو کرده به هر روز و تن سپرده به تباهی عاداتِ جاهلی دیروز، همچنان به راه خویش میرویم و قهرمانهای خود را در خموشی و رنج وا مینهیم.
زهی رستگاری استاد سبزواری که تن از این مهلکه به در برد؛ و از رنج زمانه آسود و در جوار معشوق آرمید. خداوند او را با عاشقانی که سالها برایشان سرود و خواند، همنشین گرداند و در حلقهی بزرگانی چون دِعبِل خُزاعی بپذیرد؛ که او در کنار نامداریهای اش، بی گمان دعبل انقلاب نیز بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*تیتر این یادداشت نام یکی از دفاتر شعر استاد سبزواری است.
۱ ــ استاد احمدعلی راغب هنرمند بزرگ حوزهی موسیقی کشور است. ایشان برای صدها سرود و ترانه آهنگ ساختهاند. چندین سال است که میان بنده و حضرت استاد الفتی است و از احوالشان بیش و کم باخبرم (گاه استاد به من تلفن میزنند و گاهی نیز من با این عزیز تماس میگیرم و صدای گرمشان را مینوشم) و می دانم که حضرت ایشان هم در تنهایی روزگار میگذرانند.
کلمات کلیدی : حمید سبزواری
یادت گرامی استاد خاطره ساز انقلاب (3755722) (alef-6)
روحش شاد
مرد بزرگی که تا آخر پای انقلاب اسلامی وفادار ماند. (3756132) (alef-6)
خداوند رحمت کند (3756161) (alef-6)