نظر منتشر شده
۴۸
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 76326
رمزگشایی از نمادهای سریال در چشم باد
تاریخ انتشار : شنبه ۵ تير ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۱۵
 
بارها و بارها منتقدین و تحلیلگران ایرانی به منظور نقد و بررسی فیلم و سریالهای خارجی در شبکه های مختلف صدا و سیما حضور یافته اند و مسائل پیدا و پنهان بسیاری را مورد بررسی قرار داده اند. به ویژه نقد فیلمهایی به مانند 300 که اصل و ریشه ایران و ایرانی را نشانه گرفته است و از این بابت مخاطبین نیز با حساسیتی خاص حواشی آن را دنبال می کنند. اما جای بسی تعجب دارد که علی رغم اهمیت موضوع ، چرا تا به حال هیچ تحلیل و نقد دقیق و جامعی در مورد سریال در چشم باد صورت نپذیرفته است .شاید یکی از دلایل آن نیاز به اشراف تحلیلگر بر حوزه های تاریخی ، سیاسی، هنری و فنون فیلمسازی باشد که در سریال مذکور شاهد حضور در هم تنیده همه آنها بودیم. اما دلیل احتمالی دیگر سکوت معنی دار تحلیلگرانی است که اینک به مسائل پشت پرده فیلمنامه این سریال واقف شده اند و صلاح را در نادیده گرفتن نیات نویسنده این سریال می بینند.
اما حال که این سریال به پایان رسیده سوالاتی برای مخاطبین آن مطرح شده است که لازم است برای آن پاسخ هایی مناسب نیز در نظر گرفته شود.
بیژن ایرانی به عنوان نقش اول فیلم ، نماد چه کسی است ؟ آیا فردی به این اسم در تاریخ معاصر ما وجود داشته؟ عباس ایرانی چه کسی است؟ نماد چه کسانی است ؟ چرا مادر عباسی که حامی نظام است باید یک کمونیست بریده از شوروی باشد و پدر او یک ناسیونالیست ؟ چرا در بیژن ایرانی تا آخرین لحظه ها نسبت به دین و ایدئولوژی هیچ تغییری دیده نمی شود و بر خلاف فیلمهای دیگری همچون اخراجیها، بیژن تا آخرین لحظات مرگش نگرش ناسیونالیستی و سکولار خود را دو دستی چسبیده است؟ چرا علی رغم حضور بیژن در خطرناک ترین عملیاتها ، ترکش کمانه کرده از مسجد جامع خرمشهر باید سبب مرگ بیژن شود؟ چرا میزان حضور امام (ره) در این فیلم حتی یک درصد حضور بازیگر نقش رضاخان هم در فیلم نیست؟ و دهها سوال دیگر پاسخ تمام سوالات فوق پازلهای یک فرضیه نسبتا قوی را در ذهن ایجاد می کند که علی رغم میل باطنی، بالاجبار بایستی گوشه های آن برای خواننده واکاوی شود.
مسعود جعفری جوزانی کارگردان این سریال که تا سال 1362 در آمریکا به سر می برده و تقریبا با درک آنچه در ماجرای فتح خرمشهر در کشورمان گذشته با افرادی که در آن زمان هنوز به دنیا نیامده اند تفاوت چندانی ندارد. مرجع شناخت هر دو آنها تنها مطالعه است و واکاوی تاریخ از لابه لای ورق های کتابها و یادداشتها.
(برای کشف حقیقت، فقط خواندن تاریخ کافی نیست. باید نانوشته ها را از لای خاطره نویسی ها و ادبیات آن دوران کشف کرد.) این جمله ای است که پس از اتمام پخش سریال در چشم باد، مسعود جعفری جوزانی در مصاحبه با ایرنا آن را به زبان آورده و نویسنده و کارگردان فیلم از جستجویش به دنبال نانوشته ها این چنین می گوید :( کتاب های صادق چوبک و صادق هدایت در مورد ادبیات معاصر ایران بزرگترین کمک را برای استخراج دیالوگ ها به من کرد. مطالعه کتاب های صادق چوبک به درک درستی از طبقات اجتماعی، وضعیت اقتصادی، چیدمان وسایل منزل و رنگ آمیزی آن و چگونگی گویش و زندگی مردم در دهه اول هزار و سیصد انجامید. کتاب های صادق هدایت نیز در دیالوگ نویسی بسیار موثر بود.)!
اولین سوال اینگونه مطرح می شود که چرا در بررسی مسائل تاریخ معاصر کشورمان که اسلام و اسلام شناسی در آن نقشی اساسی را دارد، بایستی از نظرات اسلام ستیزانی همچون صادق چوبک و صادق هدایت استفاده کرد. کسانی که دین را ریشه بدبختی انسانها می دانند و مهمتر اینکه در کجای این فیلم می بایست در جستجوی تاثیرات تفکرات این دو نویسنده باشیم؟
شروع داستان با میرزا و پایان با مسجد جامع خرمشهر
داستان با صحنه هایی از میرزا کوچک خان جنگلی و تلاش او برای تشکیل جمهوری در شمال ایران آغاز می شود. در بین اعضای گروه میرزا، میرزا حسن ایرانی و دوستش پررنگ ترین نقش را در جنگ ایفا می کنند. دوست میرزا حسن زنی تاجیک تبار و صاحب دختری به نام لیلا است. میرزا حسن نیز صاحب سه پسر که نام یکی از آنها بیژن است و دیگری یک دختر . گروه میرزا با تمام امید و آرمانهایش توسط نیروهای وقت در هم می شکند و حسن ایرانی و دوستش برای حفظ جان خود و خانواده خود رهسپار تهران می شوند. پس از گذر از راههای صعب العلاج وشرایط جوی و محیطی مرگبار به تهران می رسند در حالی که دوست میرزا حسن توسط نیروهای نظامی شناسایی و دستگیر می شود .
میرزا حسن به همراه دوست دیگری در تهران در چاپخانه ای مشغول به چاپ روزنامه می شوند. پس از گذشت سالها بیژن پسر حسن ایرانی وارد دوران جوانی خود می شود ، در حالیکه بر خلاف پدرش خصومتی با حکومت پهلوی ندارد. او ضمن سپری کردن دوره خلبانی و خدمت در ارتش دلبسته دختری به نام ایران نخجوان می شود. اما در یک میهمانی رگه هایی از تعصبات مذهبی وی ، زمانی که همسرش درخواست رقص با اشراف زاده ای را اجابت می کند بر حس علاقه وی به ایران نخجوان غلبه می کند و او را از ازدواج با دختر تیسمار نخجوان منصرف می کند.
اما داستان بیژن ایرانی در زمان حمله متفقین به ایران به اوج حساسیت خود می رسد. هواپیمای وی در حین مبارزه با جنگنده های شوروی سقوط می کند و پس از این او زمانی به هوش می آید که خود را در منزل اهالی آن منطقه می بیند. پس از کش و قوسهای فراوان به اسارت قوای شوروی در می آید اما در حین بازجویی توسط قوای شوروی متوجه می شود دختر کمونیست فارسی بلد همان لیلا دختر دوست پدر اوست که سالهاست از او خبری نداشته. ماجرای عاطفی بین بیژن و لیلا این گونه آغاز می شود و به دل بریدن لیلا از شوروی می انجامد. بیژن و لیلا با یکدیگر ازدواج می کنند . اما هر دو که از بیم قوای متفقین قصد فرار داشته اند بالاخره اسیر آنها می شوند. بیژن توسط برادر ثروتمند خود نادر از زندان آزاد می شود. در حالی که پدرش به دلیل حمایت از مصدق توسط رژیم پهلوی اعدام شده است. پس از آن زمانی که سراغ همسرش را از نیروهای شوروی در ایران می گیرد با تصاویری که نشان دهنده مرگ لیلاست مواجه می شود. در نهایت حزن و اندوه به کمک برادرش پس از تبعید به بصره ، راهی آمریکا می شود.
در انجا در رشته جراحی مغز تحصیل می کند و به دکتر بیژن معروف می شود. با زنی آمریکایی آشنا می شود. در این حین در ایران انقلاب می شود و بازتاب آن به آمریکا هم می رسد. زمانی که زن آمریکایی موفق می شود وارد دنیای احساسات و عواطف بیژن شود ، نامه ای از ایران به دست بیژن می رسد که دنیای وی را تغییر می دهد. نامه از سوی لیلا همسر سابق وی بوده که بیژن گمان می کرد او پیش از این مرده باشد. بیژن متوجه می شود از او پسری به دنیا آمده به نام عباس!
بیژن تصمیم می گیرد برای دیدن خانواده خود وارد ایران شود. از زمان گرفتن پاسپورت تا پایان فیلم ، بیژن با انواع بداخلاقی ها مواجه می شود. در فرودگاه با وی برخورد خوبی نمی شود. اما در حین جستجوی همسر و فرزندش، تجاوز عراق به خاک ایران آغاز می شود. وی پس از دیدار با همسرش متوجه می شود عباس راهی جبهه های جنگ شده است. پس برای دیدن وی تهران را ترک می کند و بدوا به عنوان پزشک به انجام خدمت می پردازد. به دنبال عباس مراحل مختلف جبهه را پشت سر می گذارد تا اینکه در جوار مسجد جامع خرمشهر در حالی که برای نخستین بار فرزندش را می بیند بر اثر ترکش ناشی از برخورد موشک به گنبد مسجد زخمی و در دستان عباس جان می دهد.
گروه میرزا کوچک خوان نماد تمامی جمهوری خواهان
همانطور که ذکر شد فیلم با تصاویری از میرزا و گروهش آغاز می شود. این گروه در فیلم نماد تمام کسانی هستند که از نظام شاهنشاهی قاجار به ستوه آمده اند و با مشئی مذهبی به دنبال حاکمیت مردم بر مردم هستند.
میرزا حسن ایرانی یا شهید دکتر حسین فاطمی ؟
مهمترین شخصیت قسمتهای ابتدایی و میانی فیلم را حسن ایرانی به خود اختصاص داده است. کسی که با حکومت شاهنشاهی ، چه قاجار و چه پهلوی سر آشتی ندارد. در چاپخانه کار می کند و مطالب تندی به چاپ می رساند و ناباورانه به دلیل حمایت از مصدق ، پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 توسط حکومت محمد رضا اعدام می شود. از کنار هم قرار دادن عبارات روزنامه و اعدام پس از کودتای 28 مرداد ، به سادگی نام شهید دکتر حسین فاطمی به ذهن خطور می کند. وی از اعضای جبهه ملی ایران بود که در روزنامه باختر مطالب تندی را بر علیه رژیم پهلوی به چاپ رسانده بود و پس از فرار شاه از کشور در سخنرانی مهمی خواستار برچیده شدن نظام شاهنشاهی شده بود. دکتر فاطمی پس از کودتای 28 مرداد در منزل یکی از دوستانش شناسایی شده و در حالت بیماری و تب شدید توسط عوامل پهلوی تیرباران می شود.
لیلا دختر تاجیک نماد کمونیستهای بریده از شوروی
همانطور که گفته شد لیلا دختری است از مادری تاجیک و پدری از نیروهای میرزا کوچک خان جنگلی .وی پس از حمله شوروی به ایران به عنوان نظامی کمونیست فارسی بلد به ارتش شوروی خدمت می کند.اما عشق بیژن بین او و شوروی فاصله می اندازد. برای لیلا دو قرینه تاریخی می توان یافت. یکی کشور تاجیکستان که علی رغم دارا بودن ریشه های ایرانی در برهه ای از تاریخ به اتحاد جماهیر شوروی پیوست و مجددا از آن جدا شد. و مهمتر و مناسب تر با این فیلم قرینه ای دیگر که ریشه در جریانات سیاسی دوران پهلوی دارد . گروهی از اعضای حزب توده که فرمان برداری از شوروی را نمی پسندیدند و با تعلقاتی ناسیونالیستی تفکرات استانیلیستی حزب توده را زیر پا گذاشتند و انشعاب آنان از حزب توده در تاریخ معاصر کشورمان ماندگار شد. در راس این افراد چهره های نام آشنایی همچون خلیل ملکی و البته جلال آل احمد ! حضور دارند.
بیژن ایرانی نماد ناسیونالیسم بریده از حکومت پهلوی
بیژن فرزند حسن ایرانی بر خلاف پدر نسبت به حکومت پهلوی نگاه مثبتی دارد. تا جایی که به خدمت ارتش در می آید و رویای خلبان شدن را در سر می پروراند. دلباخته دختر تیسمار نخجوان می شود. اما بی بند وباری و تناقضات رفتار ایران نخجوان با روحیات وی به ناگه باعث جدایی این دو می شود. بیژن در حقیقت نماد انسان ناسیونالیستی است که به واسطه پدری مسلمان ، رگه هایی از عقاید مذهبی در وی دیده می شود. ایران که بازیگر آن سحر جعفری جوزانی است در حقیقت نماد حکومت پهلوی است. وی دختر تیمسار نخجوان است و نظامی بودن پدرش نماد حکومت میلیتاریستی پهلوی اول است. علی رغم میل ظاهری ناسیونالیستهای مسلمان به حکومت پهلوی ، اما موج دین زدایی قهری رضاخان آنان را از حکومت پهلوی رویگردان می کند و این گونه بیژن بالاجبار از ایران نخجوان که نماد حکومت پهلوی است دل می برد.
ازدواج بیژن و لیلا، نماد ائتلاف توده ایهای سابق و اعضای جبهه ملی
بیژن و لیلا طی سلسله مراحل پرفراز و نشیبی بالاخره با هم ازدواج می کنند. توده ایهای سابق همواره در حسرت اقدامات مثبتی همچون ملی کردن صنعت نفت از سوی ملیون بوده اند. این قضیه و عدم تحمل فرمانبری از شوروی باعث شد تا آنان به رهبری خلیل ملکی از حزب توده جدا شودند و با گروه مظفر بقایی ائتلاف کنند. این دو گروه ( خلیل ملکی و مظفر بقایی) پیش از کودتای 28 امرداد موفق می شوند حزب زحمتکشان را تاسیس کنند.
زن آمریکایی نماد تعلق به زندگی غربی
زمانی که بیژن در آمریکا زندگی می کند ، زنی آمریکایی به مرور زمان وارد دنیای بیژن می شود. بیژن نیز به مرور زمان به او علاقه مند می شود.اما به نقاط ضعف او نیز واقف است( صحنه گلف بازی کردن و واکنش غیرمودبانه زن آمریکایی به درخواست ازدواج بیژن) . در این حال صرف نظر از زن آمریکایی و به دنبال لیلا رهسپار ایران شدن ، می تواند نماد تمایل به کشور ایران باشد که پس از انقلاب در بین جریانهای ناسیونالیستی بریده از پهلوی در حال تقویت بود.
عباس ایرانی نماد جریانهای حامی نظام
همانطور که در فیلم اشاره شده است ، ازدواج بیژن و لیلا ظاهرا فرجام خوشی را به دنبال ندارد. بیژن با این خیال که لیلا کشته شده است کشور را ترک می کند. اما با نامه وی به کشور بر می گردد و متوجه می شود که فردی به نام عباس ایرانی فرزند اوست که سالها از او خبر نداشته.
همانطور که نام عباس نشان از مذهبی بودن آن دارد وی نماد جریانهای حامی نظام جمهوری اسلامی است. کسانی که برای دفاع از جمهوری اسلامی در جبهه ها حاضر شدند. اما آن توهینی که جوزانی در این فیلم به نظام روا داشته و نام حقیقت تاریخی بر آن نهاده این است که عباس ایرانی فرزند ناخواسته جریان ناسیونالیستی بریده از پهلوی و انشعابی های حزب توده به تصویر کشیده شده است. محصول جریانهایی که حزب زحمتکشان را ایجاد کردند و امثال شهید آیت هم زمانی جزء آنها بوده اند.
در انتهای فیلم بیژن ایرانی که نماد ناسیونالیسم ایرانی است و جز از دریچه ناسیونالیستی و سکولار به قضایا نمی نگرد ، در مسیر جستجوی فرزندش بر اثر اصابت ترکش کشته می شود. نکته مهم این است که وی بر اثر گلوله مستقیم دشمن کشته نمی شود . بلکه گلوله ابتدا به گنبد مسجد جامع خرمشهر برخورد می کند و سپس ترکش های آن به بیژن اصابت می کند. در این فیلم مرگ بیژن یا همان مرگ جریانهای ناسیونالیستی که به دنبال میوه های خود در نظام جمهوری اسلامی می گردند، به دین و مذهب نسبت داده شده که به دلیل استفاده جوزانی از متون اسلام ستیزانی همچون صادق هدایت و صادق چوبک چندان غیرمنتظره به نظر نمی رسد. بخشهایی از این فیلم که مربوط به وقایع دهه 60 است جز صحنه ای کوتاه مربوط به سخنرانی امام (ره) از بنیانگذار انقلاب چیز دیگری ندارد، اما زندگی رضاخان به طوری دقیق مورد بررسی واقع شده و سعید راد مجالی استثنایی برای مطرح کردن خود یافته است.
کافه نادری، شاه کلید کشف پشت پرده فیلمنامه
به احتمال زیاد کافه نادری یکی از آن جاهایی است که جوزانی در نوشتن فیلمنامه و خلق طرح کلی آن ، عنایت خاصی به آن داشته است. زیرا که صادق هدایت و صادق چوبک به عنوان نویسندگان مرجع فیلمنامه جوزانی، و جلال آل احمد به عنوان عضو انشعابی حزب توده و ملحق شده به حزب زحمتکشان از مشتریان این کافه بوده اند که در پشت پرده فیلمنامه در چشم باد نقشی تعیین کننده داشته اند.
مسئولین ، مقصر اصلی این ماجرا
متاسفانه همانطور که در نقدی در چشم باد هم به آن اشاره داشتم ، هیچ گونه نظارتی بر تالیف این فیلم نامه صورت نگرفته و بنابر اذعان جوزانی کلمه ای از فیلم نامه حذف نشده است. در پروژه ای که چندین میلیارد تومان سرمایه و چندین سال زمان صرف شده است چنین توهینی به ساحت مقدس نظام جمهوری اسلامی و ریشه های آن ، از طرف هیچ مسئولی قابل بخشش نیست و می بایست در مقابل موج اباحی گری که این بار از داخل و از درون ارزشها را نشانه گرفته است ، تمام قامت ایستاد. متاسفانه عده ای بدون توجه به زوایای مختلف این فیلم، زبان به تمجید کورکورانه از آن گشوده اند.
نظام اسلامی محصول خونها ، پاکیها و امیدهاست
اما مسعود جعفری جوزانی و تمام همفکران وی باید بدانند، تحریف مسلم تاریخ بدین شکل که نظام حاصل ائتلاف کمونیستم مخالف شوروی و ناسیونالیستم مخالف پهلوی نشان داده شده ، توهینی بزرگی به نظامی است که صدها هزار شهید برای آن هزینه شده است. جمهوری اسلامی ایران فرزند مشروع جریانهای مسلمان و میهن دوستی است که حاصل خون سرخ اباعبدالله الحسین ، سپیدی پاکی مردمان ایران زمین و سبزی آن امید ظهور حضرت ولیعصر(عج) است.




 
 
hajiagha
۱۳۸۹-۰۴-۰۷ ۰۴:۲۲:۲۵
اگر منفی بافی در مورد ایران باشد که هر شب از کانال یهودی ها و بهائی ها در آمریکا پخش شود به خدا قسم با کارگردان آن با هنرم در خواهم افتاد . (331063)
 
س
۱۳۸۹-۰۴-۰۷ ۰۷:۱۲:۴۷
میتوان برداشت دیگری هم داشت. وضعیت عمومی ایران که با انقلاب اسلامی از آنچه امیال زحمتکشان خواندید به گرایشهای مذهبی رسید. درست است که بیژن ایرانی از جنس عباس نیست و تا آخر هم نمیتوانست مانند وی معتقد باشد ولی با لمس و درک نسل وی بالاخره سعادتمند شد. شهادت وی نمادی است از ارتقای او: عباس را دید و فتح را و پذیرفت! درست است که عباس از این پدر و مادر بدنیا آمده ولی محصول تربیت آنان نیست. پدرش اسیر زندگی غربی و مادرش تبعید شده. وی محصول انقلاب است. محصول راهی جدید که از نومیدی از راههای پیشین بدست میاید. جعفری جوزانی خیلی خوب نشان داده است. وی سخنرانیهای مکرری از امام پخش میکند و رگ غیرت بیژن را بدست میاورد. وی خیلی موفق در نشان دادن اقشار مختلف و گروههای سیاسی و طبقات جامعه و چگونگی همراهی آنان و انگیزه هایشان با انقلاب اسلامی است. در عین حال بدرستی نشان میدهد تنها زمان موفقیت و تنها نمونه ای که امام معرفی کرد موفق بود. تنها انسانهای ساده مذهبی، انقلابیها، نیاز به اسلامیت، ایرانیت، و همه ارزشهایی که گروههای مختلف به آنه عشق میورزند زنده کردند. از شما انتظار میرود انصاف را نگه دارید و به رسمیت شناختن و چگونگی تحول گروههای فکری توسط آقای جعفری جوزانی را قدر بنهید. (331071)
 
علی
۱۳۸۹-۰۴-۰۷ ۰۸:۵۶:۱۳
نمی دانم چرا بعضی از ما با بازی با کلمات قصد داریم که وانمود کنیم فلان شخص قصد فلان کار را دارد.چرا به این سریال زیبا از دید دیگری نگاه نکنیم و قصد نداشته باشیم عقاید خود را چنان عنوان کنیم که فقط من از عمق این سریال سر در آودم و دیگران هیچ.همانطور که گفتید نقد عمیقی از فیلم ارائه نشده اما شما هم نمی توانید نقاد صد در صد این فیلم باشید این فیلم با توجه به عمق دید آن به مسائل و فیلم نامه قوی نمی تواند با نقد کاملا سطحی شما مورد انتقاد قرار گیرد.وقایع نشان داده در این فیلم
را باید به اندازه سالهای ساخت و پخش آن به نقد بگذاریم زیرا زحمتی که در آن کشیده شده را واقعانمی توان با 50 خط زیر سئال برد. (331089)
 
۱۳۸۹-۰۴-۰۷ ۱۰:۱۱:۳۱
چه ربطی داره، که نظام حاصل خون این آدمها نیست،همیشه که
از نگاه همونچیزیکه میگید که نباید نگاه کرد ،
نظام حاصل همه خونهاست چه به قول شما فرزند مشروع جریانهای مسلمان و میهن دوستی و چه ادمها با افکار و ریشه های دیگری غیر از این ،
چرا باید همه چی ارمانی و در حد اعلا باشه و
همه آدمها با هر ریشه و تفکری محترم هستند و نیت و عملشون تعیین میکنه و
دفاع بیژن در جنگ حهانی کم از دفاع مقدس نداشت که بیژن اونجا تنها بود در دفاع مقدس کشور همدل.
تو رو خدا باز جریان فیلم های آبکی و مثبت دفاع مقدس رو شروع نکنید که هر وقت از گذشته یادم میاد فکر می کردم چرا با این آدمهای آحمق عراقی و این همه قهرمان درست حسابی ایرانی، چرا جنگ این قدر طول کشید.
من دوست داشتم این سریال رو چون از یه نگاه دیگه بود از آدمهایی که دورو برم هنوز هستند ، سینه چاک اسلام نیستند و اداشو هم در نمیارند ولی باشرف هستند به اصول انسانی پایبند. (331104)
 
mehrgan_f
۱۳۸۹-۰۴-۰۷ ۱۱:۱۲:۴۷
سلام
نقد جالبی بود
اما یه نکته ای که در طول سریال خیلی توجهم را به خودش جلب کرده بود نقش بسیار منفعلانه و خشک و بی روح فخرالسادات عروس خانواده ایرانی بود به عنوان یک زن مذهبی وسنتی
که تنها واکنشش در مقابل رخداد های بد و نیک لبخند زدن یا اشک ریختن بود ... و نهایتا بعد از سالها زندگی مشترک با نادر (برادرشوهر سابقش) به فردی که روان پریش و بدبخت بدل میشه !! در حالی که این نقش می توانست بسیار فعال و تاثیرگذار تعریف بشه و اثرات مثبتی بر نادر فرزند ناخلف میرزا حسن بذاره !! (331126)
 
۱۳۸۹-۰۴-۰۷ ۱۱:۴۵:۵۱
واقعا متاسفم كه وقتم را هدر داه و اين مطلب راخواندم
خيلي بي انصافيد . انتظار اين بود كه نقد شود نه انتقاد
اين جعفر ي جوزاني بيچاره اگر ميدانست اينچنين انگشت اتهام
تحريف تاريخ بسمتش نشانه ميرود 1000سال بعد هم دست به چنين كاري نمي زد .
از همه اينها گذشته همانطور كه ماايراني ها وقتي يك مريض را مي بينيم دكتر ميشويم . در مواردديگر هم متخصص . اين فرهنگ به با سواد وبي سواد هم كار ندارد .
بايد پرسيد اي كه مي زني طعنه بر او خود رابگو....
در هرحال منم سئوالاتي دارم نه اينگونه مخرب ....
زحمت 5 ساله مزدش اين نيست
من به نوبه خودم و اهالي روستاهاي همجوار تشكر ميكنم از جوزاني..... (331137)
 
رفیق الاسلام
۱۳۸۹-۰۴-۰۷ ۱۱:۵۴:۴۰
با سلام
هرکسی خارج از گود می تواند فراخور درک و فهم خود نسبت به کاری که در معرض دید قرار گرفته اظهار نظر کند،اما باید در نقد ها منصف بود و بنا را بر اصلاح گذاشت تا کار های بعدی پر بارتر شود.
به عقیده بنده چشم در باد روند خوبی را از شروع تا انتها داشت اما متاسفانه از تبیعد به بصره و ......دیگر سریال آبکی شده بود الخصوص جریان برگشت به ایران و مسایل جنگ تحمیلی خیلی آبکی و غیر واقعی شده هر چند استفاده از فیلم های مستند در متن اصلی شیوه ای جدیدی را به نمایش گذاشت ،واقعا می شد بسیار فراتر از آنچه در انتها گذشت کار می شد،مورد دیگر آنکه آیا آدم قعطی بود که گارگردان مجبور شد در سن پیری از همان هنر پیشه هایی که جوان بودن استفاده کرد ،خلاصه آنکه کارگردان ظاهرا در اواسط سریال برای صحنه های عشق وعاشقی زمینی خیلی مایع گذاشت اتفاقا خیلی سریال را پر مایع کرد اما برای مقطع عشق های واقعی که در جنگ تحمیلی به اوج رسیده بود بسیار بد عمل کرد شاید مشاور کار بلد نداشت،این اواخر خیلی هم عجله داشت
با احترام (331141)
 
مازیار عطاری
۱۳۸۹-۰۴-۰۷ ۱۶:۱۰:۵۰
نقد آقای عبیری برای من که تقریبا سریال کشدار ولی جذاب در چشم باد را دنبال کرده ام نامفهوم بود. بله! این درست است که تا زمان انقلاب اسلامی بسیاری از حرکتهای ظلم ستیز فاقد آن بصیرت و عمق فکری بودند که اندیشه امام و فضل الهی در قالب تحول بنیادین انقلاب اسلامی برای ملت ایران به ارمغان آورد اما پایه و نقطه شروع این تحول آزادمردی مردان و زنانی بود که اگرچه به خوبی با دین آشنا نبودند و در واقع در نوعی استضعاف دینی قرار داشتند اما آنقدر آزاده بودند که مقابل ظلم اندک مقاومتی از خود نشان دهند.
بیژن ایرانی نماد بچه مسلمانی آزاده است که در کوران تلخترین حوادث رفته بر این آب و خاک فرصت می یابد در آخرین روزهای زندگی اش انتخاب درست را بکند. البته اینقدر فرصت نداشته که مانند منتقد نه خوش انصاف مقاله عارف و عالم علوم کونین شود.
طبعا این نوشته من ربطی به خط فکری نویسنده و کارگردان و اینکه او چه می خواسته و چه کرده ندارد بلکه به عنوان یک بیننده برداشت من از فیلم و به ظاهر نمادهای گنگ فیلم به زعم منتقد محترم، چیزی جز مدعای ایشان است. (331224)
 
احسان
۱۳۸۹-۰۴-۰۷ ۱۷:۰۳:۲۸
تولد یه متخصص دیگه در رمزگشایی فیلم ها و سریال ها رو تبریک میگم.
شما به جای اینکه آسمان ریسمان ببافید و هی ناسیونالیست بودن بیژن و کمونیست بودن زنش رو به رخ بکشید بگید خودتون چه ایده ای دارید برای فیلم ساختن و این مردم رو با جنگ آشنا کردن؟ عزیز من تو جبهه ها همه تیپی بوده و همه در یک کلام از کشور \"ایران\" دفاع می کردند حالا اگر دوست دارید باز هم نقش یه عده عظیمی از مردم رو نادیده بگیرید چرا این همه به نویسنده ها و کارگردان این فیلم توهین می کنید.
تفکرات امثال صادق هدایت و چوبک و آل احمد هر کدام نقد جداگانه ای میخواد که با این عصبیت ها و هیجانات قابل واکاوی نیست. ضمناً کسی مثل جلال آل احمد که حداقل کارنامش در پیوستن و بریدن به حزب توده کاملاً روشنه. شما را به کتاب \"در خدمت و خیانت روشنفکران\" ارجاع میدم. شما ر. به خدا اول یه مطلب رو بخونید و بعد در مورد قلم فرسایی کنید.
به جای اینکه مثل توهم زده ها هی به این و اون گیر بدید و هر فیلمی ساخته میشه رو به این جریانات نسبت بدید خودتون دست به کار شید تا حداقل یکبار فیلمی که شما و همفکراتون می پسندند رو ما هم ببینیم، شاید رستگار شدیم. (331238)
 
حميد صفري
۱۳۸۹-۰۴-۰۷ ۱۸:۴۶:۱۶
تاريخ ايران در مظلوميت كامل توسط تلويزيون به روايت اين وآن به تصوير كشيده ميشود.يك روز قاجار روز ديگر مشروطه در موارد مكرر پهلوي اول ودوم و اين آخري مخلوطي از همه ادوار تاريخي حساس وحساسيت برانگيز كه مجموعه اي از حوادث بزرگ كشور را در صد سال اخير يكجا جمع كرده وبا نام در چشم باد به خورد مردم داده است.سالهاست تلويزيون در حوزه تاريخ سردرگم است.جهت گيري ورويكرد آن در اين حوزه همانگونه كه در تيتراژ سالهاي مشروطه صريحا بر آن صحه مي گذارد به روايت فلاني وبهمانيست.شايد خيال مي كنند در اين صورت هر خطا يا جعل يا انحرافي به گردن سازنده اثر خواهد بود.اگر اينطور باشد كه فاجعه است اما اگر اينطور نبود وجريان فكر ساز در تلويزيون خو دچار كج فهمي ويا كم فهمي ويا عدم برخورداري متوليان يا آمران طراحي هاي اينچنيني از بينش و سواد لازم ومناسب براي ورود به اين عرصه باشند آنوقت بايد گفت فاجعه اندر فاجعه است.اگر به ساير حوزه ها مثل \"ساخت وسازهاي\"فرهنگي اجتماعي سياسي وساير توليدات هم سري بزنيم آنوقت بايد حسرتمان در سوختن فرصتها و امكانات چند برابر شود.نويسنده محترم به سوالات و ابهامات جدي در باره سريال اشاره واز عدم نقد آن گلايه كرده است.دفاع تمام قد وجانانه تلويزيون از اين اثر در عين آنكه آشكارترين و غير قابل انكارترين خطا ها در آن وجود داشت دل سوزان اين عرصه را نا اميد واز توجه مسولان تلوزيون مايوس كرده است.شايد لازم باشد سازو كار مناسبي هم در بخش نظارت بر عملكرد وميزان هزينه هاي تلويزيون در مجلس تعريف شود.با كمي دقت معلوم خواهد شد كه هزينه هاي سالانه تلويزيون كمتر از بودجه سالانه بسياري از وزارتخانه ها ودستگاههاي دولتي نيست و اگر نظارت جدي وجود نداشته باشد حيف و ميل بيت المال گسترده تر از هميشه ادامه يافته ومديريت سليقه اي جاي ديده باني فرهنگي و اجتماعي كه وظيفه ذاتي صدا وسيما است را كماكان خواهد گرفت. (331274)
 
۱۳۸۹-۰۴-۰۸ ۰۶:۵۴:۲۹
لا اقل فیلم را درست تماشا كنید بعد نقد كنید. میرزا حسن ایرانی اصلا خیلی قبل از كودتای ۲۸ مرداد به مرگ طبیعی فوت كرد. آن آقایی كه در زمان مصدق اعدام شد حاج قاسم بود.

ثانیا این ایده آل گرایی شما كه می خواهید اوضاع مملكت درزمان انقلاب را بی عیب و نقص جلوه دهید تلاش بی فایده ای است و كمكی هم به انقلاب نمی كند. حافظه مردم را كه نمی شود پاك كرد. بالاخره انقلاب شده بود و هیچ چیز كامل نبود. تازه بنده خدا كارگردان سعی كرد این مساله را توضیح دهد. مثلا از قول بازجوی بیژن ایرانی گفت كه تعدادی جوان امور مملكت را بر عهده گرفته اند و بالاخره تجربه اجرایی اولشان است. حداقل من را قانع كرد كه تعمدی در نقص موجود در كارهایشان نداشته اند.

ثالثا چه اصراری دارید برای همه كاراكتر ها سمبول پیدا كنید؟ قوت این فیلمنامه در این بود كه در ذیل بیان اتفاقات تاریخی داستانی را هم چاشنی كرده بود. كه اتفاقا به گیرایی سریال كمك كرد.

بنده به عنوان یك بیننده خارج از كشور بارها با اشتیاق كاراكتر های تاریخی این سریال را در اینترنت جستجو كردم و جالب است كه این سریال مرا به نقش بزرگ و تاریخی امام خمینی واقف كرد. مثلا صحنه ای كه بیژن از تلویزیون سخنان امام خمینی بعد از حمله هواپیماها به تهران را پخش می كرد.من به عنوان كسی كه مانند بیژن چندین سال در آمریكا زندگی كردم و كمی مانند او فكر می كنم دو چیز در ذهنم آمد. اول اینكه بالاخره رهبری پیدا شد كه در مقابل شاخ و شانه كشیدن اجنبی ، خودش سفت و محكم می ایستد و كر كری می خواند. با خونسردی تمام می گوید كه برنده جنگ ما هستیم. این برای بیژن كه رفتار شاه خائن را در هنگام حمله متفقین دیده بود كاملا قابل تمیز دادن است. یعنی از منظر ناسیونالیستی هم كه بنگریم امام خمینی یك رهبر تمام عیار بود.

قرار نیست برای دفای از یك ارزش یا شخصیت به طور مستقیم تعریف شود. گاهی كافی است شكست جریان های مخالف را به تصویر بكشید تا مخاطب به سمت جریان یا شخصیت مورد نظر علاقه مند شود. این طوری كسانی كه ممكن است با شما هم مسلك نباشند را هم می توانید قانع كنید.

علاوه بر اینها خود آقای جوزانی در یك مصاحبه گفته بود كه قصد قضاوت چندانی نداشت. بنا را بر این گذاشته بود كه كسی را خوب بنامد كه به ایران خدمت كرده و بالعكس. (331389)
 
برهمت
۱۳۸۹-۰۴-۰۸ ۰۸:۵۳:۵۶
این حرفها و نقدها دیگر کدام است؟
یعنی هیچ وجه مثبتی در تبیین وقایع تاریخ ایران در این فیلم نبود؟
چرا هرکس می خواهد راجع به انقلاب و ایران و ... کار هنری بکند حتما باید هم سلیقه ما باشد والا حق نداردوارد این موضوعات بشود مگر انقلاب و ایران واسلام فقط مال من و شماست که هر کس با ما نیست نیاید؟ (331409)
 
۱۳۸۹-۰۴-۰۸ ۰۹:۳۲:۴۰
پیش چشمت داشتی شیشه کبود زان سبب عالم کبودت می نمود. (331427)
 
حسين
۱۳۸۹-۰۴-۰۸ ۰۹:۴۴:۰۳
به نظرم اين فيلم بسيارعالي ساخته شده بود وزواياي پنهان تاريخي را نمايش مي داد.چرا به نمايش صحنه هاي جنگ جهاني دوم وظلمي كه به كشورمان شده بود اشاره نكرديد كه دراين فيلم بسيار زيبا نشان داده شد (331433)
 
عباس
۱۳۸۹-۰۴-۰۸ ۱۲:۳۸:۳۳
جناب آقاي عبيري

من معتقدم كه هر كس آزاد است كه عقيده اش را
بيان كند(در چارچوب قانون البته).نمي دانم شما و امثال شما جرا انقدر با اين طرز تفكر خاص و تك بعدي و بدبينانه خودتان را آزار مي دهيد؟
براي توهين به مقدسات نظام بنظر شما نوشتن وساخت سريال تاريخي و پرهزينه اي مانند در چشم باد خيلي مسير سختي نيست؟اصلا چرا نويسنده و كارگردان بايد چنين كاري بكنند؟
بايد اذعان داشت كه در يك كار هنري و تلويزيوني كه مخاطبش اكثرا نسل جوان هستند،قطعا طريقه كار و بيان داستان و توالي اتفاقات با يك مستند تاريخي - مذهبي كاملا متفاوت خواهد بود.
من از زحماتي دست اندر كاران تهيه و ساخت اين سريال كه توانستند گوشه اي از تاريخ صدساله ي ايران را به تصوير بكشند و به جوانان و نوجوانان كشور مطالب و حقايقي راجع به شخصيت خودكامه و مستبد رضاخان و همچنين وطن فروشان و دين ستيزان تاريخ و در كنار آن نسلي كه به هيچ جناحي و جريان سياسي تعلق نداشتند و نماينده توده مردم در آن زمان بودند و اتفاقا درست قضاوت ميكردند و درست تصميم مي گرفتند را نشان بدهند ،صميمانه تشكر ميكنم.
امام ره پديده منحصر بفرد معاصر بودند و اكثر مردم هنوز همه خصوصيات روحاني واخلاقي و انساني ايشان را به خاطر دارند.
نمي دانم چرا شما به جاي نقد هنرمندانه از يك سريال از مطالبي استفاده مي كنيد كه تنها ضعف شما را ميرساند و سعي در استفاده ابزاري از سرمايه هاي گرانمايه نظام همچون حضرت امام ره ،رزمندگان و جنگ تحميلي و .....داريد؟ (331498)
 
زهرا
۱۳۸۹-۰۴-۰۸ ۲۲:۱۴:۴۳
اول: با خوندن خلاصه ای که از فیلم نوشتید معلومه فیلم و ندیدید و براتون تعریفش کردن
دوم:واقعا متاسفم برای سایت الف که همچین چیزی رو زده توی سایت
نویسنده ی این متن شعور مخاطب رو به سخره گرفتن.تا کی میخواین کارهای خوب رو با این حرفا زیر سوال ببرید؟ مگه فیلم یوسف به اون افتضاحی سرمایه ی مملکت و به باد نداد؟مگه این فیلمای صد من یه غازی که هر شب از رسانه ی میلی شاهد اون هستیم بیت المال و هدر نمیدن؟چرا برای اونا نقد نمی نویسید؟فقط چیزایی که به نظر شما مخالف نظامه نقد داره؟اونایی که به دین آسیب میرسونه رو بیخیال؟
راجع به این که می گید از امام حرفی نبوده قابل توجه نویسنده،اون صحنه ای که حرفای امام رو نشون می داد و بیژن یاد همچنین اتفاق مشابهی در زمان رضا خان می افتاد قشنگ ترین چهره ی ممکن از یک رهبر دینی پر قدرت رو نشون میداد (331662)
 
۱۳۸۹-۰۴-۰۹ ۰۰:۲۰:۳۴
دوست عزیز شما را احتمالا آن فیلم فارسی هایی راضی می کند که قهرمان ان هر چه شما بخواهید را اعلام میکند.یک بار یک یلم منسجم و زیبا از واقعیت های ایران ساخته شد.امان از شما مغز نخودی ها (331692)
 
omid211
۱۳۸۹-۰۴-۰۹ ۰۱:۲۰:۰۲
با سلام
بارها از خودم يك يئوال را پرسيده ام كه چگونه است در سايتي به اين وزيني اين چنين نوشته هايي پيوسط ميشود كه شامل اين همه جور و جفا به ديگران به خصوص كساني كه قبل از اين دوره سمت و صندلي رياستي داشته اند و وزارت محترم اطلاعات هيچ گونه نظارتي بر اين وبلاگ ها و سايت ها ندارد.
فقط دوست دارم سري به وبلاگ نويسنده بالا داشته باشين تا ببينيد چه افتراها و تهمت هايي به نمايندگان ملت در مجلس و وزراي سابق دارند
امي روزي كه به همه افراد كشور به يك ديده نگريسته شود
اگر تهمت زدن بد است براي همه بد است (331700)
 
محسن
۱۳۸۹-۰۴-۰۹ ۱۰:۲۸:۳۰
سلام. مقاله بسیار آبکی بود. هنر این فیلم آن بود که نشان داد، اسلام و امام خمینی توانستند در این کشور فضایی ایجاد کنند که همه با عشق و علاقه و آزادی، در آن زندگی کنند و حتی از جانفشانی برای آن ابایی نداشته باشند. این فیلم خیلی فیلم خوبی بود و الگو گرفتن از سبک نوشتاری افرادی چون هدایت، با الگو گرفتن فکری از آنان متفاوت است. (331779)
 
شاید من
۱۳۸۹-۰۴-۰۹ ۱۱:۱۲:۱۶
گاهی فکر می کنم همه چیز فقط یه شعاره،فیلم ها یا نقدها. (331792)
 
يك عابر
۱۳۸۹-۰۴-۰۹ ۱۱:۳۲:۵۳
به نظر حقير به هر مسئله اي در زندگي هم مي شود با ديد منفي و به اصطلاح نيمه خالي ليوان را ديد و هم باديد مثبت و نيمه پر ليوان.
و به قول سهراب
چشم ها را بايد شست، جور ديگر بايد ديد، ... گل شبدر چه كم از لاله قرمز دارد، ... و چرا مي‌ گويند اسب حيوان نجيبي است و كبوتر زيباست و ...
يك زحمتي يك نفر كشيده و دستش درد نكنه. حالا شما بلديد بهترش رو بسازيد. با خراب كردن ديگري كه نمي شود بالا رفت و اعتبار كسب كرد
البته شما هم براي خودتان نظري داريد كه خوب براي خودتان محترم است. (331803)
 
sadr
۱۳۸۹-۰۴-۰۹ ۱۳:۱۷:۳۸
به نظر من مهم اون حس وطن پرستی است که به مردم القا شد اگر شما در کوچه و خیابان راه بیفتید و از ‏‏100000 نفر در مرود این فیلم سوال کنید فکر نمی کنم حتی یک نفرشان این تحلیل در ذهنشان باشد . به نظر من ‏در این فیلم سعی شد به زوایای گوناگون تاریخ معاصر ایران و بازیگران مختلف آن پرداخته شود . ناسیونالیست ‏ها ، ملی مذهبی ها ، کمنیست ها ، انقلابی ها ، مذهبی ها و .. هر کدام در برهه ای از تاریخ این کشور نقش داشته ‏اند یک جا مثبت و جایی دیگر منفی و ما نمی توانیم تاریخ را با سلیقه خود عوض کنیم . بعلاوه بهتر بود ایشان که ‏این تحلیل را نوشتند به نقش پررنگ شهید باقری و نمایش صحنه های آزادی خرمشهر و ... هم که در این فیلم به ‏آنها پرداخته شد توجه کنند . شاید کارگردان در پایان سریال خود می خواستند به این حقیقت اشاره کنند که در ‏جنگ همه و همه با هم همدلی داشتند از کمونیست بریده از شوروی تا ناسیونالیست از فرنگ برگشته تا راننده ‏تاکسی عشق فرنگ تا ماست بند و لحاف دوز و آزادیخواه و بسیجی همه به دنبال آزادی وطن خود بودند . این ‏واقعیت زیبایی بود که مغفول مانده بود . بعلاوه حضور دکتر بیژن در عملیات آزادسازی خرمشهر بیشتر به عنوان ‏یک نماد و یک شاهد از نسلی بود که در طول عمر خود با مصایب زیادی روبرو بودند ودر آزادی این سرزمین ‏هر کدام نقشی داشتند‏‎ .‎ (331840)
 
شهاب
۱۳۸۹-۰۴-۰۹ ۱۳:۵۶:۱۲
ميخواي بگم برات فيلم هاي فارسي 1پخش كنندكه نه ديگه نقدش كني نه ماروازنگاه كردن تنهاسريال بدردبخور تلويزيون متاسف ورنجيده خاطر؟!نظرت درمورد اين سريال كه فرامرز قريبيان بازي كرده چيه ميخواي بگم چندتاازاينها بسازند حداقل به اندازه فارسي 1ايراني كه هست.! آخه اسم فيلمهاي جديد آشغال ايراني روبجاي فيلم فارسي گذاشتند فارسي 1ميترسم بگم( چمشهارابايدشست جورديگربايد ديد!!!) براي اون خدابيامرز هم يه انگي دربياريد تازه مسلموناي به دنيارسيده انقلاب نديده !!!مسلمون واقعي هرروزش انقلابه اينقدرسنگ انقلاب 57امام خميني (س) دستاس آسياب خودتون نكنيد... (331854)
 
رضا معینی فر
۱۳۸۹-۰۴-۰۹ ۱۵:۰۶:۰۳
دوستان عزیز علی رغم اینکه همه کامنتها در پاسخ به این نقد قابل تقدیر است اما همه کسانی که ادعا می کنند این نقد نقدی سیاه و منفی بوده و نیمه خالی لیوان را در نظر گرفته اما خود نیز در دام منفی نگری گرفتار شده اند.
لازم نبود با این آب و تاب در حمایت از فیلمی که ابررسانه های ایران حامی آن بوده اندو هستند به منتقدین حمله شود.
به زعم بنده نقد به جا و جالبی است هر چند که می توانست به نحوی زیبا تر ادا شود. اما به هر حال تحمل نقد را داشته باشیم بهتر است تا اینکه مدام در پی حمله به همدیگر برآییم (331890)
 
۱۳۸۹-۰۴-۰۹ ۱۶:۱۰:۴۰
برادر گرامی معلومه شما حتی فیلم رو کامل ندیدید چه برسه به نقدش (331913)
 
علی هـ
۱۳۸۹-۰۴-۰۹ ۱۹:۰۶:۴۳
هوالقاضی

واقعاً نمی دانم این نقد از چه زاویه دید عجیب و غریبی ساطع شده و نویسنده آن، با این زاویه دید، چه نظراتی در مورد سایر مسائل اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و ... خواهد داشت.

اما من به عنوان یک فرد کاملاً مذهبی و مقید، جمع بندی خودم را از این سریال این طور بیان می کنم:

بیژن ایرانی، همان ناسیونالیست سکولار، - اما مسلمان - در تمام طول زندگی اش شاهد تجاوز بیگانه به خاک وطنش بود، و این تجاوز در زمان زمامداری هر فردی که اتفاق می افتاد، نتیجه اش شکست، تحقیر و بد بختی «ایرانی» ها بود. تا جایی که او را از مبارزه خسته کرد، و عطای وطن را به لقای زمامدارانش بخشید، و این باور در وجود او ریشه دواند که ایران هرگز نمی تواند در مقابل بیگانه ایستادگی کند.

و فقط یک بار این قاعده نقض شد. فقط یک بار.

و فقط یک بار، «ارتشی» و «بسیجی» و «سپاهی» و «راننده» و «ماست بند» و «پنبه زن» و «جوان» و «پیر» و «روزنامه نگار سابق» و «کمونیست بریده از شوروی» و «ملی گرای سکولار خسته از مبارزه» و «پزشک آمریکا زندگی کرده» و «جوان آبادانی عشق عینک آفتابی!» و «دختر جوان تحصیل کرده» و ... همه با اعتماد به زمامدار کشورشان در کنار هم قرار گرفتند و نگذاشتند خاک وطن، حتی یک وجب، به تاراج برود.

فقط یک بار این قاعده نقض شد، و آن یک بار در زمان زمامداری یک پیشوای مذهبی به نام امام خمینی (ره) و در زمان استقرار یک حکومت کاملاً مذهبی به نام جمهوری اسلامی بود.

جناب آقای عبیری!

این فیلم به من القا نکرد که مذهبی های طرفدار نظام فرزند ناخواسته کمونیستها و سکولارها هستند؛ بلکه این طور القا کرد که انقلاب و امام (ره) از فرزندان کمونیستها و سکولارهای «آزاد اندیش»، بچه مسلمانهای معتقد ساخته است.

من البته نفهمیدم که شما کمانه کردن ترکش از گنبد مسجد را چطور تشخیص داده اید! اما آنچه که من دیدم این بود که بیژن ایرانی در حالی از دنیا رفت که نگاهش به گنبد مسجد بود... (331966)
 
ناصر
۱۳۸۹-۰۴-۱۰ ۱۱:۵۷:۱۳
سلام
این تند روی ها در همه جا چه در عمل چه تفکر است که به دین ما اسیب میرساند
من قبل از خواندن مطلب شما دید مثبتی نست به فیلم داشتم اما شما ذهن مرا خراب کردید
خدا به شما انصاف بدهد (332177)
 
محمد
۱۳۸۹-۰۴-۱۰ ۱۷:۳۴:۲۶
با تشکر نقد بسیار جالبی بود .
بیندگان آماتور و البته مذهبی این سریال هم متوجه نقاط ضعف و فقر فضاهای معنوی این سریال هم شده بودند .
انتظار می رود در چنین زمان حساسی که غول های سینمایی غربی دنیا به مبارزه با تمدن چند هزار ساله و اصیل این مرز و بوم بسیج شده اند فیلم های پخته تری با هویت و صبغه ی مذهبی ساخته شود.
در این سریال به ظاهر زیبا که قرار بود هویت اصیل کشورمان را به نمایش بگذارد رگه های مذهبی ناچیزی دیده می شود و آثار سکولاریسم در چهره نقش اول فیلم به وضوح پیداست .به طوری که خواندن دو رکعت نماز صبح از بیژپندر بالای دکل در فیلم دیده نشد. و یا عباس نماد جریان مذهبی و انقلابی این فیلم تا اواخر فیلم نا پیدا و پنهان بود و حضورش ناملموس بود!
انقلاب اسلامی ما در امتداد قیام خونین عاشورا بوجود آمده و خداوند اراده نموده بود این انقلاب به پیروزی برسد حتی بدون وجود سایر مخالفان رژیم پهلوی از جمله ملی مذهبی ها و .... و کسی نمی تواند ادعا کند که سایر جریان ها در آن نقش مهمی داشته اند.
بهرحال از ریاست محترم سازمان صداوسیما درخواست می شود بر تولید اینگونه سریالهایی پر هزینه ای که با هزینه بیت المال ساخته می شود از ابتدا نظارت بیشتری صورت بگیرد و فیلمنامه های آن را قبلاًً منتقدین واقعی و دلسوز انقلابی مطالعه و نظر خود را اعلام نمایند تا پس از پخش به دنبال چراها نباشیم.
دوستان به نظر می رسد ما به یک انقلاب سینمایی در کشور نیازمند باشیم. (332312)
 
سام
۱۳۹۳-۰۷-۱۱ ۲۳:۳۱:۲۳
عزيزم از اون فيلمهايى که مد نظر شماست زياد داريم برو نگاه کن باباجون برو (2406655) (alef-10)
 
سجاد
Australia
۱۳۹۵-۱۲-۲۳ ۲۱:۴۰:۳۵
این فیلم تاریخی هست نه مذهبی که شما نگاه میکردین کی نماز میخونه کی نمیخونه فقط خاستی یه چیزی بگی (4202416) (alef-3)
 
صادق حاتمی
۱۳۸۹-۰۴-۱۰ ۱۷:۴۶:۰۳
شاید همه ی ما تحلیل های مختلفی درباره سریال خاص در چشم باد داشته باشیم امّا فکر می کنم همه باید اذعان کنیم دراین آشفته بازار فرهنگ و هنر، این سریال غنیمتی واقعی بود.
من در نگاه اول به این مجموعه جدای از قالب و روند تاریخی آن، این مجموعه را خود شخصیت مسعود جعفری جوزانی می دیدم که می خواهد با صحنه سازی های متفاوت، در مورد باورهایش، عشق هایش، ایمانش و نگاهش به همه مقولات حرف بزند.
در این سریال همه ی توجهم به مسعود جعفری جوزانی بود که در هر سکانسی چه حالی داشته و حرف حسابش چیست و الحمدلله چیزهای زیادی ازش یاد گرفتم(خدایش رحمت کناد).
شخصیت بیژن ایرانی خود مسعود جعفری جوزانی بود که چون یک راوی، در تمام قصه می چرخید و با آرمان هایش زندگی می کرد.
(بیژن ایرانی در مجموعه ی در چشم باد یعنی: مسعود جعفری جوزانی، آن طور که باید باشد)
من او را می فهمم چون مانند او شخصیتی چون عبّاس معارف کنارم بوده که چون مولانا در برابر شمس، گاهی در او مستغرقم. (332314)
 
صادق حاتمی
۱۳۸۹-۰۴-۱۰ ۱۸:۴۲:۴۱
اولا یک تاسف جدّی برای سایت تحلیلی الف که چنین نقدی را با عنوان پرطمطراق رمزگشایی روی لینک های تحلیلی قرار دادند
و تعجب! تعجب از کسانی چون دوست و نویسنده این نقد جالبناک که چقدر می توانند یک موضوع را متفاوت ببیند و به خارقالعاده ترین شکل ممکن، برای کوچک ترین زوایا هم دنبال استدلال و یک ظرف می گردند.
برادرم! مجموعه در چشم باد منطق الطّّیر عطّار نیشابوری نیست که هر پرنده ای نماد یک شخصیت باشد. سریال و سینما جزئی از هنرهای هفت گانه محسوب می شوند. هنر یعنی قلیانی حسی از دریافت های یک هنرمند و نمادها هر کدام جنبه ای از روحیات و افکار و باورها و آرمان های یک راوی را ایفا می کنند.
خواهش می کنم این مطلب را اگر خواندید کمی بر روی آن، تامّل کنید.
شما قبل از این که بخواهید این سریال را نقد کنید، باورهایی از شخصیت هایی چون چوبک، هدایت، حزب زحمتکشان، مصدّق، رضاخان، کمونیست، ناسونالیست، و ... را انتخاب کردید و تنها این سریال را در چنین ظرف هایی ریختید.
شما قصد ندارید این مجموعه را نقد کنید بلکه دارید باورهای ذکر شده در بالا را نقد می کنید و اصرار دارید همه آنان را نیز در این وجیزه با زور و هل جای دهید.
من از همه ی گفته هایتان تنها یکی را انتخاب می کنم و به خودتان نشان می دهم که ظریفی می گفت: در خانه اگر کس است، یک حرف بس است.( فاعتبروا یا اولی الابصار)
شما در انتقاد به این مجموعه قلم فرسایی کردید که به اندازه ی رضاخان(یا سعید راد!) به امام(ره) توجّه نشده است و با این انتقاد، می خواهید ناسیونالیست بودن کارگردان را به رخ بکشید.
حال، اولا مگر نمی شود یک نفر درعین ملی گرایی عمیقاً پایبند به دین باشد و اصلا جمع این دو چه اشکال دارد؟
دوما صحنه هایی که از امام در این فیلم روایت شد به قدری مجذوب کننده و تاثیرگذار بود که فکر نمی کنم تا به حال کسی رهبری یک جامعه را این گونه به معنای واقعی روایت کرده باشد. رهبری که حتّی به قول شما لیلی کمونیست، هنگام سیب زمینی پوست گرفتن هم لحظه ای از او غافل نمی شود.
پیشنهاد می کنم یک بار دیگر سکانس هایی را که امام(ره) در حال سخن رانی هستند را ببیند و گوش کنید تا ببینید ناسیونالیست و رهبر مذهبی حقیقی یعنی چه؟ (332332)
 
مهسا
۱۳۸۹-۰۴-۱۱ ۱۲:۱۰:۲۲
صعب العبور نه صعب العلاج! (332472)
 
مددیان
۱۳۸۹-۰۴-۱۲ ۱۲:۵۴:۲۲
واقعاً برای نویسنده متاسفم که نه تنها ذوق هنری و درک درستی از سریال نداشته است، بلکه ذره ای انصاف هم ندارد! واقعاً تنها از یک ذهن سیاست زده چنین درک گمراه کننده ای بر می آید! آخر اتحاد اقوام ایرانی با هم (همه ی مردم تاجیک زبان مسلمان) را با استعاره قشنگ بیژن (عاشق ایرانی) و لیلی (معشوق ایرانی) را چطور می توان اتحاد نیروهای کمونیستی وناسیونالیست فهمید؟!
آخر چطور می توان از عباس ایرانی، خاطره ی عمو عباس دلاوری را که به تنهایی به جبهه دشمن زد را نفهمید (در زمان میرزا) و آخر چطور می توان از عباس ایرانی یاد یوسف گمگشته را نفهمید و به هزار وصله ی ناجور پناه برد!؟
پناه می برم به خدا از انسانهای تنگ نظر! (332755)
 
۱۳۸۹-۰۴-۱۲ ۲۲:۱۶:۴۱
فکر میکنم شما بیشتر از فیلم هایی مثل ترانه مادری، دلنوازان و... خوشت میاد. (332944)
 
باران
۱۳۸۹-۰۴-۱۳ ۰۰:۲۴:۵۶
به نظر من فیلمنامه این فیلم بسیار پر مفهوم وسمبل گرا است.لیلی نتنها نماد کمونیسم نیست بلکه(با توجه به این که زن نماد خاک وسرزمین است)نماد ایران اصیل و بافرهنگ است که چندی از خویش بیگانه شده(با توجه به این که تاجیکستان متعلق به ایران بوده)و بیژن نمادی از یک ایرانی است با تمام تحولات در زندگی هنوز سرباز است.او سرباز بودن خود را وقتی اعلام می کند لیلی(ایران اصیل او)از وطن دور میشود.بیزن که کودکی بیش نیست به دنبال او می دود و می گوید\" لیلی خودم سوار تیاره میشم برت می گردونم \". در واقع بیژن نماد یک ایرانی است که در تما م عمر خود خواسته وناخواسته سرباز است.رفتن لیلی از وطن همزمان با شروع پهلوی اول است که با شروع خود شروع کرد به تخریب وبیرون راندن هر چه مربوط به جامعه ی اصیل وسنتی ایرانی می شد غافل از اینکه لیلی دوباره باز می گردد.ایران نخجوان در زندگی بیژن پا گذاشت .ایران نمادی از کشور در ان دوره است.یک زن بیگانه از فرهنگ ایرانی از لباس ایرانی یک زن تجملاتی و ظاهر گرا.مثل کشور در ان دوره.با این حال به شدت به بیژن (به عنوان فرزند خویش فرزند ایران)علاقمند است در صورتی که بیژن همانطور که دیدیم علاقه ی عمیقی به او(وطن بیگانه پرست)ندارد.عباس نیز نماد آن ارمان و طبع انقلابی مردم ایران است که از اشغال متولد شد روحیه ایی که بیژن در امریکا سعی در فراموشی ان داشت.ارمانی که باید در جبهه ان را میافت و زمانی او را یافت که در جبهه به تعالی رسیده بود وقتی خودش را سپر مجروحین کرد وقتی سخنان امام رگ غیرت اورا بر افروخت وقتی دوباره به سرباز بودن رسید یعنی وقتی دوباره ارمان خویش که عباس بود را به دست اورد وحالا او لایق شهادت بود. (332972)
 
مریم.321
۱۳۸۹-۰۵-۲۰ ۱۳:۰۴:۵۸
وقتی کسی نمیفهمه هنر یعنی چی همین میشه دیگه!خب این نقد های بیخود چیه رو این سریال میکنین؟ (344927)
 
علی
United States
۱۳۹۰-۱۱-۲۹ ۰۰:۳۸:۱۵
این سیاه ترین و احمقانه ترین نظر یه منتقد میتونه باشه...
نشان دهنده انسان تک بعدی که نمیتونه خارج از جعبه نگاه کنه... (662955) (alef-11)
 
مهدیه پاشایی فومشی
۱۳۹۲-۱۲-۲۶ ۰۵:۳۴:۰۵
چرا میخواید با بازی با کلمات یه چنین اثرهنری رو به لجن بکشین اگه فیلم به نقد وبررسی تحلیلگران سینمایی نررسیده به این خاطر هست ک از محدود اثرهای بی نقص بوده.بنظر من گفتن این حرف ها فقط تعصب بیجای شمارو نسبت به نظام نشون میده.مقایسه میزان حضور ایت الله خمینی و رضا شاه هم یک قیاس مع الفارقه چون بخش عمده فیلم در زمان جنگ جهانی هست وحضور رضاشاه در فیلم به نوعی الزامی بنظر میرسد.عقل حکم‌ میکند در مقایسه انصاف را رعایت کنیم.بنظرم قیاس میزان نقش محمدرضاشاه در فیلم وایت الله خمینی به نوعی منصفانه تر وحتی عاقلانه تر باشه.وانسان های متعصبی مثل شمارو راضی کنه.بهرحال توصیه میکنم برای اظهار وجود راه های دیگری را انتخاب کنید و بی پروا وبیدلیل ونا اگاهانه دست به نقد بیجا و متعصبانه‌ی اثار فاخری همچون در چشم باد نزنید.چرا که این اثر نظرخاص وعام راجلب کرده و همه را راضی نگه داشته است. (2029190) (alef-13)
 
m
۱۳۹۲-۱۲-۲۶ ۰۵:۴۸:۴۱
یه فیلم درباره هابیل پسر ادم هم بسازن شما میای میگی چرا هابیل که نماد یه انسان خوبه باید حاصل ازدواج ادم وحوایی باشه که ازبهشت انداختنشون بیرون.ینی چون عباس حاصل ازدواج یه ناسیولیست ‌و یه فرد بریده از کمونیست بوده نباید ادم حسابی میشده.تازشم اگه حس ناسیونالیستی امثال بیژن نبود که تو الان داشتی کفشای نوه ی صدام وهیتلر وچرچیلو واکس میزدی نمیتونستی بیا ٱرد ناشتا در کنی (2029196) (alef-13)
 
نگار
۱۳۹۳-۰۸-۰۲ ۲۲:۲۲:۴۳
دیدگاه ها فرق دارد . و هر دیدگاهی قابل احترام است.
هیچکس هم نمیتواند دیدگاه خودش را برتر بداند و دیدگاه دیگران را مورد نقد قرار دهد هنگامی که منبع مشخصی نیست تا بتوانیم قضاوت کنیم.
این هم دیدگاه شماست . نمادهارا توانستید از دل شخصیت ها بیرون بیاورید که البته باید بگویم شاید کاملا برعکس چیزهایی که شماهم گفتید بشود .
از دیدگاه من بیژن عینک و گوشی برای بیننده بود . آدم های زیادی را میدیدی و حرفهایشان را میشنویدی . هرکدام از این آدم ها عقاید و شخصیتی داشند یکی مخالف حکومت یکی معترض یکی بیخیال از هردوعالم و تا جیک ها و غربی ها و خیلی شخصیت ها . این اختلاف شخصیت ها به بیننده اجازه قضاوت میدهد . باعث میشود آن زمان را از خیلی لحاظ ها بررسی کنیم .
اتفاقا بیژن را هم در مسیر درستی قرار دادند . مسیری که یک طرفش خانواده و عقاید مذهبی بود و طرف دیگری عدم مشکل با حکومت پهلوی . این ضد و نقیض ها به بیننده اجازه تصمیم گیری میدهد .
مانند خیلی از فیلمها چارچوب واضحی نداشت که باید براساس آن چارچوب فیلم را دنبال میکردی .
این شیوه باعث شده که دیدگاه های متفاوتی بوجود بیاید .
البته من معترض دیدگاه شما نیستم فقط خواستم بگویم به تفاوت ها احترام بگذاریم . (2447421) (alef-13)
 
سارا.
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۲-۱۱ ۰۱:۳۲:۱۸
یکی از اصول نقادی بی طرفیست. که اصلا رعایت نشده.
کارگردان با ذهنی باز وقایع را بر اساس واقعیت ساخته نه بر اساس خوشایند افراد خاص و متعصب.
مسلم است که انسانها در عقایدشون متفاوتند و کاش ما بتونیم تا حدودی این را بپذیریم. سریال قشنگ و پرزحمت بوده و جزو سریالهای خوبه.
چرا ما دوست داریم ذهن دیگران رو با عقاید بسته خودمون مسموم و آلوده کنیم؟
بگذارید مردم حداقل در فکر کردنشون آزاد باشند. سعی نکنید تلاش کنید که همه مثل شما فکر کنند. شاید شما اشتباه کنید. این اسمش نقد نیست.
بگذاریم همه آزادانه اندیشه کنند و هر کس در سطح آگاهی خودش به سریالها و وقایع نگاه کنه.
البته شما برای این نقدی که نوشتید مشخصه خیلی زحمت کشیدید و سریال رو با دقت دیدید از شما هم متشکریم. به نظرتون احترام میگذارم اما شاید جور دیگه ای بیندیشم.
با خوندن بعضی از نظرات دوستان نکته ای رو عرض میکنم. ای کاش کمی به طرز صحیح نوشتن و املاء کلمات توجه کنیم.
با تشکر از همه. (3674623) (alef-13)
 
محمد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۲-۱۲ ۱۱:۰۳:۴۸
با سلام
اول باید تفاوت فیلم و مستند را بدانیم و این سریال در چشم باد یک فیلم است نه مستند . دوم باید تاریخ را بصورت واقعی بیان و تفسیر کرد نه بر اساس برداشت شخصی و حزبی . سوم آیا این فیلم بهتر از سریالهای کره ای مثل جومونگ و غیره نیست . لطفا انصاف داشته باشید در همه کار . (3677129) (alef-13)
 
حمیده
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۲-۱۶ ۱۰:۱۵:۱۱
سلام باید بگم نقد بسیار خوب و به جایی بود کاملا با این نقد موافقم و خوشحالم که افرادی مثل شما هستند که این افشاگری ها رو بکنند علاوه بر این چیزهایی که گفته شد تناقضات زیاد دیگه ای هم توی فیلم به چشم میخورد که خبر از وجود تفکرات پشت پرده ی خوبی نمیداد! منتها چون این فیلم به عنوان یه اثر فاخر و ارزشی مطرح شده بود من به خودم نهیب میزدم که نه احتمالا من بد برداشت کردم و نویسنده و کارگردان چنین قصدی نداشتند.. اما با خوندن نقد شما از گمان های خودم مطمئن شدم. ضمن خسته نباشید و تشکر بابت نگارش این نقد . پاینده باشید یا علی. (3685687) (alef-13)
 
احسان
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۲-۱۶ ۱۴:۰۹:۰۰
سلام
به نظر من فیلم بسیار زیبایی ولی بعضی ها فقط بلدن از دید منفی نگاه کنند (3686009) (alef-13)
 
United States
۱۳۹۵-۰۲-۲۰ ۱۵:۳۶:۱۱
یک نکته هایی میکشین بیرون که خود جوزانی هم نمیدونه اینارو (3694636) (alef-3)
 
حامد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۰۲-۲۷ ۰۲:۱۹:۲۲
آموزه ها و درس هایی که من از این سریال گرفتم مانند میهن پرستی و استقلال طلبی و تنفر از استتعمار گران و جنگ طلبی ، به هیچ عنوان از سریال های کلاه پهلوی و معمای شاه نگرفتم.

داستان فیلم کاملا روان و زیبا و تاثیر پذیر و همراه با نقد اوضاع اجتماعی و سیاسی دوران معاصر به بهترین شکل بیان شده و در طول داستان بسیاری از نگرشهای سیاسی که در واقعیت وجود داشتند در قالب زندگی یک خانواده پرماجرا به تصویر کشیده شده. (3707290) (alef-3)
 
علی
Germany
۱۳۹۵-۰۲-۳۰ ۰۸:۱۵:۵۷
دوست عزیز شما یه سریال بسازو از اولش تا آخرش امام(ره ) رو نشون بده.
اتفاقا بنظر شخص بنده تنها فیلم تاریخی که از هزاره سیصد ساخته شد وتا جایی که ممکن بود، بدون اغراق و تحريف بود، ، درچشم باد است.
شما معمای شاه رو ببین.
واقعا مضخرفه. برای نشان دادن افتضاح های حکومت قبل باید یک تیم تخصصی جمع شن و فیلم بسازن. نه سازنده های معمای شاه که جوانان را قانع میکنه که حکومت فعلی قصد تخریب حکومت پهلوی رو داره. اینقدر این تحریف در معمای شاه به وضوح دیده میشه که هر بیننده جوانی میپندارد که حتما شاه خیلی خوب بوده که اینا اینقدر ضایع دارن تخریبش میکنند.
اگر سازندگان معمای شاه، سریال امام علی(ع) رو هم میساختند فقط تعداد معاویون رو بیشتر میکردند.
این نو سریال ها (معمای شاه) همیشه خلاف هدف را به نتیجه میرساند.
یاعلی مدد... (3713407) (alef-13)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.