توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 229989
مدیریت جمعیت برای افزایش جمعیت
بخش تعاملی الف - میلاد حمیدی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۱۶
در مطلبی تحت عنوان لزوم پرهیز از تقلید کورکورانه {لینک} بنده نظراتی را مشاهده کردم که خیلی هایشان هم البته درست و بجا بود.
اما قبلتر از آن مطلب زیر را نوشته بودم که اگر مخاطب این مطلب را می خواند شاید دچار پیش داوری و سوء برداشت نمی شد. بعنوان مثال کاربر محترمی فرمود در غرب خیلی ها در خانه های ویلایی زندگی می کنند. من در مطلب زیر قبلا این مطلب را بیان کرده بودم. یا راجب اشتغال و مقام یافتن زنان در مطلب زیر قبلتر مباحثی را مطرح کرده بودم.

البته فراموش کردم این مطلب را زودتر به الف ارجاع دهم در نتیجه مطلب قبلی زودتر منتشر شد. اما خالی از لطف نیست که الف لینک مطلب لزوم پرهیز از تقلید کورکورانه را در ادامه این مطلب قرار دهد تا مخاطب یک بازبینی روی آن بر اساس این مطلب داشته باشد تا منظور بنده روشنتر شود.

البته شاید خواست خدا بود تا اکنون که مقام معظم رهبری سیاست های کلی افزایش جمعیت را تبیین فرموده اند این مطلب منتشر شود تا تقارن زمانی مناسبی نیز داشته باشد.

لزوم مدیریت جمعیت برای افزایش جمعیت:

در کشور، ما دارای مشکلات عدیده ای هستیم که به تنها به دلیل نبود مدیریت صحیح، یا عدم بینش صحیح و یا سودجویی و فساد برخی است. تقریبا در هر زمینه ای می توان برای آن مثال زد.

موارد آنقدر زیاد است که اگر بنا باشد از آن نام برده شود یک نوشته بی پایان ایجاد می گردد! برای اجمال به بیان چند مورد از آن موارد می پردازیم و تشخیص موارد مشابه را به مخاطب واگذار می کنیم!

به عنوان مثال در زمینه جمعیت و آپارتمان سازی ما مانند سایر جهاتی که از آن ضربه دیده ایم به تقلید کورکورانه و بدون دانستن حکمت از غرب پرداخته ایم.

شما اگر به اروپا بروید آپارتمان زیاد می بینید. از آنجایی که اغلب کشورهای اروپایی کشورهای صنعتی و پیشرفته هستند ما فکر می کنیم برای پیشرفت باید از آنها تقلید کنیم و شروع می کنیم فقط ادای آنها را در آوردن. این تقلید در تمام اشکال زندگی ما تعمیم پیدا می کند حتی جنبه های فرهنگی زندگی ما. برخی مردم و مسئولین فکر می کنند ما برای مدرن شدن و رسیدن به غرب ناگزیر از تقلید از آنها در جمیع جهات هستیم. در واقع ماجرایی که در سریال کلاه پهلوی در جریان بود در تمام زمینه های زندگی ما در جریان است. در کلاه پهلوی عده ای فکر می کردند که دلیل عقب ماندگی ما شریعت و حجاب و شکل معماری و سبک زندگی ماست. لذا طوری به آنها القا شد که برای پیشرفت در هر زمینه ای باید یک غربی تمام عیار شد.

این یک دیدگاه کاملا اشتباه است. می شود حجاب داشت، می شود زن و مرد در نقش های سنتی خودشان باشند. می شود در ساخت و معماری شهرها از معماری بومی و سنتی خود استفاده کرد و تجهیزات مدرن را در قالب آنها گنجاند و حتی خود آن تجهیزات را بری مبنای سبک زندگی خود ایجاد کرد.

ساختمان، خودرو، صنعت، جاده ها، کامپیوتر و ارتباطات و تکنولوژی هیچ کدام سبب نمی شود ما ارزش های سنتی خود را به دلیل داشتن آنها کنار بگذاریم. اساسا سبک زندگی چیزی مستقل از مدرن شدن است.

وقتی ما مفهوم و دلیل بوجود آمدن امکانات مدرن را بدانیم هیچ گاه به بهانه آنها سعی نمی کنیم ادای غربی ها را در بیاوریم و حکایت آن کبکی را پیدا کنیم که راه رفتن خود را در اثر تقلید فراموش کرد!

مثلا من ساختمان سازی را مثال می زنم و مخاطب می تواند این دیدگاه را به موضوعات مختلف تعمیم دهد.

در اینجا ما از خودمان سوال می کنیم ساختن آپارتمان ها و برج های مرتفع چه دلیل و توجیهی دارد؟
بدیهی است که کشورهای اروپایی وسعت جغرافیایی کم و شهرهای پر جمعیت و با تراکم جمعیتی بالا دارند. یعنی کشورشان از نظر وسعت کوچک است و منابع خاکی محدودی دارند و حتی منابع خدادادی کمی دارند. در این کشورها ناگزیرند از آپارتمان استفاده کنند. اما در کشوری مثلا مثل آمریکا به جز در چند شهر و چند ایالت خاص که بیشتر جنبه تجاری دارند برج های بلند وجود دارد مانند نیویورک. اما در واشنگتن که پایتخت سیاسی است چندان خبری از ساختمان های بلند نیست. چون آمریکا کشور پهناوری است. در واقع هر چیزی در جای خود قرار می گیرد.

ایران هم کشور پهناوری است. در واقع نیازی نیست که در تهران به این بزرگی این همه آپارتمان گران قیمت و با تراکم و فشردگی بالا و با ابعاد کوچک ساخته شود. به سادگی می شد با یک کنترل جمعیت از تمرکز جمعیت در شهر جلوگیری کرد!

در بسیاری از کشورها پایتخت سیاسی از پایتخت اقتصادی و پایتخت صنعتی جداست. اما تمامی این ها در تهران خلاصه شده است!

در واقع بحث انتقال پایتخت به جای دیگری از کشور در صورتی که بخواهد باز هم به همین شکل انجام شود با شکست مواجه خواهد شد حال هر چقدر هم که می خواهد هزینه و یا زمان نیاز داشته باشد و اصلا شدنی باشد یا ناشدنی باشد.

کاری که باید در تهران صورت می گرفت در مرحله اول کنترل جمعیت بود! و در مرحله دوم تفکیک پایتخت های کشور در جاهای مختلف. به نظر می رسد به جای انتقال کامل پایتخت، بخش هایی از آن مثلا پایتخت سیاسی و صنعتی کشور به جای دیگری منقل شود و یا حالا هر تفکیک دیگری که سود مند باشد.

مسئولین ما از بحث کنترل جمعیت تنها کنترل میزان موالید را بلدند، در صورتی که بخشی از کنترل جمعیت کنترل توزیعی جمعیت است.

می شد با سیاست هایی از تجمع جمعیت در تهران یا شهرهای بزرگ جلوگیری کرد! ببنید برای این کار باید یک سری تمرکز ها از بخشی از شهر برداشته شود و اتفاقا بخشی از چیزها تمرکز پیدا کند تا از رفت و آمد های مکرر جلوگیری شود و سازمان ها و اداره های مرتبط با هم به شکلی در شهر توزیع پیدا کنند تا هم ترافیک بالا نرود و هم رفت و آمد با ساده ترین راه و کمترین هزینه صورت بگیرد.

ساده ترین کاری که می شد در این زمینه کرد جلوگیری از تمرکز وازرتخانه ها و شرکت های زیر مجموعه و سازمان های تابعه تماما در نقاط مرکزی و شمالی شهر است.

در واقع این ها می توانست در حاشیه شهر توزیع شود و یا حتی برخی از آنها به بیرون از شهر منتقل شود. حتی برای دفاتر مهندسی و یا دفاتر مرکزی شرکت های خصوصی واقعا تمرکز شدیدی در نقاط مرکزی و شمالی شهر تهران وجود دارد. دولت و شهرداری و سازمان های ذیربط باید از دادن مجوز برای دفاتر بسیاری از شرکت ها در نقاط شمالی شهر جلوگیری می کردند و آن ها را در شهر و یا حتی بیرون شهر توزیع می کردند. آنوقت برای رفتن به سرکار در صبح ها حجم میلیونی از افراد جامعه نیازی نبود از جنوب شهر و یا حاشیه شهر به سمت مرکز و یا شمال شهر گسیل شوند و ترافیک بالا برود و عصر ها هم در موقع برگشت همین افتضاح صورت بگیرد. این توزیع حتی می توانست برای بسیاری از سازمان ها حتی در گستره کشور یا یا استان های دیگر انجام بگیرد و تمرکز زدایی شود.

با این کار دولت و سازمان ها از ترافیک زیاد و تمرکز شدید می توانستند جلوگیری کنند. نباید شهرداری اجازه دهد آپارتمان ها اینقدر بی نظم و فشرده و به هم چسبیده و با هر تعداد واحد تشکیل شود.

در واقع وقتی در زمان راهپیمایی با بالگرد فیلمبرداری و عکس برداری از جمعیت صورت می گیرد کافی است کمی به نحوه چیدمان افتضاح ساختمان ها و بی نظمی آنها و تعداد زیاد و متراکم آنها دقت کنیم تا حالمان بد شود. دقیقا مثل مخروبه می ماند! در واقع شهرداری باید به این چیزها دقت می کرد. اما متاسفانه نه تنها در جهت حل این مشکل ها قدمی برداشته نمی شود بلکه همچنان برای سود بردن یک عده دلال و سود جو هر روز آپارتمان های جدید بدون رعایت استانداردهای مناسب ساخته می شوند و صدها دفتر شرکت های خصوصی با تعدادی پرسنل که جذب می کنند سبب شلوغی بیشتر شهر می شوند!

شما تصور کنید وقتی در این همه آپارتمان متراکم در شهر با تعداد واحد های زیاد در اول صبح بخواهند همه برای کار از ساختمان بیرون بیایند. هر خانواده هم یکی دو خودرو در پارکنیگ یا مقابل درب آپارتمان داشته باشد چه جمعیتی در خیابان های اطراف جمع می شود؟ حالا اضافه کنید افرادی را که از خارج شهر و یا حاشیه شهر می خواهند به دفاتر اداری اطراف ساختمان های مسکونی بروند.

راه نجات از این وضعیت در موارد ذیل نهفته است. با توجه به نیاز به رشد مثبت جمعیت و جلوگیری از پیری نسل، بدون در نظر گرفتن موارد ذیل این مورد با موفقیت همراه نخواهد بود.

۱- تمرکز زدایی از تجمع اداره ها و سازمان ها و توزیع آنها در حاشیه شهر و حتی استان
۲- جلوگیری از تمرکز زیاد ساختمان های مرتفع به هم چسبیده بدون در نظر گرفتن خیابان و جاده مناسب در اطراف آن ها. حتی از دیگاه پدافند غیر عامل هم این تمرکز اصلا مناسب نیست!

۳- اصلاح ساختمان های تاسیس شده با توجه به ویژگی های سنتی و مذهبی و تخریب بسیاری از آنها برای ایجاد که پلات پلن مناسب و چیدمان مناسب در سطح شهر که این مورد از رسیدگی به بافت های فرسوده کم اهمیت تر نیست!

۴- توزیع مراکز خدماتی و بهداشتی و آموزشی دولتی و غیر دولتی در حاشیه شهرها همانند اداره ها و سازمان ها.

۵- جلوگیری از اشتغال های تفننی بخصوص برای زنان و دخترانی که نیازی به اشتغال ندارند هم تا حد بسیار زیادی موثر است. زیرا هم می تواند سبب افزایش اشتغال مردان شود و از بیکاری کاسته شود و هم لااقل نیمی از جمعیت گسیل شده در سطح شهر که بیهوده به این سو و آن سو می روند و ترافیک شهر را زیاد می کنند کاسته شود... ((از اهداف سازمان ملل و حقوق بشر و شعار برابری فرصت ها برای زن و مرد که مطرح می شود شیوع فمینیسم و نابودی خانواده است.

اینها حتی شعورشان نمی رسد که پست های سنگین و کارهای تمام وقت یک وظیفه است نه یک حق. اما این ها عدم تصدی این پست ها توسط زنان را از بین رفتن حقوق زنان می دانند. عدم اشتغال را از بین رفتن حقوق زنان می دانند. در حالی که اشتغال یک وظیفه است نه یک حق. مرد اشتغال را برای تامین معاش خانواده می خواهد اما یک زن برای چه می خواهد؟ اگر ما زنان بی سرپرست را و یا زنانی را که شوهرشان در تامین معیشت خانواده دچار مشکل هستند جدا کنیم و برخی از شغل ها که زنانه هستند را فاکتور بگیریم، واقعا باقی زنان اشتغال را برای چه می خواهند در حالی که این همه پسر بیکار داریم که اشتغال وظیفه آنها است؟ حتی اگر آن دسته از زنانی که درآمد شوهرشان پایین است قانع باشند به جای آن ها می تواند یک مرد استخدام شود تا از انجام وظیفه مردانه اش بازنماند و از حجم بیکاری کاسته شود. یک پسر مجرد اگر شاغل شود مطمئنا ازدواج می کند. اما می بینیم سیل زنان در بازار کار دولتی و خصوصی هم سطح درآمد مردان را کاهش داده است و هم باعث بیکاری بیشتر مردان شده است و هم ازدواج را کاهش و طلاق را افزایش داده است!))

۶- در نظر گرفتن منابع لازم آب و انرژی برای جمعیت. در واقع تراکم جمعیت و عدم در نظر گرفتن برنامه مناسب برای توزیع جمعیت و توزیع منابع لازم برای جمعیت و عدم پیش بینی های توسعه ای برای افزایش جمعیت و مدیریت بحران می تواند مشکلات عدیده ای ایجاد کند. بعنوان مثال آبرسانی در ساختمان های مرتفع و متراکم و قطر مناسب لوله و شاهلوله ها با توجه به دبی و جریان مورد نیاز و در نظر گرفتن منبع مصرفی و تامین آب و انرژی متناسب با آن بدون این پیش بینی ها با دادن مجوز های فراوان و بدون برنامه برای ساخت و ساز می تواند مشکلات غیر قابل حلی بوجود آورد و منجر به هزینه های زیاد و کمر شکنی در آینده بشود که سود آن را امروزه بساز و بفروش ها و دلال ها به جیب می زنند و مردم و دولت در آینده باید بهای آن را بپردازند!

۷- در نظر گرفتن سیستم های گرمایش و سرمایش مناسب و با راندمان بالا. عایق کاری مناسب رطوبتی و حرارتی برای ساختمان ها. (در مطلب بعدی روی این آیتم بحث بیشتری می شود!)
 
کلمات کلیدی : میلاد حمیدی
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.