کد مطلب: 481584
بیاعتنایی به ملاحظات توسعه روستایی در مواجهه با روستا
سعید فرزان مهر؛ 21 خرداد 96
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۵۱
توسعه روستایی ازجمله مباحث مهم در توسعه هر کشور بهحساب میآید. اولویت آن در برنامههای توسعه اقتصادی- اجتماعی بسیار اهمیت دارد؛ تا جایی که بیتوجهی یا کمتوجهی به آن، تخریب و نابودی روستاها و گسترش مشکلات و مسائل شهری نتیجه خواهد داشت. برنامهریزی توسعه روستایی در کشور متأثر از دیدگاههای حاکم در دورههای مختلف به توسعه روستایی بوده است.
در برههای با تأکید بر بعد اقتصادی توسعه، بر رشد و افزایش محصول توجه گردید؛ و در برههای دیگر با تأکید بر جنبههای اجتماعی به بهبود زندگی اجتماعی و اقتصادی گروههای خاصی از مردم توجه شده است. علیرغم تأکید بر توسعه ە یکپارچه در برنامهریزیهای توسعه، در عمل بهندرت توسعه یکپارچه روستایی تحققیافته است. درنتیجه توسعه ای که در روستاها حادث گردیده توسعه ای ناموزون و تا حدی ناهماهنگ در جامعە روستایی بوده است.
مشاهده برنامههای توسعه روستایی نشان میدهد جامعە روستایی ایران با مشکلاتی مواجه است که این برنامهها کمتر توانستهاند آنها را از بین ببرند. الگوی توسعه اقتصادی و اجتماعی و تأمین نیازهای اساسی به کار گرفتهشده در روستا به توسعه روستایی مناسب منجر نشده است؛ زیرا در این الگوها، به ابعاد فیزیکی و مادی توسعه و توزیع مجدد آثار رشد اقتصادی بجای فرصتهای توسعه توجه شده است.
یکسان پنداشتن عمران روستایی با توسعه روستایی، نبود چشمانداز جامع به مسائل روستایی، غفلت از توانمندی، سبک و کیفیت زندگی روستاییان، آسیبهای فرهنگی- اجتماعی موجود در جوامع روستایی و تأکید بیشازحد بر نگاه اقتصادی در برنامهها، از ضعفهای این برنامههای توسعه میباشند، برنامههایی که توسعه روستایی را به منزلە شهری کردن نواحی روستایی در نظر گرفتهاند.
همچنان در مناطق روستایی، چالشهایی مانند نبود فرصتهای شغلی، سازوکارهای مناسب مشارکتی، مشخص نبودن وظیفە دستگاههای متولی توسعه و عمران روستایی، نابرابری میان شهر و روستا همچنان به قوت خود باقیمانده است. برنامههای توسعه روستایی حالتی از بالا به پایین و صورتی متمرکز داشته و موفق به گسترش مشارکت مؤثر مردم در فرایند توسعه روستایی نگردیدهاند. درنتیجه سازمانها و نهادهای مشارکتی مؤثر در فرایند توسعه نیز به وجود نیامدهاند. متمرکز بودن نظام برنامهریزی برنامههای توسعه روستایی، سبب شده تا این برنامهها، صرفاً برنامههایی اقتصادی با جهتگیری سیاسی باشند. درنتیجه، کمتر موجب تحول ساختاری در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی- که لازمە مشارکت است- گردیدهاند. مرکزگرایی، در برابر هر نوع توزیع و پراکنش قدرت تصمیمگیری و اجرای امور از طریق ساختارها و مراکز مختلف- که به توزیع جغرافیایی قدرت در سطوح منطقهای و محلی یعنی فراتر از سطح ملی میانجامد- مقاومت میکند.
تجارب برنامهریزی توسعه روستایی در ایران، این واقعیت را نشان میدهد که تنها باوجود برنامههای ملی و تخصیص نیروی انسانی و منابع مالی از بالا، توسعه روستایی محقق نمیگردد؛ بلکه تغییرهای بنیادی درزمینه های سیاسی و اقتصادی از طریق بسیج، سیاسی شدن و مشارکت روستاییان برای حرکت بهسوی توسعه روستایی خوداتکا و یکپارچه باید بهعنوان پیششرطهای لازم در فرایند توسعه مناطق روستایی ایران در نظر گرفته شوند.
این تجارب نشان میدهد در فرایند برنامهریزی توسعه در ایران بخش روستایی، جایگاه مناسب و مستقل خود را ندارد. اگر قبل از انقلاب وزارت کشاورزی و عمران روستایی متولی بخش روستایی بودند، پس از انقلاب، نهادها و ارگانهای مختلفی مانند جهاد سازندگی، وزارت کشور، سازمان بهزیستی، سازمان تعاون، بنیاد مستضعفان، کمیتە امداد امام خمینی (ره) و ... در امور روستاها دخالت دارند که نهتنها هماهنگی لازم بین وظایف و فعالیتهای آنها وجود ندارد، بلکه شیوههای عمل متفاوت و نیز موقعیت اجتماعی و سیاسی متفاوت در سطح روستا دارند. مهمتر اینکه همانند قبل از انقلاب، بهجای بر عهده داشتن نقش هدایتگری، آموزشی و ترویجی، همچنان بر نقش مداخلهگری، کمککنندگی و عامل بودن بجای ناظر بودن تأکیددارند که حاصل آن، افزایش وابستگی مردم به دولت و تقلیل روحیە خوداتکایی و مشارکتی در آنهاست.
این در حالی است که ادبیات توسعه امروز دنیا براثر شکست سیاستهای استبدادی برنامە توسعه به سمت سیاستهای مشارکت مردمی تغییریافته است و بر همین اساس نقش مشارکت مردمی در مراحل تدوین برنامههای دولتها پررنگ شده است. متأسفانه در ایران، نقش مشارکتهای مردمی در طراحی و اجرای برنامهها همچنان کمرنگ است. بهاستثنای سالهای نخست انقلاب و بافاصله گرفتن از آن سالها بهتدریج با گسترش و تعمیق حضور دولت و الگوهای مشارکت هدایتشده و از بالا به پایین در جامعە روستایی الگوی های مشارکت خودانگیخته بومی اهمیت خود را از دست داد و روستاها با نوعی الگوی ضد مشارکتی مواجه شدند؛ و الگوی مشارکتی، حالت هدایتشده از بیرون را یافت. در چنین شرایطی نهادهای واردشده به روستاها نیز هریک برنامههای خود را به روستاییان ارائه میدادند.
ساختار سیاسی، به دلیل ویژگی تمرکزگرایی و دیوانسالار نتوانست بهصورت موفق و مؤثر برای تحقق مشارکت اجتماعی سازمان یافتە روستاییان ایفای نقش کند؛ تجربه تاریخی نشان میدهد زمینهسازی و تقویت مشارکت اجتماعی نیازمند نگرش و سیاستی متفاوت با نگرش و سیاست موجود به مشارکت مردمی است. سیاستی که با در نظر داشتن الگوی مشارکت واقعی در جهت توانمندسازی روستاییان، نجات آنها از وابستگی به دولت و مشارکت دادن آنها در سطوح و راههای مختلف مشارکتی تدوینشده باشد.
مانع تحقق مشارکت مردمی باور برنامه ریزان عالیرتبه است، چرا که آنها این واقعیت را باور ندارند که روستاییان فقیر، دارای نوعی بینش و دانش هستند که بدون آن، هیچ پروژه و برنامە اجرایی قابلبرنامهریزی و پیاده کردن نخواهد بود. در نظر آنها، روستاها مادە خامی تلقی میشوند که با برنامهریزی آنها بهسرعت تغییر مییابند. اینچنین است که مصلحان توسعه با خاستگاه شهری برای حل معضلات روستایی، معمولاً اسیر تفکر مرکز- پیراموناند و به نقاط دورافتاده و بیقدرت روستایی به دیدە تحقیر مینگرند؛ بنابراین، تصور آنها از جامعە روستایی مبهم و نادرست است
شایانذکر است که هدف کلی توسعه، رشد و تعالی همه جانبە جوامع انسانی است. ازاینرو، در فرایند برنامهریزی برای دستیابی به توسعه و قرارگرفته در مسیر آن، شناخت و درک شرایط و مقتضیات جوامع انسانی و نیازهای آنان در ابعاد مادی و معنوی، ازجمله اقدامهای ضروری در این زمینه به شمار میرود. اندیشمندان بزرگ توسعه، توسعه روستایی را فراتر از توسعه شهری میدانند و توسعه ملی و راهحل نهایی بیکاری شهری، تراکم جمعیت و مشکلات دیگر شهری را درگرو توجه و تقدم به مشکلات روستایی قلمداد میکنند.
بهطورکلی، توسعه روستایی فرایندی چندبعدی با موضوع بهبود و ارتقای کیفیت زندگی اقشار فقیر و آسیبپذیر اجتماع روستایی است؛ فرایندی که با بهرهگیری از سازوکارهایی مانند برنامهریزی، سازماندهی، تقویت خوداتکایی فردی و جمعی و ایجاد دگرگونی مناسب در ساختار ذهنی و اجتماعی روستاییان، در آنها قدرت، توان و اختیار بهرهگیری از قابلیتها و منابع در اختیارشان را تقویت میکند تا از طریق آن بتوانند وضعیت موجودشان را به وضعیت مطلوبتر تغییر دهند.
کلمات کلیدی : توسعه روستایی+ روستا+کشاورزی+اقتصاد روستا+برنامه های توسعه
متن خوبی است. استفاده کردم. مشکل دقیقا همین است که دولتی ها به روستا اعتقادی ندارند. (4422201) (alef-3)
متاسفانه روستا و مشکلاتش ی مقوله ی فراموش شدس (4422204) (alef-3)
مردم روستا فقط تو دولت احمدی نژاد بهشون توجه شد الان که دیگه هیچ (4422206) (alef-3)
اینطور نیست. متاسفانه بعد از ادغام جهادسازندگی با کشاورزی ، متولی توسعه روستایی از بین رفت و این اشتباه تاریخی هیچ وقت جبران نشد (4422571) (alef-11)
آره مهمترین مساله متولی روستا است. ولی به هر حال وجود مسئولینی که معتقد به روستاییان و طبقه ضعیف جامعه هستند می تواند از رنج و آلام روستاییان کم کنه. (4431324) (alef-11)
محمد حسن
۱۳۹۶-۰۳-۲۱ ۱۶:۲۶:۴۸
سلام و خدا قوت فقد در ابتدای انقلاب بود که به روستایی ها توجه شد. آنهم به خاطر امثال فرمان امام به نهضت یازندگی و کمک به روستایی ها در دروو .. که بعد آثار این توجه در جنگ خودش را نشان داد. اگر ما الان هم می خواهیم در اقتصاد موفق باشیم باید به روستا توجه کنیم. چون محل تولید است. مخصوصا تولید مواد غذایی و اهمیت بحث امنیت غذایی (4422233) (alef-11)
البته نمی شود به صورت صفر و صد به مساله توجه به روستا نگاه کرد. ولی به هرحال ابتدای انقلاب فضای متفاوتی در توجه به مستضعفین بود (4431328) (alef-11)
یک نکته ای که متاسفانه در مباحث توسعه روستایی فراموش شده و نادیده انگاشته می شود، نقش خود روستاییان و به خصوص جوانان روستایی در پیشبرد توسعه روستایی است. کشورهای مختلف تجربیات خوبی دارن. البته ما هم همینطور مثل باشگاه کشاورزان در خراسان. ولی حمایت حاکمیت در کنار عاملیت نیروی انسانی روستایی کلید کار است. (4434589) (alef-11)