نظر منتشر شده
۱۰
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 486121
در واکنش به توهین به رئیس جمهور
بخش تعاملی الف - امین میرزائی
تاریخ انتشار : شنبه ۳ تير ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۲۰

بیست سال پیش مقاله ای نوشتم که در روزنامه اطّلاعات چاپ شد. مجلّه موعود - سه سال بعد -  مقاله را سانسور و مجدّداً چاپ کرد. مدّاحان خودی تلفن بارانمان کردند که چرا به آقایان "ح ِ جیمی" و "کاف" و "میم"  توهین می کنید و در پی شورزدائی از مراسم  اهل عزائید؟! مقاله مذکور ( حضرت زهرا سلام الله علیها ، فریاد رسا بر سر بدعت ها ) از مقاله های پر خواننده این روزهای نت است ! خوانندگان، مقاله را می خوانند و توهینی در آن نمی بینند. به حمد الهی ظرفیتها بالا رفته است ! چرا ؟!  به خاطر هماوایی امروز و با تأخیرشان با این دو سطر:

"چندین قرن تسلط یهود و نصاری و اشرار جامعه اسلامی بر امت مسلمان که اثرات سوء آن در برخی بلاد همچنان باقی است، ازدست رفتن تدریجی هیمنه و هیبت جامعه مسلمین در اثر نزاع و تفرقه درونی، گسترش فقر و ناامنی روانی در اثر سوء تدبیرهای اقتصادی، جملگی اثرات سوء نافرمانی هایی شمرده می شود که از سوی مسلمین نسبت به تعالیم قرآن و وصایای پیامبر، صلی الله علیه وآله، روا رفته است."

همین دو سال پیش  نوشته ای نوشتم که در الف نشر شد. درباره باب شدن موسیقی هیپ هاپ در مراسم عزاداری. هیئتیِ معروف صدایش درآمد و نادیده این برادرشان را تکفیر کرد! تازه من آن برادران انقلابی را قالتاق ( صفتی که آقای ازغدی به شیعیان لندنی نسبت می دهند) ننامیدم. بعد هم بهانه پیدا کردند که چون فیلسوفم یا از هانری کُربن نوشته ام، پس حتماً فراماسونم! خدا را شکر، گردن کلفتی داشتم (علی رغم بدن لاغرم)، وگرنه از دائره خودی ها بیرونم می راندند.

یادآوری این خاطرات مرا وادار کرد که چند کلمه ای بنویسم و برای الف بفرستم. الف عزیز کلّهم اجمعین آن را سانسور کرد! ملالی نیست. بهانه برای فرستادن دوباره مطلب زیاد است، یکی هم توهینی که در جمعه آخر ماه مبارک رمضان و در حاشیه راهپیمایی روز قدس به رئیس جمهور محترم - جناب روحانی - شده است. عجیب است که برخی برادران هر انتقادی را توهین می دانند، و خود به جای انتقاد توهین می کنند!

 از قدیم گفته اند یک جوالدوز که به دیگران می زنی، سوزنی هم به خود بزن. به زبان امروزی اگر از حملات انتحاری تروریست های تکفیری و از أناشید عربی بار شده بر ویدئوهای داعش می نالی، از برخی برادران خودی هم یاد کن، که پای این قبیل عملیات و تبلیغات را به جهان اسلام بازکردند.

قبل از انقلاب که یادمان نرفته. یادمان هست که آن مهاجر کذایی تازه وارد، نگاهش را دوخته بود به سر در سینما، با آن تصاویر عریانش. بعد هم سر فلان چهارراه تهران، خانم محترم بی حجابی را با سر در سینما اشتباه گرفته بود. چیزی بود در ردیف فرمایش یادداشت نویس آن خبرگزاری اصولگرا مبنی بر جواز تعرض به افراد بدحجاب، یا تصمیم آن برادر بعداٌ اصلاح طلب برای منفجر کردن رستوران خوانسالارِ قبل از انقلاب !

چند سال پیش که جسد ریچارد فرای (ایران شناس معاصرآمریکایی) بر خاک مانده بود، نوشته ای نوشتم و از مرحوم علامه یاد کردم. گفتم، جماعتی که دستی در تأمّلات فلسفی دارند و دین را از بالا و به واسطه معارف درجه دوّم ( معارف مربوط به داوری اندیشه ها و نه پذیرفتن بی چون و چرای هر مدّعا) می نگرند، از آنچه بر مرحوم علّامه طباطبایی رفت خبر دارند و فی المثل می دانند که درس و بحث علّامه را چه کسانی و به چه بهانه ای تعطیل کردند و به شب نامه های آنچنانی، چگونه ایشان را نواختند. آن هم به این جرم که با مرحوم هانری کُربَن، بر سر یک سفره نشستند و نتیجه مباحثات خود را با او در قالب کتاب "شیعه" منتشر کردند.

گاهی آرزو می کنم که وکیل مرحوم علّامه بودم، تا -بر خلاف سیره نرم ایشان- شمّه ای از خشونت عَلَوی را به اهل نهروان نشان می دادم. کونوا للمتکبّر متکبّرا. با اهل تکبّر چون خود ایشان باید رفتار کرد. ولی افسوس که چندسالی دیرتر متولد شدم و در سال های نوجوانی مرگ مظلومانه مرحوم علامه را به چشم دیدم.

من فیلسوفی - گاه - تند خویم و این تندخویی را در برابر تندروان جایز می دانم! امّا مرحوم علّامه هماره نرمخو بودند و از پاسخ به ناسزاهایی که نویسنده شب نامه کذایی نثار وجود نازنینشان کرده سرباز زدند و بخشی از تُرّهات آمده در آن نامه بی نام و نشان را در قالب مقاله ای باز گفتند و به قلم نرم و متین و مؤدّب خود پاسخ دادند. پاسخ ایشان به آن تُرّهات، در کتاب شریف " فرازهایی از اسلام " ثبت است.

لُب لباب سخن معترض (یا معترضان) ناشناس این بود که " نباید با مردم امروز و خصوصا با امروزی ها که سراسر فاسدند و غرضی جز هدم اساس دین ندارند ( گویا مقصود آقایان کُربَن و شایگان و نصر و مطهری و دینانی و امثال آنانند!) تماس گرفت، نباید گول وعده های بی سرو ته آن ها را خورده و به کمک و مساعدت دینی آن ها امیدوار بود و از اینگونه نظریه ها که در نشریه (منظور کتاب شیعه است) سخن به میان آورد". تصوّر کنید، مرحوم علّامه به این سخنان عمل می کردند. در آن صورت نه المیزانی باقی بود و نه اصول فلسفه و روش رئالیسم منتشر می شد.

 پدرِخانمِ فاطمه رجبی -مرحوم استاد علی دوانی- کتابی را ترجمه کرده اند از شکیب ارسلان. تاریخ ترجمه کتاب، سال 1348 شمسی ست و بنابراین نه به فتنه مربوط است نه به فتنه گران. ایشان در فصلی از ترجمه خود جمله ای آورده اند که بهانه نوشتن این چند سطر شد. در پاورقی یکی از صفحات  می نویسند : " معلوم می شود انواع رقص را هم ما از شرق به غرب برده ایم، که امروز به عنوان بهترین ارمغان غرب به شرق می آورند!" .(تاریخ فتوحات مسلمانان در اروپا؛ دفتر نشر فرهنگ اسلامی ؛چاپ پنجم ؛ 1370؛ ص 304)

 پانوشت مذکور، تفسیری بر این چند جمله کتاب است که شکیب ارسلان از "رنو" (مورّخ مشهور) نقل کرده است: " نوعی رقص است که انسان در جنوب فرانسه از آن آگاهی می یابد و با اختلاف اماکن فرق می کند. یک نوع آن، پایکوبی شدیدی ست که هنگام شب پسری در بین دو دختر قرار می گیرد و می رقصند. در اثنای رقص پسر جوان که میوه ای در دست دارد گاهی به این و گاهی به آن تقدیم می کند. نوع دیگر رقصی ست که یک دسته رقاص مرد در مقابل رقاصان زن قرار گرفته و پشت به هم می ایستند. سپس هر دو صف به هم برخورد می کنند " ! بنابه نوشته آن کتاب، این نوع رقص را رقّاصان مسلمان ( قاعدتاً اسلامِ سلطان سلیمی!) به اروپا برده اند.

خدا رحمت کند استاد دوانی را که انصاف به خرج داده و این یک مورد را گردن "غرب خبیث" نینداخته. برخی برادران  امّا دأب دیگری دارند و باب شدنِ هر نابابی را به گردن بیگانگان می اندازند و هواداران دکتر روحانی را "رقاص" می خوانند.

همه چیز را که غرب به ما صادر نکرده. "حریم سلطان" (حرمسرا) را ما - منظورم ما مسلمانان است - به آنان صادر کردیم، که به آن harem می گویند. درست شبیه "مهمانی حمام زایمان" که به لندن صادر شد، و انگلیسی هایی که چند وقتی ست با آن آشنا شده اند ، آن را به baby shower برگردانده اند!

بگذریم. دوستی داشتم که چند سالی بزرگتر و جانباز شیمیائی بود. هر سال دو سه ماهی بدنش تاول می زد و سالی چندبار خون عوض می کرد. سی و شش سال پیش، یکی از همین روزها، اراذل و اوباش بر سرش ریختند و تا می خورد او را زدند. طفلک اسلحه نکشید و با مشت و لگد از خود دفاع کرد! از او که علّتش را پرسیدم، شرمگینانه نگاهش را به زمین دوخت و هیچ نگفت. اسلحه سازمانی بود و دوستم حُکم داشت. امّا عقلش و حِلمش و افق دیدش از حُکمش بالاتر بود. به امید آن که عقل و حِلم و علم ما هم، از حُکممان بالاتر باشد. الهی آمین.
 
کلمات کلیدی : امین میرزائی
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶-۰۴-۰۳ ۱۲:۴۸:۰۶
دلم نیومد قبل از خواندن مجدد و چند باره متن، از نویسنده تشکر نکنم. دم شما گرم. (4442087) (alef-11)
 
فاطمه
Romania
۱۳۹۶-۰۴-۰۳ ۱۴:۲۰:۰۷
استادفاضل ..سخنان حکیمانه تان را می ستایم ....وامیدوارم خوارج تندخویی.که الت دست مناعقان زیرک شده اند روزی اگاه شوند . (4442335) (alef-11)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶-۰۴-۰۳ ۱۵:۰۱:۴۹
اينکه بيشتر تعريف از خود شد! (4442413) (alef-11)
 
Romania
۱۳۹۶-۰۴-۰۳ ۱۵:۲۸:۵۶
عالی بود. زنده باد آزادگي نويسنده . (4442474) (alef-11)
 
سید
Germany
۱۳۹۶-۰۴-۰۳ ۱۶:۳۳:۱۷
مشکل از کسائیه که گاهی از این ور بام میفتن ، گاهی از اونور. توهین خوبه اگه من بگم ، بده اگه بهم بگن. انتقاد خوبه اگه من بکنم . بده اگه مورد انتقاد قرار بگیرم. آقای نوری زاد یه عمر به سید محمد خاتمی بد میگفت ، بعد با یه غوره سردیش شد ، آتش توپخونش رو به یه سمت دیگه برد . (4442623) (alef-11)
 
منصور
Russian Federation
۱۳۹۶-۰۴-۰۳ ۱۷:۴۲:۰۲
من پیش از این مطلب نویسنده محترم رو نمیشناختم مطالب دیگه ایشون که تو سایت بود رو خوندم متوجه شدم ایشون خیلی.... و توی همه مطالبش اصرار داره فیلسوفه نویسنده محترم خودم و شما رو به تقوا توصیه میکنم که عجب حجاب عالمه. (4442756) (alef-11)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶-۰۴-۰۴ ۰۲:۳۴:۴۲
آقای میرزایی عزیز ! سلام .با تشکر از لطافت طبع و نکته بینی شما و با وجود زیبایی متن و تلویحات و اشارات هنرمندانه و رندانه متن مقاله ، تیترتون جذاب نیست. من بودم تیتر میزدم هوادارای دکتر روحانی... (4443267) (alef-11)
 
طاها
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶-۰۴-۰۴ ۱۲:۵۹:۴۸
خیلی سنگین بود ولی قشنگ بود.
کاش عقل و حلم و علم ما از حکممون بالاتر باشه. (4443916) (alef-11)
 
یزدان پرست
Romania
۱۳۹۶-۰۴-۰۴ ۱۴:۲۱:۰۷
لذت بردم . مقاله به این خوبی چرا رفته تو حاشیه ؟! باید میذاشتینش تیتر اول یا دوم سایت . (4444084) (alef-11)
 
عباس
Romania
۱۳۹۶-۰۴-۰۴ ۱۸:۳۴:۵۰
بی شناسنامه های بی سواد برید به جهنم (4444523) (alef-11)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.