روزنامه سیاست روز نوشت: دیکتاتورها هیچگاه مردم را به حضور و مشارکت بالا در انتخابات فرا نمیخوانند، برایشان مهم نیست که مردم پای کار باشند یا نباشند، اتکای آنها به قدرت دیکتاتوری بر گرفته از یک حلقه بسته و محدود آن هم در حیطه نظامی است.صدام را ببینید، سرنوشت او هر چند تلخ بود اما در طول زمامداری خود در عراق، مردم برایش مهم نبود، سرکوب می کرد و می کشت و تنها نقطه قوت خود را ارتشی میدانست که پایبند به قوانین حزب بعث عراق بود. نظام های سیاسیای در دنیا مردم را به حضور در انتخابات تشویق و ترغیب می کنند که اعتقاد واقعی و قلبی به نقش مردم دارند، اگر مردم در انتخابات مشارکت نداشته باشند پایه ها و ساختار سیاسی آن کشور متزلزل شده و ظرفیت بالایی برای تبدیل شدن به یک حکومت دیکتاتوری
پیدا میکند.مردم در جوامعی که بر اساس رأی آنها دولت ها و مجلس شکل می گیرد، نقش آفرین و سرنوشت ساز هستند و برای آن که همین مردم اعتقاد به نتیجه گیری از صندوق رأی داشته باشند و به آن پایبند بمانند باید تلاش کرد.
هرگاه مردم در هر جامعهای- خاصه ایران نیست- دست از مشارکت بکشند، زمینه برای ظهور و بروز حکومتی دیکتاتور فراهم می شود. به واقع به آنهایی که برای تشکیل حکومت دیکتاتوری دندان تیز کرده اند، دست به کار می شوند تا شرایط را برای استقرار خود فراهم کنند. حکومت هایی مانند رژیم صدام از همین سناریو بهره برد تا سال ها در عراق حکومت کرد و این کشور را با جنگ های متعددی روبرو کرد که یکی از انها جنگ با ایران است، صدام هم عراق را ویران کرد و هم خسارات بسیار سنگینی به ایران وارد کرد. حسنی مبارک نیز یکی دیگر از همان دیکتاورهایی بود که سال های طولانی در مصر حکومت کرد و دموکراسی در این کشور حاکم نبود تا این که مردم علیه رژیم او قیام کردند. «اگوستو پینوشه» برای مردم دنیا نامی آشنا است، سالوادور آلنده رئیس جمهور قانونی شیلی که با رای مردم انتخابت شده بود، پس از چندی با دسیسه و برنامهریزی آمریکا برای انجام یک کودتا، با ناراضی تراشی در این کشور، باعث مختل شدن وضعیت حمل و نقل و کامیونداران شد و با به وجود آمدن زمینه کودتا، پینوشه فرمانده ارتش شیلی با حمله به کاخ ریاست جمهوری آلنده یک کودتای خونین را رقم زد. پینوشه در طول زمامداری حکومت دیکتاتوری خود در شیلی جنایات بسیاری را مرتکب شد. او سال های طولانی در این کشور حکومت کرد و هیچگاه انتخابات برگزار نکرد چرا که اعتقادی به مردم نداشت.
جمهوری اسلامی ایران از آغاز استقرار خود در سال 1357 مبنا را بر رای مردم گذاشت و نوع حکومت را هم به رأی مردم گره زد.از آن زمان تاکنون همه ارکان و ساختارهای نظام اسلامی در ایران با رأی مردم شکل می گیرد و اگر مردم پای کار نیایند و مشارکت بالا نداشته باشند، قطعاً آن نهاد و سازمان مردمی از جایگاه قوی اجتماعی و سیاسی برخوردار نخواهد بود. انتخابات مجلس شورای اسلامی دوره دوازدهم با 25 میلیون رأی مردم و 41 درصد مشارکت برگزار شد، این ارقام اگر آمار بالایی نیست اما قابل قبول است و کم نیست، با این وجود در برخی شهرها همچون تهران، نمایندگان راه یافته به مجلس با تعداد رأی پایین وارد خانه ملت شدند که البته تهران ملاک تعیین مشارکت در انتخابات نیست. علی ایحال، آنچه که مهم است مشارکت مردم برای فرصت تعیین برای بهتر شدن شرایط و وضعیتی است که نسبت به آن انتقاد و اعتراض دارند. آنهایی که پای صندوق رای حاضر نشدند، اعتراض و انتقاد خود را به این روش نشان دادند که البته مخیر بودند بیایند یا نیایند، اما در نظامی که بر پایه مردم سالاری بنا نهاده شده، حضور مردم قدرت آفرین است و هر چه آنها در صحنه حضور و مشارکت بیشتری داشته باشند، نقش آفرینی و تأثیرگذاری آنها نمود مییابد.