بیایید فرض کنیم پس از رفع کاستی های فرهنگی در امر حجاب و تقویت و تجدید نظر در معارف و بلاغت آن و زمینه سازی های دیگری که هر چند خارج از حوزه فرهنگ اند (مانند معیشت و اقتصاد) اما اثرگذاری مستقیمی روی مقوله اقناعی حجاب دارند ، می خواهیم با بی حجابی (در معنای عرفی آن، نه شرعی) در جامعه مبارزه کنیم و یک بعد این مبارزه هم ورود پلیس است؛ چه می کنیم؟
بدون اینکه تعریف و حدود این جرم را برای خودمان یا نیروی پلیس معلوم کرده باشیم و ماهیت و کمیت جمعیت آن را در نظرگرفته باشیم صرفا بر اساس تصور اجمالی خودمان از اینکه چه چیزی بی حجابی یا بدحجابی هست یا نه اقدام به مواجهه با جمعیت هدف می کنیم؟!
بدون مشخص شدن این تعریف و حدود برای خودمان و البته برای مردم، که بی حجاب از نظر عرفی کیست، بی توجه به حساسیت های اجتماعی و به خصوص دوقطبی که در این زمینه وجود دارد و از آن سوی آب ها هم بر آتش آن دمیده می شود به هر شکلی که ممکن است ولو خشونت بار و دور از همان حدود شرعی و عرفی، افراد بی حجاب را از خیابان ها جمع می کنیم؟!
آیا نباید به افکار عمومی این اطمینان را داد که این برخوردها هم از لحاظ صورت و هم از لحاظ محتوا مطابق با همان باورها و عرف های آنان و برای حفاظت از آنان است؟! برای این اطمینان دادن آیا صرفا گفتن اینکه به ما اعتماد کنید کفایت می کند یا باید نوع برخورد پلیس در این زمینه ها مستند، دقیق و قابل گزارش به افکارعمومی باشد؟! مثلا دوربین های روی لباس پلیس یا عکسبرداری و فیلمبرداری از موارد مورد ادعا نمی تواند در این زمینه کمک کند؟
یقینا اطلاع رسانی درست به مردم در زمینه برخورد پلیس در این جرم انگاری نقش مهمی در خنثی کردن تبلیغات مغرضانه در این زمینه خواهد داشت.
باید به یاد داشت بدون اندیشیدن به این موارد و موارد دیگری که در امر جرم انگاری پوشش بانوان وجود دارد ، صرف بازی با کلمات و تغییر نام طرح های پلیس برای ورود به این میدان ( دیروز گشت ارشاد، امروز طرح نور) دردی را دوا نمی کند.
نباید با سهل انگاری، بی دقتی و عجله در این زمینه ها که به منزله نرم افزارهای لازم پلیس برای چنین امر مهمی است او را در عرصه عمل تنها گذاشت و به حال خود رها کرد. پیامدهای منفی این اهمال برای پلیس که حافظ نظم و امنیت است و جامعه که نیازمند این نظم است آشکارتر از آن است که نیاز به تاکید کردن داشته باشد.