با پایان یافتن انتخابات و اعلام نتایج و مشخص شدن دو نفری که به دور دوم رقابت های انتخاباتی رفته اند رقابت های انتخاباتی دور دوم که اتفاقا به شدت هم دو قطبی خواهد بود آغاز خواهد شد.
اگر خواسته باشیم بررسی کوتاهی در مورد دور اول انتخابات انجام دهیم می توان مهم ترین آنها را در موارد ذیل خلاصه نمود :
1- انتخابات در حالی به پایان رسید که شور و هیجان اتنخاباتی حداقل در کف خیابان و در فضای حقیقی و بین مردم به نسبت انتخابات های قبلی به شدت کم رونق بود.
2- نرخ مشارکت از همه پیش بینی ها کمتر اتفاق افتاد.
3- دو جناح عمده کشور که به طور کامل و با تمام توان در رقابت ها حضور داشتند نتوانستند به طور مطلوب دل طرفداران خود را به دست آورند.
4- اصولگرایان نتوانستند حدود 6 میلیون از آرای شهید رییسی را که قاعدتا می بایست به سبد آنها وارد شود کسب نمایند .
5- اصلاح طلبان هم علی رغم به میدان آوردن همه داشته های خود نتوانستند بیش از 10 میلیون رای جذب کنند و تنها عامل عدم شکستشان آن هم در دور اول با توجه به تمام شواهد و قراین عینی ، عدم اجماع اصولگرایان بر روی نامزدی قالیباف بوده است.
از این جهت بایستی از صمیم قلب از اصولگرایان تشکر کنند.
چون اگر اصولگرایان بر روی قالیباف اجماع می کردند و با توجه به تعداد کل آرا و تعداد آرا هر نامزد ، مجموع رای اصولگرایان بیش از 12 میلیون شده و با توجه به حدود 24 میلیون رای ماخوذه ، با قطعیت بالا و با حدود چند صد هزار رای ، نامزد اصولگرایان در همان دور اول پیروز می شد.
6- تقسیم آرای اصولگرایان بین جلیلی و قالیباف کاملا غیر منتظره و بر خلاف همه نظر سنجی ها بود.
در حالی که همه پیش بینی می کردیم آرا بین این دو تقریبا مساوی تقسیم شود اما اختلاف آرای 6 میلیونی همه پیش بینی ها را نقش بر آب نمود.
7- 60 درصد از مردم در انتخاباتی آزاد و رقابتی شرکت نکردند و این امر بایستی از سوی کسانی که به آینده کشور و نظام اهمیت می دهند به شدت مورد واکاوی قرار گیرد.
دلایل این عدم شرکت شامل طیف وسیعی از عوامل می شود که بایستی هر کدام از آن عوامل با وزن و قدرت تاثیرگذاری مورد بررسی دقیق کارشناسی قرار گرفته و در اختیار سیاستگذاران کشور قرار گیرد.
عواملی مانند مسائل و معضلات اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی ، تفاوت نگاه ناشی از تفاوت نسلی ، عدم اعتماد به گفته های نامزدها ، تشکیک در قدرت ریاست جمهوری برای ایجاد تغییرات مثبت در زندگی مردم ، ناامیدی و عبور از جناح های سیاسی کشور ، عدم تحزب و برعهده نگرفتن نقص ها از طرف طیفی که قدرت را در اختیار می گیرد ، تجربه تاریخی مردم از عدم صداقت ها و فراموشی قول هایی که در ایام انتخابات داده می شود و ... .
8 - به نظر می رسد هر سال از تعدا آرای قطعی دو جناح کاسته شده و به آرای خاکستری افزوده می شود.
با توجه به اینکه هر دو جناح در حالی که با تمام قدرت و داشته های خود در انتخابات شرکت کرده اند هر کدام توانستند حداکثر بین 10 تا 12 میلیون رای جذب نمایند و این یعنی اینکه از 61 میلیون نفری که می توانند رای بدهند 20 تا حداکثر 25 میلیون سهم این دو جناح و حدود 35 تا 40 میلیون رای خاکستر خواهد بود.
بنابراین جناح های سیاسی کشور برای اینکه بتوانند در هر انتخاباتی پیروز شوند بایستی بیش از همیشه توجه بسیار ویژه ای به آمال ، آروزها و خواسته های به حق این 35 تا 40 میلیون نفر داشته باشند.
زمان پیروزی در انتخابات با تکیه بر آرای تکلیفی ، طرفداران متعصب و دو آتشه و غیره به سر آمده و برنده نهایی شخص و جناحی خواهد بود که بتواند بخش بیشتری از آرای خاکستری را جذب نماید.