تردید در پاسخ به اسرائیل، تنش‌زاست

سعید ونکی، گروه سیاسی الف،   4030516093 ۱۱۶ نظر، ۰ در صف انتشار و ۷۱ تکراری یا غیرقابل انتشار

پس از واقعه ترور اسماعیل هنیه در تهران، برخی از سیاسیون و علی‌الخصوص مدافعین برجام اینگونه تحلیل می‌کنند که هر اقدامی در راستای پاسخ نظامی به اسرائیل، به‌معنای بازی‌کردن در پازل طراحی‌شده نتانیاهو و تندروهای آمریکاست که هدفشان، کشاندن ایران به جنگ و باتلاق درگیری منطقه‌ای و مواجهه با قدرت‌های غربی است. آنان معتقدند که با ابزار دیپلماسی و ایجاد اجماع جهانی علیه رژیم اسرائیل، می‌توان سدی در مقابل رویکرد خصمانه صهیونیست‌ها ایجاد کرد و اقدام نظامی، مقدمه تنشی فراگیر و زد و خوردی است که فرجام آن جنگ خواهد بود.

این گزاره‌ها هر چند ظاهری جذاب داشته و در بسته‌بندی‌ گیرایی به افکار عمومی عرضه شده و حتی بین بدنه غرب‌گرای جامعه ایران هم طرفدار دارد اما در بطن خود حامل خطرات فراگیری است که چه‌بسا عرصه را برای تعرض به خاک کشور، فراخ‌تر و مقدمه تضعیف ایران را فراهم کند. ایده تنش‌زدایی که دهه‌هاست از سوی غرب‌گرایان وطنی در حال ترویج است، از بی‌عملی و ضعفی حکایت می‌کند که بر روی مولفه قدرت چشم‌پوشی کرده و حتی در تعارض آشکار با مقتضیات روابط بین‌الملل است.

در نظام فکری غرب‌گرایان، هژمونی آمریکا و کشورهای مرکز تثبیت شده است و تلاش پیرامونی‌ها برای رفتاری خارج از قاعده مورد پذیرش بلوک قدرت و دفاع از حقوق ذاتی خود، سرنوشتی چون شکست ندارد. از منظر این طیف، باید طبق قواعد حاکم و در راستای نظم مسلط موجود حرکت کرد و حتی تقابل نظامی با رژیمی که اقداماتش تهدید امنیتی برای ایران است هم جای توجیه ندارد و هر قدر هم که حکومت شروری چون رژیم‌صهیونیستی جلوتر آمده و حتی در خاک ایران هم دست به عملیات تروریستی بزند، نیاز است تا با ابزارهای دیپلماتیک با او مقابله شود! 

نکته قابل تامل آنجاست که طی یک دهه اخیر - اگرچه نه به‌صورت حداکثری - ایده‌های این طیف در سیاست‌خارجی ایران به مرحله اجرا رسیده و اساساً رسیدن به برجام هم ذیل این راهبرد تعریف می‌شود اما فرجام تنش‌زدایی به نقطه‌ای منتهی شد که هم سطح تهدیدات علیه ایران بالاتر رفت و هم موثرترین نیروها در حوزه‌های مختلف با ترور مواجه شدند. ایران در یک دهه‌ اخیر زیر ضرب ایده تنش‌زدایی رفته و آن‌چه که در سال‌های اخیر خود را نمایان کرده، ماحصل کاشت و پرورش آن استراتژی خطرناک است. 

هر گونه تعلل در مقابله یا تقلیل کیفیت پاسخ به اسرائیل و چشم‌پوشی از اقدامات شرورانه دشمن به بهانه ممانعت از ایجاد چرخه تنش، یعنی افزایش خطرات پیرامونی و تعمیق تنش‌های خطرناک. در حال حاضر هیچ عاملی چون تردید در پاسخ به رژیم‌صهیونیستی، تنش‌زا نیست. اینکه برخی مدعی‌اند تقابل نظامی منجر به تحریک دشمن و همپیمانان غربی‌اش و آغاز جنگ منطقه‌ای خواهد شد، از اساس غلط بوده و از قضا تن‌دادن به چنین توصیه‌هایی تنش را بیشتر و مخاطرات امنیتی را افزایش خواهد داد زیرا دشمن این یقین را خواهد کرد که تعرض به حقوق ایران هزینه‌ای را برایش در پی نخواهد داشت و بدین ترتیب تنشی دائمی و نامتناهی گریبان کشور را خواهد گرفت. 

باید درک کرد که منطق حاکم بر نظام بین‌الملل، منطق قدرت بوده و ابزار دیپلماسی به‌تنهایی راهگشا برای تامین منافع و امنیت کشور نخواهد بود. دیپلماسی به‌واسطه قدرت تولید شده در حوزه‌های مختلف است که معنا می‌یابد و هیچ‌گاه مقدم بر اصول موثر دیگر نیست که برخی حتی در مواجهه با اقدامات اسرائیل هم بر ضرورت تمسک به دیپلماسی و ایجاد اجماع جهانی تاکید می‌کنند. جنایت‌های بی‌شمار صهیونیست‌ها در جنگ غزه، کودک‌کشی‌های عیان آنان و کشتن 40 هزار نفر از مردم بی‌گناه فلسطین و حتی پدیدارشدن موج بزرگ مخالفت با اسرائیل در اروپا و آمریکا هم نتوانست سدراهی در مقابل خونخواری این رژیم گردد و اساساً در جهانی که قدرت تعیین‌کننده است، صحبت از اجماع جهانی به طنزی تلخ شباهت دارد.