مسعود پزشکیان همواره از وفاق و وحدت و همدلی سخن گفته و بر ضرورت پایان مناقشههای داخلی در مسیر حل مشکلات تاکید میکند که گزارهای تحسینبرانگیز بوده و از نیازهای مهم ایران متلاطم کنونی است. رئیسجمهور در حالی بر تحقق همدلی و وفاق پافشاری میکند که نشان داده در عمل هم به این مهم پایبند بوده و برای نیل به این هدف، حاضر است از ترجیحات سیاسی خود رویگردانی کرده و دست دوستی و همکاری بهسوی دیگر افراد و گروهها دراز کند. اما این خصیصه بارز پزشکیان و حتی سرمایه اجتماعی وی، در معرض خطرات و تهدیدهای بسیاری است که همین مسئله ضرورت توجه و مراقبت او را میطلبد.
برخی بر آنند که اعتبار و سرمایه پزشکیان را خرج راهبردهای خطرناکی کرده و از ویژگی اجماعسازی رئیسجمهور در مسیری غلط بهره ببرند که نشانههای آن از همین ابتدای راه هویدا شده است. اخیراً و در میان نطق نمایندگان موافق کابینه پیشنهادی پزشکیان به مجلس، عضوی از کمیسیون اقتصادی مجلس که روزی در مقام وزیر فعالیت میکرد و عملکردش موجب بحرانهای اقتصادی بسیاری در کشور شد، در لزوم رای مثبت نمایندگان به وزرای پیشنهادی سخن گفت و استدلال او بر دادههای عجیبی استوار بود. این نماینده که میتوان علاوه بر شان نمایندگی سیاسی وی، از او بهعنوان نماینده یک مکتب اقتصادی خاص در ساحت رسمی سیاست نام برد معتقد است که کشور به اصلاحات اقتصادی ساختاری نیازمند است و اجرای این اصلاحات نهادی به نتیجه مطلوب نخواهد رسید مگر با حاکمیت وفاق ملی و همراهی مردم در مسیر این اصلاحات و به همین منظور تاکید دارد که پزشکیان میتواند با تشکیل دولت مدنظر خود در پذیرش اصلاحات اقتصادی میان مردم موثر باشد.
این اظهارات در ظاهر قابل دفاع بوده و دمزدن از وفاق ملی و پرهیز از تنش و اجماع بر سر اصلاحات لازم، مورد مناقشه نیست اما مسئله اصلی و نقطه نزاع جایی است که گویندگان چنین گزارههایی، واژه اصلاحات اقتصادی را منطبق بر مطلوبات خود تفسیر میکنند. آنان معتقدند که اصلاحات اساسی یعنی حرکت در مسیر تعدیل ساختاری و اجرای برنامههایی نظیر یارانهزدایی، آزادسازی نرخ حاملهای انرژی، تکنرخی کردن ارز، خصوصیسازی افراطی و اقداماتی از این قبیل که طی مقاطع مختلف در کشور آزموده و اجرایی شده است؛ سیاستهایی که از مهمترین تبعاتش ایجاد نارضایتی اجتماعی، فقر و شکاف طبقاتی و حتی امکان بروز شورشهای گسترده بوده و به همین جهت است که برخی از تریبون مجلس سعی دارند سرمایه اجتماعی رئیسجمهور را در این مسیر خرج کنند. آنان باور دارند که با توانایی رئیسجمهور در سطوح سیاسی و اجتماعی، پذیرش تبعات اصلاحات اقتصادی امکانپذیر است و در واقع برخی تلاش دارند که مسعود پزشکیان را سپر بلای راهبردهای خطرناک خود کرده و البته این مسئله با عبارتهایی نظیر «پذیرش اجتماعی» از سوی آنان تئوریزه میشود!
رئیسجمهور باید از توصیههای این افراد و طیفی که سعی دارد از وجهه و جایگاه وی در مسیر اجرای چنین سیاستهای پرهزینهای بهره ببرد، بر حذر بوده و تن به توصیههای غیرمنطقی آنان ندهد. مسعود پزشکیان نباید از یاد ببرد که جامهعمل پوشاندن به راهکارهای این طیف و حذف ارز ترجیحی توسط دولت سیزدهم، چگونه رئیسجمهور شهید را با تبعات گستردهای مواجه کرد و در نهایت سرمایه اجتماعی دولت را بر باد داد.
تندادن به این توصیه های بارها آزموده شده یعنی بر باددادن وجهه و سرمایه اجتماعی رئیس جمهور.