گروه تعاملی الف - سید محمد صادق میرمحمدی:
در ابتدا مسئله بنزین سوالاتی را در ذهن ایجاد میکند و باید به سوالات زیر پاسخ داد تا بتوان مسئله را صورتبندی کرد. چرا قیمت سوخت مهم است و ارتباط قیمت سوخت با اعتراضات اجتماعی چیست و چرا دولت از افزایش قیمت سوخت میترسد؟ نخبگان چه میگویند؟ مشکل اصلی چیست؟ راه حل مناسب چیست؟
در ابتدا باید به این سوال جواب داد که چرا مسئله بنزین برای مردم ایران مهم است. سوخت خودرو که سوخت وسیله حمل و نقل است، برای راننده تاکسی و کامیوندار و فعالان صنف حمل و نقل مهم است، ولی چرا باید برای سایر مردم مهم باشد. جواب روشن است، سوخت حیات شغلی مردم است، مردم عادی برای رفتن بر سر مشاغل خود و انجام کارهای شغلی و روزمره خود به جابجایی نیاز دارند و این موضوع نقش حیاتی در زندگیشان دارد. ضمن اینکه برای کارهای روزمره خود نیز نیاز به دسترسی و جابجایی دارند مثل خرید کردن، مهمانی رفتن و غیره. سوال اینجا است پس سایر مردم دنیا چه کار میکنند و چرا ایرانیان نسبت به دیگر مردمان سوخت بیشتری مصرف میکنند؟ جواب کمی تلخ است و بنظر نویسنده سه جواب دارد:
یکی به دلیل نگاههای چپ از ابتدای انقلاب، حاکمان دنبال ارزان کردن هزینههای جامعه بودند و چون کشور نفتی بودیم تصمیم عقلانی بنظر میرسید. بنابراین طبع مردم عادت به ارزانی کرده و از قدیم گفتن چیز ارزان بی ارج میشود. و این در سایر دولت ها اینگونه نیست.
دوم به دلیل اینکه دولت نتوانسته حمل و نقل عمومی را بطور مطلوب گسترش دهد و اتوبوس و مترو و قطار تندرو و سایر حوزههای حمل و نقل عمومی رشد کافی نکردند، اشخاص برای انجام کارهای شخصی دچار مشکل میشوند. و این برای بسیاری مردم کشورهای دیگر اینگونه نیست.
سوم به دلیل کم تلاشی و زندگی شهری، ما ایرانیان به دوچرخه و پیادهروی عادت نکردیم. اما بسیاری از مردم چین و ژاپن و اروپا از دوچرخه و پیادهروی استفاده میکنند ولی اغلب ما برای انجام امور عادی هم از خودرو استفاده میکنیم. مجموع عوامل بالا میتواند اهمیت سوخت را تعریف کند و دلیل اینکه چرا ایرانیان در برابر مسئله سوخت اینقدر حساساند و عکس العمل شدید انجام میدهند.
در طی سالهای متمادی دولتها راه حلهای فراوانی را اجرا کردند. از جمله سهمیه بندی، کوپنی کردن ، گران سازی و...، پرطرفدارترین و راحتترین کار گران سازی بوده که انجام دادند. مزایای آن: کمی موثر و درد آن هم زودگذر بود. اما تورم و افزایش هزینههای تولید و تحریم باعث شده الان دولت به جایی برسد که افزایش دائمی (به دلیل تورم دائمی) و افزایش قیمت شدید داشته باشیم. از طرفی هم جامعه کشش آن را ندارد. برخی اقتصاددانان پیشنهاد گرانسازی را میدهند و برخی دیگر کوپنیسازی، برخی هم بوجود آمدن بازار عرضه و تقاضا مثل بورس. برخی دیگر از کارشناسان هم راه حل را در واردات خودروی کم مصرف و برخی دیگر سهمیهبندی را پیشنهاد میدهند. سوال اینجاست واقعا راه حل چیست؟ جواب این سوال به عوامل مختلفی بستگی دارد اما قطعا یک جواب طلایی واحد برای مشکل بنزین وجود ندارد.
اما نویسنده دو راه حلی که بنظر از سایر راه حلها منطقیتر است پیشنهاد میدهد:
اول: افزایش سالیانه و دائمی ایکس قیمتی در شب عید(پیشنهاد بنده هزار تومان است). این کار دوتا مزیت دارد. هم قیمت بالایی نیست و در این تورم و ارزش ریال و بنظر قابل هضم است. و دوم تورم بعد از عید این قیمت را پوشش میدهد. انتظارات تورمی که همیشه برای بعد از عید بوده و خواهد بود، تورم افزایش قیمت را توجیه میکند.
دوم: اختصاص سهمیه به هر کدملی و امکان فروش آن به نرخ آزاد در بازاری مثل بورس و کشف قیمت و انداختن قیمت واقعی سوخت روی دوش چند خودروییها و پرمصرفها.