انقلابی بودن هیچ نسبتی با مطلق گرایی ندارد

دکتر محسن سلگی، گروه سیاسی الف،   4031022015 ۲۵ نظر، ۰ در صف انتشار و ۲۴ تکراری یا غیرقابل انتشار
انقلابی بودن هیچ نسبتی با مطلق گرایی ندارد

این سال ها بیشتر از هر زمان دیگری مخالفان جمهوری اسلامی و البته برخی کج اندیشان داخلی درباره آنچه مطلق گرایی نظریه سیاسی جمهوری اسلامی نامیده می شود دچار اشتباه شده یا دست به تحریف می زنند.  هر چه به روزهای سالگرد انقلاب اسلامی نیز نزدیک تر می شویم دامنه این تفسیرها به رای ها بیشتر و بیشتر می شود، حال آنکه انقلاب اسلامی در سال ۵۷ درصدد حدزدن بر قدرت و محدود کردن آن بوده است. بر این اساس، هر گونه انقلابی بودن در دامان اسلام گرایی نیز اگر بخواهد معنایی راستین داشته باشد، می بایست از نقدناپذیری و خودمعصوم انگاری پرهیز کرده و مبتنی بر مردم سالاری دینی (ابتکار انقلاب اسلامی) باشد. 

مرحوم نائینی در تنبیه‌الامه و تنزیه‌المله -که مورد تجلیل شیخ مازندرانی و آخوند خراسانی قرار می‌گیرد- تفکیکی تحت عنوان تملیکیه و ولایتیه میان انواع حکومت دارد و دومی را بر اولی رجحان می‌بخشد، چراکه ولایتیه بر اساس «امانت» و امانتداری بوده و محدود است و جائر نیست(ولایتیه را مقیده، عادله، مسؤوله و دستوریه نیز می‌‌نامد). درحالیکه حکومت تملکیه، مطلق است و او علیه این حکومت به عنوان استبداد سیاسی می‌ستیزد. همچنین او استبداد دینی را حامی شعبه استبداد سیاسی دانسته و با آن نیز سر ستیز دارد. در نهایت اینکه سلطنت غیرمحدوده یا مطلقه، غصب حق تعالی، مقام امامت و غصب حقوق، نفوس و اموال مسلمین بوده و از این‌رو، غصب مطلق و مطلقاٌ غصب است.

 لازم به ذکر است تاریخ شیعه و نگاه آن به حکومت غیرمعصوم به سه دوره تقسیم می‌شود:1. سازش با حکومت جائر2. مشروعیت‌دادن به آن و 3.مشروطیت. دوره‌ی اول بعد از غیبت امام زمان (روحی فداه) و قرن چهارم قمری آغاز می‌شود. فقیهان شیعه در این دوره، هیچ مشروعیتی برای سلطان و یا حاکم غیرمعصوم قائل نبودند، اما در عین حال، رویکرد همکاری مشروط با او را اتخاد کردند. برای نمونه، شیخ مفید(ره) همکاری با حکومت  را به شرط اجرای احکام خداوند که موجب اطاعت خداوند شود، جایز می‌‌شمارد. شاگرد او سید مرتضی(ره) همکاری با سلطان جائر را برای مصلحت و نفع مسلمانان جایز می‌داند. توجیه وی برای این امر چنین است: ظاهر حکومت متعلق به جائر، اما باطن آن متعلق به امام معصوم (ع) است. از همین روست که وی و برادرش شریف(ره)، مناصبی حکومتی را پذیرفتند.
دوره دوم، دوران مشروعیت‌دادن به حکومت یا دوران صفویه است. در این برهه، سه دیدگاه پیرامون حکومت شکل می‌گیرد:  عده‌ای معتقد بودند که سلطان غیرمعصوم جائر است و همکاری با او حرام. عده‌ای دیگر اعتقاد داشتند که باید میان سلطان عادل و جائر تمایز نهاد و بنابراین می‌توان با عادل همکاری کرد. دست آخر، گروه سوم اعتقاد داشتند که حکومت سلطان عادل مشروع است. علمایی مانند مقدس اردبیلی سلطنت را نامشروع اعلام کرده و همچنین، پذیرفتن هرگونه هدیه و حتی نماز جمعه را تحریم کردند. در مقابل، کسانی چون محقق کرکی، صفویه را مشروع اعلام کردند. محقق کرکی که از جبل عامل به ایران مهاجرت کرده بود، در دستگاه شاه طهماسب قدرتی مثال‌زدنی یافته و نظریه سوم را ترویج می‌دهد.
دوران سوم، دوران مشروطیت و قبول حکومت مردم است. در این دوره، شاهد نظریه درخشان نائینی در تطبیق مشروعه  و مشروطه هستیم و اینکه رقیت یا بندگی مردم نسبت به حکومت، به هیچ روی پذیرفتنی نیست. از نظر نائینی تنها در حکومت مشروطه، مردم متنعم و احرار هستند.
 در تاریخ ایران تا پیش از مشروطه، در شرایط عادی خبری از حدخوردن و مشروط شدن قدرت با اراده مردم نبود(در شورش ها ماجرا متفاوت بود) بلکه حدخوردن قدرت دولت عمدتاً توسط نهاد دین و روحانیت انجام می شد. به هر روی خبری از مردم سالاری نبود.

مردم‌سالاری، یک تقریرش حکومت مردم بر مردم است. یک تقریر دیگر آن، کاستن از حکومت و لاغرکردن حکومت یا حکومت‌زدایی است. هیچ کدام از این دو تقریر در تاریخ ایران قبل از مشروطه وجود نداشته است.
در ایران باستان، شاهی-حکومت- به غایت فربه‌تر از شخص شاه-حاکم- بوده است. ایرانیان باستان شاهی را مطلق می‌دانستند و اما شاه را مادامی که فره داشته، مطلق می‌انگاشته‌اند؛ به‌گونه‌ای که حتی کم‌شدن شیر گاو را به خطایی احتمالی از جانب شاه مربوط می‌دانستند. یعنی در عین مطلق‌انگاری ِ حاکم در قالب فره ایزدی، اما خطاکردن را عامل سلب این فره و نیز عامل بدبختی‌های زندگی روزمره می‌خواندند. این احتمال خطا، فردِ شاه را از مطلق‌بودن خارج، اما شاهی را همچنان در مطلق‌بودن محفوظ می‌داشته است.این معصوم‌انگاریِ شاه- که البته تحت لوا و پوستین فره ایزدی بوده است و شاه، مادامیکه عدالت داشته، فره داشته است و در صورت خطا، فره را از دست می‌داد- مطلق نبوده است. چنانکه می‌بینیم در ایران باستان، این حکومت است که نامشروطِ مطلق است نه حاکم. در عین حال، مردم جایگاه مهم و حدزنی نداشتند.

در دوران مدرن هم گفته می شود که حاکمیت مطلق است نه حکومت. در این دوران، حکومت مطلق در نهایت حاکمیت را نه فقط نسبی، که ساقط خواهد کرد. همچنین حکومت مطلق، دین و امر مطلق الهی را هم تضعیف خواهد کرد. مضافاً این که خدایی کردن حکومت در زمین، نوعی شرک است که مصداق آن را می توان در حکومت طالبان دید. 

دیدگاه کاربران

ناشناس۳۷۳۶۲۳۴۰۹:۴۶:۲۲ ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
شعار اساسی انقلاب 22 بهمن 57 این بود: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی.
ناشناس۳۷۳۶۳۶۳۱۱:۰۲:۵۵ ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
مشکلات امروز مملکت ناشی از سالها مدیریت جزیره ای است. اقتصاد کشور، صنعت و کشاورزی کشور به خاطر شعار خودکفایی و استقلال رو به زوال رفت.
ناشناس۳۷۳۶۳۸۸۱۱:۲۲:۲۵ ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
اکنون شاهد دست آورد های سالها اداره کشور با شعار «تعهد مهمتر از تخصص» هستیم.
ناشناس۳۷۳۶۳۹۴۱۱:۲۵:۱۰ ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
شعار یعنی بیان یک آرزو. تکرار مکرر یک شعار تبدیل به باور می شود. تصمیم هایی که بر این اساس اتخاذ می شوند، مشکل ساز و خسارت بار هستند.
ناشناس۳۷۳۶۳۶۶۱۱:۰۴:۴۳ ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
چند درصد شعارهای انقلاب محقق شده است؟
ناشناس۳۷۳۶۳۷۰۱۱:۰۸:۴۶ ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
آیا هنوز در فرآیند انقلاب قرار داریم؟ این همه شورا، سازمان و نهادی که نظیر شورای انقلاب فرهنگی هنوز به کار خود ادامه می دهند، دقیقاً چه کار انقلابی انجام می دهند؟
ناشناس۳۷۳۶۳۸۵۱۱:۱۹:۵۹ ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
سهمیه بندی ورود به دانشگاه.
ناشناس۳۷۳۶۳۷۶۱۱:۱۲:۵۹ ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
سالها است که انقلابی بودن در کشور مترادف شده با تند روی کردن و به چالش کشیدن غرب.
ناشناس۳۷۳۶۷۶۶۱۵:۱۷:۲۲ ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
هیچ سیستمی اجازه نمی‌دهد جریانی که دل به دیگران دارد و نه خود سیستم در راس بیاید.
ناشناس۳۷۳۶۲۳۷۰۹:۴۸:۵۷ ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
مردم سالاری در یک کشور، تنها در میزان رضایت مردم از مقامات و مسئولان آن کشور محک می خورد.
ناشناس۳۷۳۶۳۷۳۱۱:۰۹:۳۴ ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
آیا نتایج انتخابات اخیر رضایتمندی مردم را نشان می دهند؟
ناشناس۳۷۳۶۲۳۸۰۹:۵۱:۴۱ ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
انقلاب 57، انقلاب برای بهبود زندگی پابرهنه گان و مستضعفان بود. آیا شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی این کشور بهتر شده است؟
ناشناس۳۷۳۶۳۷۴۱۱:۱۰:۵۲ ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
نه تنها شرایط اقتصادی بهتر نشده، بلکه شرایط فرهنگی و اجتماعی هم سیر منفی را طی می کند.
ناشناس۳۷۳۶۴۰۵۱۱:۳۲:۰۲ ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
والله قدیما مردم متدین تر بودند.
ناشناس۳۷۳۶۶۰۳۱۳:۲۳:۱۹ ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
قدیمی ها سنتی تر فکر می کردن و تفکر دنبا پرستی هم کمتر در کشور رواج داشت و مردم هم کمتر در معرض آن بودن و حتی در برخی اجازه نمیدادن
ناشناس۳۷۳۶۳۸۹۱۱:۲۳:۰۷ ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
نسبت به دوران شاه بهتر است ولی خوب نیست
ناشناس۳۷۳۶۲۴۵۰۹:۵۷:۲۱ ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
تاريخ ائمه نشان مي دهد كه از امامان معصوم فقط امام حسين انقلابي بوده اند و بقيه آنها به نحوي ديگر عمل كرده اند امام حسن بنا به مقتضيات پيمان صلح با معاویه مي بندد امام رضا ولايتعهدي مامون را قبول مي كند
ناشناس۳۷۳۶۴۴۴۱۱:۵۹:۲۳ ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
صلح با دخالت دشمن در امور داخلی مسلمین فرق دارد
ناشناس۳۷۳۶۲۵۳۰۹:۵۹:۳۰ ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
انقلابي گري دو نوع هست انقلابي گري منطقي و عقلاني انقلابي گري غير منطقي و غير عقلاني
ناشناس۳۷۳۶۲۵۸۱۰:۰۲:۳۴ ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
صحیفه امام خمینی، جلد 6، صفحه 198: الآن وقتی که شما مملکت خودتان را ملاحظه می‌کنید، هر جا که بروید در هر مؤسسه‌ای که دست بگذارید، یک مؤسسه خراب می‌بینید. فرهنگ شما یک فرهنگ استعماری است، یک فرهنگ صحیح نیست. ارتش تحت حمایت مستشاران امریکا و تحت تربیت آنها بود. زراعت ما را بکلی از بین بردند، صنعت ما را از بین بردند. با اسم «تمدن بزرگ» بکلی خراب کردند این مملکت را، و بازار درست کردند برای کشورهای بزرگ - خصوصاً برای امریکا. بنابراین فسادهایی که الآن در مملکت پیدا شده‌ است.
ناشناس۳۷۳۶۳۳۹۱۰:۴۴:۰۷ ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
انقلابي بودن هم حد و اندازه اي دارد؟؟
ناشناس۳۷۳۶۳۵۳۱۰:۵۶:۲۱ ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
اندر حكايت انقلابي بودن ! ----------------------------- --- خب اصغر آقا ! شما كه خودت را نخود هر آشي مي كني و مي خواهي براي هر مقاله و هر سخني « كامنت » بنويسي ، كامنت شما و نظر براي اين مقاله جناب دكتر سلگي چيه ؟ --- خودم كه برادر در اين مقوله نظري ندارم ، اما نظرم به سخنان يكي از بزرگان و متفكران است كه شهرت جهاني دارد و ايشان گفته : « اگر قلب ها تسخير شود تسلط بر جهان كار آساني است » !! سخن با معنايي است مگه نه ؟ --- درسته ! بايد با آب طلا نوشت ! ...
ناشناس۳۷۳۶۴۳۱۱۱:۵۲:۲۹ ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
انقلابی گری یعنی کاهش فقر وبیکاری و پیشرفت کشور وحاکمیت خواست مردم ومنافع ملی وازادی انتخاب وپاسخگو بودن منتخبان واقعی مردم .
ناشناس۳۷۳۶۴۹۴۱۲:۳۵:۵۱ ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
مقاله اگرچه تلاش دارد انقلاب اسلامی را به‌عنوان مدلی عاری از مطلق‌گرایی و مبتنی بر عدالت معرفی کند، اما در تحلیل خود از واقعیات عملی فاصله دارد. تأکید بر نقدپذیری و مردم‌سالاری دینی در حالی مطرح می‌شود که ساختارهای سیاسی و حقوقی موجود، امکان نقد آزاد و برابر را محدود کرده و قدرت را در دست گروهی خاص متمرکز کرده‌اند.
ناشناس۳۷۳۶۶۵۷۱۳:۵۱:۴۱ ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
آقای سلگی عزیز، دو صد گفته چون نیم کردار نیست. این دم خروس خیلی واضح تر از اونیه که بشه با قسم حضرت عباس منکرش شد.
yektanetتریبون

آخرین عناوین